این روزها شاهد لغو کنسرت های بی شماری به ویژه در شهرستان های هستیم؛به گونه ای که بسیاری از تهیه کنندگان رغبتی برای برگزاری کنسرت در این شهرها را ندارند و ترجیح می دهند در تهران کنسرت خود را بدون دردسر برگزار کنند.
پخش لالایی اقوام ایرانی از شبکه پویا اکنون طرفداران خاص را نه تنها در میان کودکان بلکه بزرگسالان نیز به دست آورده است و اگر بگوییم طرفداران در میان بزرگان به دلیل نوستالژی بیشتر است بی راه نگفته ایم. لالایی میتواند برای کودکی که در دنیای پر اضطراب امروز زندگی میکند، خوابهای خوش و آرام بیافریند. این گونه حداقل بخشی از سلامت روان در کودک امروز و انسان فردا تضمین میشود.
برگزاری کنسرت های خاطر برانگیز و تکراری این روزها میان اهالی موسیقی سنتی نیز شیوع پیدا کرده است.به گونه ای که چندی پیش شهرام ناظری ،همایون شجریان اقدام به بازخوانی قطعات نوستالژی کردند و با استقبال خوبی مواجه شد.ذات هر اتفاق فرهنگی ولو کنسرت تکراری و نوستالژی در جامعه سیاست زده ما،خوب است و نباید آن را نفی کرد.اما چه اتفاقی افتاده است که هم مخاطبان علاقه مند به چنین اجراهایی هستند و هم هنرمندان تمایل بیشتری به این اجراها دارند.
در سه – چهار سال اخیر ساخت سازهای ابداعی و برگزاری کنسرت با آنها بیشتر از آنکه جنبه کاربردی داشته باشد،جنبه سرگرمی و تفریح پیدا کرده است وتاکنون ندیده ایم که سازهای ابداعی تحولی هر چند کوچک در عرصه صدا دهی،ارکستراسیون وساز بندی و …ایجاد کند.انتقادهای مختلفی هم از طرف سازندهای ساز نسبت به هنرمندانی که غیر از آهنگسازی و خوانندگی در عرصه ساختن سازنیز فعال بوده اند،وارد شده است.
سالار عقیلی و رضا صادقی قرار است ۳ و ۴ مهرماه سال جاری در سالن برج میلاد به صحنه بروند. در همین راستا در اغلب سایت های موسیقی و صفحات اجتماعی انتقادات مختلفی نسبت به سالار عقیلی انجام داده اند.عقیلی در دو سال گذشته به دلیل اجرهای متعدد در تهران و شهرستان های مختلف و همچنین انتشار آلبوم های مختلف زیر تیغ انتقاد بوده است ؛به گونه ای که وی را علیرضا افتخاری دیگر نام نهاده اند.
چرا تهیه کنندگان موسیقی پاپ خود را بی نیاز از خبرنگاران موسیقی می دانند؟چگونه است که اگر فلان خواننده پاپ بر روی صحنه سخیف ترین سخنان را بگوید انعکاس رسانه ای ندارد ولی اگر کمترین بی حرمتی را یک موسیقیدان سنتی یا کلاسیک انجام دهد صدایش گوش فلک را پر می کند؟ماجرا از چه قرار است که یک خواننده ای یک شبه در اوج شهرت و محبوبیت قرار می گیرد و پس از چند صباح دیگر با چندین گزارش زنجیره ای با کله پایین می آید؟
متوسط قیمت بلیت های موسیقی در چند سال اخیر ۳۰ تا ۱۲۰ هزار تومان شده وبه طبع در این شرایط هر کسی نمی تواند کنسرت برود! اما شاهدیم که کنسرت های پاپ و به ویژه کسانی که تا دیروز زیر زمین می خواندند و بلاخره توانسته اند مجوز بگیرند، داغ است و محفل آنها گرم.
این روزها بر تعداد نارضایتی ها در سیستم پخش موسیقی افزوده شده است؛ به گونه ای که بسیار از هنرمندانی که تازه در عرصه نشر قدم گذاشته اند به اجبار به صورت دست به دست و فروشگاه به فروشگاه اقدام به پخش آثارشان می کنند.