×
×

یادداشتی از آمن خادمی

  • کد نوشته: 43792
  • 27 مهر 1392
  • ۰
  • پخش لالایی اقوام ایرانی از شبکه پویا اکنون طرفداران خاص را نه تنها در میان کودکان بلکه بزرگسالان نیز به دست آورده است و اگر بگوییم طرفداران در میان بزرگان به دلیل نوستالژی بیشتر است بی راه نگفته ایم. لالایی می‌تواند برای کودکی که در دنیای پر اضطراب امروز زندگی می‌کند، خواب‌های خوش و آرام بیافریند. این گونه حداقل بخشی از سلامت روان در کودک امروز و انسان فردا تضمین می‌شود.

    یادداشتی از آمن خادمی
  • آمن خادمی

    آمن خادمی

    موسیقی ایرانیان – آمن خادمی: پخش لالایی اقوام ایرانی از شبکه پویا اکنون طرفداران خاص را نه تنها در میان کودکان بلکه بزرگسالان نیز به دست آورده است و اگر بگوییم طرفداران در میان بزرگان به دلیل نوستالژی بیشتر است بی راه نگفته ایم. لالایی می‌تواند برای کودکی که در دنیای پر اضطراب امروز زندگی می‌کند، خواب‌های خوش و آرام بیافریند. این گونه حداقل بخشی از سلامت روان در کودک امروز و انسان فردا تضمین می‌شود.

    لالایی نخستین تکنکیک “مادرمحوری” است که طی آن ادبیات و موسیقی بومی را به فرزند آموزش  داده می شود. سارا نامجور (تهیه کننده لالایی ها ) در  سال ۸۷ طرح  خود مبنی بر جمع آوری و پالایش این قطعات  را به مرکز پویانمایی صبا ارائه  داد و با حضور فردین خلعتبری اکنون توانسته بخشی کوچکی از میراث شفاهی ما را به زبان دیگر برای نسل کنونی یادآوری کند.

    نامجو درباره این موضوع که آیا با ساخت این لالایی‌ها قصد داشته لالایی‌های جدید را به دایره لالایی‌های قدیمی اضافه کند،می گوید: چنین قصدی نداشتم، اما به بازآفرینی فرهنگ اعتقاد دارم.اگر لالایی‌های جدید و امروزی ما باعث شود سنت لالایی گفتن و لالایی شنیدن احیا شود، بسیار مفتخرم که سهم کوچکی در آن داشته باشم. زیرا لالایی برای کودک فقط بهانه خواباندن نیست.

    غفلت مادران جوان از فرهنگ لالایی

    از این فرایندی در دنیای مدرن  کنونی غفلت  شده  و هیچ تبلیغاتی برای معرفی این فرهنگ در میان مادران جوان صورت  نگرفته است.به یقین اگر لالایی های مادران این سرزمین گرد آوری و آن به صورت مدرن با تصویر نمایش دهند و درباره آن تبلیغات کافی صورت بگیرید شاید بتوان با هزینه بسیار اندک، بخشی از فرهنگ ایران  را در طفولیت به کودکان آموزش دهیم.

    به گفته سودابه سالم(مدرس موسیقی کودک و سرپرست گروه کودکان ایران زمین)،دوران کودکی پیوندی ناگسستنی با موسیقی دارد و در تمام فرهنگ‌ها کودکان را با موسیقی پرورش می‌دهند. از هفته بیستم بارداری حس شنوایی در جنین به‌وجود می‌آید و شیوه‌های مدرن آموزشی، آموزش موسیقی را از همین زمان آغاز می‌کنند. از سوی دیگر، در فرهنگ ما، مثلا در لرستان برای زنان باردار شاهنامه می‌خوانند یا در سیستان و بلوچستان ترانه‌های خاصی برای دوران بارداری وجود دارد.

    وی می گوید:ما ترانه‌های بسیاری در ادبیات غنی خود ویژه کودکان داشته‌ایم که نسل‌ها، مادران برای فرزندانشان خوانده‌اند، اما آیا در دنیای امروز که مادران کودکان خود را به مهدهای کودک می‌سپارند،این ترانه‌ها را مربیان برای بچه‌ها می‌خوانند؟! من به عنوان کسی که سال‌ها در این زمینه فعالیت و بررسی کرده‌ام، برعناصر موسیقایی که میان مادر و فرزند وجود دارد، تاکید دارم .عناصری که ما امروزه به دلیل این که می‌کوشیم مدرنیته را از غرب تقلید کنیم، آنها را کهنه و عقب افتاده می‌پنداریم و در نتیجه از آن غفلت کرده‌ایم. نتیجه این غفلت، آشفتگی و گسستی است که ما در تربیت نسل‌های بعد با آن مواجه می‌شویم.

    تاثیر آموزش موسیقی به کودک ابعاد بسیار وسیعی در رشد کودک از جنبه‌های اجتماعی، کلامی، عاطفی، حرکتی و رشد شناختی دارد. متاسفانه در کشور ما موسیقی یک چیز لوکس و فانتزی به شمار می‌آید؛ در حالی که موسیقی بخشی از تعلیم و تربیت است و علاوه بر آن، در کشور ما متولیان امور فرهنگ و هنر اهمیت چندانی به آموزش موسیقی نمی‌دهند.

    کمک به اجتماعی شدن کودک با بازی های آوازی

    سرپرست اکستر کودکان ایران زمین که بیشتر بر روی بازی های آوازی کار کرده است،اینگونه سخن می گوید: بازی‌های آوازی بخشی از تکنیک مادرمحوری است که در واقع طراح این بازی‌ها بوده و این که این بازی‌ها چقدر ویژگی آموزشی گسترده‌ای دارند و به آموزش کودکان کمک می‌کنند. بازی‌هایی همچون عمو زنجیرباف و گرگم و گله می‌برم همگی بیانگر فرهنگ و تاریخ گذشته ما هستند. در بازی‌های آوازی می‌بینیم که در طراحی آنها، چقدر خوب به کودک اجتماعی شدن، پیروی از قوانین، ایفای نقش‌های گوناگون و نظم را می‌آموزد و در آن ریتم، ادبیات و موسیقی وجود دارد.

    در ادامه سارا نامجو،تهیه کننده لالایی ها درباره ساخت این آثار اینچنین سخن گفت: داشته‌های فرهنگی ما اگر پیرایش و پالایش شود، یکی از بهترین ابزارهای تربیتی و شخصیت‌ساز برای کودکان امروز است. از این رو همیشه فکر می‌کردم اشعار کودکانه مبتنی بر ادبیات بومی، اگر با ابزار پرنفوذی مثل انیمیشن ادغام شود مطمئنا محصولی اثرگذار به وجود خواهد آورد و در این میان لالایی ها، از بهترین و ماندگار‌ترین اشعار است.تجربه این کار به صورت شنیداری در لالایی، شب‌بخیر کوچولو که سال‌هاست از رادیو پخش می‌شود، انجام شده است. من فکر کردم لالایی‌ها را می‌توان با تصاویر متحرک از تلویزیون پخش کرد که طیف وسیع‌تری از مخاطب را نیز دارد.

    بزرگسالان و کودک درون

    وی درباره این موضوع که آیا اشعار  لالایی‌ها را هم از قومیت‌های مختلف  گرفته است،خاطرنشان می کند: اغلب موسیقی‌های لالایی در ایران بسیار حزین و اندوه‌آور است. در صورتی که قصد ما از ساخت این مجموعه، آفریدن آرامش و خیال برای کودک در آخرین ساعات شب بود. پس آهنگساز با ظرافت تمام از ملودی نواحی برای ساخت موسیقی استفاده کرد

    اشعار لالایی‌های هر قوم در زمان تحقیق استخراج شد. در ۹۰ درصد این لالایی‌ها حکایت از اندوه و درد دل مادری بود که از دوری شوهر و آزار نامادری و غم غربت، دل خون بود و آرزو داشت فرزندش زودتر بزرگ شود تا انتقام او را بگیرد تا حداقل در دوران پیری بتواند روی آرامش ببیند. جالب این‌که این مضمون در تمام لالایی اقوام به اشکال مختلف وجود داشت و در آنها بسیار کم آرزوها و خیال‌های کودکانه دیده می‌شد. ما ابتدا بخش حزین و شکوه‌آمیز را حذف کردیم و همان تصاویر اندک کودکانه را جمع‌آوری کردیم و سپس براساس آن مفاهیم، اشعار جدید و متناسبی سرودیم. زهرا طباطبایی و خود من که این اشعار را شکل دادیم، سعی کردیم تا جایی که ممکن بود، تخیل کودکانه را در آنها جاری کنیم و خیلی ظریف به ویژگی‌های قومی هم اشاره کنیم.

    به گفته این تهیه کننده، اینکه برخی از برگان نیز از تماشای و گوش دادن به لالایی ها لذت می برند به دلیل وجود  کودک‌درون است. کودک‌درون هم دلش لالایی می‌خواهد و آرزوی خواب خوش دارد. کودک درون هرگز بزرگ نمی‌شود و هر گز هم از خواسته‌های صادقانه و کودکانه‌اش دست نمی‌کشد. اگر بزرگسالان از تماشای لالایی‌ها لذت می‌برند یعنی هنوز به صدای درونشان گوش می‌کنند. چیزی که در این دوران دیگر کمتر اتفاق می‌افتد.

    سارا نامجو درباره اینکه تا چه حد از نوستالژی‌های کودکی در ساخت و تصویرسازی این لالایی‌ها استفاده کرده‌است،می گوید:اگر منظور شما از نوستالژی چیزهایی است که این روزها خیلی دلمان برایش تنگ می‌شود، باید با کمی بغض بگویم سراسر این لالایی‌ها به عشق همان نوستالژی پیش رفته است. در کودکی، یک تکه چوب برای ما نقش یک اسب راهور و رشید را داشت یا ماه در خیالمان یک قایق نقره‌ای بود یا همه اشیا و چیزهای اطراف می‌توانست جان بگیرد و مشکلاتمان را حل کند. کودکی همه ما مملو از خیال بود. ای کاش این خیال هرگز کودکان ما را تنها نگذارد. کار من و بسیاری از همکاران دیگر در حوزه ادبیات، انیمیشن و سینمای کودک تنها با همین آرزو و نوستالژی‌هاست که به‌رغم مشکلات روی پا ایستاده و روز به روز بالنده‌تر می‌شود.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *