موسیقی ایرانیان – آمن خادمی: سالار عقیلی و رضا صادقی قرار است ۳ و ۴ مهرماه سال جاری در سالن برج میلاد به صحنه بروند. در همین راستا در اغلب سایت های موسیقی و صفحات اجتماعی انتقادات مختلفی نسبت به سالار عقیلی انجام داده اند.عقیلی در دو سال گذشته به دلیل اجرهای متعدد در تهران و شهرستان های مختلف و همچنین انتشار آلبوم های مختلف زیر تیغ انتقاد بوده است ؛به گونه ای که وی را علیرضا افتخاری دیگر نام نهاده اند. شاید وقت آن رسیده که موسیقیدان سنتی حال و هوای خود را عوض کنند.چرا که این جهان بینی محدود ثمره ای جز از دست دادن مخاطبان موسیقی نداشته و پافشاری بر این جهان بینی چیز جزء نابودی کامل این هنر در پی ندارد.شاید اگر موسیقیدانان سنتی این همه بر اصول ردیف موسیقی دستگاهی تاکید نمی کردند و با هجمه های آنچنانی به پیکار هنرمندان خلاق نمی رفتند اکنون شاهد اتفاقات دیگری در عرصه موسیقی سنتی بودیم.
۱- سالار عقیلی در نشست مطبوعاتی این کنسرت اعلام کرده است حضور در این کنسرت بدین منظور بوده که وی با موسیقی پاپ قهر نیست و اینکه شبیه این اتفاق را برای بزرگداشت روز خلیج فارس تکرار کرده است.دلیل سالار عقیلی هر چه باشد این اتفاق نباید آنقدر بد جلوه کند که راه خلاقیت و هم صحبتی را از هنرمندان ژانرهای مختلف بگیرد.
۲- در منظر نخست ،همه این انتقادها و حرف و حدیث ها برای جامعه خط کشی شده ما طبیعی است ،به گونه ای که اگر هنرمندی از این حدود تعریف شده تخطی کند ،کارش گره های عجیب وغریبی می خورد.
در این میان جامعه و حتی مخاطبان موسیقی سنتی خط کشی،معیار و اما و اگرهای بیشتری را دارند و طبیعی است بیشتر از آنکه رضا صادقی به باد انتقاد گرفته شود هجمه های به سمت و سوی سالار عقیلی است .این اتفاق حتی برای همنوازی دو ساز سنتی ،پاپ و کلاسیک نیز رخ داده است؛به گونه ای که اگر در یک اجرای موسیقی دو ساز موسیقی مثل سه تار با گیتار ترکیب می شد ،زمین و زمان به هم دوخته می شد. البته زمانی این انتقادات دامن بزرگان موسیقی سنتی را هم گرفت.مثلا زنده یاد جلال ذوالفنون به خاطر همنوازی با گیتار برادران خواجه نوری سالهای مورد انتقاد بود.
۳- از منظری دیگر هم اینکه دو هنرمند یعنی رضا صادقی و سالار عقیلی در یک جامعه اتو کشیده تمام انتقادات را به جان می خرند و به صحنه می روند خود اتفاق بزرگی است؛شاید در روزهایی که همه از تکراری شدن و عدم نو آوری در موسیقی صحبت می کنند این تغییر فضا ها و همنشینی ها، کمی یخ جامعه موسیقی را باز کند.از این مدل اتفاقات باید به وفور بیفتد تا شاید از دل آن ایده و فکرهای نو بیرون بیاید.
بسیاری از این اتفاقا ت و سخنان به دلیل محدود شدن موسیقی پاپ در یک برهه زمانی است و این شکاف باعث شد تا هنرمندان موسیقی سنتی در وهله نخست خود را تافته جدا بافته بدانند و بعد از آزاد شدن موسیقی پاپ اینگونه تعبیر شد که موسیقی پاپ حق موسیقی سنتی را خورده است.این در حالی است که ژانر این دو نوع موسیقی با همدیگر متفاوت است ولی این بدان معنا نیست که هنرمندان آن نمی توانند با یکدیگر همراه و همنشین داشته باشند.
۴– تجربه نشان داده است هنرمندان موسیقی پاپ و دیگر ژانر های موسیقی در مقایسه با موسیقیدانان سنتی از جرات و جسارت بیشتری برخودارند و بیشتر با مناسبات اجتماعی و حال و هوای اجتماع پیش رفته اند.این در حالی است که آهنگسازان سنتی هنوز در قافیه و ردیف های شعرهای کلاسیک مانده اند و اگر آهنگسازی پا را فراتر از قوانین موسیقی دستگاهی بگذارد انگشت اتهام به سوی وی نشانه می رود.
دیدگاهتان را بنویسید