شهاب ناظر فصیحی، شاعر و آهنگساز آلبوم موسیقی «فصل شادی» است که مدتی است برای گروه سنی کودک و نوجوان منتشر شده است. او که تاکنون در بسیاری از مهدهای کودک هم فعالیت داشته، شیفته کودکان و دنیای کودکی است، ناظر فصیحی از سال ۷۵ در زمینه موسیقی کودک فعالیت میکند و سعی دارد کودکان را به سمت موسیقیهای خاص این گروه سنی هدایت کند و آنها را از دنیای بتمن و مرد عنکبوتی و خشونتی که این روزها دنیای مدرن به زندگی انسانها وارد کرده است، برهاند؛ پاییز را بهانه قرار داده تا بتوانیم در آستانه بیست و ششمین سال فعالیت هنری شهاب ناظرفصیحی یکی ازتاثیرگذارترین مدرسان موسیقی کودک با ایشان درباره این آلبوم موسیقی و آنچه کودکان امروز در موسیقی به آن نیاز دارند، گفتوگویی داشته باشیم.
خیلی از دوستدارانتان و خوانندگان این مصاحبه مایلند که بدانند چه طور شد که به سمت این هنرکشیده شدید وازچه زمانی؟
در پاییز سال۱۳۶۶ افتخار قدم نهادن در اقیانوس پهناور و ژرف موسیقی نصیبم شد، با آن زندگی را از زیباترین دریچه اش دیدم، خود و روزگارم را بهتر شناختم و تا امروز که در کنار شما مردمان خوبم هستم زندگی بسیار لذت بخشی دارم و خداوند را سپاسگزارم که این گنجینه را به من عطا کرد. ۱۱ساله بودم که توجهم به سمت ساز ملودیکا جلب شد و آنقدر در آن دمیدم تا اینکه توانستم بصورت مشخص و با کمک گوش ملودیها را اجرا نمایم. سپس دومین وسیله که آن هم نوعی ملودیکا بود فقط پمپ برقی داشت با کلاویههایی همشکل آکاردئون و این سازها قسمتی ازوسایل پدرم بود که پس از ایشان به دست من رسیده بود نیز شوق و اشتیاق و هیجان نواختن آهنگها به قدری در من بالا بود که هر قطعهای راپس از شنیدن به سرعت و بهطور حسی و بدون دانش تئوری موسیقی آکادمیک میتوانستم بنوازم تا سال۱۳۶۸ که مادرم بهعنوان جایزه شاگرد ممتاز شدنم در مقطع سوم راهنمایی یک مینی ارگان یاماها برایم خریدند و این جرقه بزرگی بود برای پیشرفتهای دوچندان من در عرصه نوازندگی. درسال۱۳۷۱باز هم پیشرفتهای تحصیلی باعث شد سازم را تبدیل به یک کیبورد بزرگتر نمایم ولی این بار نوازنده گروه سرود دبیرستان محل تحصیلم و نوازنده موسیقی زنده در تئاترشهر هم شده بودم. سال۱۳۷۲دیپلم گرفتم و نیمی از وقتم را مشغول کارکردن جهت گذران زندگی خانوادهام و نیمی دیگر را به نواختن و درس خواندن جهت ادامه تحصیل بودم. سال۱۳۷۳ وارد دانشگاه آزاد شدم و سبکهای گوناگون موسیقی که سالها با گوش دل مینواختم را به صورت علمی نزد اساتید بزرگواری همچون استاد وارطان ساهاکیان، استاد آرش امینی، استاد مصطفی کمال پورتراب، استاد فرهاد هراتی، استاد شهرام رضوانی و پس از دانشگاه جهت دورههای تکمیلی نزد استاد امیراشرف آریانپور و استاد کیاوش صاحب نسق و.. . آموختم.
شما در موسیقی کودک وبهخصوص آموزش موسیقی به کودکان، مدرس شناخته شدهای هستید و اگر اشتباه نکنم خیلیها شما را با نام عمو شهاب صدا میکردند، چگونه شد که عمو شهاب شدید و به سمت موسیقی کودک گرایش پیدا کردید؟
سال ۱۳۷۵اولین ارتباط حرفهای من با دنیای پاک و بسیار زیبای کودکان و بهخصوص مسائل تربیتی و آموزشی آنها از طریق موسیقی بود که بر اساس واحد کار و مسائل تخصصی کودک تعریف میشود. کار را از مهد کودک شروع کردم و طی چندین سال فعالیتم به مراکز پیش دبستانی و حتی مقطع ابتدایی مدارس رسید و تا پایه راهنمایی مدارس هم گسترش هم یافت. در این دوران مشغول تدریس کتاب هنر در مقطع راهنمایی هم بودم و در مسابقات سرود مناطق مختلف تهران نیز شرکت میکردیم و بارها در سطح استان مقام اول تا سومی را کسب کردیم. باتوجه به سختی و حساسیت بالای کار با کودکان شروع کردم به تحقیق و مطالعه بسیار و گذراندن دورههای مختلف تخصصی موسیقی کودک و در کنار فعالیتهای هنریام موسیقی اُورف را نیز تدریس میکردم. تمام این کارها به دلیل زیبایی دنیای کودکی بود که آن را بهخوبی درک کرده بودم و همیشه در آن غوطهور میشدم و کودک درونم هم مرا در این زمینه بسیار یاری میکرد… دیدن کارتون و برنامه کودکان از دوران کودکیام شروع شد و تا امروز هم ادامه دارد، کشیدن نقاشی، گفتن قصه برای کودکان، بازی با اسباببازیهای کودکان و برقراری گفتار و ارتباط موثر به زبان کودکانه با آنها… همه و همه دلایل و مستندات حضور من در این عرصه هستند که این دنیا را با هیچ چیز دیگری عوض نمیکنم و بزرگترین دلیل موفقیتهای کاری من حضور موثر و در کنار بچهها بودن و با آنها زندگی کردن و همانند آنها رفتار کردن بوده و هست و تا به امروز از آنها و دنیای پاک و زیبای آنها بسیار آموختهام و کسب نمودم. راستش را هم بخواهید بهترین دوستان من، همه بچههای دنیا هستند و تمامی کودک درون آدمبزرگهایی که مثل من فکر میکنند.
تا امروز چه سازهایی نواختهاید و تخصص و فعالیتهای اصلی شما در کدام زمینهها بوده است؟
ملودیکا، ارگ و سینتی سایزر، پیانو، گیتار کلاسیک، تنبک، سازهای اُورف و در راس آنها فلوت ریکوردر و زیلیفون(متالوفون- بلز) و تا حدودی ویلن را نواختهام اما آنچه تدریس میکنم آشنایی با موسیقی، آموزش موسیقی اُورف و آموزش پیانو است اما در برابر این همه استاد شناخته شده و ناشناسی که در این سرزمین پهناور حضور دارند و باعث افتخارجهانیان هستند، من کوچکتر از آن هستم که لقب استادی به من داده شود چه رسد که بر کرسی استادی بنشینم و تخصص هم شاید کلمه بزرگی باشد برای سن و جایگاهی که من در آن هستم اما مهارت من پس از چندین سال کار، در زمینه آموزش دادن به هنرجویان در هر گروه سنی بهخصوص کودکان ۳ تا ۱۰ سال بوده و هست نیز سرپرستی و تنظیم قطعات برای اجراهای صحنهای گروههای گوناگون بهخصوص کودکان و نوجوانان عزیزمان و آهنگسازی موردی یا آلبوم برای متقاضیان بهویژه در گروه سنی کودک و نوجوان از مجموعه کارهای من بوده، چند سالی هم جهت کسب تجربه و با نیت خدمت به عزیزانم در زمینه موسیقی درمانی با مراکز گوناگون برای مراجعان محترمشان انجام وظیفه کرده و کلاسهای موثر موسیقی درمانی را برگزار نمودیم.
آقای ناظرفصیحی تا به حال در چندین سایت، مجله و روزنامه مصاحبههای گوناگونی در زمینه هنر و موسیقی از شما خواندهایم بهخصوص در سایت رسمی خودتان اما در هیچ کدام به فعالیت هنریتان در زمینه نویسندگی، بازیگری وموسیقی فیلم و سریال اشارهای نکردهاید (هرچند این اخبار را از گوشه و کنار هم زیاد شنیدهایم) آیا موضوع فعالیت شما صحت دارد؟
این سوال شما برای خودم هم جالب شد که این موضوع را چگونه شنیدهاید؟ باید خدمتتان عرض کنم که من بازیگر و نویسنده نیستم اما در سال۱۳۷۵ به پیشنهاد دوست بسیار ارزشمندمان جناب آقای رجب نوشادها که از دستاندرکاران پروژههای سینمایی و تلویزیونی هستند در سریال و فیلم سینمایی شب روباه به کارگردانی آقای همایون اسعدیان و بازیگری هنرمندانی همچون: اکبر عبدی، محمد متوسلانی،حسین یاریار، زیبا بروفه و. ..اولین حضورم را تجربه کردم و همزمان با این حضور به درخواست شرکت سیما فیلم جناب آقای جهرمی، موسیقی متن این سریال را ساختم ولی به دلایلی در ادامه جناب آقای کارن همایونفر موسیقی این کار را به پایان رساندند. حضور بعدی من سال ۱۳۷۷ در سریال خبرنگار خارجی به کارگردانی جناب آقای محمدحسین لطیفی و هنرمندی بازیگرانی چون: رضا ایرانمنش – کتایون ریاحی – حبیبا… بهمنی – محمدقاسم پورستار – آیدا تبیانیان – مهدی فقیه و پردیس محب تاش بود. گهگاهی نیز سر فیلمبرداری فیلم و سریالهای گوناگون حاضر میشدم اما در جایگاه انتخاب، دوباره موسیقی را برگزیدم نه بازیگری را. اما در ماه رمضان۱۳۸۲ شبکه دوم سیما سریال طنز خانوادگی بسار پربینندهای تولید کرد به نام «رویای ناتمام» به کارگردانی آقای جواد اردکانی که با بازی هنرمندانی همچون: رضا بابک، عاطفه رضوی، رضا فیض نوروزی، غلامحسین لطفی و پوراندخت مهیمن همراه بود. موسیقی این سریال را من ساختم که این بار موفقیت بزرگی در کارنامه هنریام نصیبم شد ودوست خوبم آقای شاهین فرزین(اُوسکویی) خواننده تیتراژ و سرکار خانم فهیمه رادمند هم شاعره این اثر ماندگار بودند، پس از ۳۰ شب پخش، این سریال نیز جزو بهترینهای شبکه دوم سیما در آن سال شد که خاطره ارزشمند و ماندگاری هم برای من باقی گذاشت.بعد از آن بیشتر به کارهای آموزشی کودکان پرداختم، کارهای آموزشی،اجراهای موسیقی گروهی و مجری جشنهای فصلی کودکان بودم و البته چند سالی هم موسیقی تیزرهای تلویزیونی ساختم. اما آن اسمی که بهعنوان نویسنده و بازیگر بر صفحه تلویزیون و پرده سینما دیدهاید و میبینید هنرمند ارزشمند و نویسنده مطرح کشورمان جناب آقای علیرضا ناظرفصیحی هستند که حق استادی من را دارند چرا که اولین کتاب تئوری موسیقی راسال۱۳۶۷ ایشان به دست من دادند و یکی از الگوهای هنری من ایشان بودند. خیلیها به اشتباه فکر میکردند که اسم من علیرضاست و در منزل مرا شهاب صدا میزنند در حالیکه آقا علیرضا ناظرفصیحی پسردایی من هستند.
تعریف شما از موسیقی کودک چیست؟ و لطفا کمی در مورد اولین آلبوم حرفهای تان برایمان صحبت کنید.
موسیقی کودک ساده اما زیباست و هر چه بیشتر بهصورت علمی بنا شده باشد زیباتر و جذابِتر میشود، هدف دار است و پر از پیام چون ملودی و ساز بندیهای ساده و گویایی دارد، شاد است و پر هیجان چون ریتمهای دوضربی، چهارضربی، سه ضربی و. .. دارد و میتواند در دلش شعری پرمفهوم هم بگنجاند که کار آموزشی و پرورشی هم انجام داده باشد همه ما قبل از آنکه به دنیا بیاییم با موسیقی آشنا میشویم چون نخستین ضربآهنگی که میشنونیم ضربان قلب مادرمان است. یک ریتم ساده اما زیبای دوضربی.همه کودکان جهان دو ضربی صحبت میکنند مانند بابا،ماما،قاقا،جوو جوو،دَ دَ و... به همین دلیل ترجیحاً بیشتر موسیقیهای کودک را دو ضربی میسازیم و کمکم به سوی سه و چهارضربیها میرویم. موسیقی کودک نوعی غذای روح برای اوست و نسبت به زمان و مکان و شرایط جاری و نیاز کودک باید برایش خوراک روح تهیه شود. در تهیه موسیقی کودک مدام باید زمینهسازی کنیم در جهت پدیدآوردن خلاقیتهای جدید و نوآوریهای گوناگون در این عرصه، ما اهالی هنر باید روشمند باشیم تا بتوانیم موفق شویم و مدام باید سطح کیفی این هنر را برای این گروه سنی بالا و بالاتر ببریم تا بتوانیم آنها را به سوی موسیقی سنی خودشان جلب نماییم تا جذب موسیقیهای خوب بشوند نه دنباله رو سبکهای عجیب بروند که ظاهری ناآشنا وشاید قشنگ و در باطن نامناسب و فریبنده باشند… برای کودکان عزیزمان باید شعر مناسب پارسی سرود. باید ریتمهای شاد آفرید و باید از تلفیق سازهای ایرانی و سازهای جهانی خوراکی مفید و جدید بسازیم که جاذب باشد و به دردبخور و همرنگ با فرهنگ ایرانیمان باشد. آلبوم فصل شادی را که چندماه پیش تولید کردم مردمان مهربانم میگفتند که اینگونه است. محوریت بهار و عید نوروز باستانی را مژده میداد و ترکیب سازهای ایرانی و جهانی حال و هوای نویی به این ۸ تراک داده بود و فضای بهار۱۳۹۲ را برای شنوندگانش جذابتر کرد طوریکه به غیر از کودکان، اولیای آنها هم احساس خرسندی و رضایت داشتند از شنیدنش. آلبوم فصل شادی اولین تولید مستقل بنده بود و دریچهای جدید به سوی تولید آثاری اینچنین. زین پس باز هم تولیداتی از این جنس و رنگ و بو خواهم داشت. امیدوارم مورد رضایت همه شما خوبان قرار بگیرد.
دیدگاهتان را بنویسید