در این برهه کسی موسیقی بانوان را جدی نمیگیرد. چرا؟
همیشه رقابت زمانی به وجود میآید که جنسیت معنا نداشته باشد و رقابت باعث میشود در هر زمینهای تواناییهای خود را بیازماییم. من در گروه ژیوار این را ثابت کردم که ما میتوانیم از آقایان هم بهتر باشیم و در اختتامیه جشنواره ۱۳۹۲ با حضور اساتید برجسته ایران مردم و رسانهها آن را به وضوح مشاهده کردند.
معمولا بانوان هنرمند برای اینکه کارشان دیده شود با یک خواننده آقا همکاری میکنند، گروه شما چرا تا کنون این کار را نکرده است؟
من ترجیح میدهم ادعای خود را که بانوان میتوانند در زمینه هنر عرض اندام کنند را ثابت کنم. من دوست ندارم صدای من زینت صدای یک مرد باشد که شنیده شود این شیوه توهین به من است من زحمت نکشیدهام که همخوانی کنم اگر روزی این کار را بکنم با اعضای گروه خود به صورت هم آوایی یا به صورت خواننده نه هم خوان آن هم با کسی که جایگاه خاصی در موسیقی داشته باشد و برایم افتخار آفرین باشد در غیر اینصورت تا زمانیکه این شرایط باشد به کنسرت بانوان خود ادامه میدهیم.
بانوان در عرصه نوازندگی پیشرفتهای قابل قبولی کردهاند نظر شما چیست دلایل آن را توضیح دهید؟
در زمینه موسیقی بانوان ما از هنرستان موسیقی گرفته تا درجات دکتری در زمینه تدریس و نوازندگی پیشرفتهای بسزایی داشتهایم. همانطور که خود شما اشاره کردیم با تمام مشکلاتی که برای بانوانمان در این عرصه یا زمینههای دیگر هنری بوده نهایتا اشتیاق بیشتری در آنها ایجاد شده ولی متاسفانه فعلا بستر مناسبی وجود ندارد تا این توانمندیها به منصه ظهور برسد.
چرا در دیگر عرصهها نظیر آهنگسازی ما شاهد خلاقیت در آهنگسازی زن در کشورمان نبودهایم؟
برای جامعهای که موسیقی چندان درک نمیشود و زنان به دنبال ابراز وجود خود هستند در نتیجه به دنبال حرفهای نیستند که در آخر مهجور شوند وقتی که اساسا حرفه آهنگساز در دنیا در فراموش خانه شکل میگیرد و همینطور زیر سایه خواننده قرار میگیرد طبیعتا همان زنان یاد شده به دنبال چنین حرفهای نیستند. به نظر من تفاوتی که زن و مرد را از هم جدا میکند این هست که برابر هستند ولی مساوی نیستند و فرصتهایی که برای مردها در هر زمینه پیش میآید بیشتر است و طبیعی است که بانوان ما جدا از دیگر کارهای فردی و اجتماعی خود کانون خانواده را هم مدیریت میکنند.
موسیقی فولکلور همیشه برای همه مردم از جذابیتهای خاصی برخوردار است دلیل این امر چیست؟جذابیت لباس یا ملودی؟
هم جذابیت و هم پوشش لباس کردی و شاد بودن این موسیقی.موسیقی فولکلور شادی دارد، غم دارد و حماسه دارد و زبان و گویش هر فرد را معرفی میکند و خیلی از مردم ما با این فرهنگ بیگانهاند و شنیدن این نوع موسیقی برای مردم خوشایند است و با شنیدن موسیقی مناطق ایران بهویژه موسیقی کردستان احساس نوستالوژیک پیدا میکنند در نهایت موسیقی زبان بینالمللی است.
بسیاری معتقدند که برخی از گروههای نظیر رستاک یا گروه لیان مولفه مهمی برای معرفی موسیقی فولکور بوده است نظر شما چیست؟
به نظر من کاری که مدتها باید در کشور ما انجام میشد و اینکه حتی کودکان ما از طریق این شیوه از موسیقی فولکوریک آشنا شدن رستاک و گروه لیان یک قدم را برداشتند و یک اتفاق خوشایند بود و امیدوارم به همین کیفیت این مسیر را ادامه دهند و بیشتر از نوازندگان و خوانندگان بومی استفاده شود که مورد نقد اساتید بومی ما قرار نگیرند.
نظرتان درباره برخی از گروههایی که از موسیقی فولکلور استفاده تجاری میکنند چیست؟
دنیای موسیقی فراتر از این حرفهاست و کسانی که به دید تجاری به این قضیه نگاه میکنند تاریخ مصرف دارند نمیشود با فرهنگ و زبان هر ملتی بازی کرد. هرکس باید گویش و زبان خود را بخواند این مسئولین و کارشناسان موسیقی هستند که میتوانند گروههای فاخر را حمایت کنند و اجازه ندهند تا موسیقی مناطق ایران مهجور واقع شود که در نتیجه با نواقصی در زبان غیربومی و کلام که این نوع موسیقی ارائه میشود اجرا شود.
آیا خانه موسیقی تعهد خود را در قبال بانوان، موسیقیدانان جوان، موسیقیدانان فولکلور اصولا خود موسیقی خوب انجام میدهند چرا هیچ وقت خانه موسیقی مثل خانه سینما نیست؟
من و دیگر همکارانم از خانه موسیقی فقط یک کارت عضویت به چشم دیدهایم حتی تاکنون به یک گردهمایی و جشن به مناسبتهای دیگر دعوت نشدهایم و زمانی که اعتراض کردهایم پاسخ این بود که به وسیله پیامک اطلاعرسانی شده و متاسفانه فعالیت چشمگیری که بشود هنرمندان شهرستان را حمایت کرد وجود ندارد و در حد بیمه هنرمندان یا کارت عضویت که درجه بندی هم شده. برایم جالب است یکی از دوستانم که در حال حاضر به فراگیری آواز مشغول است باید کارت عضویت آن وابسته یک باشد یعنی بین من و او هیچ فرقی نیست خانه موسیقی میتوانست خود بانی جشنواره موسیقی باشد و گروههای خوب را معرفی کند و اساتید بومی را ارج نهد.
از صفر تا صد برگزاری یک کنسرت بانوان را برایمان توضیح دهید؟
برای تبلیغ کنسرت بانوان نباید از عکس استفاده شود اجازه بنررا در سطح شهر نداریم پوستر باید بدون عکس از گروه یا خیلی نا مشخص باشد که تایید شود. اجازه آگهی تلویزیونی آگهی در مطبوعات مجوز جدا ارشاد را میخواهد که مراحل خود آن به اندازه مجوز یک کنسرت است. برای یک کنسرت دست کم به دو سه جلسه در هفته تمرین لازم است و این تمرینها در منزل خودم یااعضای گروه انجام میشود تصور کنید صدای ۹ ساز مختلف در یک محیط بسته چقدر میتواند مزاحمت ایجاد کند و اگر بخواهیم جای تمرین داشته باشیم از یک مکان آموزشگاهی برای چند ساعتی اجاره کنیم که با شرایط مالی گروه این امکان نیست حتی در فرهنگسراها بعد از ساعات اداری که صدای زن مسالهساز نباشد. درآمد هر کنسرت به اندازهای است که هزینه سالن و تبلیغات را پوشش دهد و اگر بماند هزینه دستمزد اعضای گروه و آهنگسازهم بماند فقط عشق است که با این شرایط مارا دلگرم میکند. میخواهیم باشیم و امیدوارم روزی نرسد که این بودن هم از میان برود به این دلیل که با عوض شدن هر دولت نوع برخورد مسئولین با هنرمند هم تغییر میکند و این جای تاسف است که ما نمیتوانیم جایگاه هنرمند را ثابت نگاه داریم و به سمت پیشرفت بکشانیم.
شما چند روزه یا چند ماهه میتوانید مجوز بگیرید مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد چیست؟
قبل از هر اجرا باید اشعار و نمونه صوتی تصویری را به شورای نظارت ارائه دهیم-و برخوردی که از همکاران این قسمت با هنرمندان میشود جای بحث دارد. بارها شده تغییراتی را در ساختار اشعار شعرای نامآور ایرانی ایجاد کردهاند حتی گاها اشعار فولکلور که زیبایی آن به سادگی بیان میشود باید تغییر کند. بعد از این همه مراحل اسامی نوازندگان با قید نام پدر و کد ملی باید زیر نظر حراست تایید شود و اگر کنسرت شما جدا از تالار وحدت باشد باید مجوز اماکن و نیروی انتظامی را داشته باشیم و در شهرستانها، استانداری، شهرداری، فرمانداری، دادگاه انقلاب اسلامی، بسیج استان و اماکن هرکدام مجوز خواست خود را میخواهد و تمامی این جریانات به کندی پیش میرود و ۱۰ روز قبل از کنسرت مجوز صادر میشود که برای تبلیغات وقتی نیست و شاید هم دو سه روز مانده به اجرا دستوری صادر شود که باید کنسرت لغو شود و چندین بار این اتفاق برای گروه ژیوار افتاده است و تمام این مسائل باعث میشود انگیزه هنرمند کمرنگتر شود و برای این است هنر در کشور ما فرهنگسازی نمیشود در حالی که هنر نزد ایرانیان است و بس تا به مراحل اجرا باید هفت خان رستم را بگذرانیم.
موسیقی در بین مردم کردستان چگونه است؟
موسیقی در کردستان یعنی استاد حسن زیرک، استاد مظهر خالقی، استاد سید علی اصغر کردستانی، موسیقای دراویشی، موسیقای حقانی، موسیقای اورامانات موسیقی در کردستان به ویژه سنندج نوای ساز سرنا توسط عبدا… شریعتی و استاد کابرات که بهترین نوازنده دهل در جهان که در تمام شادیها و پایکوپیهای مردم کرد حضور داشت که چندی قبل از میان ما رفتند یادشان گرامی. موسیقی در کردستان یعنی شادی یعنی اصالت یعنی همدلی یعنی رزم یعنی بزم یعنی غم هر احساس زیبایی که از دل طبیعت گرفته شود در تمام مناطق کردستان دیده میشود.
موسیقی در خانوادههای کرد زبان از چه ویژگیهایی خاصی برخوردار است.
خواه ناخواه در گوشه و کنار کردستان موسیقی کردی شنیده میشود حتی در بعضی از مناطق کردستان جدا از مراسم شادی در مراسم سوگواری موسیقی داریم از لالاییهایی که از زبان مادران کرد که گاهی با زمزمه به خوددرمانی و جامعهدرمانی میپردازد. تاریخ چند هزار ساله ملت کرد را میتوان در لابهلای کلمات لالایی جستوجو کرد. و اینکه میتوان گفت از اولین آوازهایی که به گوش شنیده شده از مویه کردن یا هوره گفتن سر چشمه میگیرد و ریتم در موسیقی کردستان نقش بسزایی دارد و تمام مردم کردستان از طریق رقصهای کردی به نوعی با موسیقی آشنایی دارد.
از خودتان بگویید. چگونه با موسیقی آشنا شدید اساتید شما چه کسانی بوده اند؟
زنده یاد پدرم از دراویش مهم کردستان بودهاند و من از کودکی با موسیقی خانقاهی آشنا شدم و با نوای دف که اولین ساز موسیقایی من بود عجین شدم از ۷ سالگی در کانون تابستانی در کلاسهای سرود شرکت کردم. در جشنهای مبعث و دیگر جشنها در مدارس به اجرای برنامه میپرداختم. در سن ۱۲ سالگی به تئاتر و سینما علاقهمند شدم و در خانه سینما جوان و خانه نمایش کردستان و کلاسهای بازیگری حضور داشتم و در همان سالها در انجمن خانه ادبی کرد زیر نظر زندهیاد شاعره ژیلا حسینی اداره میشد حضور پیدا کردم.و با اشتیاق به آموزههای آن بانوی هنرمند گوش فرا میدادم و این بانوی هنرمند الگوی بسیار مناسبی برای من بود تا به عرصه هنر وارد شوم. در سن ۱۶ سالگی پس از آشنایی با استاد پری ملکی در حضور ایشان چند ماهی به فراگیری تصانیف پرداختم و با تشویق ایشان گروه ژیوار را تشکیل دادم پس از آن برای بهتر شدن کارهایم زیر نظر دیگر اساتید محترم آقایان مهدی فلاح، جهانگیر مهرپروران ردیف دوامی- زنده یاد دکتر حسین عمومی تلفیق شعر و موسیقی آموختم. و با حضور در کلاسهای استاد حسین علیزاده که به صورت علمی برای خوانندگان ایجاد شده بود شرکت داشتم. او مرا به سوی موسیقی علمی تر کشاند و در یافتم که با خواننده باید مثل یک ساز برخورد کرد و دیگر شیوههای آوازی را نزد استاد بانو هنگامه اخوان و محمد هاشم احمد وند بهرههای فراوان گرفتهام و اینکه با زنده یاد استاد مجتبی میرزاده در زمینه موسیقی کردستان و تکنیکهای مهم آوازی را حضور ایشان آموختم و ساز سه تار را نزد اساتید آقایان نیکاندیش، ایرج دشتیزاده، فواد صفرایی، ابوسعید میرزایی و سازو دف را نیز در حضور اساتید سید بهاءالدین حسینی، بهاءالدین میثر پناهی، فرزاد عندلیی، مهدی رضایی و مبانی موسیقی و سلفژ و آهنگسازی را نزد استاد بهمن بهمرام فرا گرفتم. همچنین دارای دو گواهینامه آواز از شرکت هرمس فرانسه هستم.
در خانواده شما به جز شما، چه کسانی موسیقی کار میکنند؟
کوچکترین خواهرم شهرزاد شیخ الاسلامی که در هنرستان موسیقی دختران در کردستان به ساز و کمانچه و پیانو آشنایی داردو در کنسرتهایی که اجرا کردیم در قسمت حرکات آیینی سنتی کردستان فعالیت دارند. و دیگر خواهرهایم در زمینه گلیم بافی فعالیت دارند. و یکی از خواهرهایم هیرو شیخ الاسلامی مینیاتوریست ماهری هستند که سبک سورئال را در مینیاتور ایرانی استفاده کردند و از تنوع رنگهای شاد و پوشش لباسهای کردی در نقاشی مینیاتور بهره میگیرد.
با توجه به روزهای آغازین سال ۹۳،از رسوم شب عید این دیار که همراه با موسیقی است برایمان بگویید؟
جشن نوروز مهمترین جشن در کردستان است و یکی از جاذبههای مهم کردستان در عید نوروز پایکوبی و پوشیدن لباسهای کردی و شنیدن صدای دهل و سرنا و آوازهای دسته جمعی در اورامانات و رقصهای کردی شهر به شهر و روستا به روستا هرکدام سبک و سیاق خود را داراست که با زیبایی خاص آیین تمام نما از زندگی گذشته این مردم است که به صورت زنده در زمان حال در وجود آنها در حرکت و جریان است. در کردستان مراسم میر نوروزی یا کوسه گردی که از بازیها و نمایشهایی بوده که تا دو دهه قبل به عنوان پیشوازی از عید در کردستان برگزار میشد مراسم کوسه گردی توسط دو نفر انجام میشد یکی را کوسه و دیگری را زن کوسه. کوسه لباس مضحک و گشاد و کوتاهی میپوشید و ریش و سبیل انبوهی از پشم گوسفند میگذاشت و با گذاشتن کلاهی بلند و شاخ بر سر و آویزان کردن زنگولهای به دور گردن خود. زن کوسه هم لباس زنانه و به نحو مضحکی آرایش میشد و در کوچه و خیابان موجب خنده و شادی مردم میشد.هر منطقه و ناحیه منطق کرد نشین از دهها طایفه و عشیره تشکیل میشود و هر طایفه چندین لاوک و دهها یا حتی صدها نوع ترانه و مراسمات فولکلور دیده میشود از نظر آیین مذهبی هرکدام از طوایف کردستان پیرو مذهب و آیین خاص است.موسیقی اورامان –سیاچمانه-هوره-چه پله منطقه موکریان صدها ترانه –حیران-لاوک منطقه گرمییان-ا… ویسی-قطار-آی آی-پیروان ایزدی-اهل حق و مقامهای حقانی باستانی یا مجلسی که با سازو تنبور نواخته میشود موسیقی خانقاهی به وسیله دفنوازی که در مراسم دراویشی استفاده میشود.
موسیقی خاص مراسم کردستان در این ایام چیست؟ آهنگهای کهن آن چیست؟
شادی یکی از برجستهترین نشانههای مردم کردستان است. رقص و پایکوبی جایگاه ویژهای در مراسم نوروزی در کردستان دارد. سحرگاه صدای موسیقی در کردستان به گوش میرسد و در ایام عید هر مسافری با ورود با شهر کردستان گویی هویت از دست رفته خود را دوباره بازمییابد اگر به سنگ نوشتهها حجاریها و غار نوشتهها نگاه کنیم و تصاویر ان را به یاد آوریم میتوانیم بگوییم تنها مردم کردستان این شادی فرح بخش را به درستی حفظ کردهاند در شبهای عید رقصهای دسته جمعی و پخش موسیقی کردی و به جرات میتوان گفت در کنار جاده – بازار و پارکها و مکانهای بزرگ کردستان دیده میشود و هراز گاهی در کنار جاده جوانان گرد هم میآیند و رقصهای زیبای کردی که هه لپه رکی یا هه لپرین به معنای جست وخیز کردن و در گذشته به معنای آمادهسازی و تقویت نیروی جسمانی و روحی مردم کردنشین بوده است.
دیدگاهتان را بنویسید