بهمن بابازاده: از آخرین باری که نوازندگان ارکستر سمفونیک سازهای خود را کوک کرده و برای شنوندگان خود نواختند، زمان زیادی میگذرد. دلیلاش هم ربطی به مدیران قبلی و جدید ندارد و اصولاً ارکستر سمفونیک و ارکسترهای مشابه، تنها مجموعههای هنری موسیقی در کشورند که در سالهای گذشته به صورت مرتب بین دفتر موسیقی، بنیاد رودکی، معاونت هنری و انجمن موسیقی پاسکاری شدهاند و نتیجهاش هم همینی شده که میبینیم. چیزی حدود یک سال از آخرین اجرای زنده این ارکستر میگذرد و حاشیههای جانبی و بحران عدم پرداخت حقوق نوازندهها و نبود رهبر ثابت برای این ارکستر، آرامآرام بزرگترین ارکستر مملکت را به سمت فراموشی سوق داده است.
معاونت هنری وزارت ارشاد در آخرین گفتههایش از بدهی ۴۵۰ میلیون تومانی به نوازندهها و مجموعه ارکستر سمفونیک سخن به میان آورده و قول پیگیری سریع دادهاند و این در حالی است که رسانهها هر چقدر هم دل بسوزانند و در بوق و کرنا کنند که «چرا کسی پاسخگوی بلاتکلیفی مجموعه ارکسترهای ایرانی نیست؟»، باز هم اتفاقی نمیافتد و اوضاع همینطور کژدار و مریز پیش میرود تا گزارش یکی از خبرگزاریهای رسمی کشور درباره دلایل این اتفاق، به عنوان تیر خلاص این بحران، بیخیالیهای مسئولین را نشانه بگیرد: «ارکستر سمفونیک از تابستان سال گذشته به سکوت رفت، اما واقعیت این است که این ارکستر از همان زمانی که فقط به اجراهای سفارشی و مناسبتی با کیفیت پایین بسنده کرد، تعطیل و چراغاش خاموش شد.»
این گزارش قرار است زوایای بحران کنونی ارکسترهای داخلی، علیالخصوص ارکستر سمفونیک تهران را با نگاهی متفاوت، روایت کند.
* کلاف سردرگم
هیچکس نمیداند چرا هیچوقت تصمیم قاطع و محکمی درباره سرنوشت ارکستر سمفونیک تهران و سایر ارکسترها گرفته نمیشود و گذشت زمان نیز هیچ تغییری در رویه چند سال گذشته این ارکسترها نداشته است. گزارشهای خبری متعدد و جنجالی درباره این ارکستر و بحرانهایش هم نتوانسته اتفاق خاصی را در پی داشته باشد و مشخصاً «بیاعتنایی»، تنها واکنش مسئولین و مدیران گذشته و حالحاضر دفتر موسیقی و معاونت هنری در قبال این ارکسترها است؛ هرچند سال گذشته بهانهی اصلی تعلیق ارکستر، تشکیل موسسهای به نام «موسسه ارکستر ایران» بود که قرار شد ارکسترهای داخلی زیر چتر این موسسه اداره شوند و در نهایت نتیجهای جز تعطیلی آنها به همراه نداشت. طرحی که توسط معاون هنری وقت وزارت ارشاد ارائه شده بود و سرانجام باعث شد نوازندگان بین انجمن موسیقی ایران و این موسسه معلق و بلاتکلیف بمانند و ندانند طرف حساب آنها دقیقاً چه کسی است؟
به مرور، سر و صدای اعضای این ارکسترها در آمد و مصاحبهها و افشاگریها آغاز شد. آنها دیگر همه به سیم آخر زده بودند و از این بلاتکلیفی خونشان به جوش آمده بود. یکی از نوازندههای قدیمی این ارکستر -که در موسیقی این روزهای کشور برای خودش نام و نشانی دارد- در این باره میگوید: «من سالها است که در ارکستر سمفونیک تهران نوازندگی میکنم و در ساختار جدید ارکستر نیز فعالیت دارم. راستش را بخواهید اصلاً کنسرتی در کار نیست و ارکستر به برگزاری برنامههای ارگانی و پروژهای، آن هم ماهی یکبار اکتفا کرده است.» آرمین قیطاسی ادامه میدهد: «مسؤولان حقوق نوازندگان را با تأخیرهای طولانی و به صورت نسیه پرداخت میکنند. نام این چیزی که میبینید، ارکستر سمفونیک نیست. نامش فاجعه است. این ارکسترها را تعطیل کنند، بهتر است. متأسفانه مسئولین فقط شعار میدهند و هیچ کار مفیدی نمیکنند. اگر موسیقی و ارکسترها را نمیخواهند، خب تعطیلش کنند؛ چرا تکلیف ما مشخص نیست؟ به همان موسیقی پاپ بچسبند بهتر است. چون درآمدزایی بهتری برایشان دارد.»
* مهمانهای ناخوانده
عدم ثبات در انتخاب رهبر و اعضای ارکستر سمفونیک و تغییرات گسترده و بعضاً بی حساب و کتاب آن باعث شده دیگر کار به جایی برسد که هر کدام از نوازندهها در زمان تمرینات، ساز خود را بزند و هیچکس از رهبران مهمان حساب نبرد. همین ۳ ماه پیش بود که وقتی مشخص شد «شهداد روحانی» قرار است در ارکستری خصوصی (به نام ارکستر «باربد») برنامهای خصوصی را روی صحنه رهبری کند، تقریباً همه نوازندههای ارکستر سمفونیک از او انتقاد کردند و اعتقاد داشتند که این چهره بینالمللی موسیقی ارکسترال در ایران، هرگز پشت نوازندههایش را خالی کرده و هیچ حمایتی از آنها نکرده است.
همین حرف و حدیثها به روز نشست خبری کنسرت «ارکستر باربد» هم کشیده شد تا این بار شهداد روحانی ضمن ابراز تأسف از به وجود آمدن این فضا برای اعضای ارکستر سمفونیک، خودش را جزئی از آنها بداند ولی اعتراف کند که با شرایط کنونی کاری از دستاش برنمیآید. در غیاب او «نادر مرتضیپور» وظیفه رهبری ارکستر سمفونیک را بر عهده دارد و ماجرای رهبران مهمان ارکستر سمفونیک به قدری تکراری و خستهکننده شده که دیگر خود نوازندهها نیز حاضر نیستند در این باره نظری بدهند.
* اجراهای پروژهای و بحران قراردادها
شاید مهمترین بحران در حاشیههای ۳ سال گذشته ارکستر سمفونیک، عدم ثبت قرارداد رسمی و بلندمدت با نوازندههای این ارکستر باشد که در تمام دورههایی که حاشیههای این ارکستر به اوج خود میرسد، نوازندهها بارها از این کمبود، نالیدهاند. روال کاری این مجموعه جوری شده که تنها برای اجراهای پروژهای و مناسبتی، قراردادهای کوتاهمدت با آنها به ثبت میرسد و بعد از اتمام پروژه نیز، دیگر خبری از تمرین برای اجراهای عمومی و مستقل وجود ندارد. ارگانهای ذیصلاح (انجمن موسیقی، معاونت هنری، بنیاد رودکی و دفتر موسیقی) نیز به دلیل نبود چارت قانونی مشخص برای مدیریت و ساپورت اعضای ارکستر سمفونیک، بههیچوجه پاسخگوی خواستههای آنها نیستند تا اوضاع این مجموعه، سه چهار سال بحرانی و پُرتنش را در کارنامه خود ببیند.
«شاهین فرهت» آهنگساز ایرانی در این باره اعتقاد دارد: «ارکستر تهران از قدیم گرفتاریهایی داشته، اما حال که آقای مرادخانی آمدهاند، انشاالله درست میشود. اما کمی نیاز به زمان دارد و قرار است شورایی تشکیل شود و سپس نیاز به یک رهبر ارکستر دارد. باید سازمان اداری آن راهاندازی شود و نیاز به نوشتن برنامه کنسرتها احساس میشود. مراحل راهاندازی ارکستر سمفونیک تهران چندان بغرنج و پیچیده نیست، ارکستر سمفونیک حداقل ۲۵۰ سال در دنیا سابقه دارد و گرامر، دکترین و خطمشی آن مشخص است. اگر این مسائل اداری حل شود، ارکستر تهران -به عنوان یکی از ارکسترهای قدیمی جهان- بار دیگر به عرصه باز میگردد.» فرهت در مورد انتخاب رهبر ارکستر سمفونیک تهران نیز میگوید: «درحال حاضر فرد مشخصی را در نظر ندارم، اما هستند ایرانیهایی که تحصیلکردهاند و سابقه رهبری در کشورهای مختلف را دارند و میشود از آنها دعوت کرد. ما میتوانیم و باید در شهرستانها ارکستر داشته باشیم. بعضی از استانهای ما دارای فرهنگ و مکتب موسیقی هستند مانند شیراز، تبریز و اصفهان. در مورد نیروی انسانی نوازندگی هم به راحتی میتوانم بگویم که ما در ایران مشکلی نداریم و نوازندگان جوان خوبی در کشور هستند. دلیل این ادعا هم این است که من سالها در کنکور و امتحان ورودی دانشگاهها فعالیت کردهام. در چند سال گذشته من شاهد جوانان بااستعداد در نوازندگی هستم و مثلاً نسبت به ۱۵ سال پیش پیشرفت خوبی داشتهایم. این جوانان با عشق، به موسیقی فاخر روی آوردند و خلاصه ایران آماده است برای پذیرش موسیقی عمیق.»
* نفس بکش ارکستر سمفونیک
جشنواره موسیقی فجر نزدیک است و این شاید بتواند چراغ سبزی باشد برای ارکسترهای ایرانی که مدیریت غیراصولی آنها در سالهای گذشته، علاوه بر صدمات زیادی که به اعضا و نوازندههای این ارکسترها وارد کرده، باعث سکوت یکساله و تعطیلی کامل این ارکستر و ارکسترهایی از قبیل ارکستر ملی و مجلسی نیز شده است. دورههای قبلی جشنواره موسیقی فجر، همواره شاهد حضور قوی و پُرانرژی ارکسترهای ایرانی بوده و مخاطبان این سبک از موسیقی، تنها دلخوشیشان، حضور در برنامههای این گروهها در جشنواره است که باید نشست و دید که آیا با روی کار آمدن تیم جدید مدیریتی، ارکستر سمفونیک و ارکسترهای مشابه، قرار است از خواب زمستانیشان بیدار شوند یا خیر؟
دیدگاهتان را بنویسید