×
×

آنقدر خواندم تا یاد گرفتم/ موسیقی پاپ ما دم دستی شده‌است

  • کد نوشته: 42829
  • موسیقی ایرانیان
  • سه شنبه, ۹ام مهر ۱۳۹۲
  • ۰
  • آسمان نوشت: رضا صادقی روحیه‌ای جست‌وجو‌گر دارد؛ برای مثال با حضورش در عرصه سینما، نشان می‌دهد نگاهش تنها معطوف به صحنه و استودیو نیست. در کنار آن در هر اثرش تجربه‌ای متفاوت انجام می‌دهد و دنباله‌روی کار‌های قبلی‌اش حتی آنانی که موفق بوده‌اند – نیست. او را باید از جمله خوانندگان موسیقی پاپ دانست که […]

  • آسمان نوشت:

    رضا صادقی روحیه‌ای جست‌وجو‌گر دارد؛ برای مثال با حضورش در عرصه سینما، نشان می‌دهد نگاهش تنها معطوف به صحنه و استودیو نیست. در کنار آن در هر اثرش تجربه‌ای متفاوت انجام می‌دهد و دنباله‌روی کار‌های قبلی‌اش حتی آنانی که موفق بوده‌اند – نیست. او را باید از جمله خوانندگان موسیقی پاپ دانست که همواره آثارش را بیشترین استقبال روبه‌رو شده، کنسرت‌هایش همیشه در کمترین زمان ممکن پر شده و این در حالی است که کمتر از هر خوانند‌ه‌ای حاشیه داشته است. او در بعضی کار‌های خود از اشعار مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری استفاده کرده و تا امروز نزدیک به ۱۲۰ ترانه در قالب ۸ آلبوم ارائه کرده است. با او درباره برنامه مشترکش با سالار عقیلی گفت‌وگو کرده‌ایم.

    اصولاً چقدر با موسیقی سنتی مانوس هستید؟
    بگذارید اینطور بگویم که چند سال پیش احساس کردم دارم در موسیقی کم می‌آورم. دستم را باز کردم و دیدم این همه اتفاق در ریشه‌های موسیقی کشور من وجود دارد و همان زمان فکر کردم با این پتانسیل بزرگ که در دست دارم چه کار‌هایی می‌توانم انجام دهم اولین بار که یک موسیقی سنتی گوشی دادم که با نیاز‌های نسل من هماهنگی داشت، اجرایی از استاد ناظری بود. خوب به یاد دارم که قدرتش در ادای این جمله «مطرب مهتاب رو…» برای من به اندازه‌ای پر صلابت بود که اشکم را در آورد و هنوز نمی‌فهمم با من چه کرد! اما این قطعه آنقدر برایم قرابت داشت و در ریشه‌ام بود که در «آن» من حضور پیدا کرد و هنوز که هنوز است تاثیرش را در وجودم باقی گذاشته است.

    در صف بلیت کنتسرت موسیقی کاملاً سنتی هم می‌ایستید؟
    ببینید همیشه کنسرت‌های موسیقی سنتی ما یک تنبک بوده یک سه تار، دف، عود و کمانچه و یک خواننده هم جلو نشسته. خب به بچه هم می‌خواهند داروی تلخ بدهند؛ یک شکلاتی اول و آخر به او می‌دهند. در جهان امروز که شما سه کلمه در گوگل تایپ کنید جهان رنگارنگی از اتفاق‌های روز دنیا رامی‌بینید ما هم باید یک اتفاق متفاوتی پیش بیاوریم. الان عود را الکترونیک کردند. ما کدام سازمان را توانستیم به فضایی برسانیم که یک موزیسین جهانی از آن استفاده کند؟ اما کدام‌ساز است که بلافاصله در جهان بیاید و ما از آن استفاده نکنیم؟

    اگر بخواهید به موسیقی پاپ انتقاد کنید، چه خواهید گفت؟
    معضل بزرگ موسیقی پاپ، نداشتن علم در کنار تجربه در میان اهالی آن است. شخصاً این رشته را آکادمیک نخواندم؛ اما به لحاظ تجربه سعی کردم در این ۲۰ سال در کنار آدم‌ها علم این هنر را نیز کسب کنم. خیلی وقت‌ها فالش خواندم و آنقدر خواندم تا یاد گرفتم. الان متأسفانه موسیقی پاپ ما دم‌دستی شده است. در کنسرت‌‌ها هم اتفاقی نمی‌افتد. برای هزار نفر بلیت فروخته می‌شود و ۱۵۰۰ نفر مهمان و تکرار و تکرار و بعد لایک‌های توی فیس‌بوکی. یک گیتار، یک درام، کیبورد و یک خواننده روی صحنه شده انگار همه توان ما.

    نه تصویری، نه حرف تازه‌ای، فقط شو گذاشتن. به نظرم کمی به موسیقی پاپ طی این سال‌ها خیانت شد. زمانی که «علیرضا عصار» با آن گروه عظیم در کنار «فواد حجازی» روی صحنه می‌آمد یا ناصر عبد‌الهی، زمانی بود که اوج موسیقی پاپ ما بود. موسیقی این نیست که کنسرت بگذاریم و آهنگ‌ها با مردم شروع شود و با مردم تمام شود. خواننده‌ها هم اکثراً «پلی‌بک» بخوانند. صدا‌های خوب هم دچار ژست شده است. در حالی که من رضا صادقی باید بدانم مایکل جکسون نیستم. من یک صدای دارم مشخص با یک ظاهر ساده. آنقدر به حواشی پرداختیم که اصل یادمان رفت. بعد در موسیقی پاپ میان فعالانش دشمنی وجود دارد. این اتفاق در موسیقی سنتی خیلی کم رخ می‌دهد؛ اما در موسیقی پاپ چرا من نباید بروم برای خشایار اعتمادی پلی‌بک بخوانم وقتی او از من پیشکسوت‌تر است؟ حالا اینکه هر کدام چه مخاطبانی داریم جای خود. در تمام دنیا خیلی از بزرگان این عرصه کنار هم قرار می‌گیرند. یک سو‌ء‌تفاهی هم در موسیقی پاپ پیش آمده است، مثلاً ما ۷۰ میلیون نفر جمعیت داریم، بعد یک نفر آلبومش ۵۰۰ هزار تا می‌فروشد و پر‌فروش‌ترین هم می‌شود و کلی ژست می‌گیرد. ۵۰۰ هزار تا یعنی ۵ تا بازی پرسپولیس و استقلال.

    درباره سالار عقیلی و صدایش به‌طور خاص چه نظری دارید؟
    من اولش فکر می‌کردم اینکه او این همه از ایران می‌خواند، می‌خواهد یک شاکله‌ای از این آهنگ‌ها برای خود درست کند؛ اما وقتی او را شناختم و از نزدیک دیدم، متوجه این مساله شدم که وقتی آهنگی مثل «وطنم» را می‌خواند با تمام وجودش آن را اجرا می‌کند و در عین حال همان‌قدر هم عاشق ایران و مردم است. آدم‌های اطرافش را دوست دارد و همیشه لبخند دارد. شما در این کنسرت دیدید که یک جایی ابتدای یکی از آهنگ‌های او، من آواز می‌خوانم و او ایستاده و لبخند می‌زند. یک جایی هم او به یکی از آهنگ‌های من ورود می‌کند و برایم لذت‌بخش است. مسابقه نیست بلکه مهمانی است. صدایش هم بدون اغراق فوق‌العاده است. بدون شک ۱۰ سال بعد هم، زا این کنسرت به عنوان یک نمونه یاد می‌شود. خوب یاد بد من نمی‌دانم اما حرکت جدیدی است و باید امتحان می‌شد. ما باید قدرت تحمل همدیگر را داشته باشیم و فکر می‌کنم مهم‌ترین حس این کنسرت آشتی دادن مخاطبین هر دو سبک باشد. اینکه شنوندگان من فکر نکنند موسیقی اصیل کسالت‌بار است یا شنوندگان موسیقی اصیل، موسیقی پاپ را سبک نبینند. به نظرم این اتفاق افتاد. به نظرم اگر نقدی به این کار باشد شاید به هماهنگ‌ها درباره کنسرت برگردد. به هر حال اگر وقت بیشتری داشتیم کار بهتری می‌شد؛ اما من آهنگ‌هایی را اجرا کردم که ذهنیت ایرانی در آن هست. ۶ و ۸ هم اگر بود با ضرب زده می‌شود. شروع هر اتفاقی نقد دارد و من خوشحالم در کاری حضور دارم که به آن نقد هست.

    https://musiceiranian.ir/?p=42829
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *