علی رضوی: چهارسال از اجرای برفخوانی در تالار وحدت میگذرد. اجرای متفاوتی از علی قمصری و با خوانندگی محمد معتمدی که خیلی زود در بین کسانی که حتی موفق به دیدن این اجرای زنده نشدند، صدا کرد و کلیپهای کوتاهی که از این کنسرت تهیه شده بود، دست به دست میچرخید. چند روز پیش بالاخره انتظار کسانی که مشتاق شنیدن آلبوم کامل این اثر بودند به سر رسید و برفخوانی منتشر شد؛ اما نه با صدای محمد معتمدی. بلکه با صدای وحید تاج خواننده جوان موسیقی ایرانی. علی قمصری آهنگساز و مولف برفخوانی درباره تجربه متفاوتش در این آلبوم، علت تاخیر زیاد انتشار آن و تغییر خواننده با موسیقی ما گفت و گو کرده است.
- برفخوانی نوعی موسیقی روایتی است که کمتر در موسیقی ایرانی به آن پرداخته میشود و از طرفی نوع روایتی که در آن مطرح میشود با تجربههای قبلی تفاوت دارد. بهتر است با این شروع کنیم که برفخوانی ایدهاش از کجا شکل گرفت؟
من از حدود چهارسال پیش به این فکر میکردم که یک کاری را برای یک ارکستر کاملا ایرانی، یعنی با سازبندی ایرانی و اصول آهنگسازی و هارمونی ایرانی بنویسم که برخلاف نگاه فرمالی که در موسیقی ایرانی هست، به صورت قطعه قطعه پشت سر هم نباشد. مثلا یک پیش درآمد، یک ساز و آواز بعد یک رنگ بعد یک تصنیف و غیره. میخواستم از این قالب و از این تدوین خارج بشوم. همه تدوینها قرار نیست در یک موسیقی شبیه به هم باشد. دوست داشتم یک کار اپیزودی بنویسم و یک نگاه فرمال به آن داشته باشم که شبیه یک داستان باشد. «برف میبارید» را نوشتم که در یک آلبومی به نام «جای پاکرویان» منتشر شده. چهارسال پیش هم در قالب دوتا مجموعه، یک کوارتت زهی غربی و یک بخش هم با یک ارکستر بزرگ ایرانی در تالار وحدت و با محمد معتمدی به روی صحنه رفتیم. آن کنسرت برای ما و کل مجموعه خیلی خوب بود و همه راضی بودند و فکر کردیم که تجربه خیلی برایمان بود. گذشت و یک مقدار به زمان خورد طبق معمول، یک بخشی بابت مجوز و یک بخشی هم بابت منتظر ماندن برای تصمیم دوستان و به دلایل مختلف به تعویق افتاد و بالاخره موفق شدیم بعد از چهارسال کار را منتشر کنیم.
- چرا خواننده اجرای زندهتان که محمد معتمدی بود با خواننده آلبوم که وحید تاج است با هم تفاوت دارد؟ با وجود اینکه خیلیها اجرای برفخوانی را با اجرای محمد معتمدی به خاطر دارند.
پیشنهاد آقای معتمدی این بود که کار را به صورت تصویری منتشر کنیم و من خیلی با این مساله موافق نبودم و میگفتم که کار را باید دوباره ضبط کنیم و چند دقیقه از اجرای زنده را هم کنار آن بگذاریم. از یک طرف دیگر ایشان مدیربرنامهای داشتند که میخواستند اعمال نظر کنند که آن بخش را دیگر نتوانستم همراه بشوم و ترجیح دادم که با یک دوست دیگری کار کنم. این را هم بگویم که همیشه قرار نیست یک پروژه باصدای یک نفر کار بشود. همانطور که سمفونی بتهوون با ارکسترهای مختلف اجرا میشود. این کار هم به شرط اینکه به صدای یک خواننده دیگر میخورد، میشد که دوباره اجرا کرد.
- شما این ویژگی را دارید که در زمان آهنگسازی تواناییها و تکنیکهای نوازندهها و خواننده را برای نوشتن یک آهنگ در نظر میگیرید. برای ضبط دوباره این کار با صدای وحید تاج مجبور شدید که تغییرات خاصی در تنظیم یا آهنگسازی بدهید؟
طبیعتا یک تغییراتی مجبور بودم بدهم. برای اینکه کاراکتر نوازندهها یا خوانندههایی که با آنها کار میکنم حتما لحاظ میکنم. برای همین با مشخاصاتی که اجرای این آهنگ با صدای معتمدی داشت نمیتوانست با صدای تاج منتشر شود. برای همین کار را دوباره از اول ضبط کردم. یعنی چهل ساز را دوباره از اول گرفتم.
- چهارسال از زمان نوشتن این پروژه میگذرد. ار بخواهی دوباره برفخوانی را بنویسی باز هم با همین شکل و جزییات مینویسی یا تفکر و عقیدهات متفاوت شده است؟
تا به حال این اتفاق افتاده که یک کاری را شش ماه انتشار آن به تعویق افتاده و من احساس کردم دیگر زمانش گذشته و دیگر ذهنیتام شده. ولی برفخوانی واقعا یکی ایدهآلهای آن زمان من بود و هنوز هم برایم تازگی دارد. این اتفاق در مورد برای من نیفتاد. اگر میافتاد امکان نداشت آن را منتشر کنم.
- برفخوانی را به چشم یک تجربه نگاه میکنی یا در آینده هم از این دست کارهای روایتی از تو میبینیم؟
در برفخوانی تنوع ژانری زیاد است. بعضی از کارهای من اینطوری بوده و بعضیها هم نه. مثلا اگر یک دوستی تخصصش موسیقی اروپایی باشد، اگر این کار را گوش کند میتوند آنالیزش کند. همینطور اگر یک دوستی تخصصش موسیقی ایرانی باشد باز هم میتواند آن را گوش کند و مثبت یامنفی در موردش نظر بدهد. این یکی از معدود کارهایی است که این اتفاق در آن افتاده. البته این تنوع ژانری جنبه بی قاعدگی و بی نظمی ندارد. ضمن اینکه کارهای این شکلی، کارهایی که به این صورت جدی هستند کمتر شنیده میشوند. ولی در مورد برفخوانی برای من جالب بوده که این کار شنیده شده و به نظر من هنری میتواند موفق باشد که به جای اینکه فقط جنبه نمایشی و مردم پسند داشته باشد، بتواند این فاکتورهای جدی موسیقی و آهنگسازی و به چالش کشیدن فکر و ذهن مخاطب را به همراه داشته باشد. چون به هیجان درآوردن مخطب در موسیقی پاپ خیلی معمول هست و این کار را در موسیقی ایرانی هم خیلی راحت میتوان انجام داد. خیلی از کنسرتهایی که من رفتم، نقش درام خیلی بیشتر از خواننده بوده. من کنسرتهای پاپی رفتم که اگر در یک لحظه خواننده میرفت کنار و کس دیگری به جایش میخواند، هیچ اتفاق خاصی نمیافتاد. ولی مردم دوست داشتند. این به خاطر هیجانی بوده که مردم را جذب خودش میکرده. من این نوع موسیقی که فقط چاشنی هیجان و مردم پسند بودن آنهم به صورت سطحی دارد دوست ندارم.
- اشارهای کردید به کنسرت برفخوانی که فیلمبرداری هم شده است. قرار است که فیلم کنسرت برفخوانی هم منتشر شود یا پرونده برفخوانی اینجا مختومه میشود؟
به نظر من پرونده برفخوانی تازه باز شده است. مثل یک بچهای میماند که بزرگ شده و تحویل جامعه داده شده راه خودش را خودش پیدا میکند. ولی طبعا در مورد آن بخش از برفخوانی که مربوط به همکاری با آقای معتمدی بوده از طرف من مانوری داده نخواهد شد و آن جزء یک خاطره خوب باقی خواهد ماند. برفخوانی هم به این شکلی که منتشر شده است، به مردم تقدیم میشود. اگر قرار باشد که همکاری دیگری بین من و آقای معتمدی باشد، قطعا برفخوانی نیست.
- اگر قرار باشد در جایگاه منتقد قرار بگیرید، بزرگترین نقد شما به برفخوانی چیست؟
سوال سختی است. برای اینکه من آدم ایدهآل گرایی هستم و کاری که از من منتشر میشود در حد بضاعت من بوده. دیگران باید نقد کنند و نظر بدهند که کجایش خوب بوده و کجایش بد. خودم نمیتوانم نقدی به کار خودم داشته باشم. الان اگر بخواهم برفخوانی را دوباره بنویسم، در بخش «برف میبارید» نگاهم به سازهای ایرانی را کمی تغییر میدهم. الان یک مقدار آرامتر از آن زمان هستم. البته آن زمان اینطوری فکر میکردم و نمیتوانم خیلی به عنوان انتقاد مطرح کنم.
دیدگاهتان را بنویسید