غلامحسین افکاری، آخرین بازمانده از نسل قدیم بخشیهای قوچان و حماسهخوان و بخشی جوان ترکمن، سراجالدین قره، امروز سوم دیماه به دیاری دیگر کوچیدند و هزاران نغمه و آوای محلی را با خود به گور بردند.
گروه موسیقی هنرآنلاین، خبر کوتاه بود؛ غلامحسین افکاری، آخرین بازمانده از نسل قدیم بخشیهای مذهبی و حماسهخوان قوچان، صبح امروز پس از ۱۵ سال تحمل درد و رنج درگذشت.
دقیقهای نگذشته بود که هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی از رفتن نابههنگام حماسهخوان و بخشی جوان ترکمن، سراجالدین قره در بیمارستان اق قلای بندر ترکمن براثر سرطان ریه خبر داد؛ قره، ۴۳ سال داشت و از بهترین شاگردان دردی طریک بود.
بخشیها در شمال خراسان زندگی می کنند. کار اصلی آنها داستانگویی است مثل عاشیقهای آذربایجان. سازی که مینوازند دوتار است.خود بخشیهای شمال خراسان، واژه “بخشی” را اینگونه معنا میکنند: “بخشی یعنی این که خدواند به یک آدم بخشش فراوان و تواناییهای خاصی عطا فرموده که در آدمهای معمولی نیست.” اما به باور جاوید، این لغت یک لغت مغولی است و توسط ترکمنها به این منطقه آمده و طی زمان با تحریف لغت به “بخشی” تبدیل شده است.
هوشنگ جاوید، بخشیها را به چند دسته تقسیم میکند و میگوید: بخشیها به چهار دسته مردمی، مجلسی، ویژه و مذهبی تقسیم میشوند.بخشیهای ویژه تنها برای حاکمان وقت بهاجرای برنامه میپرداختند و داستانهای هجوامیز و سرگرمکننده را بازگو میکردند. بخشیهای مردمی در برنامههای مختلف حاضر میشدند و حکایات کهن را برای مردم نقل میکردند.اما تنها بخشیهای مذهبی بودند که در ماههای حرام، میتوانستند به اجرای برنامه بپردازند.
بخشیها، در ماههای حرام یعنی ماه مبارک رمضان و محرم و صفر، دوتار خود را واژگون میکردند و به دسته آن، پارچه سیاه میبستند و به گفته خود، سازشان را عزادار میکردند و روایت کربلا را برای مردم باز میگفتند. “عاشق حیدرعلی” که کمانچه مذهبی مینوازد و قنبرعلی که مردم او را بهخاطر صدای دلنشینش، “شکرعلی” میخوانند از جمله کسانی هستند که در ماههای حرام برای مردم، بهاجرای برنامه میپردازند.
بخشیها، درمانگر هم بودهاند و اسپاسمهای عضلانی و بیماریهای روحی را درمان میکردهاند. آنها داستانهای حماسی چون حماسه “ججو خان و اکبر سردار و رشیدخان” و روایتهای عاشقانه را میشناختهاند.
روزگار بخشیها به پایان رسیده. مناسبات زندگی امروز تغییر کرده. رادیو و تلویزیون و ماهواره و اینترنت، جایگزین نقل و نقالی شدهاند.رستم، مدتهاست از شاهنامه رخت بربسته و حماسه خوانی، معنا و مفهومی ندارد. از اینروست که غلامحسین افکاری تنها با طرح تکریم، روزگار میگذراند و در فقر و بی کسی میمیرد و سراجالدین قره به جرم جوانی از همان طرح تکریم هم بی بهره است.
دیدگاهتان را بنویسید