مریم آموسا: هوتن وکیلیمقدم معتقد است، امروزه همه عواید گروههای موسیقی معطوف به خواننده است و آهنگساز، نوازنده و تنظیمکننده سهم کمی از این عواید نصیبشان میشود.
گروه کوچی از سال ١٣٩١ با سرپرستی و تکنوازی گیتار هوتن وکیلیمقدم اجراهایی را در سبک فلامنکو و جیپسی فلامنکو روی صحنه برده است. این گروه، در سالهای نخست فعالیتش قطعات بدون کلام از بزرگان این سبک مانند “پاکو دلوسیا” و “پاکو پنیا” و همچنین قطعاتی از گروه “جیپسی کینگز” را در سالنهای شهر تهران اجرا کرد. از سال ١٣٩۵ با توجه و در نظر داشتن سلیقه مخاطبان در این سالها، ضمن اضافه شدن خواننده به گروه، “کوچی” قطعاتی به زبان اسپانیایی و در سبک “جیپسی فلامنکو” از موسیقی کولیهای اسپانیا را به صحنه برد که با استقبال خوبی از سوی مخاطبان رو به رو شد. همچنین در اجراهای اخیر که ۷ شهریور برگزار شد، قطعاتی به صورت همنوازی گیتار و تار بصورت موسیقی تلفیقی اجرا کرد که بسیار مورد علاقه مردم و مخاطبان گروه کوچی قرار گرفت.
اعضای گروه موسیقی “کوچی” عبارتند از: هوتن وکیلی مقدم (تکنواز گیتار و سرپرست گروه)، فرهاد خزری و مصطفی نجفی (خواننده)، محمد اشرفی(گیتار باس)، نیلوفر صادقی( گیتار و آوا) ، افشین هنرور( نوازنده پرکاشن و سازهای کوبه ای).
به بهانه اجرای گروه کوچی با هوتن وکیلیمقدم نوازنده گیتار فلامنکو و سرپرست این گروه گفت وگو کرده ایم.
در ابتدا امر کمی درباره خودتان بگوید واین که چگونه به موسیقی علاقهمند شدید؟
من در خردادماه سال ۱۳۵۹ در خانواده فرهنگی در تهران متولد شدم. پدر و مادرم هر دو دبیر و فرهنگی هستند و به موسیقی سنتی علاقهمند بودند؛ اما چون دوست داشتند که من در دانشگاه پزشکی بخوانم٬ تمایلی نشان نمیدادند که به دنبال هنر بروم. هرچند که من در دانشگاه در رشته زبان روسی تحصیل کردهام و بعدها هم رشته موسیقی. از حدود ۱۷ سالگی به شکل جدی به موسیقی روی آوردهام. البته من خیلی زودتر دلم میخواست موسیقی یاد بگیرم.
یادم می آید کلاس پنجم بودم که یک بار اتفاقی در روزنامه اطلاعات، آگهی آموزش موسیقی دیدم آن قدر اصرار کردم تا مادرم حاضر شد که با هم به آموزشگاه برویم تا من در کلاس موسیقی ثبت نام کند. مادرم برای من ساز سنتور را انتخاب کرد. زمانی که مدیر آموزشگاه مشغول توضیح دادن درباره شیوه آموزش بود سیگاری آتش زد. همین که مادرم سیگار را دست مدیر آموزشگاه دید منصرف شد و گفت بعدا خدمت میرسیم. با همین حرکت و همان یک سیگار پرونده ثبت نام من در آموزشگاه بسته شد تا این که ۱۶ و ۱۷ ساله شدم.
یک روز اتفاقی فیلمی از اجرای اردشیر فرح (نوازنده زبردست گیتار) دیدم و همین اجرای چند دقیقهای موجب شد که شور موسیقی دوباره در سربیفتد و بتوانم خانوادهام را برای فراگیری موسیقی راضی کنم. بلاخره یک گیتار خریدم و در کلاس ثبت نام کردم. در آن دوران اطلاعات من از گیتار بسیار کم بود و اصلا نمیدانستم که گیتار فلامنکو با گیتار کلاسیک چه تفاوتی دارد. سه ماه سر کلاس رفتم اما متوجه شدم آن چیزی که میخواهم در این کلاس به من داده نمیشود به همین خاطر در آموزشگاه دیگری ثبت نام کردم و پس از چند تعویض مدرس با استاد فرشاد عابدینی سپهر آشنا شدم و چند سالی در خدمت ایشان بودم.
چه شد گیتار فلامنکو را انتخاب کردید؟
با استاد جدیدم رابطه خیلی خوبی برقرار کردم و پس از یک سال استادم گفت باید راهت را انتخاب کنی و ببینی چه سبکی را میخواهی ادامه بدهی. من به صورت تخصصی فقط گیتار فلامنکو آموزش میدهم و اگر گیتار پاپ یا بلوز یا جز میخواهی یاد بگیری من نمیتوانم. چون استادم خیلی دلسوز بود، گفتم اگر آموزشگاهم را تغییر بدهم شاید استاد به این خوبی پیدا نکنم. این طوری شد که گیتار فلامنکو را انتخاب کردم و چهارسال پیش همین استاد ماندم مدتی شاگرد او بودم و پس از آن شاگرد سیمون آیوازیان شدم و یک دورهای هم در فرهنگسرای بهمن دوره سلفژ و کار با گروه کر را گذراندم. بعدها هم پس از ورود به دانشکده موسیقی پیانو و هارمونی را با دکتر فرید عمران گذراندم و از محضر اساتیدی چون دکتر امیر اشرف آریانپور، دکتر محمد سریر و دیگر اساتید استفاده کردم.
چرا در دانشگاه از همان ابتدا در رشته موسیقی تحصیل نکردید؟
یکی از استادانم به من گفت موزیسینها اوضاع اقتصادی خوبی ندارند. بهتر است درآمدی از جای دیگر داشته باشی و عشقات را جای دیگری دنبال کنی. این طوری شد که در دانشگاه تهران در رشته زبان روسی تحصیل کردم و مدتها مترجم همزمان فدراسیون دومیدانی٬ شنا، شیرجه و واترپلو بودم. از سال ۱۳۸۳ که کارت صلاحیت تدریسام را از خانه موسیقی دریافت کردم مشغول به تدریس هستم و آموزشگاه موسیقی دارم. البته بعدها پشیمان شدم و دوباره کنکور دادم و در رشته موسیقی در دانشگاه آزاد واحد هنر و معماری قبول شدم.
از چه زمانی گروه راهاندازی کردید و اجرای عمومتان را شروع کردید؟
از سال ۱۳۸۲با یکی از دوستانم یک گروه راهاندازی کردیم و من به عنوان سولیست در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران روی صحنه رفتم و پس از آن اجراهایی در دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه شهید بهشتی و فرهنگسرای ارسباران داشتم. این اجراها موجب شد که من پس از آن با گروهی جز گروه خودم روی صحنه نروم و پس از این که گروهمان به دلیل مشکلی که برای دست دوستم اتفاق افتاد و گیتار را کنار گذاش،٬ منحل شد تا زمانی که به این فکر افتادم که گروهی را شخصا راهاندازی کنم که سولوئیست کلیه قطعات خودم باشم.
آیا عدم همکاریتان با سایر گروهها را از نقاط ضعف خودتان نمیدانید؟
متاسفانه تعداد گروههایی که فلامنکو کار میکنند، در ایران بسیار کم است و گروه کوچی از معدود گروههایی فلامنکویی است که از سال ۱۳۹۱ همچنان فعال مانده است. میماند گروهای پاپ یا بهتر بگویم برای خوانندگان پاپ …که آن هم برای نوازندهای که سالها فلامنکو یا کلاسیک روی صحنه برده و با آن سبک و نام هم شناخته میشود خواه ناخواه جایگاه خاص خود را در موسیقی خواهد داشت و این متاسفانه یک برداشت غلط هست که معیار نوازندگان در همکاری با خوانندگان پاپ سنجیده شود.
گروه کوچی چگونه شکل گرفت؟
از زمانی که گیتار عشق و زندگی من ش٬ هر روز ساعتها در خانه ساز میزدم و بعدها نیز دو آموزشگاه تاسیس کردم و بخش عمده وقتام صرف آموزش میشد. چون در دوران دانشگاه هم گروه داشتیم بعد از چند سال تصمیم گرفتم به جای این که در خلوت خودم ساز بزنم؛ دوباره گروه خودم را راهاندازی کنم، اینگونه شد که گروهی بنام “ماریاچی” متولد شد و بعدها برای اجراهای عمومی به “کوچی” تغییر نام داد.
در سالهای اخیر حال و هوای اجراهای کوچی چقدر تغییر کرده است؟
در اجراهای سالهای نخست؛ کنسرتهای کوچی فلامنکوتر بو،٬ اما به مرور به خاطر گرایش بیشتر مردم به موسیقی پاپ ما هم چون میخواستیم مخاطبانمان را حفظ کنیم به سمت موسیقی پاپ-فلامنکو گرایش پیدا کردیم. چون نمیخواستیم با از دست دادن مخاطبمان تنها خاطرهای از اجراها پیشینمان داشته باشیم و برای همیشه با استیج خداحافظی کنیم. از این رو در اجراهایی که داریم بخشی از قطعات جیپسی کینگز و بخشی هم از قطعات فلامنکوی مدرن را اجرا میکنیم. همین امر موجب شد که طیف مخاطبانمان را گسترش بدهیم و همه راضی از سالن بیرون بروند.
خواننده از چه زمانی به گروه شما اضافه شد؟
اجراهای ما تا سال ۱۳۹۵ بیکلام بود، اما از آن پس خواننده مهمان به گروهمان اضافه شد و حدود پنج قطعه از اجرایمان با کلام است. موسیقی فلامنکو جنس صدای خاصی میخواهد که این جنس صدا در ایران کم پیدا میشود. باید در نظر گرفت که تعداد خوانندههایی که بتوانند به زبان اسپانیایی بخوانند نیز از تعداد انگشتهای دست کمتر است. فرهاد خزری و مصطفی نجفی نیز دو خواننده گروه کوچی هستند.
با توجه به این که برخی قطعات توسط خودتان نوشته شده و در این کنسرت اجرا ش، آیا شعر فارسی توانایی این را ندارد که با موسیقی فلامنکو همراه شود؟
من در این سالها با خوانندهای به نام احمد قائد آشنا شدم که صدایش بسیار شبیه خواننده گروه جیپسی کینگز است. از او دعوت کردم که در اجراها، گروه کوچی را همراهی کند اما به خاطر دوری مسافت (چون ایشان ساکن شهر بندر عباس هستند، میسر نشد. اتفاقا در گفت وگویی که با هم داشتیم درباره این موضوع صحبت کردیم؛ او گفت من بارها تلاش کردهام که شعر فارسی را با این جنس موسیقی تلفیق کنم، اما جواب نمیدهد. ولی گویا زبان محلی بندری این قابلیت را دارد.
در اجراهای اخیرتان شاهد همنوازی گیتار فلامنکو و تار بودیم در اجرا پیش رو آیا همچنان شاهد این دونوازی هستیم؟
بله. از سال گذشته بر اثر اتفاق قطعهای را با تار “پیام جوانی” اجرا کردیم و خیلی خوب جواب گرفتیم. پس از آن برای این دونوازی که تلفیقی از موسیقی فلامنکو با موسیقی ایرانیست، نت نوشتم و در اجرای آتی نیز چند قطعهای را با هم اجرا خواهیم کرد.
با توجه به این که شما در حوزه آموزش موسیقی نیز فعال هستید در حال حاضر هنرجویان گرایش به آموزش گیتار فلامنکو دارند یا نه؟
سالهاست که موسیقی پاپ همه نگاهها را متوجه خود کرده است و هنرجویان نیز اگر گیتار را یاد میگیرند هدفشان موسیقی پاپ و خواننده شدن است.
آیا خودتان قصد ندارید خواننده شوید؟
من همیشه معتقدم که همه باید در جایگاه خودشان بنشیند و ساز خودشان را بزنند و حرفهای رفتار کنند. متاسفانه امروز همه عواید گروههای موسیقی معطوف به خواننده است و آهنگساز، نوازنده و تنظیمکننده سهم کمی از این عواید نصیبشان میشود. اما در گذشته چنین نبود خواننده، آهنگساز و نوازنده هر یک جایگاه خودشان را دارند. همین موضوع یکی از عوامل گرایش نوازندهها به خواننده شدن است. اما من هم فعلا قصد خواننده شدن ندارم.
آلبومتان چه زمانی منتشر میشود؟
سالهاست که روی آلبومام مشغول به کار هستم؛ اما مشغلههای دیگری چون تدریس و این که تهیهکننده برای اجراهامان نداریم و مدیریت آموزشگاه موسیقی در کنار اجرای کنسرتهایی که از صفر تا صد به گردن بنده هست، موجب شده که مسئولیتهای بیشتری داشته باشم و آلبوم از مرحله مقدماتی قطعات فراتر نرود. اما امیدوارم تا سال آینده آلبوم ام منتشر شود.
دیدگاهتان را بنویسید