موسیقی ایرانیان – زینب مرتضاییفرد: سال گذشته بود که هنرمندی جوان از میان ما رفت، هنرمندی که از اهالی موسیقی بود و مردم و بخصوص نسل جوان با صدایش خاطره های زیادی داشتند. مرتضی پاشایی بیمار شد و می دانست سرطان چندان مهلتش نمی دهد که زندگی کند. از همان زمان حاشیه های زیادی پیرامون فعالیت های او شکل گرفت. بسیاری بیماری او را یک شایعه می دانستند برای کاسبی بیشتر و برخی هم هر چند بیماری اش را باور می کردند اما معتقد بودند اطرافیان او مدام کنسرت برگزار می کنند و به دنبال کسب درآمد با جلب توجه ها به سمت این خواننده جوان هستند.
پاشایی هیچ نگفت، به حاشیه ها پاسخ نداد و در سکوت به کارش ادامه داد، هر چند در شرایطی که در بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می کرد هم شایعه ها او را رها نمی کردند، پس از مرگ این هنرمند هم حاشیه ها تمام که نشدند هیچ بلکه شکل پررنگ تر و برجسته تری به خود گرفتند و او را که دستش از دنیا کوتاه بود تحت الشعاع قرار دادند. همه خوب می دانند از چه چیزهایی حرف می زنیم؛ از اظهار نظرهای آکادمیک گرفته تا واکنش های تندی که در فضای مجازی مطرح شد، ماجرای ساخت مستند و انتشار آلبوم منتشر نشده او و …
بازار فروش عکس های مرتضی پاشایی، آلبوم ها و کارهایش بالا گرفت و حتی پای تقویم مرتضی پاشایی هم به میان آمد. ناراحت نشوید! این یک جور سوء استفاده است، یک جور کاسبی با مرده است. البته واکنشی که در همه دنیا پس از مرگ ستاره ها رخ می دهد. در واقع خوب یا بد به گونه ای طبیعی است و همه جای دنیا همین اتفاق رخ می دهد.
حاشیه ها اما در همین جا هم متوقف نشد و به سطوح کلان تری رسید. ابتدا ماجرای ساخت مستند مرتضی پاشایی مطرح شد، رضا رشیدپور قصد پخش یک مستند را داشت که به دلایل نامعلومی از این اتفاق جلوگیری شد. خانواده مرحوم پاشایی هر چند با رضایت خاطر کامل جلوی دوربین رشیدپور حاضر شده بودند اما اجازه پخش این مستند را ندادند. بعدتر اعلام شد قرار است این مستند را سید جواد هاشمی بسازد اما این خبر هم خیلی زود تکذیب شد و هر چند نام شخص دیگری بعنوان کارگردان این مستند اعلام شد اما هنوز هم شنیده ها حکایت از حضور سید جواد هاشمی در پشت پرده این ماجرا دارد. این مستند قرار است پس از تولید در شبکه نمایش خانگی به فروش برسد.
پس از این هم آلبوم منتشر نشده «اسمش عشقه» که گفته می شد قبل از عید نوروز منتشر می شود، حاشیه های دیگری را ایجاد کرد که پدر پاشایی در پاسخ به آنها نامه ای را منتشر کرد. ماجرای مستند و آلبوم منتشر نشده پاشایی و همچنین خواننده شدن نابهنگام برادر مرحوم پاشایی و کشمکش ها بر سر انتشار آلبومش که همه آمیخته با نگاه های اقتصادی است را یک طرف بگذاریم و برسیم به اتفاق تازه ای که رخ داده است.
تصورش را بکنید بعد از همه این حاشیه ها شما در برنامه بزرگداشت یکی از بزرگان سینمای ایران حضور پیدا کرده اید که ناگهان صحنه تاریک می شود. شخصی روی صحنه حاضر می شود و با صدایی بسیار شبیه به صدای زنده یاد پاشایی شروع به خواندن کارهای او می کند (ویدئوی این اجرا را از اینجا ببینید)، چه حالی پیدا می کنید؟ واکنش بعدی تان هر چه هم که باشد در قدم اول مثل همه حاضران شوکه می شوید! وقتی اجرا به پایان می رسد آقای رشیدپور روی صحنه می آید و خواننده را بدل مرتضی پاشایی معرفی می کند، بعد هم می گوید که در حال جمع آوری یک آلبوم برای این آقاست!
واقعا باید نام این اتفاق را جز سوء استفاده چه چیزی گذاشت؟ و چرا اشخاصی که خود را داعیه دار فرهنگ می دانند و بارها با اظهار نظرهای تند از دیگر فعالان فرهنگی انتقاد می کنند خود باید درگیر چنین رفتارهای دور از اخلاقی شوند و از احساسات مردم سوء استفاده کنند. واقعا گناه این مردم چیست که آثار یک خواننده جوان را دوست دارند؟ آیا باید هر کس از هر طریقی که می تواند سعی در باز کردن جایی برای خود در این بازار داشته باشد و حرمت احساسات مردم را که هیچ حرمت یک انسان درگذشته را نگه ندارد؟
این اتفاقات جامعه را دچار تب می کند، اعتماد مردم را سلب می کند و رفته رفته امکان دوست داشتن هنرمند محبوبشان را از آنها می گیرد، هر چند که برخوردها در درگذشت این هنرمند کمی بیش از حد احساسی بود اما این درست نیست که اطرافیان پاشایی با رفتارهای غیرحرفه ای و حاشیه های نامتعارف هم او را در چشم مردم پایین بیاروند و هم اعتماد مردم را سلب کنند.
بودایی ها جسد مردگانشان را می سوزانند، مسیحیان با تابوت به خاک می سپارند، مسلمانان درگذشتگانشان را در کفن می پیچند و دفن می کنند، هر دین، فرقه و آیین دیگری را هم که بررسی کنیم شیوه ای برای این خداحافظی دارد، اما همه در یک امر متفق هستند و آن حفظ احترام انسان درگذشته است. در همه دنیا هر کس با هر دین و آیینی احترام درگذشتگان را حفظ می کند و به قول ما ایرانی ها حرمت کسی که دستش از دنیا کوتاه است را نگه می دارد. کاش دوباره بسنت های خوب گذشته مان که ریشه در دینمان هم دارد را احیا کنیم، درکارهایمان تامل بیشتری داشته باشیم، هم حرمت رفتگان را حفظ کنیم و هم احساسات بازماندگان را بازیچه سودجویی خود نکنیم.
دیدگاهتان را بنویسید