گروه موسیقی «راوک» به سرپرستی و خوانندگی محمدرضا داودی، چندی پیش با حضور در جشنواره فولک گرجستان و کسب دو مقام، افتخاری دیگر را نصیب جامعه موسیقی کشور نمود.
ایدهٔ تشکیل گروه راوک در سال ۱۳۸۸ پرداخته شد و این گروه تا به امروز فعالیتهای خود را در قالب اجراهایی در نقاط مختلف کشور و همچنین ضبط و انتشار تک آهنگهایی در محیط مجازی ارائه کرده و با بازسازی و بازخوانی آثار بزرگان موسیقی و تنظیمات خاص خود، همچنان فعالیت خود را ادامه داده و برنامههای مشخص شدهای را برای آینده دور و نزدیک، طراحی کرده است.
به بهانه حضور گروه راوک و احراز موفقیت در فستیوال گرجستان و همچنین برای آشنایی بیشتر با فعالیتها و برنامههای پیش روی این گروه، با محمدرضا داودی، به گفتگو نشستهایم که ماحصل این گفتگو را در ادامه میخوانید.
- ضمن عرض تبریک به شما و کلیه هنرمندان گروه راوک، ابتدا کمی از خود برای ما بگویید.
سپاس از شما. بنده از نوجوانی و علی الخصوص با شنیدن صدای استاد محمدرضا شجریان، به مقولهٔ آواز و خوانندگی علاقمند شده و با زمزمهٔ آثار ایشان، این علاقمندی هر روز در من افزونتر میشد و در نهایت، دورههای آموزش آواز را در شاخههای مختلف از همان زمان آغاز کردم. صدای استاد شجریان، برای بسیاری از هنرمندان موسیقی و علاقمندان به آواز، مصدر الهام و انگیزه بوده و هست چنانکه بسیاری از دوستان و هم نسلان من که در زمینهٔ آواز فعالیت میکنند پیدایش چنین انگیزهای را در خود مرهون تاثیر صدای جناب استاد بر خود میدانند. در طی این سالها شرایط و فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته و از محضر اساتید به نام موسیقی، بهره جستهام. بیش از هر استادی خود را مدیون زحمات معلم به نام و ردیفدان برجستهٔ موسیقی ایران جناب استاد محسن کرامتی میدانم که ضمن اینکه بیشک ایشان را یکی از برترین، دقیقترین، دلسوزترین و شریفترین مدرسین حال حاضر آواز ایرانی میدانم حسن خلق و منش بزرگوارانه و نجیبانهٔ ایشان را میستایم و بابت شاگردی ایشان به خود میبالم که توانستم در محضرشان به فراگیری ردیف، شیوههای آوازی، تلفیق شعر و موسیقی، مرکب خوانی و… بپردازم.
سپس نزد محمد ذوالنوری، نوازندگی سه تار را فراگرفتم، دوره کوتاهی را نیز نزد هوشنگ فراهانی ادامه داده و مبانی تئوریک موسیقی همچنین سلفژ و… را در محضر استاد محی الدین آموختم. برای شناخت شعر، عروض و قافیه و دیگر مسائل مربوط به ادبیات نیز نزد استاد شرفی و استاد طیبی دورههایی را گذراندم.
در ادامه پس از گذراندن دورانی نسبتا طولانی که حنجرهام دچار آسیب دیدگی بود بر آن شدم تا با رویکردی آسیبشناسانه پژوهشهایی مفصل در زمینههای صداسازی و آواشناسی انجام دهم و به دلیل نبود منابع دقیق مکتوب و قابل بررسی دست به ترجمهٔ آثاری در این زمینه زدهام که امیدوارم هر چه زودتر در دسترس هنرجویان و علاقمندان این دانش قرار گیرد.
- و آغاز فعالیتهای اجرایی؟
پس از گذراندن دورههای آموزشی، فعالیتهایم را با گروههای آماتور آغاز کردم. مجموعههایی را در قالب اجراهای خیریه برای خانه سالمندان، کهریزک و… برگزار میکردیم. یکی از دلایل اینگونه اجراها شاید این بوده که برای اجراهای حرفهایتر و تخصصیتر، نیازمند زمان بودیم. شاید جاهای دیگر مارا برای اجرا نمیپذیرفتند. (با خنده) در واقع آن زمان ما، ببشتر از شنونده و مخاطب، اصرار به فعالیت و ارائه آثارمان داشتیم. از جمله گروههایی که در آغاز با آنها همکاری داشتهام میتوان به گروه موسیقی «هَزاران»، «آوای بیدل»، «فاخته»، «حوسیان» و… اشاره کرد که در شهرهایی چون تهران و بم و شیراز و… به اجرا میپرداختیم.
- ایده تشکیل گروه راوک از چه زمان و با چه انگیزهای آغاز شد؟
این ایده از زمانی شکل گرفت که بنده تصمیم گرفتم از یک خوانندهٔ صرف و مجری ایدههای دیگران فراتر روم. یعنی تجربیات و ایدههایم در زمینه فرم، آهنگسازی و تنظیم نیز، شکل اجرایی به خود گیرد، بنابراین گروه را تشکیل دادیم. از سال ۱۳۸۸ هم که آموزشگاه موسیقی «سرود مهر» در خیابان جمهوری را تأسیس کردیم، هنرمندان و موزیسینهایی که خود به تدریس مشغول بوده و یا با گروههای دیگری نیز همکاری داشتهاند به گروه پیوستهاند. البته الزاما تمام اعضای گروه ما، مدرسین این آموزشگاه نیستند. تا به امروز نیز ترکیب گروه دستخوش تغییراتی شده است و دوستانی در این سالها به گروه ملحق شده و شاید بعدها رفتهاند.
- از فستیوال گرجستان برای ما بگویید. تقسیم بندیها بر اساس چه فاکتورهایی صورت گرفته بود؟
این جشنواره بخشهای مختلفی داشت. شاخههایی همچون رقصهای ملی وموسیقی فولکلور. ما هم که در بخش موسیقی فولکلور به مقام نخست دست یافته و در بخش کلی جشنواره نیز رتبهٔ سوم را از آن خود کردیم. حدوداٌ ۱۵۰۰ شرکت کننده در غالب بیش از ۶۰ گروه از کشورهای گوناگون همچون خود گرجستان _که گروههای زیادی از این کشور در جشنواره شرکت کرده بودند_ اکراین، مجارستان، استونی، لتونی، ترکیه، آذربایجان و… حضور داشتند. گروههای قدرتمند و بعضا پر تعدادی که به شایستگی هنرنمایی کردند.
-
فضای فستیوال از نظر شما چطور بود؟
من همه کارها را ندیدم اما گروههایی که موفق به دیدن کارهایشان شدم به نظرم خوب بودند. بعضی اجراهای ارکستری با تعداد ۴۰-۵۰ نفر به خوبی هدایت شده و موفق بودند. برخی گروهها در دو بخش موسیقی فولکلور و رقص ملی شرکت داشتند و در دو شاخه کارشان ارزیابی میشد، البته در این بین به نظرم کار گروه اکراینی فاخرتر و زیباتر از سایرین بود، چرا که نوازندههایی پر توان با آمادگی بسیار بالا روانهٔ این فستیوال کرده بودند.
- آیا این اولین حضورتان در این فستیوال بوده؟
بله. ما آشنایی و اطلاعات زیادی هم در رابطه با فضا و شرایط این فستیوال نداشتیم. اما دست اندرکاران فستیوال که قطعاتی ازساختههای مارا در فضای مجازی دیده بودند جهت شرکت در این فستیوال از ما دعوت به عمل آوردند، پیگیریهای لازم انجام شد و با رویکردها و عملکردهای سابق فستیوال آشنا شدیم و در انتها عازم گرجستان گشتیم.
- قطعات اجرا شدهتان در فستیوال چگونه بود؟
قطعاتی همچون «آتشی در سینه دارم» و «بیا تا گل برافشانیم» از جمله آثار مربوط به بزرگان موسیقی کشورمان چون مرتضی خان نی داود و استاد حسین علیزاده بودند، بخشی هم بازسازی و بازخوانی برخی قطعات فولکلور کردی بود و نیز بخشی دیگر را به اجرای قطعاتی از ساختههای دوست عزیزم آرش احمدی نسب پرداختیم.
- بازتاب موفقیتتان در بین مخاطبان چگونه بود؟
همه دوستان و هنرمندان عزیز به ما لطف داشتند. چه موزیسینهایی که به هرحال به واسطه حضور در جامعه موسیقی و ارتباطات برخاسته از آن، با یکدیگر آشنایند و آثار یکدیگر را پیگیری میکنند و چه عزیزانی که تنها دوستدار موسیقی هستند و مخاطب ما، به ما تبریک گفتند و آرزوی موفقیت کردند. از یکایک آنها ممنونم و دستان پر مهر حمایتگرشان را به گرمی میفشارم.
- ظاهراٌ فستیوالهای دیگری نیز در راه است. لطفا به اختصار از جزئیات آنها بگویید.
برای شرکت در دو فستیوال دیگر که در مجارستان و ایتالیا برگزار خواهد شد دعوت شدهایم. این فستیوالها زیر نظر international choir festival copetition میباشد که هم در شاخهٔ صرفا آوازی و هم در موسیقی تلفیقی و ارکسترال برگزار میگردد. ما درتمام بخشها به اجرا خواهیم پرداخت. در بخش آواز انفرادی، آواز گروهی و اجرای ارکسترال موسیقی.
- چه برنامههایی برای آینده نزدیک تدارک دیدهاید؟
دو آلبوم را در دست انتشار داریم. یکی مراحل پایانی را طی میکند که قطعات آن از سرودههای شاعران معاصر میباشد. درآلبوم دیگر که حدودا نیمی از آن ضبط گردیده بیشتر از اشعار کلاسیک و سرودههای شاعرانی چون مولانا، سعدی، عطار و ابو سعید ابوالخیر استفاده شده است. اما پیش از اینها ما تک قطعههایی را نیز آماده ساختهایم که احتمالا در آیندهٔ نزدیک در فضای مجازی منتشر شده و در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت. یکی از این قطعات با نام «از تو بگذشتم» از استاد اسماعیل مهرتاش با شعری از شهریار در آواز دشتی و دیگری تصنیف «ای عاشقان» نام دارد و از ساختههای دوست هنرمندم آرش احمدی نسب است با شعری از مولانا در مایهٔ بیات اصفهان.
ضمناٌ قطعهای به نام «گفتار سبز» در دستگاه همایون و با شعری از استاد محمدرضا شفیعی کدکنی را نیز پیش از این از طریق رسانههای اینترنتی منتشر کرده بودیم.
- شما نیز تا به امروز، آیا در زمینه آهنگسازی سهیم بودهاید؟
در برنامههای آیندهمان بله. هم در آلبومها و هم کنسرت، به آهنگسازی بعضی قطعات پرداختهام.
- نام آلبومها را انتخاب کردهاید؟
هنوز خیر. چند گزینه مد نظر داریم اما هنوز قطعی نشدهاند.
- و در خصوص اجراهای زنده؟
کنسرتی را برای پاییز آینده در نظر گرفتهایم که البته تاریخ و جزئیات دقیق آن هنوز اعلام نشده است. در زمان مناسب به بیان جزئیات بیشتر خواهم پرداخت.
دیدگاهتان را بنویسید