×
×

مصاحبه با محسن یگانه بر روی خط هوادار/۲

  • کد نوشته: 13608
  • 13 مرداد 1390
  • ۱۷۶ دیدگاه
  • بر حسب بازی روزگار در این مسیر افتادم، دنبال این هم نیستم خیلی ماندگار شوم، همین که طرفدارانم را راضی کنم برایم کافیست

  • موسیقی ایرانیان- علیرضا محمدی و امین ریزباف: سال پیش مصاحبه‌ی مفصلی با محسن یگانه در مجله موسیقی ایرانیان منتشر شد، از آنجا که بسیاری از کاربران نتوانستند آن مجله را دانلود کنند تصمیم گرفتیم این مصاحبه را در سایت منتشر کنیم، مقدمه‌ی مصاحبه را اینجا  و مصاحبه‌ در باب مسائل فنی با او را از اینجا و اینجا مطالعه کردید، توجه شما را در ادامه به مصاحبه با محسن یگانه حول موضوعاتی که دغدغه‌ی هوادارانست جلب می‌کنیم:

    گفته بودی بعد از ساخت چند آلبوم، از موسیقی خداحافظی می کنی، این قضیه چقدر جدی است؟ هنوز هم روی حرفت هستی؟

    بله، من خیلی وقت هست این ماجرا را گفته ام. من بر حسب بازی روزگار در مسیر موسیقی افتادم و یک چیزی من را در این مسیر سر بالایی موسیقی ناخواسته هل داد و به جلو راند، اصلا قرار بود من مهندس صنایع شوم و در ذهنم این بود که خیلی شیرین مدرکم را بگیرم و پشت میز بشینم و پروژه ای را دستم بگیرم، اصلا فکرش را هم نمی کردم که یک روز خواننده شوم و دانشگاهی را که برایش ۱۲ سال درس خوانده بودم و زحمت کشیده بودم رها کنم و بیایم سراغ موسیقی. حالا هم که وارد موسیقی شدم یک عشق جدیدی در من به وجود آمده. طرفدار پیدا کرده ام. دوستدار پیدا کرده ام، کسانی که از ته دل دوستم دارند، این چیز کمی نیست، از این عشق نمی شود ساده گذشت، بخاطر همین طرفداران می خواهم تا چند سالی در موسیقی بمانم و آلبوم بدهم و وقتی هم آنها از من راضی شدند دیگر از موسیقی کنار بروم.

    خب چرا دیگر می خواهی از موسیقی کنار بروی؟

    خب من هم زندگی شخصی خودم را دارم، دوست دارم به زندگی خودم هم برسم، الان باورتان نمی شود مدت هاست حسرت یک پاساژ رفتن به دلم مانده، از بس که سرم شلوغ است، هیچ لذت آنچنانی در زندگی شخصی خودم نمی توانم داشته باشم، همین الان من و همسرم زیاد جرأت نمی کنیم بیرون برویم، مخصوصا الان هم که با شما صحبت می کنم فکر می کنم چندین درجه برای خراب شدن آرامشی که می خواهم پیش رفته، بخاطر پخش قوی البوم «رگ خواب» که شرکت آوای هنر انجام داده، الان دیگر حتی وقتی که شیشه ی ماشین تیره و تار باشد باز هم مرا مردم می شناسند، مخصوصا با آن عکس های زیادی که از من پخش شد دیگر راه فراری از این وضعیت ندارم.

    در کل من در حال حاضر سنی ندارم. الان بیست و پنج ساله هستم، دوست دارم وقتی سی سالم شد یک خواننده ای باشم با یک رزومه ی خیلی عالی که یک خاطره ی خیلی خوب هم برای طرفدارانم که ده دوازده سال پشتم بودند و حمایتم کردند بگذارم، در کنارش هم تعارف ندارم دوست دارم درآمد کافی کسب کنم، بعدش دیگر موسیقی را کنار بگذارم. همین و فقط همین. این نیست که شعار بدهم و مثلا بگویم من یک آینده ی درخشان و دوردست در موسیقی را نشانه گرفتم و می خواهم در طول تاریخ موسیقی کشورمان چون اسطوره ای ماندگار شوم، نه این حرف ها نیست، واقعیت این است که یک اتفاقی افتاد و من شدم خواننده و دنبال این هم نیستم که بخواهم خیلی ماندگار شوم، جای کسی را هم نمی خواهم تنگ کنم.

    از این ناراحت نیستی که دانشگاه را رها کردی؟

    نمی توانم دروغ بگویم یه وقت هایی چرا. بعضی وقت ها به خودم می گویم من اگر دو ترم می خواندم خیلی راحت مدرکم را می گرفتم ولی اما بعدش که بیشتر فکر میکنم می بینم اگر هم برمی گشتم به عقب به این نتیجه می رسیدم که زودتر درس را کنار بگذارم. چون با آن شرایطی که داشتم واقعا نمی شد که درسم را ادامه بدهم. شاید استعداد خوبی در رشته ی تحصیل ام که مهندسی صنایع بود داشتم ولی استعداد یک قسمت است و علاقه هم یک قسمت دیگر. اگر میل و علاقه ای برای کاری وجود نداشته باشد حتی اگر استعداد هم داشته باشی روز به روز پسرفت خواهی کرد، بخاطر همین مسئله و البته به خاطر موسیقی که نفهمیدم چه شد به آن وارد شدم،‌ ترم شش بودم که تصمیم گرفتم رهایش کنم چون که دیگر وقتی نداشتم که رشته تحصیلی ام را ادامه دهم.

    گیریم که من یک خواننده ی خیلی خیلی بزرگ باشم، که چه؟ چه اهمیتی دارد؟ این مسائل مهم نیست، مهم شخصیت آدم ها و رفتار آدم هاست، به هوادارانم قول می دهم عوض شدنی در من در کار نخواهد بود، چون حواسم به خودم هست. چون چیزی را گم نکرده ام که برای پیدا کردن آن بخواهم خودم را گم کنم

    ممکن است روزی اخلاقت تغییر کند؟ الآن می آیی به تک تک ایمیل ها و سؤالات طرفدارانت جواب می دهی و حتی می گویی اسم آلبوم را آنها انتخاب کنند، ممکن هست روزی خودت را برای مردم و اهالی رسانه بگیری و برای آنها به اصطلاح کلاس بذاری؟

    من در حال حاضر از چهار ماه پیش، بیش از دو هزار ایمیل ِنخوانده دارم، تنها دلیل اینکه ایمیل ها را جواب ندادم این است که به شدت کمبود وقت دارم. من الان در شرایطی هستم که به هیچ وجه فرصت سر خاراندن هم ندارم، همین الان که با شما صحبت می کنم صبح ۸ و نیم از خواب بیدار شدم، دیشب سر یک کاری بودم و آنقدر کارم طول کشید که ساعت ۵ خوابیدم، از صبح تا الان هم به شدت درگیر کار بودم، با این شرایط خب دیگر فکری نمی ماند که بخواهم ایمیل جواب دهم. ولی مطمئنا در فرصت مناسب ایمیل هایم را حتما جواب می دهم.

    این را هم بگویم که مطمئن باشید یگانه عوض شدنی در کارش نیست، چون من چیزی را گم نکردم که برای پیدا کردن آن بخواهم خودمم را گم کنم. می دانم چه شد که وارد موسیقی شدم و چه شد که پیشرفت کردم. می دانم در ابتدا چه بودم و الان به خاطر چه کسانی محسن یگانه شدم. اول و آخرش اصلا گیریم که من یک خواننده ی خیلی خیلی بزرگ باشم، که چه؟ چه اهمیتی دارد؟ این مسائل مهم نیست، مهم شخصیت آدم ها و رفتار آدم هاست، به هوادارانم هم قول می دهم عوض شدنی در من در کار نخواهد بود، چون حواسم به خودم هست. و این را در زندگی شخصی ام هم لحاظ کردم و می کنم.

     

    از بابت خواندن آهنگ های شادمهر و فریدون پشیمانم

    چه احساسی به تو دست می دهد وقتی می بینی قدرت خوانندگی و اجرایت از خیلی پر سابقه ترها در موسیقی پاپ بیشتر است؟ حتی از خواننده ای مثل فریدون که یک زمانی روی آهنگش می خواندی اما حالا اجرای زنده ات بسیار قوی تر و بهتر از اوست.

    خب خیلی حس خوبی است وقتی می بینی یک مدتی ریاضت کشیده ای و الان داری مزد زحماتت را می گیری، این را هم بگویم اگر در دوره ای من روی آهنگ های فریدون یا شادمهر خواندم خیلی سنم کم بود و هنوز دید حرفه ای به موسیقی نداشتم، الان هم واقعا خودم از این موضوع پشیمان هستم، شادمهر عقیلی که در دسترس نبود ولی اولین باری که من توانستم با فریدون صحبت کنم بابت آن ماجرا رسما از او عذرخواهی کردم.

    یک سوال را می پرسم که سوال بسیاری از هوادارانت است، واقعا چرا از کنتراست فوق العاده ی صدایت در کنار صدای همکار سابقت؛ “چاووشی” دیگر استفاده نمی کنی؟ چرا دوباره همکاری نمی کنید؟ در حالی که این همه کار با لهراسبی داری و حتی در آلبوم “فرخ قریب” زیر صدا می خوانی ولی با چاووشی دیگر کار نمی کنی.

    اولا که شما خیلی دارید مو شکافانه دقت می کنید، بعد از مدت ها یک دفعه یادم می آورید که مثلا در آلبوم فرخ قریب من در عرض سه ساعت روی شعری که اصلا نمی دانم مال چه کسی بود یک ملودی را ساختم و تنظیم کردم، و برای اینکه کار سریع جمع شود بک وکالش را هم خواندم، بعد شما آمدید و این قضیه را درآوردید و مطرح می کنید.

    مثلا در مورد علی لهراسبی چون علی خودش شعر و ملودی نمی گوید من این کار را برایش انجام می دهم ولی دیگر نمی آیم که برای علی لهراسبی بک وکال بخوانم چون که دیگر شاید کار درستی نباشد، ولی در مورد محسن چاوشی باید بگویم که او دارد کار خودش را می کند و نیازی به من ندارد، همان طور که خدا را شکر من الان نیازی به کسی ندارم.

    در تاریخ موسیقی هیچ دو خواننده‌ای که اندازه ی من و محسن چاوشی طرفداران مشترک داشته باشند نداریم

    این درست، ولی خب شما هر وقت کنار هم بودید نتیجه‌ی خوبی گرفته اید چرا دیگر حداقل برای دل هوادارانتان دوباره همکاری نمی کنید؟

    خب من هم نمی گویم که ما هیچ وقت دیگر با هم کار نخواهیم کرد، آینده معلوم نیست و هر چه پیش آید خوش آید، ولی اگر بخواهم از الان برای این موضوع برنامه ریزی کنم کار را کمی سخت می کند، بگذارید قبل از اینکه من و محسن به فکر این ماجرا باشیم اول جایگاه خودمان را تثبیت بکنیم. مطمئنا در آینده این اتفاق ممکن است بیفتد و همه چیز به آینده بستگی دارد. خدا را شکر محسن چاوشی دارد کارش را می کند، من هم دارم کار خودم را می کنم، خدا را شکر او هم طرفدار های خاص خودش رو دارد، من هم طرفدار های خودم را دارم و لزومی ندارد که حتما با هم کار کنیم.

    البته قبول دارم که من و محسن چاوشی طرفدار مشترک بسیار بسیار زیاد داریم، و فکر می کنم این جز استثناء موسیقی ما باشد که دو خواننده اینقدر طرفدار مشترک داشته باشند، که البته من به این ماجرا افتخار می کنم ولی در حال حاضر حتما دلیلی ندارد ما با هم کار کنیم، همین دوستی بین من و محسن چاوشی کافی هست، فعلا طرفداران همین را از ما داشته باشند تا بعد (با خنده)…

    راستی سی دی تصویری کنسرت هایت را قصد نداری منتشر کنی؟ حالا که در ماهواره و تلویزیون نمی توانی اجرای تصویری داشته باشی چرا خودت دست به کار نمی شوی تا کلیپ یا حتی اجرایت را در کنسرت ها منتشر کنی؟

    چرا این کار را می خواهم بکنم اما هنوز کنسرتی را نتوانستیم تصویر برداری خوبی بکنیم. یا رومی روم یا زنگی زنگ یا اجازه نمی دهم تصویری از من پخش شود یا اینکه باید به بهترین شکل ممکن انجام شود. انشاالله در کنسرت بزرگ بعدی با بوجود آوردن امکانات و شرایط خوب تصمیم داریم تصویربرداری حرفه ای بکنیم، در مورد کلیپ هم باید بگویم فرصتی نبود در این آلبوم کلیپ کار کنیم، البته با یکی از دوستان یک کارهایی کردیم ولی آنقدر وقت کم بود که کارمان حتی به مرحله ی تدوین هم نرسید.

    می خواهم آلبوم بعدی؛ آلبومی برای منتقدین باشد. هر طور که دوست دارند از آلبوم انتقاد کنند، مهم نیست. می خواهم در آلبوم جدیدم طرفدارمداری محض کنم، از لحاظ حسی می خواهم بی نهایت زیاده روی کنم، به نوعی می خواهم در احساس خودکشی کنم!

    برنامه ات برای آلبوم ها و کنسرت های بعدی چیست؟ کمی در مورد فضای آلبوم بعدی ات توضیح بده.

    کنسرت های بعدی طبیعتا روال مشخصی را طی خواهد کرد. مطمئنا آهنگ های بیشتری از آلبوم جدیدم هم اجرا خواهم کرد. اما در مورد البوم بعدی در حال حاضر زود است که به آن بپردازیم. فعلا این مهم است که برای شروع، ارنج و اسکلت آن را به خوبی بچینم، این بار می خواهم واقع گرایانه کار کنم. به هیچ وجه به نو آوری فکر نمی کنم، اصلا می خواهم آلبوم بعدی آلبومی برای منتقدین باشد. هر طور که دوست دارند از آلبوم انتقاد کنند، مهم نیست. می خواهم در آلبوم جدیدم طرفدار مداری محض کنم، از لحاظ حسی می خواهم بی نهایت زیاده روی کنم، به نوعی می خواهم در احساس خودکشی کنم، ابتدا باید شعر ها را کامل کنم و بعد ملودی ها و بعد در مرحله آخر در زمان مناسب به سراغ تنظیم می روم، دیگر نمی خواهم مثل این آلبوم جوگیر شوم و از اول استرس و وسواس تنظیم را بگیرم، اواخر آلبوم آنقدر جوگیر شده بودیم که نمی دانستیم چه کار کنیم، آنقدر ما را وسواس گرفته بود که نمی گذاشتیم حتی آلبوم بیرون بیاید.

    پس در سال آینده ممکن است یک آلبوم جدید از تو بشنویم؟

    بله ممکن است، نمی خواهم قولی بدهم و زمانی را مشخص کنم ولی شاید تا تابستان سال بعد آلبوم بعدی آماده ی انتشار شود.

    برنامه ات برای آهنگ های قدیمی که بصورت غیر مجاز از تو پخش شده چیست؟

    احتمال دارد برای چند کار قدیمی مجوز بگیرم و از هزینه ی خودم به عشق همه ی طرفدار هایم و مخاطبینم چند کار را تنظیم مجدد کنم و به صورت اینترنتی پخش کنم.

    کمی در مورد کنسرت هایت در شهرستان صحبت کن، تو همینطور هر جایی که امکانش باشد کنسرت می گذاری؟ واقعا برای تو کیفیت محل کنسرت اهمیت ندارد؟

    چرا اتفاقا مهم است ولی خیلی چیزها دست منِ خواننده نیست، مشکلی که ما داریم این است که ابتدا وقتی محلی را برای کنسرت انتخاب می کنیم و همه ی صحبت ها را انجام می دهیم، همه چیز از کیفیت سالن و محوطه و صدا خوب است ولی وقتی به مرحله ی اجرا می رسیم همه چیز تغییر می کند، به خاطر همین وقتی هم قولی برای اجرا به تهیه کننده و مردم می دهیم، حتی اگر تمام شرایط خوب اولیه تغییر کند باز هم نمی توانیم با نرفتن بر روی صحنه زیر قولمان بزنیم. ممکن است بعضی وقت ها در یک شب چهار بار سالن عوض شود، خیلی وقت ها مجبور می شویم از یک سالن خوب و با کیفیت به اجرا در یک سوله برسیم که خب این مسائل غیر قابل پیش بینی و گریز ناپذیر هست، من هم هرگز راضی به اجرا در اینگونه سالن های بی کیفیت شهرستانی نیستم و دوست دارم شخصی که هزینه می کند از وقت و کارهای دیگرش می زند، حداقل در یک مکان مناسب و خوب بیاید و صدای من را بشنود ولی خب چه کنم که خیلی مسائل دست من نیست.

    بعد از انتشار آلبوم «نفس های بی هدف» جمله ی زیر را در وبلاگت نوشتی. الان که آلبوم منتشر شده است، فکر می کنی این اتفاق افتاده است؟

    «ان شاءالله آلبوم بعدی آلبومی خواهد بود که نه من و نه دیگران نتوانند تکرارش کنند و در ذهن ها و قلبها به یادگار بماند»

    نه نیفتاده، البته خوشحالم، خوشحالم که الان متوجه اشتباهات و نقص هایم شدم، و در آینده آنها را رفع خواهم کرد و سعی خواهم کرد کار ماندگاری بکنم، شاید اگر “رگ خواب” آلبوم ماندگار و بی نقصی می شد من مغرور می شدم، شاید دیگر به کل، شخصیتم عوض می شد. چون فرض کنید با آن شیب خیلی تند از ۱۸ سالگی تا ۲۵ سالگی پیشرفت می کردم و به بالاترین نقطه می رسیدم، به خودم غره می شدم، ولی الان خوشحالم که اشتباهاتی که ممکن است انجام دهم تا کارم ماندگاری نداشته باشد را از همین حالا متوجه شدم، و فقط امیدوارم که اشتباهاتی که ممکن است در آلبوم های بعدی انجام دهم از همین حالا بشناسمشان تا سریع آنها را رفع کنم و بتوانم در آخرین سالهای کاری ام آلبوم ماندگاری را به هوادارانم تقدیم کنم.

    طراح گرافیکی صفحات مجله: ابراهیم مولائی

    تنظیم مصاحبه: امین موسوی

    برای مشاهده‌ی صفحه‌های اصلی این مصاحبه در نهمین شماره مجله موسیقی ایرانیان بر روی عکس‌های زیر کلیک کنید.
    434445

     

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *