موسیقی ایرانیان- امین ریزباف و علیرضا محمدی: مقدمهی مصاحبه با محسن یگانه خواننده پاپ را اینجا مطالعه کردید، قسمت اول مصاحبه با او را در باب مسائل فنی که سال گذشته در مجله موسیقی ایرانیان منتشر شده بود را هم از اینجا مطالعه کردید، توجه شما در ادامه به بخش دوم این مصاحبه جلب میکنیم:
آقای یگانه کلا چه طور آهنگسازی می کنی؟ کمی در مورد حس و حالت در زمان آهنگسازی توضیح بده.
در موسیقی شعر، آهنگ و تنظیم هر کدام مقوله ای جدا از هم هستند و برای من دو تا از سه پارامتر کاملا مخلوط شده، شاید خیلی تعجب آور و خنده دار باشد که در بعضی کارهای من این سیر که ابتدا شعر گفته شود و بعد ساخت ملودی و تنظیم بر عکس انجام می شود. مثلا بعضی وقت ها من یک ریتم خیلی خاص با یک سیکل آکوردیک و با یک تنظیم عالی از اوج یک آهنگ دستم می رسد که هیچ ملودی ندارد، روی همان ریتم من یک ملودی که به ذهنم می آید می خوانم و بعد روی همان ملودی، شعر می گویم، این کار من دقیقا برعکس روال معمولی ساخت یک آهنگ است، اما بعضی وقت ها هم مثل قطعه ی «دوراهی» دقیقا مسیر اصولی اش را می روم، یعنی اول شعرش را می گویم بعد آهنگ می سازم و بعد همان را تنظیم می کنم، البته در این حالت کار برایم کمی فنی تر و سخت تر می شود.
کل آموزش من در موسیقی در شش جلسه گیتار خلاصه می شود، درک من از موسیقی، تجربی و اکتسابی بوده و اینطور نبوده که موسیقی را نتی و علمی یاد گرفته باشم.
راستی موسیقی را گوشی یاد گرفتی یا نتی؟
دوره ای که من در موسیقی دیدم فقط در شش جلسه گیتار خلاصه می شود و بیشتر هم نوازندگی گیتار و یکسری آکورد یاد گرفتم، بعد با ذهن خودم نشستم از روی سی دی های تصویری نوازنده های مختلف گیتار از روی دستشان یک چیزهایی یاد گرفتم خدا را شکر چون یک مقداری قسمت موسیقی مغزم زیاد فعال بود خیلی چیزها را زود یاد می گرفتم، کار کردن با نرم افزارهای مختلف موسیقی یک جورهایی سرعت رشد من در موسیقی را بالا برد، و در کل درک من از موسیقی تجربی و اکتسابی بوده و اینطور نبوده که موسیقی را نتی و علمی یاد گرفته باشم.
قبل از اسفند سال ۸۷ تمامی کارها را فقط و فقط با یک لپ تاب انجام می دادم
تا آنجا که می دانم ملودی های آلبوم «رگ خواب» مال چندین سال پیش بوده که تو آنها را دوباره خوانی کردی، فکر نمی کنی بازخوانی آهنگ هایی که قبلا در استودیوی خانگی ات خوانده ای از احساس صدایت در هنگام خلق آن آهنگ به شدت بکاهد؟ کلا قبول داری حس صدا در استودیوی خانگی بعضأ خیلی قوی تر از استودیوهای حرفه ای باشد؟ برای اینکه در خانه حس گرفتن به نظر خیلی ساده تر می آید، کمی در مورد این موضوع صحبت کن.
اولا یک چیز را بگویم من هیچ کدام از این کارها را به هیچ وجه برای بار اول در استودیو نخواندم. من قبل از اسفند سال ۸۷ تمامی کارها را فقط وفقط با یک لپ تاب انجام می دادم. چون آن زمان چندان نیازی به وسایل بیشتر احساس نمی کردم. اما بعد که زمان ساخت و تنظیم آهنگ های آلبوم دومم شد با خرید کامپیوتر جدید و میکروفن و منیتورینگ و غیره وسایلم را تکمیل کردم، اما با این حال دیدم که کیفیت آهنگ ها هنوز مثل استودیوی حرفه ای نیست. بخاطر همین برای ضبط نهایی به استودیوهای حرفه ای تر می رفتم.
در مورد سؤالت هم باید بگویم درست است، وقتی من آهنگی را می سازم و برای اولین بار می خوانم حسش بهتر است تا موقعی که بروم در استودیو بخوانم و اینکه بخواهم دفعه ی اولی که کار را می خوانم در استودیو باشد کمی سخت و بعید به نظر می رسد، و از این طرف هم کار سختی است که بتوان کاری کرد که حست موقع خواندن در استودیو مثل حست موقع خواندن در خانه باشد. مثلا در آلبوم قبلی چندین بار برای آهنگ «نفس های بی هدف» وقت استودیو گرفتم تا حداقل بتوانم حسم را مثل بار اول حفظ کنم، هر چه می خواندم جور در نمی آمد، یا مثلا ورژن اولیه ی آهنگ “سر از کار چشمات” که پخش شده بود با آهنگی که در آلبوم خواندم یک جاهایش متفاوت بود که خب ورژن اولیه ی آهنگ بهتر بود. در نهایت باید گفت گریزی نیست و نمی شود از این مسئله فرار کرد و این مشکلی است که وجود دارد.
آهنگ «عذاب» را در استودیو در چند پارت خواندی؟ بعید است خواننده ای بتواند آنرا در یک پارت بخواند، چون بین ادای کلمه ها مجالی برای نفس گرفتن نیست، البته در کنسرت تهرانت هم در موقع خواندن این مشکل کمی وجود داشت.
این مشکلی که شما به آن اشاره کردید خیلی نبود و فقط یک کمی بود. خواهشأ از شما می خواهم نیمه خالی لیوان را فقط نبینید. من تمام تلاشم را کردم تا جایی که می توانم نیمه خالی لیوان را موقع اجرای زنده پر کنم (با خنده) . این آهنگ هم خیلی پر کلام است و هم خیلی بالاست و مجال نفس گرفتن به خواننده نمی دهد، بخاطر همین فقط همین قسمت پرکلام را من در استودیو قطع و وصل کردم چون واقعا نمی شد یک نفس خواند، ولی این قطع و وصل کردن به هیچ وجه واضح نیست و مخاطب متوجه این موضوع نمی شود.
البته خیلی راحت می شد بین ترجیع بند کار یک میزان اضافه کرد تا مشکل این آهنگ حل شود، ولی چون ملودی این کار خیلی رونده و متوالی است و انگار جملات و آهنگ دست شنونده را گرفته و دنبال خودش می کشد به خاطر همین من نخواستم بین این ترجیع بند یک میزان اضافه کنم، چون زیبایی آهنگ کم می شد.
بر روی استیج برعکس استودیو خیلی راحت ترم، چون در استودیو خیلی اوقات مجبورم بازیگری کنم ولی در اجرای زنده فیلم بازی نمی کنم خودم هستم
نه من قصد انتقاد نداشتم، اتفاقا به نظرم کار جالبی بود و بعید می دانم خواننده ای بتواند آن را یک پارت بخواند، سوالم این بود که با این حال که در کنسرت برای نفس گرفتن آن آهنگ مشکل داشتی ولی احساس صدایت خیلی قوی تر و بهتر از آهنگ اصلی بود، کلا احساس صدایت موقع اجرای زنده خیلی بهتر است، به این دقت کردی و قبول داری؟
کلا من آدمی هستم که بر روی استیج برعکس استودیو خیلی راحت ترم، چون در استودیو خیلی اوقات مجبورم بازیگری کنم ولی در اجرای زنده فیلم بازی نمی کنم، در اجرا خودمم، هر اتفاقی که می افتد مربوط به همان لحظه است و دیگر نمی توانم اجرایم را ادیت کنم، برای همین هر چه هستم بدون وسواس و با احساس خالص کارم را انجام می دهم، بخاطر همین خیلی وقت ها اجرای زنده ی آهنگ هایم شاید برای مردم جذاب تر از آهنگ های ضبط شده باشد.
کمی بحث را ببریم به سمت ترانه های “رگ خواب”، تا قبل از “رگ خواب” عشقت همیشه عصیان داشت، تا جایی که حتی از خدا دلگیر بودی! و البته به معشوقت می گفتی بار و بندیل را جمع کند و برود! حالا چه شده رسیدی به «بمون»؟ آیا این تفاوت بخاطر ازدواج نیست و آیا نمی ترسی ازدواج روی فضای کارهایت تاثیر معکوس بگذارد و مضامین کارهایت را ۱۸۰ درجه تغییر دهد؟
صبر کن در ذهنم یک مروری کنم، بله درست است و حق با توست، این تغییر را قبول دارم اما خیلی از ترک های آلبوم بود که حذف شد، آهنگ هایی مثل «راست چپ»، «تقاص»، «آینه»، «دشمن خونی» از من حذف شد که برش احساسی خیلی قوی داشت و به قول تو آن فضای عصیان در ترانه ها دیده می شد، ولی خب شورای شعر وزارت ارشاد نظرش این بود که آن آهنگ ها حذف شود، اگر یک تکه ای از ترانه های این چند کار را بخوانی می بینی که واقعا ترانه های عجیب غریبی بود:
«دشمن خونی من نشسته باز کنارم عقربه ها بجنبین بابا حوصلشو ندارم»
«این چه تقدیر سیاهیه خدایا
بذار این سوال و از خودم بپرسم
این تقاص چه گناهیه خدایا»
«با توام ای روزگار که گرفتی از دل ساده ی من دل خوشی هاشو فکر کنم که من و تو اینقدر بی حسابیم آی زمونه بی خیال دل ما شو»
یا مثلا در قطعه ی “آینه” یک آدم روانی است که جلوی آینه با خودش حرف می زند و با خودش دعوایش می شود.
دیدگاهتان را بنویسید