×
×

یک شاعر از جهان کم شد

  • کد نوشته: 80632
  • حمیده موسوی
  • جمعه, ۱۲ام تیر ۱۳۹۴
  • ۲ دیدگاه
  • فریدون شهبازیان، آهنگساز پیشکسوت و رهبر ارکستر سرشناس موسیقی کشورمان که این روزها در سوگ مادر همسر گرامیشان، زنده یاد «نسرین جافری» است، در گفتگویی با «موسیقی ایرانیان» عنوان کرد که امروز جمعه، ۱۲ تیرماه ۱۳۹۴، به یاد این شاعرهء پیشکسوت لرستان -که ششم تیرماه سال جاری، پس از تحمل یک دورهء بیماری دار فانی را وداع گفت- مراسم ختمی در مسجد جامع شهرک غرب تهران برگزار می شود. همچنین شهبازیان رونوشتی از شعر، شاعر نام آشنا «حسن صفدری» را در سوگ بانو جافری در اختیار سایت «موسیقی ایرانیان» قرار داد.

    یک شاعر از جهان کم شد
  • حسن صفدری و زنده یاد نسرین جافری

    حسن صفدری و زنده یاد نسرین جافری

    موسیقی ایرانیان – لیلا عزیزی: فریدون شهبازیان، آهنگساز پیشکسوت و رهبر ارکستر سرشناس موسیقی کشورمان که این روزها در سوگ مادر همسر گرامیشان، زنده یاد «نسرین جافری» است، در گفتگویی با «موسیقی ایرانیان» عنوان کرد که امروز جمعه، ۱۲ تیرماه ۱۳۹۴، به یاد این شاعرهء پیشکسوت لرستان -که ششم تیرماه سال جاری، پس از تحمل یک دورهء بیماری دار فانی را وداع گفت- مراسم ختمی در مسجد جامع شهرک غرب تهران برگزار می شود. همچنین شهبازیان رونوشتی از شعر، شاعر نام آشنا «حسن صفدری» را در سوگ بانو جافری در اختیار سایت «موسیقی ایرانیان» قرار داد.

    ***ما دو مطلق بودیم

    دو مذهب

    که در خم کتاب های مقدس گم شدیم

    با عطر گیج خاک های کهنه

    ما دو کودک بودیم

    دوخسته

    که ریشه های خود را جویدیم

    ما دو مطلق بودیم .   ( نسرین جافری)***

    یک شاعر از جهان کم شد

    نسرین را شهید می نامم, چرا که در بختیار نامه امده «آنکه عاشق بمیرد شهید است» او عاشق زندگی بود, مادری فداکار و شاعری روشن روبه خورشید, هیچگاه در سایه نایستاد و با انکه همیشه ی خدا او را بسوی دره پرت می کردند, ولی یک نیرو, نیروی عشق و شعر همیشه به کمک او می امد و شاعر سر بلند بر پا می ایستاد .

    نسرین جافری  صمیمی ترین, مهربانترین و شاعر ترین انسانی بود که می شناختم, این خصوصیات در شعرش کاملا مشهود یود, از او هیچگاه دروغ نشنیدم, راز دار بود در تهان حرف بسیار داشت زخمی بود و در دنیای پر نمک امروز می زیست  با لبخند, خسته بود ولی لبخند هایش همیشه امید را در دلها بیدار میکرد .

    ***گاهی شعاعی سبز از ته قکرم

    عبور می کند

    و در نیمه ی نا پیدای من پخش می شود

    میان حروفی که قربانی خدایان بودند

    چقدر میان این سکوت پنهان شوم ؟ ”  ( نسرین جافری)***

    خود را پنهان می کرد ولی چشمان نافذ شاعر همه را می نگریست, او بیدار, خاموش,  آرام, مهربان بود و همه را مجذوب انسانیت خود می کرد. شاعر کم زبست ولی در عمق زندگی ریشه دواند, فقدان او اشک را جاری نمی کند بلکه قلب را از سینه بیرون می کشد و این شعر من چه مصداق دارد برای زنده یاد, نسرین جافری عزیز.
    ***پرندگان بر سر این شعله گر گرفته اند

    بگذار شاعر در خواب خوش بماند

    شعر بیدار است ( حسن صفدری) ***

    یک شاعر از جهان کم شد, ولی دنیای شاعرانه و شعرهایش در دلها روشن ماند .

    حسن صفدری ۹ تیر ۱۳۹۴ تهران

    https://musiceiranian.ir/?p=80632
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *