×
×

اسفندیار قره باغی: همان اوایل انقلاب هم افرادی بودند که هدفشان از خواندن سرودهای انقلابی شهرت و پول بود

  • کد نوشته: 65101
  • 24 آذر 1393
  • ۶ دیدگاه
  • «اسفندیار قره باغی» از پیشکسوتان موسیقی کشور است که ۵۰ سال در این زمینه فعالیت علمی و هنری داشته است. وی شاعر و موسیقیدان است که آواز هم می خواند. او از بنیانگذاران سرودهای انقلابی کشور است و به قول خودش ۳۵ سال است که به رغم بی توجهی مسئولین موسیقی و صدا و سیمای کشور به او، همچنان به کار خود ادامه می دهد.

    اسفندیار قره باغی: همان اوایل انقلاب هم افرادی بودند که هدفشان از خواندن سرودهای انقلابی شهرت و پول بود
  • هفته نامه زاهدان امروز نوشت:

    اسفندیار قره باغی

    اسفندیار قره باغی

    «اسفندیار قره باغی» از پیشکسوتان موسیقی کشور است که ۵۰ سال در این زمینه فعالیت علمی و هنری داشته است. وی شاعر و موسیقیدان است که آواز هم می خواند. او از بنیانگذاران سرودهای انقلابی کشور است و به قول خودش ۳۵ سال است که به رغم بی توجهی مسئولین موسیقی و صدا و سیمای کشور به او، همچنان به کار خود ادامه می دهد.

    وی سال ۶۱ مورد اصابت گلوله منافقین قرار گرفت اما این ترور نافرجام ماند. «پایان شیطان» و «سازش نمی پذیریم» از جمله آثار انقلابی امروز اوست.

    شما از کی و کجا وارد موسیقی شدید؟
    من از ۱۷ سالگی وارد هنرستان موسیقی شدم و از همان موقع به دنبال تحصیلات موسیقی رفتم و بعد تا دکترا ادامه دادم.

    چه شد که با جریان انقلاب اسلامی پیوند خوردید؟
    تحصیلات من در زمینه آواز کلاسیک بود. انقلاب که شد، به حسب وظیفه و به خاطر حفظ ارزش های انقلاب و دفاع مقدس به سرودسازی روی آوردم و در صدا و سیما مشغول تولید سرودهای انقلابی شدم. این سرودها نقش بسیار مهمی در جامعه و در جبهه های جنگ برای رزمندگان داشت و این کار را تا امروز ادامه داده ام و تا آخر هم پای آن ایستاده ام.

    علت این که خوانندگان جوان ما نسبت به موسیقی های حماسی کمتر رغبت دارند، چیست؟
    این جریان برای امروز نیست. از مدت ها قبل خود بنده این پیش بینی را کرده و به مسئولین هم گزارش داده بودم. حتی در نشریات هم نوشتم که این اتفاق خواهد افتاد ولی ترتیب اثری داده نشد. بهایی به این آثار و خوانندگان آن نمی دهند. ۳۵ سالی که گذشته چه کسی بوده که گلوله سازمان مجاهدین را خورده ولی همچنان ایستاده است؟

    سازمان مجاهدین محبت خاصی به بنده داشتند و هنوز هم دارند و سال ۶۱ مرا ترور کردند اما ما ایستادیم و شانه خالی نکردیم. چه کسی بوده که هتلش را اسرائیل در لبنان با موشک هدف قرار داده است و همچنان پای این انقلاب ایستاده است؟ باید از مسئولین پرسید کسی که هم معلوماتش را دارد، هم شاعر است هم تحصیلات موسیقی دارد و هم ۳۵ سال است که به سبب اعتقادی که به انقلاب دارد، به رغم تهدیدات پای این انقلاب ایستاده است، چرا خانه نشین است. در این ۳۵ سال، هیچکدام از ارگان ها یک ریال برای من نفرستادند. اگر ارگانی ادعا دارد یک ریال پول برای من فرستاده است بیاید و صد برابرش را پس بگیرد. هیچکس در حد یک کلمه از من تشکری نکرده است. همین صدا و سیما یک بار از منی که ۳۵ سال آنتن صدا و سیما را پر کردم، یک تقدیر نداشته است.

    فکر می کنید در شرایط فرهنگی امروز، مردم از خواندن اشعار حماسی و انقلابی استقبال می کنند؟ در جاهایی که اجرا داشتید، استقبال چطور بوده؟
    بله، مسلم است که دوست دارند و فرق اثر و محتوای بد و خوب را حس می کنند اما وقتی اثر پر محتوا و انقلابی وجود ندارد ناخواسته و نا دانسته مجبور می شوند که همان هایی که هست را گوش بدهند.

    عده ای از جریان موسیقی کشور که شاید به قول شما سواد موسیقیایی هم نداشته باشند و بعضی نیز ممکن است داشته باشند، دلبستگی به این ارزش ها و آرمان هایی که شما می گویید ندارند. نظر شما چیست؟
    نداشته باشند. اصراری بر این موضوع نداریم که همه مثل ما فکر کنند. طرز تفکر ما این بود و پشت نظام ایستادیم. همان اوایل انقلاب هم افرادی بودند که هدفشان از خواندن سرودهای انقلابی شهرت و پول بود و بعدها انقلاب هم فراموش شان شد اما من نخواستم و در همین راه ماندم.

    تا حالا شده جریان جوان از شما بخواهند که برای خواندن سبک های حماسی کمکشان بکنید؟
    خیلی از جوانان از من کمک خواستند، نه در زمینه موسیقی های انقلابی اما در زمینه آواز کلاسیک آمدند و کار کردند. امیر تاجیک، حمید خندان و حمید غلامعلی از شاگردان من بودند. اگر بررسی کنید می بینید که حداقل دیگر شعر های دری وری نمی خوانند. این نشان می دهد کسی که در زمینه موسیقی علمی کار کند، هرگز راهی مسیر های منفی نخواهد شد.

    به نظر شما در فضای موسیقی کشور بستر لازم برای تولید آثار فاخر از سوی خوانندگان جوان فراهم است؟
    عملاً می بینید که نمی توانند. شما این شعرهای زیرزمینی رپ را گوش بکنید ببینید چه خزعبلاتی می گویند. من در لبنان که مهمان حزب الله بودیم با یک ایرانی آشنا شدم. از داخل گوشی اش آهنگی برای من پخش کرد که من نفهمیدم چه می گوید. خیال کردم به زبان دیگری است اما دوباره که گوش کردم دیدم در حال گفتن فحش های رکیک به خانواده خودش است. این ترانه ها به وسیله همین سی دی ها، اینترنت ها و بلوتوث ها در خانواده ها نفوذ پیدا می کند و به دست افراد جامعه می رسد و بخشی از فرهنگ مملکت ما می شود. اجازه هم نمی دهند که بگوییم وقتی نمی توانید، اجازه بدهید ما بیاییم و کارمان را بکنیم. وقتی مقام معظم رهبری به خود بنده اعلام می کند که موسیقی را نجات دهید، منظور همین است که جلوی این اشتباهات گرفته بشود. منتها دست بر روی هر مدیری که می گذاریم، می بینیم که از طرف کسی حمایت می شود.

    موسیقی یک نیاز روحی اجتماع است. وقتی منابع تغذیه کننده جامعه غذای خوبی به دست جوانان نمی دهند، آن ها هم رو به موسیقی ها و آهنگ های غربی و زیر زمینی، شبکه های ماهواره ای، مدل های موها، لباس ها و اشعار چرت و پرت و آهنگ های مبتذل که ما اسمش راه تهاجم فرهنگی می گذاریم، می آورند.

    مشکل این است مسئولانی که در زمینه موسیقی چه در سازمان صدا و سیما، چه در وزارت ارشاد، و چه در حوزه هنری تعیین شده اند، هیچ کدام اطلاعات حرفه ای در این زمینه ندارند و برای باقی ماندن خودشان در پشت میز شروع به کینه ورزی و دشمنی با موسیقی و مسلمان تر نشان دادن خودشان کردند و هرکدام از مسئولین که آمدند، هجمه ای بر پیکر تالار وحدت و مرکز موسیقی وارد کردند. بعد هم وقتی آمدند و موسیقی و تالار وحدت را از دست دولت در آوردند و به یک انجمن خصوصی دادند، طبیعی است که دیگر موسیقی کشور قابل کنترل و محاسبه نیست و مشکلات بیشتری بیش ار قبل، به وجود خواهد آمد.
    مقام معظم رهبری بارها درخواست نجات موسیقی کشور را از اهالی هنر داشتند اما تا مسئولین فکر جدی نکنند، مشکلی حل نمی شود.

    ما در موسیقی های غیر زیر زمینی هم شاهد محتوای آن چنان متعالی و پر محتوا نیستیم. این چیزی است که عده ای از ترانه سرایان برجسته کشور نیز به آن معترض شده اند. علت این که بخش قابل توجهی از این ترانه ها بی محتواست، چیست؟ ما ترانه سرای متعهد نداریم؟ یا مسئله از جای دیگری نشأت می گیرد؟
    مسئله این است که از یک آدم درست و حسابی حمایت نمی کنند و آدم های درست و حسابی هم از چرخه خارج می شوند و دور، دست همین بازاری ها می افتد. وقتی لاله زاری ها در وزارت ارشاد نفوذ پیدا می کنند، نتیجه اش همین می شود. این ملت به قدری بدبخت شده اند که باید بنشینند پای شبکه های ماهواره ای و از آن جا تعزیه بشنوند. آن هم پای بی بی سی ای که در آن اسفندیار منفردزاده در مورد من صحبت بکند و اعلام کند زمانی که این آقا سرود مرگ بر آمریکا می خواند، بچه های ما سرودهای انسانی می خواندند.

    این حرف یعنی مرگ بر آمریکایی که من خوانده ام، انسانی نبود و خوانده شده آن ها انسانی بود. کار آمریکایی که یک هواپیما با تمام مسافرانش را سرنگون می کند و ۲۹۰ نفر بی گناه را می کشد، انسانی است؟ کار اسرائیلی که روز روشن بمب می گذارد و بچه های دانشمند هسته ای ما را ترور می کند انسانی است؟ یک نفر هم حامی نمی شود که در صدا و سیما برنامه ای پخش کنید تا قره باغی مصاحبه ای بکند و جواب این ها را بدهد. بنده هیچ حمایتی از مسئولین ندیدم و تمام سعی و تلاشی هم که می کنم صرفا به خاطر فرهنگ این مملکت و مقابله با تهاجم فرهنگی است.

    یک سال از تعطیلی ارکستر سمفونیک تهران گذشته و هنوز اتفاقی برای حل این مسئله نیفتاده. علت تعطیلی مرکزی که از معدود مراکزی است که موسیقی به معنای موسیقی در آن کار می شود، چیست؟
    علت تعطیل شدنش این بود که آقای ترابی نامی را به عنوان رئیس انجمن موسیقی منصوب کردند و هرچه بودجه بود خورده شد و چیزی برای حقوق ارکسترها باقی نماند. ارکسترهای ارکستر سمفونیک تهران هم چند ماه رایگان کار کرد و بعد وقتی دیدند خبری از حقوق نیست، رها کردند و رفتند. الان چه کسی می تواند رایگان زندگی کند؟

    آقای قره باغی، ضرورت برپا بودن ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی چیست و مسئولین باید چه اقدامی در این راستای بر پایی دوباره ارکستر سمفونی تهران انجام دهند؟
    مسئولین این کار را نخواهند کرد. مسئولین برای خودشیرینی جلوی رؤسای خود، مدام می خواهند نشان بدهند که موسیقی حرام است و ما از موسیقی خوش مان نمی آید. موسیقی همیشه کوبیده ترین عنصر این فرهنگ است.

    برای حل مشکلات و اشکالاتی که گریبانگیر فضای موسیقی کشور است چه راهکارهایی پیشنهاد می کنید؟
    نجات موسیقی کشور یک راه دارد. راهکار این است که اگر مسئولی دلش برای موسیقی می سوزد و می خواهد کاری انجام بدهد فردی را که سواد، تجربه، قدرت و بی رحمی برای بریدن دست و پای بعضی از افراد را دارد، به عنوان مسئول موسیقی کشور بگذارند و از او حمایت بکنند.

    آن وقت می شود و می بینند که یک ساله می توان این موسیقی کشور را نجات داد. آنقدر که دم از آموزش و کار تشکیلاتی منسجم زدم خسته شدم. باید از ابتدا آموزش را در اختیار اساتید دلسوز و متعهد و متخصص بگذارند و چند سال کار کنند تا به نتیجه برسد. هر مدیری که می آید در حد کوتاه مدت در ذهن خودش برنامه ریزی می کند و طرح مرا که یک طرح مثلاً ۵ ساله است قبول نمی کند و اهمیتی به نتیجه کار نمی دهد.

    این طرح را در دوره های قبل هم ارائه دادید؟
    بله، من به همه دولت ها ارائه دادم و به جایی نرسید. دیگر خسته شدم. من چشمم آب نمی خورد که مسئولین بخواهند برای موسیقی کاری انجام بدهند.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *