×
×

«برای شهرت مصاحبه نمی‌کنم»

  • کد نوشته: 43205
  • موسیقی ایرانیان
  • سه شنبه, ۱۶ام مهر ۱۳۹۲
  • ۳ دیدگاه
  • در ادامه گفت‌وگوهایمان با هنرمندان عرصه موسیقی مبنی بر بررسی اوضاع موسیقی در این ایام که بنا به گفته اهل هنر، روزگار کاملا خوشی را سپری نمی‌کند و همچنین استقبال هنردوستان از مسیری که روزنامه آرمان در پیش گرفته، پس از گفت‌وگو با هنرمند گرامی‌«علی جهاندار» بر آن شدیم تا با در نظر گرفتن تمام سلایق، در این شماره با یکی از بزرگان موسیقی در مکتب اصفهان که در نوازندگی و سازندگی ساز، نام آشنا و مورد احترام تمام اهل هنر است، گفت‌وگویی داشته باشیم و نظر ایشان را در مورد اوضاع فعلی موسیقی جویا شویم.
    +اگر درختی بیمار باشد میوه آن هم بیمار می‌شود

    «برای شهرت مصاحبه نمی‌کنم»
  • 006موسیقی ایرانیان – سید علی حسینی: در ادامه گفت‌وگوهایمان با هنرمندان عرصه موسیقی مبنی بر بررسی اوضاع موسیقی در این ایام که بنا به گفته اهل هنر، روزگار کاملا خوشی را سپری نمی‌کند و همچنین استقبال هنردوستان از مسیری که روزنامه آرمان در پیش گرفته، پس از گفت‌وگو با هنرمند گرامی‌«علی جهاندار» بر آن شدیم تا با در نظر گرفتن تمام سلایق، در این شماره با یکی از بزرگان موسیقی در مکتب اصفهان که در نوازندگی و سازندگی ساز، نام آشنا و مورد احترام تمام اهل هنر است، گفت‌وگویی داشته باشیم و نظر ایشان را در مورد اوضاع فعلی موسیقی جویا شویم.

    لطفا خودتان را معرفی بفرمائید.

    سید شهرام میرجلالی متولد سال ۱۳۳۶ اهواز هستم. خانواده‌ام فنی و اهل صنعت بودند. از هشت سالگی موسیقی کار کردم، استاد آنچنانی‌ای هم نداشتم. از همان نوجوانی با گروه‌های موسیقی معتبر کار می‌کردم تا اینکه در سال ۱۳۵۴ در شهرمان به طور اتفاقی با استاد «شهناز» آشنا و به این سبک علاقه‌مند شدم و این راه را تا این زمان ادامه دادم.

    شما آثار زیادی دارید؛ چند نمونه از آثارتان را برای خوانندگان ما معرفی بفرمائید.

    آثاری با استاد کسایی، آقایان جهانشاه برومند، شجریان، سراج، افتخاری و حتی ناصر مسعودی دارم. تکنوازی‌های خودم و کارهایی که در حال ضبط آنها هستم، کنسرت‌های بسیاری در داخل و خارج کشور و کارهایی بسیار دیگری در بازار موجود است که در آنها تار و عود نواخته‌ام.

    جناب میرجلالی گفت‌وگوی ما با اهل هنر به‌صورت شفاف، در نهایت احترام به دیگر هنرمندان است. اما برای برونرفت از مشکلاتی که موسیقی بدان دچار شده به ناچار باید مسائل را مو به مو مورد بررسی دقیق و کارشناسی قرار داد و به نقد کشید. آیا مایلید گفت‌وگویی با این ویژگی با آرمان داشته باشید؟

    بعد از تماس تلفنی شما و آمدنتان به کرج برای مصاحبه و گفت‌وگو ابتدا نقدهایی را که به موسیقی امروز دارید را مطالعه و سپس، انجام گفت‌وگو را قبول کردم. پس من برای شهرت مصاحبه نمی‌کنم، چون در دنیا به اندازه کافی آنکه باید مرا بشناسد، می‌شناسد. وقتی صراحت قلم و توان به نقد کشیدن آثار موسیقی آن هم به‌صورت کارشناسی و دقیق به همراه نکته‌سنجی و ظرافت شما را دیدم، متوجه شدم می‌توانم با شما گفت‌وگویی از جنس خودم داشته باشم.

    شما به‌عنوان نوازنده مکتبی که قدمت، اصالت و بزرگان آن پشتوانه و شناسنامه ایست که بخشی از نوازندگان دیگر از آن بی‌بهره می‌باشند، استادانی هم داشتید که با آنان زندگی کرده‌اید و سازنده سازهایی هستید که خیلی‌ها در انتظار فرا رسیدن زمان ساخت سازشان هستند، اوضاع امروز موسیقی را چگونه می‌بینید؟

    در یک کلام اگر بخواهم همانطور که خواستید بیان کنم، اوضاع موسیقی برای کسانی که با دانش کم به تجارت با موسیقی مشغول هستند خوب است اما برای آنهایی که با کوله باری از دانش و توانایی، دغدغه موسیقی دارند در کل اوضاع چندان خوبی ندارد.

    آیا اشخاصی که خود را به‌عنوان استاد موسیقی چه در ساز و چه در آواز به جامعه معرفی کرده‌اند، دِین خود را به موسیقی ادا کرده‌اند؟

    من امیدوارم حداقل دینشان را به خودشان ادا کرده باشند، حال مردم و موسیقی بمانَد. بیشتر جوسازی کرده‌اند تا جریان‌سازی. من از استادان قدیم مثال می‌زنم. آنها مسیر موسیقی را برای هنرجویان و هنرمندان بعد از خود حتی تا چند نسل بعد هم هموار و مشخص کرده اند، اما این آقایان این چنین کردند؟ اگر کتاب نی را «حسن کسایی» بست، دفتر نی را برای خیلی‌ها باز کرد تا آنقدر در آن تمرین سیاه مشق کنند، شاید بفهمند موسیقی و هنر یعنی چه؟ و دریابند اصل هنر یعنی چه؟

    وضعیت نوازندگان را چگونه می‌بینید؟

    وضعیت آنها زیاد جالب نیست. برخی از نوازندگان به دلیل طنازی‌هایی که روی صحنه دارند، بیشتر به شکل ظاهری و حرکات اضافه معروفند تا نوازندگی. دلم برایشان می‌سوزد که سازهای ایرانی نه شکل ظاهری‌ای که به تیپ آنها بخورد دارند نه پرده‌ای که بتوان با آن چشم و ابرو نازک کرد. اما با این ظاهر و حرکات برخی مستمعین را راضی می‌کنند. چون موسیقی شنیداری است نه دیداری، شما چشمانتان را می‌بندید و با شنیدن موسیقی به عالم معنا می‌روید. یادآوری کنم که آنها به دلیل نداشتن مایه دانش موسیقی مردم را با شکل ظاهری و تکان دادن سر و دست، لباس‌های گران‌قیمت و زرق و برق‌دار و حرکاتی که در شأن هنرمند نیست از پی بردن به حقایق موسیقی باز می‌دارند.

    از وضعیت خوانندگان بگویید.

    آنهایی که خیلی خوب می‌خوانند و اطلاعات خوبی هم دارند و می‌توانند مشکلات موسیقی را برطرف کنند متاسفانه با این وضعیت بر موسیقی دنبال این کار را نمی‌گیرند و وارد این عرصه نمی‌شوند تا حقیقت آشکار شود. ولی بعضی از خوانندگان که به تعداد انگشت‌های دست هم نمی‌رسند برنامه‌ها را قبضه کرده و درآمد خوبی هم دارند. مردم هم عادت به چهره و صدای آنها کرده‌اند چون از موسیقی و آواز درست فاصله گرفته‌ایم.

    پس نتیجه می‌گیریم که موسیقی امروز شما را راضی نمی‌کند.

    البته که راضی نمی‌کند. اگر راضی می‌کرد برای دیدن همه کنسرت‌ها می‌رفتم. آثارشان را از بازار خریداری می‌کردم، حتی بیشتر کار می‌کردم.

    خانه موسیقی در این میان چه نقشی ایفا می‌کند؟

    مانند دیگر صِنف‌ها می‌ماند، عضو می‌گیرد، بیمه می‌کند، نشست‌هایی دارند اما با وضعیت موجود، آنها چه سیاست و چه خروجی می‌توانند داشته باشند؟ من خودم بیمه هنرمندان خانه موسیقی نیستم و در شرکت یکی از دوستانم بیمه شده‌ام!

    چه راه‌حل و چاره‌ای پیشنهاد می‌کنید؟

    اگر درختی بیمار باشد میوه آن هم بیمار می‌شود. باید یک دگرگونی انجام شود، هرس شود و اگر لازم باشد از ریشه و بنیاد کار شود. ولی نه با این هنرمندان و این روش تعلیمی.

    برخی از هنرمندان مانند آقای شجریان خواستند ریشه‌ای کار کنند تا کمکی به موسیقی و آواز کرده باشند، حال تا چه حد موفق بوده‌اند را هنرمندان خبره تشخیص می‌دهند. می‌خواهیم نظر شما را در مورد این مکتب و کارگاه آواز استاد شجریان بدانیم.

    اولاً عرض کنم این مکتب یا شیوه تازه‌ای نیست بلکه برگرفته از مکاتب و شیوه‌های گذشته است و همه اینها قبلاً بوده است. قبلاً هم گفتم تستی است که برخی ذائقه‌ها را راضی کرده و چیزی نوین از خودش نیاورده؛ این کارگاه هم خروجی‌ای ندارد.

    در مورد صداسازی و تقلید از استاد شجریان چه نظری دارید؟

    تمام موجوداتی که خداوند آفریده است صدا دارند، ولی چه جنس صدایی مهم است. آیا پیام، لطافت و طراوتی در آن نهفته است؟ ملاحظه کنید این همه صداهای عین هم چه فایده‌ای دارد؟ این سبک با این صداها هیچ تنوعی ندارد، متاسفانه با این روش استعدادها کشته می‌شوند نه شکوفا، کارخانه تولید پیکان چند دهه فقط پیکان تولید کرد اما در هنر که دیگر مونتاژ نداریم. بنده با اینکه شاگرد استاد شهناز بودم، شیوه خاص خودم را در نوازندگی دارم و کارهایم رنگ و بوی خودم را دارد.

    آیا هنرجویانی دارید که به آنها امیدوار باشید؟

    بله، خیلی هم امیدوارم. نه به خاطر اینکه شاگرد من هستند بلکه به سبب استعدادشان. خوشبختانه آنهایی که به سراغ ما آمدند و ما را پیدا کرده‌اند همگی از استعداد سرشاری برخوردارند؛ از هنرجوی ۸ ساله من تا سن‌های بالاتر که حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. به آنها می‌گویم اگر سبک نوازندگی کسی را قبول ندارید باید بتوانید به همان شیوه بنوازید تا نگویند چون بلد نیست می‌گوید مورد پسند من نسیت.

    چرا شما با این توان نوازندگی ترجیح می‌دهید کمتر فعالیت کنید؟

    خاطره‌ای تعریف می‌کنم قضاوت با خودتان. ابتدا قرار بود خواننده «نسیم وصل» یکی از دوستانم باشد، ولی من همایون شجریان را به آهنگساز پیشنهاد کردم، چون اولین کار او بود دوست داشتم به او کمک کنم و در حد توان هر کاری هم که می‌توانستم برای او انجام دادم از جمله نوازندگی، حتی قبول کردم او آواز را در استودیو بخواند و آن آوازی را که دلخواهش شد بیاورد تا من در استودیو زیر صدای او نوازندگی کنم، این شیوه با روحیات من سازگار نیست ولی من پذیرفتم که این کار را انجام بدهم. کار به بازار عرضه شد و مورد استقبال قرار گرفت اما همایون در مصاحبه خود گفت دوست داشتم کار اولم با «لطفی» یا «علیزاده» باشد. پدرش هم گفت من نبودم همایون یه کارایی کرده و بی‌خبرم …

    چقدر نقدپذیر هستید؟

    من آدم نقدپذیری هستم. از میان انتقادها تجربه‌هایی که نکرده‌ام را تجربه می‌کنم و در موسیقی خودم را رعیّت می‌دانم نه خان… انتقاد باید سازنده باشد.

    اجازه نقد دارم؟

    بله، خوشحالم از اینکه در خانه من، مقابل من نشسته‌اید و با این شهامت می‌گویید نقد دارم، این حکایت از صدق درون شما می‌کند.

    چندی پیش شما به همراه آقای جهاندار کنسرتی پژوهشی اجرا کردید که محور آن چگونه خواندن آقایان خواجه امیری، گلپایگانی و شجریان بود. آیا پژوهش شما بعد از این همه سال اجرای موسیقی و ریاضت این است؟ اصولاً پژوهش، مطلبی نیست که جنبه علمی‌داشته باشد؟

    من کاملاً موافق حرف‌های شما هستم که آن اجرا معنا و مفهوم پژوهشی را نداشت ولی اگر مطلبی دید شما را نسبت به حقیقت باز کند، می‌توان به آن پژوهش گفت. به این دلیل که در حال حاضر گروهی از مردم و هنرمندان ما یکّهِ‌نگر شده‌اند، فقط از ۷ یا ۸ درجه از زاویه چشم خود استفاده می‌کنند. انگشتشان را جلوی چشمان خود گرفته و فقط یک چیز، آن هم چیزی که خودشان دوست دارند را نگاه می‌کنند ولی اگر بتوان دیدها را نسبت به موسیقی باز کرد و به آنها فهماند که انواع دیگری از آوازخوانی یا نوازندگی وجود دارد، همان پژوهش را انجام داده‌ایم. به دلیل وضعیت فعلی موسیقی مجبوریم از این قبیل اجراها داشته باشیم. در گذشته به سبب مناسب بودن اوضاع موسیقی و اجراها، اصلاً نیازی به این کارها نبود. اجراهای موسیقی در آن زمان پژوهشی بود برای اهل هنر و هنرجویان، اما بعضی از اجراهای امروزی مانند سم عمل می‌کند.

    مسئولان و نقش آنها در این رابطه چیست؟

    موسیقی زبان گفتمان ملت‌هاست. یعنی فرهنگ‌ها چندین زبان برای معرفی خود دارند، زبان لسان که ادیبان و شاعران آن ملت هستند و یکی دیگر از این زبانها، زبان موسیقی است که می‌توان با شنیدن آن به فرهنگ و تمدن ملت‌ها پی برد. مانند موسیقی ایران، ماوراءالنهر و کشورهای دور. شما با شنیدن ساز «کسایی» و «شهناز» خود به خود به یاد غم دیگران را خوردن و مهربان بودن می‌افتید، شمارا به یاد فرهنگ، کاشی کاری، منبّت کاری، مساجد و آثار تاریخی ایران می‌اندازد و به عالمی‌دیگر می‌برد. به راحتی می‌توان با هنرمند و هنرش تمام پیام دولت‌ها را به جهانیان رساند و بدون هیچ بحثی، با دیگران تعامل داشت. امروز دیگر کسی جرأت بدنگاه کردن به کشورمان را ندارد اما از آن طرف فرهنگ و تمدن این جوانان را نشانه رفته اند. باید با یک برنامه ریزی صحیح در جهت حفظ و اشاعه این مقولات بسیار بسیار مهم و دور نگه داشتن آن از گزند حوادث اقدام کرد. ولی از این همه ظرفیت‌های موسیقی برای معرفی فرهنگ و تمدن غنی ایرانیان، مردم‌دوستی و صلح طلبی آنان کمتر استفاده می‌شود. این کنسرت‌هایی که برخی از آنها با بودجه دولتی در خارج از کشور به‌صورت تور یا هر چیزی اجرا می‌شود، همان عمل رَوَندِ قدیم است که نوازندگان شهر به شهر می‌گشتند تا برنامه اجرا کنند. معرف خوب و کاملی از ایرانیان نیست و نمی‌تواند از حق ایرانیان در جهان دفاع کند. چون از مسئول هنرشناس، هنرمندان اصیل و حقیقی و توانا در این مقطع حساس کمتر استفاده می‌شود. مسئولان باید کار را به دست اهلش بسپارند، کسی که هنر و موسیقی را بشناسد و در این کار استخوان خرد کرده باشد. وقتی می‌توان با هنر به جامعه آرامش بخشید و کمک کرد تا مردم این مقاطع را راحت‌تر طی کنند، مسئولی که اهل هنر باشد می‌داند که چه باید بکند، چه موسیقی‌ای موجب آرامش می‌شود و چه کسی با موسیقی خود سبب ناامنی خواهد بود. شما مطمئن باشید اگر هنرمند احساس آرامش و امنیت کند حتما جامعه را هم امن و آرام خواهد کرد و اگر مسئولی در این راه خدمت می‌کند، دیگر مسئولان از او حمایت کنند تا به اهداف خود که همان سربلندی کشورمان است برسد.

    https://musiceiranian.ir/?p=43205
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *