فربد یداللهی، نوازنده تنبک و سازنده سازهای کوبهای به واسطه تجربهای که در زمینه آموزش ساز دارد، مورد توجه عموم مردم است. او از شیوه نوازندگی خاصی هم برخوردار است که او را در میان موزیسینها به چهرهای شناخته شده، بدل کرده. میگوید: عشق به ساز، به تدریس و موسیقی باعث شد برای ساز تنبک فکری بکنم و پیشینه موسیقایی و خانوادگیام هم موجب شد تکنیکهای موسیقی در وجودم شکل بگیرند.
خودش میگوید؛ قصد دارد جشنوارهای برگزار کند. با او درباره موضوعات مختلف، همین جشنواره و ساز ابداعیاش گفتگو کردهایم.
علاقه خاصی به تدریس دارید اما به دنبال روشهای معمول آموزش نیستید. از چه متدی در کار تدریس یا نوازندگی استفاده میکنید و ویژگیهای آن چیست؟
شاید بهصورت انتزاعی بتوان اینطور گفت که چون پیانو مینواختم و از هر دو دست همزمان استفاده میکردم یا زمانی که دست راستم شکست و تنها یک دستم کار میکرد، همینطور خانوادهام که موزیسین بودند، همه موجب شدند به این فکر افتادم اما بیش از این کتابهای موجود قانعم نمیکرد، همچنین وقتی از مدریسینی که از آنها یاد گرفتهام، سوال میکردم که مثلا چرا شش و هشت را اینطور میشمارند یا دو و چهار را به گونهای دیگر، کسی پاسخگو نبود. به همین دلیل؛ ابتدا بهصورت جزوه یکسری مطلب نوشتم و اجرا کردم که نمیشد با کتابهای موجود آنها را اجرا کرد. نوشتههایم حدود ۱۴۰۰ صفحه بود که با گذشت زمان تعدیل و حدود ۱۲۵ صفحه شد. اتفاق دیگر هم که باعث آن شد، این بود که عاشق تدریس و هنرجوهایم هستم. متدی که من آن را ابداع کردهام با مطالعه و توجه به موسیقی دنیا شکل گرفته است، همچنین با گوش کردن به سازهای کوبهای که بهطورخاص به جغرافیای خاصی وابسته نیست. اگر به کتابم مراجعه کنید، میبینید که توصیه شده؛ هنرجو وزنخوانی را بهصورت ساده از همان ابتدا یاد بگیرد، همچنین نتهای ساده طوری باشد که هنرجو احساس کند با همین نتهای ابتدایی و اتدها؛ چیزی مینوازد. همینطور دنبال طولانی نبودن بحث آموزش، معطل نکردن هنرجو و بازدهی بیشتر بودم.
دو ویژگی اصلی این متد این است که در کوتاهترین مدت بیشترین بازده را میگیریم و سن نوازندگی را بسیار پایین آوردیم. این موضوع بدون تعارف مهم است. اگر نگاهی اجمالی به اینترنت و صفحات مجازی بیندازید از زمان فیسبوک تا به حال، کاملا متوجه خواهید شد قطعاتی که امروز بچههای ده ساله با شیوه بنده مینوازد را قبلا یک فرد در سن بیست و چهار یا پنج سال میتوانست بنوازد. یعنی من حدود ده پانزده سال سن نوازندگی را پایین آوردهام در این زمینه میتوانم حداقل ده فیلم در اختیار شما بگذارم. حال ممکن است سوال شود که مگر قبل از شما کتاب نبوده؟ نت نبوده؟ من هم جواب میدهم مگر قبلا ترانزیستور نبوده؟ دیود نبوده؟ اینها به اختراعاتی که میشود، چه ارتباطی دارد؟ مهم خروجیست که از یک روش پدیدار میشود. من سعی کردم آن چیزی که در دل، احساس و در دستانم بود را در کتابم ننویسم بلکه باتوجه به نیاز جامعه این متد را تدوین کردم. بهطور مثال وزنخوانی و ترکیب دو نیمکره مغز که باعث میشود توانایی هر دو دست بهصورت بالانس عمل کنند که ابزار اصلی نوازندگی است.
در زمینه عملکرد دو نیمکره مغز آقای رجبی هم موضوع را مطرح کردند. اینطور نیست؟
نه به این صورت برای درک درست این مطلب میخواهم مسئلهای را بیان کنم، چند مدت پیش فیلمی برای من ارسال شد از صحبتهای شادروان تهرانی که در آن فیلم ایشان میگویند؛ «یک تنبکنواز باید مثل نوازنده پیانو بتواند با هر دو دستش اجرا کند»، با استناد به این جمله به من گفتند شما چیز تازهای نگفتهاید من یک مثال میزنم من امروز به شما میگویم در آینده ویروس اچ آی وی به وسیله واکسنی درمان میشود آیا اگر در آینده اگر این موضوع انجام پذیرد آیا من این کار را انجام دادهام؟ بازهم میگویم خروجیست که میشود به آن اتکا نمود.
در مورد جناب رجبی هم اینگونه است ایشان گفتگوی «چپ و راست» را اجرا کردند. این قطعه به گفته خود ایشان هم یک فرمی است که فقط دست چپ راست بهصورت صوتی موتیفهای همدیگر را اجرا میکنند و اکسنتها (تکیه روی برخی اصوات، ضربات و بعضی آکوردها) تغییر نمیکنند بین دو دست و این موضوع برای من حائز اهمیت است و اگر ایشان این موضوع را مطرح نمودهاند چرا در کتاب ایشان حتی یک جمله هم به این صورت درج نشده است. البته به عقیده من تنها کسی که برای تنبک زحمت کشده است، رجبی است. دلیل حرفم اینکه ایشان برای ساز تنبک یک روش منطقی به وجود آورد و بیشترین تاثیرش در همنوازیست هیچکس تا به حال مثل رجبی تمام یک قطعه را با یک برنامهریزی دقیق و نت به نت ننوشته (تجسم ریتمیک) تا اجرا کند درحالیکه رجبی این کار را انجام داده و هر بار با همان شیوه اجرا کرده است. با این نگاه به عقیده من؛ ابتدا تهرانی و بعد رجبی؛ تنبک را قانونمند کردند. این را هم بگویم ما هم تهرانی مینوازیم و کار عجیبی انجام ندادیم. به لحاظ فرم و نبوغ؛ تهرانی در سطح بالایی بود و همینطور رجبی هم تنبک را با همان شیوه به سمت جلو برد که من؛ قطعه «تودرتو» را به احترام رجبی با یک دست اجرا کردم که همیشه به تمام بچهها میگویم شاید باید نصف این تشکری را که از من میکنید باید از رجبی بکنید.
آیا یاد گرفتن سازهای ملودیک به شما در نوشتن این متد کمک کرد؟
قطعا هر چیزی که شما یاد بگیرید به عنوان آورده برایتان مثمرثمر خواهد بود، من هم تار مینوازم و هم پیانو، ورزش قایقرانی هم میکنم. به نظرم همه به این موضوع کمک کردند.
چه نوع موسیقی گوش میدهید؟
اینکه چه موسیقی گوش میکنم یا بهتر است بگویم چه موسیقی گوش نمیکنم، خیلی مهم است. من موسیقی ایرانی مخصوصا با کلام اصلا گوش نمیدهم! و اعتقاد دارم ۹۰ درصد از خوانندگان به موسیقی لطمه میزنند و این هنر ناب را تنزل میبخشند. کارهایی مثل تار استاد جلیل شهناز و ویلن شادروان پرویز یاحقی و دیگر اساتید را بسیار دوست دارم و از کارهای غیرایرانی؛ موسیقی هندی و آمریکای لاتین را بسیار میپسندم.
یکی از کارهای خاص شما کار با هنرجویان خردسال است که شاید در تاریخ تنبکنوازی ایران بیسابقه باشد اما این سنت آموزشی خیلی سابقه ندارد. چرا؟
از دو حال خارج نیست یا همکارانم خیلی استاد هستند یا برعکس مهارت و دانش کافی ندارند. برای همین شاید راه سوم را انتخاب میکنند تا خیلی راحت و بدون دردسر نتایج زحمت بقیه اساتید را به نام خود ارائه دهند.
شما علاوه بر دانشگاه علاقه زیادی هم به برگزاری کارگاه دارید؟
من مدرس ریتم و تنبک در دانشگاههای کشور هستم همزمان هم بهصورت موازی کارگاههای آموزشی تنبک و ریتم بهطور مثال در اصفهان، سنندج، خرمآباد، تهران و ساری برگزار کردهام.
درباره ساز ابداعیتان گرچه صحبت شده اما ساز هنگ اودو یا همان کوزه ملودیک با فرکانس مشخص چه ویژگی خاصی دارد؟
این ساز که طراح و سازندهاش خودم هستم، با فرکانسهای مشخص و ثابتی قابل اجراست. سعی کردم در این ساز؛ ضمن تمرکز روی فرکانسهای دقیق موسیقایی، روی ساختار ملودیک آنهم کار کنم تا به علاقمندان نشان دهم ملودی سازی روی ساز اودو کار غیرممکنی نیست.
چرا هنرجویان شما در آکادمی ریتم صلح در جشنوارهها شرکت نمیکنند؟
کسی به آنها نگفته در جشنوارهای شرکت نکنند بلکه این فرهنگ در طول این مدت به آنها القا شده که از این کار اجتناب کنند. بهعنوان مثال از جشنواره هشتم موسیقی جوان؛ آقای هومان اسعدی با من تماس گرفتند که میخواهیم بخش تنبکنوازی داشته باشیم و شما به من کمک کنید اما به ایشان گفتم به شما کمک نمیکنم ولی به تنبکنوازی کمک میکنم. من حدود چهل ساعت زمان گذاشتهام و از بعضی کتابهای موجود برای گروههای سنی مختلف رپرتوار تعیین کردم. به این دلیل که جشنوارهها بیشتر فرمایشی هستند و متد مشخصی ندارند. من سعی کردم اینگونه عمل نکنم، نتها به شورای جشنواره رفت و این مسئله مسکوت ماند تا جشنواره نهم داوران دیگری تعیین شدند و یک رپرتوار برای گروههای سنی مختلف تهیه کرده بودند که بگویند این موضوع ربطی به من ندارد، در صورتی که مثلا من گفته بودم کتاب آقای رجبی صفحه فلان خط فلان برای گروه سنی فلان؛ اینها نوشته بودند مثلا دو صفحه جلوتر فلان خط، این رویکرد نشاندهنده این بود که آقایان متوجه نشده بودند من باتوجه به یک بلانس، سختی و آسانی قطعه در کتابهای مختلف آنها را انتخاب کردم نه بهصورت تصادفی، البته بهصورت مفصل در روزنامه شرق جوابیهای برایشان نوشتم به همین دلیل بیشتر شاگردانم با من هم نظر شدند تا در این مناسبات فرمایشی شرکت نکنند. البته آنها در جشنواره شرکت کردند، یکی جشنواره الیگودرز که مربوط به همین چند مدت گذشته است و دیگری جشنواره سال گذشته استان البرز. در جشنواره الیگودرز داوران تا آنجایی که یادم هست آقایان پرنیا و حسابی بودند.
اما این دو جشنواره حاشیه هم داشتند…
آقای حسین پرنیا ازعان میکنند؛ این بچهها روشی را به کار گرفتهاند که با تمام شرکتکنندگان متفاوت هستند البته آقای حسابی از این موضوع رضایت نداشتند و بیان میکنند که بهتر است که کتاب تهرانی را تعلیم ببینند. من هم خواستم بهصورت مستند به ایشان پاسخ دهم حتی در صفحه اینستاگرامم به طنز نوشتم «دلیل اینکه من به بچهها گفتم که در جشنوارهها شرکت نکنند این است که بگذارند بقیه اول بشوند» هرچند این موضوع طنز بود و من برای همه ارزش قائل هستم اما با تلف شدن وقت هنرجوها کاملا مخالفم.
برنامههای آیندهتان چیست؟
آخرین آلبومم با آهنگسازی ابوسعید مرضایی به نام «باد» حدود دو ماه پیش رونمایی شد، آلبومهای «خاک» و «نفوذ» هم از دیگر کارهایم هستند. به زودی هم برای اولینبار در تهران جشنواره تنبک با رپرتوار مشخص تحت عنوان «ریتم صلح» برگزار خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید