زینب مرتضایی فرد: روزهای آخر حضورش در ایران بود. در هتل محل اقامتش قرار مصاحبه را گذاشته بودیم و از آنجا که شهرداد روحانی همیشه روی صحنه چهرهای بسیار جدی دارد گمان میکردم گفتوگوی بسیار رسمی خواهیم داشت، اما همین که آمد و با لبخند روبهرویم نشست با حالتی متعجب به او گفتم هیچ شباهتی به شهرداد روحانی روی صحنه ندارد و او هم خندید و گفت همه دربارهاش همینطور فکر میکنند. البته خودش هم قبول دارد روی صحنه و زمان رهبری ارکستر کاملا چهره دیگری دارد و بسیار جدی به نظر میرسد. او در آخرین سفرش به ایران، سوئیت سمفونی خلیج فارس را روی صحنه برد، هر چند این اثر پیش از این در ایران اجرا شده بود، اما روحانی این بار شکلی کامل از آن را روی صحنه برد. البته آن طور که خودش میگوید، قصد دارد این اثر را در دیگر کشورها هم روی صحنه ببرد و به همه دنیا یادآوری کند خلیج فارس همیشه فارس است و هیچ نام جعلی را نمیپذیرد. او سوئیت سمفونی خلیج فارس را در پراگ روی صحنه برده و در آمریکا هم اجرا خواهد کرد و خودش را سفیر فرهنگی میداند که قصد دارد معرفی درستی از ایران به مردم دنیا داشته باشد. همچنین روحانی این روزها مشغول ساخت یک اثر برای قدردانی از رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی است و ابراز امیدواری میکند این اثر را در سفر بعدیاش به ایران بتواند اجرا کند.
روی صحنه بسیار جدی و نفوذناپذیر به نظر میرسید. اصلا تصورش را نمیکردم شهرداد روحانی مردی باشد که اینچنین با لبخند و مهربانی روبهرویم بنشیند.
(با خنده) خیلیها مثل شما فکر میکنند. اغلب کسانی که مرا روی صحنه دیدهاند وقتی از نزدیک ملاقاتم میکنند با تعجب میگویند که مثل شما فکر میکردهاند، اما بعد دیدهاند من هم یک آدم معمولی هستم و هیچ سختی و نفوذناپذیری ندارم.
حرفزدن با شما از موسیقی و مشکلات آن در ایران نمیتواند موضوع خوبی برای مصاحبه ما باشد. فکر میکنم خیلیها مثل من دوست داشته باشند شما از نخستین لحظاتی بگویید که موسیقی برایتان آغاز شده است.
انسان تولد و کودکیاش را کامل به یاد ندارد، اما از زمانی که یادم میآید موسیقی در خانه ما نقش پررنگی داشت. پدرم، هم به موسیقی علاقهمند بود و هم آن را به شکل علمی دنبال میکرد و علاقه داشتند فرزندانشان بهصورت علمی دنبال موسیقی بروند. در خانهمان هم همیشه صدای موسیقی شنیده میشد و جمعهها یا روزهای تعطیل من، پدر یا برادرم ساز میزدیم و برای جمع خودمان اجرای زنده داشتیم.
پس موسیقی از لحظه تولدتان با شما بوده است.
میتوانم بگویم موسیقی در خون من بوده و از زمانی که به یاد دارم بخش عمدهای از وجودم بوده است.
از چه سنی به شکل جدی موسیقی کار کردید؟
ده ساله بودم که وارد هنرستان حرفهای موسیقی شدم و آموختن موسیقی را بهصورت علمی آغاز کردم.
چه سازی میزدید؟
در هنرستان، موسیقی را با آموزش ساز ویلون آغاز کردم و بعد هم ادامه دادم و در پایان دوره هنرستان برای ادامه تحصیل به وین رفتم و در رشته آهنگسازی و رهبری ارکستر فارغالتحصیل شدم. بعد هم برای گذراندن دوران عالی به آمریکا رفتم و موسیقی فیلم و رهبری ارکستر برای فیلم را گذراندم.
پس دلیل اصلی رفتن شما از ایران ادامه تحصیل بوده است.
بله، وقتی دیپلم هنرستان موسیقی ملی و عالی را گرفتم احساس کردم آموزش موسیقی در ایران هنوز آنقدر پیشرفت نکرده که بتوانم دوران عالی را هم اینجا بگذرانم. بنابراین تصمیم گرفتم به جاهای دیگر دنیا هم سر بزنم. همانطور که میدانید یکی از بهترین جاهایی که میشد موسیقی یاد گرفت آکادمی موسیقی وین بود و من به این آکادمی رفتم.
اما خارج از ایران ماندگار شدید…
اتفاقات به گونهای پیش رفت که حالا میتوانم بگویم بیش از دو سوم عمرم را خارج از ایران سپری کردهام، اما در ابتدا برای خارجشدن از ایران قصدم فقط ادامه تحصیل بود. در وین هم درسم که تمام شد علاقه به ادامه موسیقی بود که موجب شد باز هم سفر کنم. رشتهای که من دوست داشتم در آن تحصیلاتم را ادامه دهم در اروپا و وین تدریس نمیشد. تحقیق کردم و دیدم فقط در دو دانشگاه در ایالت کالیفرنیا درس داده میشود. من به یکی از آن دو دانشگاه رفتم که علم موسیقی فیلم و رهبری ارکستر را یاد بگیرم.
زمان تحصیلم در آمریکا یک ارکستر سمفونیک در ایالت کالیفرنیا از من دعوت کرد به عنوان رهبر مهمان با ارکستر کار کنم. پذیرفتم و یک سال آنجا رهبر مهمان بودم. بعد از یک سال به من پیشنهاد رهبری دائم و مدیریت ارکستر را دادند، پنج سال هم این کار را انجام دادم، اما بعد دیدم این کارها نیاز به حضور دائم من دارد و در صورت ادامه نمیتوانم رهبری مهمان دیگر ارکسترها را بپذیرم و در نتیجه دیگر نتوانستم کار را ادامه دهم.
رهبر مهمانبودن برایتان جذابیت بیشتری دارد؟
بله، جذابیتش برایم خیلی بیشتر است.
چرا؟
اول این نکته را توضیح دهم که در آمریکا ارکسترهای سمفونیک به شکل متفاوت از ایران اداره میشوند. در ایران و برخی کشورها ارکستر دولتی است، اما در آمریکا سازمان هنری دولتی برای اداره ارکسترها وجود ندارد و ارکستر سمفونیکها از طرف یک هیأت اداره میشود، بودجهشان هم هیچ وقت از سوی دولت تامین نمیشود.
مقداری از بودجه را بخشهای خصوصی و مقدار زیادی را هم برخی شرکتها میپردازند و بودجه سالانه را تامین میکنند. به همین دلیل زمانی که پنج سال مدیر ارکستر سمفونیک کتا و رهبرشان بودم هر ماه با هیأت مدیره جلسه داشتیم. این جلسات خیلی وقتگیر بود و هیچ ارتباطی هم با موسیقی و بخش هنری کار نداشت. ولی من بهعنوان رهبر ارکستر سمفونیک و مدیر آنجا همیشه مجبور بودم در این جلسات شرکت کنم.
این جلسات هم بیشتر درباره مسائل مالی و تبلیغاتی بود و چون خیلی وقت گیر بود از این قسمت کار دل خوشی نداشتم.
وقتی به عنوان رهبر مهمان دعوت میشوم مسئولیتهای اینچنینی ندارم و زمانی که دعوت میشوم باید وقت بگذارم و برنامهای را آماده کنم و بعد بروم یک جای دیگر. از این لحاظ رهبری مهمان را به دائم ترجیح میدهم تا این که خودم را یک جا نگه دارم.
پس همیشه مسافر هستید.
بله. همین طور است.
این همیشه در سفر بودن چه تاثیری در روحیه شما و ساخت موسیقیتان دارد؟
من به دلیل نوع کارم با فرهنگهای مختلف آشنا میشوم و این شانس بزرگ من است. همیشه میگویم این سفرهای مداوم برایم بزرگترین مدرسه است. مثلا وقتی به آسیای شرقی میروم آنها فرهنگ خاص خودشان را دارند. حتی غذاها و آداب و رسومشان با دیگر کشورها فرق میکند. همین موضوع باعث میشود من با دنیای تازهای روبهرو شوم و از آنها تاثیر هم بگیرم. وقتی مثلا از ایران به آسیای شرقی میروم کاملا فرهنگ دیگری را میبینم، بعد اگر از آنجا بیایم ترکیه باز هم با یک فرهنگ کاملا متفاوت روبهرو هستم، اما وقتی به اروپا میروم تقریبا همه فرهنگها شبیه هم هستند. مثلا اگر در اتریش یا آلمان یا پراگ رهبری کنم خیلی با هم فرقی ندارد.
حالا برگردیم به ایران. فرهنگ ایران در مقایسه با کشورهای متعددی که سفر کردهاید چه جایگاهی دارد؟
ایران که «شاه گل» فرهنگهای دنیاست.
این جمله یک تعارف ساده نیست؟
نه. ایران واقعا شاه گل فرهنگهای دنیاست.
بدون هیچ تعارفی واقعا اینطور است؟
از یکسری لحاظ نه، اما از خیلی نظرها واقعا اینطور است.
کمی توضیح میدهید؟
خیلی از آداب و رسوم و رفتارهای ما در دنیا تک است، مثل «معرفت» ما. این واژه را در فرهنگ غربی به هیچوجه نمیتوان توضیح داد، چون معادلی برایش وجود ندارد. یا تعارف یا مهماندوستی ما چیزهای خیلی با ارزشی است که در کمتر فرهنگی در دنیا دیده میشود.
یعنی همه جا با افتخار میگویید ایرانی هستید؟
بله، با افتخار.
شما تجربه رهبری ارکستر در کشورهای زیادی دارید. صرفنظر از این که شاید اغلب این کشورها از نظر امکانات و کیفیت اجرا شرایطی بهتر از ایران دارند، چه احساسی از رهبری ارکستر در ایران دارید؟
برایم حس خیلی خاصی دارد و شیرین است. وقتی با نوازندههای هموطنم کار میکنم، برایم با کار کردن در هیچ جای دیگر دنیا قابل مقایسه نیست. حس میکنم با فامیل یا نزدیکانم کار میکنم و خیلی همدیگر را میفهمیم. احساسات و حرفهای مشترک داریم.
موسیقی، لغتهای بینالمللی دارد و به هر کشوری هم که بروید از همان لغات استفاده میکنید. پس حرفهای مشترک شما و نوازنده ایرانی جایی ورای موسیقی قرار دارند؟
حق با شماست. در اجرای موسیقی از لغات علمی و مصطلح موسیقی استفاده میشود و همه جا یکسان است، اما در کنارش یک لغاتی هست که فقط مختص ایرانیان است. وقتی تمرین یا اجرا تمام میشود و با نوازنده حرف میزنم با همین احساسات و واژهها حرف میزنم. یک مثال برایتان میزنم که هر چند به موسیقی ربطی ندارد، اما میتواند مرا در رساندن منظورم یاری کند.
یک بار در تهران سوار تاکسی بودم و داشتم از محل سکونتم برای تمرین به تالار وحدت میرفتم.به راننده گفتم اگر از این مسیر بروید بهتر است.پاسخ داد: نه آقا این مسیر کیپ است. با همین یک لغت کیپ من تا آخرش را فهمیدم که ترافیک است و مسیر بسته است و اگر برویم دیرتر میرسیم.حالا کجای دنیا این لغت استفاده میشود و این همه معنی در خودش دارد؟
هیچ جا.
میدانید کار کردن با موزیسین ایرانی برای من جایگاه خاصی دارد و علاقه دارم هر بار که به ایران میآیم با نوازندههای هموطنم کار کنم.
برسیم به سوئیت سمفونی خلیج فارس. چرا این اثر را ساختید؟
دو سال پیش آقای بابک رضایی از طرف انجمن موسیقی با من تماس گرفتند و گفتند انجمن موسیقی هرمزگان قصد دارد قطعهای را برای خلیج فارس به من سفارش بدهد. به ایران آمدم و به خلیج فارس رفتم و یکسری کتاب، ویدئو و عکس از منطقه تهیه کردم و بعد شروع کردم به نوشتن اثر.
چرا سوئیت سمفونی خلیج فارس را به یک موسیقی تلفیقی تبدیل کردید؟
نظر خاصی درباره چنین تعاریفی از موسیقی ندارم، من فقط میدانم موسیقیام خاص شهرداد روحانی است، اما خب تلفیقی هم هست از این جهت که در برخی قسمتها ساز ایرانی دارد. من از سازهای ضربی خودمان مانند دف و دمام استفاده کردم یا از سنتور در یک قسمت استفاده کردم، اما مخالف این هستم که بخواهیم بگوییم این موسیقی تلفیقی است و درگیر این عنوانها شویم. به نظر من درست نیست. فقط میتوانم بگویم این موسیقی نگاه و حس من به خلیج فارس است.
اما اجازه بدهید بگویم این موسیقی تصویری شده است.
بله، این را میپذیرم. من این موسیقی را به همین منظور نوشتم و عمدا برای هر قسمت یک تصویر در ذهنم داشتم. چون هر قطعه را برای یک منطقه خاص نوشتهام. مثلا در قطعه جنگل حرا سعی کردم این جنگل را با موسیقیام به تصویر بکشم یا وقتی میگویم دره ستارگان خواستهام آن را با موسیقیام به تصویر بکشم.
از آخرین اجرای کار در تهران راضی بودید؟
بسیار راضی هستم و از نوازندگان خوبی که برای اجرای این اثر ملی مایه گذاشتند و در مدت زمان کوتاهی آن را آماده اجرا کردند، تشکر میکنم.
از نظر شما نوازندههای ایرانی در چه سطحی هستند؟
در نوازندگی سازهای غربی در ایران نمیشود انتظار داشت نوازندگان ایرانی همسطح نوازندگان کشورهای اروپایی باشند، اما اینجا به قدری نوازندگان مایه و استعداد دارند که سوئیت سمفونی خلیج فارس با چهار تمرین روی صحنه رفت و توانست اجرای خوبی داشته باشد. این در حالی بود که خیلی از این افراد قبلا هم با هم کار نکرده بودند.
وقتی با ارکستر سمفونیک تهران کار میکنیم همه با هم آشنا هستند و قبلا با هم ساز زدهاند یا درباره ارکستر سمفونیک لندن یا فیلارمونیک آلمان هم همین نکته صدق میکند، اما وقتی نوازندهها از جاهای مختلف جمع میشوند کار سختتر میشود و رهبر ارکستر باید بیشتر وقت بگذارد اعضای گروه را با هم هماهنگ کند، اما با این حال نوازندهها خوب توانستند از پس کار بر بیایند و این شرایط تاثیر منفی روی کارشان نداشت.
نوازندههای ایرانی و بخصوص نوازندههای جوانی که این روزها به بدنه موسیقی کشورمان اضافه میشوند خیلی با استعداد هستند و اگر حمایت درستی از موسیقی و نوازندهها بشود مطمئنا شاهد پیشرفتهای بیشتری خواهیم بود.
سوئیت سمفونی خلیج فارس ساخته شده است تا به دنیا بگوییم خلیج فارس همیشه فارس است و نمیتوان نام جعلی بر آن نهاد. این موضوع قطعا نیازمند اجرای کار در دیگر کشورهاست. آیا برنامهای هم برای این کار دارید؟
بله. اولین اجرای کامل این سوئیت در ایران بود و سپس در جمهوری چک و شهر پراگ که شهر هنر اروپا لقب گرفته است، اجرا شد. پراگ، ارکستر سمفونیک قوی دارد. از من دعوت کرده بودند به عنوان رهبر مهمان دو شب دو برنامهشان را رهبری کنم و من هم پیشنهاد کردم سوئیت سمفونی خلیج فارس را اجرا کنیم که با استقبال آنها روبهرو شد و چند روز به برنامه مانده بود تمام بلیتها فروش رفته بود. بنابراین اولین اجرای اروپایی کارهم انجام شد تا به این طریق نام خلیج فارس را به عنوان خلیج همیشه فارس مطرح کنم. دلم میخواهد در هر زمینه هنری، سیاسی و… بتوانیم نام Persian gulf را به گوش مردم دنیا برسانیم تا شکی برای هیچ کس باقی نماند. این را هم بگویم که قرار است این سوئیت سمفونی بزودی در چند شهر آمریکا هم اجرا شود.
شما یک ایرانی هستید که سالها در آمریکا زندگی میکنید و در سطح بینالمللی هم به عنوان یک موزیسین شناخته شده ایرانی فعال هستید. مردم آمریکا یا دیگر کشورها درباره ایران کنجکاو هستند؟
بله، مردم کنجکاو هستند بخصوص حالا که درباره این قسمت از کره زمین در اخبار زیاد حرف زده میشود. همین که میبینند کشورهای اطراف ما با چه وضعی روبهرو هستند، سوالات زیادی میپرسند. همچنین کنجکاو میشوند بدانند ما ایرانیها چه آداب و رسوم و چه نوع شخصیتهایی داریم.
شاید ما ایراد بدانیم که یک نوازنده خارجی بیاید در کشورمان و در ارکستر مستقر شود، اما آنجا این نگاه وجود ندارد و مردم فقط کنجکاو میشوند و سوالات زیادی میپرسند. بنابراین وظیفه سنگینی بر عهده من ایرانی است که بتوانم در جامعه غربی تصویر درستی از کشور و مردمم به آنها ارائه دهم.
بیشتر درباره چه مسائلی میپرسند؟
سالهای گذشته برایم جالب بود وقتی نوازندههای دیگر کشورها میآمدند با من حرف میزدند درباره آقای احمدینژاد میپرسیدند. بعد میرفتند سراغ این که آیا موسیقی کلاسیک هم در ایران اجرا میشود و سوالاتی از این دست. در حوزه سیاست، نه تبحر دارم و نه علاقهای به آن دارم، اما بحث به موسیقی که میرسد راحت توضیح میدهم که در ایران ارکستر سمفونیک داریم، خانمها در زمینه موسیقی بسیار فعال هستند و نیمی از نوازندگان ارکستر را تشکیل میدهند و… .
میدانید بدون این که از جایی سمتی داشته باشم یا وظیفهای به من محول شده باشد خودم را سفیر فرهنگی ایران میدانم و همیشه سعی میکنم ایران را به مردم دنیا به درستی معرفی کنم.
به عنوان سوال آخر سمفونیای وجود دارد که دوست داشته باشید بسازید و همیشه گوشه ذهنتان مانده باشد؟
بله، همیشه به این فکر میکردم درباره جنگ تحمیلی که انسانهای والایی برای پاسداری از خاک وطن از جانشان گذشتهاند، قطعهای به عنوان یادبود بسازم. هر چند کار کوچکی است و حتی نمیتواند پاسخی برای گوشهای کوچک از بزرگی آنها باشد، اما قدردانی از آنهاست. البته حالا دیگر گوشه ذهنم نیست، چون آن را شروع کردهام و مطمئن هستم اثر میهنی ارزشمندی میشود که میتوانم به وجود آن در کارنامه هنریام ببالم.
پس ما امیدوار باشیم در سفر بعدیتان به ایران این اثر را بشنویم.
دوست دارم این اتفاق بیفتد و همان طور که برای سوئیت سمفونی خلیج فارس از جان و دل مایه گذاشتم برای این اثر هم از همه وجودم مایه خواهم گذاشت.
از همکاری با یانی تا رهبری کنسرت خلیجفارس
شهرداد روحانی، ششم خرداد ۱۳۳۳ در تهران به دنیا آمد. پدر او، رضا روحانی، موسیقیدانی شناختهشده بود و در نتیجه شهرداد و تمام برادرانش پا جای پای پدر گذاشتند. شهرداد روحانی، آهنگساز و رهبر ارکستر، ویلونیست و پیانیست ایرانی مسیر حرکت به سمت موسیقی را از پنج سالگی آغاز کرد، زمانی که تحت تعلیم پدرش نواختن ویولن را آموخت. هنگامی که وارد هنرستان موسیقی تهران شد، با آموزگاری سوئیسی به نام بازیل و نیز معلمی ارمنی به نام حق نظریان که نواختن پیانو را به او آموزش میداد، درس خواند؛ آنها مدت هفت سال با یکدیگر کار کردند.
شهرداد از تمام بزرگان موسیقی که در آن زمان در هنرستان درس میدادند، از جمله دکتر مصطفی کمال پورتراب و جواد معروفی هم آموزشهایی را فرا گرفت.
سبک او معاصر و تا حدی در مقایسه با استادان خود نظیر استاد جواد معروفی، موسیقی عصر نو بهشمار میرود. شهرت روحانی بیشتر به دلیل تنظیم و رهبری ارکستر کنسرت یانی است که به همراه ارکستر سلطنتی فیلارمونیک در فضای باز در پارتنون واقع در آتن پایتخت یونان انجام شد. این کنسرت تحسین و نقد بینندگان را در پی داشت که به پربینندهترین برنامه پخش شده از تلویزیون در آمریکا و دومین موزیک ویدئوی پرفروش در تاریخ جهان تبدیل شد.
روحانی، رئیس و رهبر ارکستر سمفونی COTA لس آنجلس بوده است. علاوه بر آن، او رهبری بسیاری از ارکسترهای سمفونی معتبر را به طور مهمان به عهده داشته که از آن جمله میتوان ارکستر سلطنتی فیلارمونیک لندن، ارکستر سمفونی مینهسوتا، سمفونی کلرادو، سمفونی سن دیگو، سمفونی ایندیاناپولیس، سمفونی نیوجرسی، سمفونی فیلارمونیک زاگرب، سمفونی جوانان آمریکا و… را نام برد.
روحانی، سال ۱۹۹۸ توسط دولت تایلند برای ساخت قطعه موسیقی مراسم افتتاحیه و اختتامیه سیزدهمین دوره بازیهای آسیایی دعوت شد. این قطعه به عنوان محبوبترین آهنگ این بازیها انتخاب شد. روحانی سال ۱۹۹۹ جایزه پیکانس تایلند را که معتبرترین جایزه موسیقی و هنری این کشور است از آن خود کرد. او در زمینه ساخت و تنظیم موسیقی فیلم هم فعال است.
روحانی از اوایل دهه ۸۰ شمسی به عنوان رهبر ارکستر به ایران آمد و حتی مذاکراتی برای این که رهبری دائمی ارکستر سمفونیک تهران را بپذیرد،انجام داد. او از جمله موزیسینهایی است که تقریبا هر سال یک یا دو اجرا را با ارکستر سمفونیک تهران به صحنه برده است. انتخاب برخی قطعات معروف و نیز گوشنواز و رپرتوارهایی که عموم مردم از آن خاطره دارند، از جمله شگردهای روحانی به شمار میرود و همین امر سبب شده است اجراهای او همیشه با اقبال تماشاگران ایرانی روبهروشود.
از جمله کارهایی که او در تهران به صحنه برد، اجرای برخی از موسیقی متنهای فیلمهای معروف دنیاست که چند بار توسط ارکستر سمفونیک تهران اجرا شد. روحانی برخی کارهای شاخص موسیقی کلاسیک را هم در سه سیدی با ارکستر سمفونیک تهران اجرا کرد که انجمن موسیقی ایران آنها را به بازار موسیقی عرضه کرد. از جمله این آثار میتوان به «شهرزاد» اثر ریمسکی کورساکف و «پرنده آتشین» اشاره کرد.
دیدگاهتان را بنویسید