عسل عباسیان: انور براهم از بهار عربی آمده بود تا خزان ٩۴ را در ایران، آغشته کند به صدای عودش؛ عودی که بسیاری از علاقهمندان به موسیقی جز را در ایران، شیفته خود ساخته؛ سازی شرقی که در کوارتتی با سازهای غربی، توانسته اعجازی توأم با ایجاز، ایجاد کند. نوازنده ۵٨ساله تونسی، هنرمندی که در سالهای اخیر آثارش توسط ECM Records تولید و پشتیبانی شدهاند، همواره صدای اعتراض سرزمینش بوده، شاید هم صدای اعتراض خاورمیانه؛ خاورمیانهای که نواختن در آن، آرزوی همیشگی اوست.
براهم در این کنسرت که غروب آخرین روز تابستان، همراه با فرانسوا کوتوریه (پیانو)، کلاوس گزینگ (باس کلارینت) و بیورن مهیر (بِیس) روی صحنه تالار وحدت رفت و قطعاتی از آلبوم «تجدید خاطرات»، را که متأثر از بهار عربی بود، روی صحنه برد. او تنها چهار قطعه از این آلبوم را اجرا کرد. در واقع اجرای براهم در ایران، گزیدهای از آثار درخشانش بود که در ٢٠ سال گذشته منتشر کرده است و دقیقا بههمیندلیل این اجرا غایت طرفدارانش در ایران بود تا هنرمند برجسته تونسی را اینچنین بر صحنه ببینند.
کنسرت با قطعه «تجدید خاطرات» از همین آلبوم آغاز شد، قطعهای که در خود آلبوم در سیدی اول بهعنوان ترک چهار جای گرفته است. «تونس در بامداد» قطعه بعدی اجرا بود که باز هم از آلبوم «تجدید خاطرات» انتخاب شده بود. قطعه سوم و چهارم این اجرا هم از همین آلبوم بود؛ «ژانویه» و «در جاده». پس از این چهار قطعه که از آلبوم «تجدید خاطرات» نواخته شد، این کوارتت گزیده قطعاتی از دیگر آلبومهای براهم نواختند.
اما براهم افزون بر قطعات «تجدید خاطرات»، با اجرای قطعاتی از آلبومهای «خمسه»، «Le Voyage de Sahar» و «کافه استرخان» که با تنظیمهای جدیدی ارائه شدند، آثاری بدیع را در تالار وحدت، طنینانداز کرد. اغلب قطعات اجراشده، تاکنون با چنین ارکستری ارائه نشده بودند و تنظیمات آنها هم تغییر کرده بود. مثلا قطعه بسیار محبوب ِ « Vague/E la Nave Va» در آلبوم « Le Voyage de Sahar» برای تریو آکاردئون، عود و پیانو تنظیم شده است. همین قطعه در آلبوم «خمسه» در غالب دو قطعه با تنظیم متفاوتی ارائه شده بود و مقدمه که پیانو مینوازد آنجا توسط آکاردئون نواخته شده. ولی در تالار وحدت، این قطعه باز هم تغییر کرده و با ادبیات متفاوتی اجرا شد. تهران، در آستانه نخستین دقایق پاییز، با انور براهم شبی به یادماندنی را تجربه کرد. انور براهم و هم گروهیهایش در اجرا تماموکمال در خدمت رپرتوار بودند. هیچ نوازندهای قصد به رخکشیدن تواناییهایش را نداشت. همچنان که در کنسرت بداههپردازانه «تریو اوپن سورس» علاقهمندان موسیقی تواناییهای حیرتانگیز بیورن مهیر و کلاوس گزینگ را در بداههنوازی دیده بودند اما اینجا شکل موسیقی متفاوت از آن اجرا بود. رپرتواری تقریبا مشخص و هر چهار نوازنده در رپرتوار اجرائی حل شده بودند. ایمپرووایزهای گاهبهگاه براهم و گروهش اما، شنونده مشتاق او را شگفتزده میکردند و لذت تماشای هنرنمایی او و همنوازانش را نیز چند برابر. پس از اتمام کوارتت، براهم با تواضع محض، با خندهای که از لبانش محو نمیشد، با رغبتی که از برق چشمانش هویدا بود، درحالیکه برخلاف مخاطبگریزی برخی موزیسینهای ایرانی، اشتیاقش برای روبهروشدن با مخاطبان کنسرتش و گرفتن عکسهای یادگاری را میشد از رفتارش فهمید، در پشت صحنه تالار وحدت، به سؤالات «شرق» نیز پاسخ گفت.
بهعنوان نخستین سؤال از او پرسیدیم: «از تونس تا تهران، چه جذابیتی شما را برای بار دوم به این سرزمین کشاند؟» و پس از مکث و لبخندی، چنین پاسخ گرفتیم: «من بسیار هیجانزده و خوشحالم از اینکه برای بار دوم به اینجا میآیم. قبل از همه به این خاطر که در کشوری مینوازم که ایران است. چون اینجا مخاطبان واقعی موسیقیام را پیدا میکنم. اغلب در اروپا نواختهام و کمتر در کشورهایی مثل ترکیه و ایران. عمیقا خوشحالم که در خاورمیانه اجرا دارم. نواختن در ایران برای هر موزیسینی تجربهای بیهمتا رقم میزند. من و گروهم از اینکه دوباره به ایران آمدهایم واقعا هیجانزده و مسروریم. ارتباط عمیق فرهنگی با مردمان این منطقه احساس میکنم. همیشه برایم مهم است جایی اجرا کنم که با مخاطبانم ریشه فرهنگی مشترک داریم».
براهم که شب تولد استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان، بر صحنه تالار وحدت، که محل هنرنمایی بزرگترین موسیقیدانهای تاریخ موسیقی ایران بوده، عود نواخت، در پاسخ به این سؤال که کدامیک از موزیسینهای ایرانی برای او شاخصاند گفت: «آثار بسیاری از موسیقیدانهای ایرانی را شنیدهام، اما اسامی همهشان را متأسفانه در خاطر ندارم، ولی همیشه از موسیقی ایرانی لذت بردهام. شجریان و علیزاده از موسیقیدانهای خارقالعاده ایرانی هستند که نوای موسیقیشان همیشه در خاطرم طنینانداز است». پس از نظاره اشتیاق و رغبت او برای نواختن در خاورمیانه، میپرسیم: «فکر میکنید برای بار سوم و چهارم هم به ایران باز خواهید گشت؟» ابتدا مشتاقانه به انگلیسی میگوید: I hope و سپس با لهجه دلنشین عربی تکرار میکند: «انشاءالله» و وقتی درباره زمان این بازگشت میپرسیم، ابراز بیاطلاعی میکند و میگوید: «هر زمان پروژه تازهای داشته باشم». و اینچنین تهران، با خاطره نتهای موزیسینی که روزنامه گاردین دربارهاش نوشته: «انور براهم در سبک فیوژن پیشتاز است؛ چون فراتر از آن مینوازد». به پیشواز پاییز میرود؛ پاییزی که سالها پیش مردی از جرگه ادب و هنر این مرز و بوم، اخوان ثالث، آن را «پادشاه فصلها» خطاب کرده بود.
دیدگاهتان را بنویسید