موسیقی ایرانیان – رضا نامجو: بیست و نه، و سیام مرداد ماه (پنجشنبه و حمعه همین هفته) ارکستر ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی در تالار وحدت به روی صحنه است. این در حالی است که بنا بود ارکستر ملی چهارشنبه شب هم به روی صحنه برود اما به دلیل آنچه رهبر ارکستر ملی آن را عدم اطلاع رسانی به موقع مینامد، اجرای بیست و هشتم لغو شد. در این کار رپرتوار جدیدی ارائه میشود. این اجرا با همکاری «حمید رضا نور بخش» و «رشید وطن دوست» به عنوان خواننده خواهد بود. پنج قطعه در این اجرا برای نوربخش و پنج قطعه هم برای رشید وطن دوست در نظر گرفته شده است.
«موسیقی ایرانیان» به بهانه این اجرا با استاد «فرهاد فخرالدینی»، «حمیدرضا نوربخش» و «رشید وطندوست» که به عنوان خواننده در این کنسرت، ارکستر ملی را همراهی میکنند، گفت وگوی مفصلی انجام داده است که در ادامه می توانید دنبال کنید.
* آقای فخرالدینی با هر کیفیتی ارکستر ملی به رهبری شما کارش را شروع کرد. وضعیت سختافزاری موجود، رابطه با مدیران و احتیاجات گروه را چگونه ارزیابی میکنید؟
فخرالدینی: رابطه با مدیران بسیار عالی است. شخص آقای مرداخانی، آقای جمالی مدیر عامل بنیاد و آقای مشفق سرپرست ارکسترها، رابطه صمیمانه و خوبی با من دارند و سعی میکنند، نظر مرا تامین کنند. برای چندمین بار تاکید میکنم که افتخار راه اندازی و بازگشایی ارکستر ملی ایران برای دومین بار نصیب من شد. هر چند یکی از دوستان از طریق روزنامهها این عنوان را برای خودش مصادره کرده بود. تمام برنامهریزی و مدیریت و برنامه ریزی ارکستر، فعلا به عهده من است. البته در آینده دوستان زیادی با ما همکاری خواهند کرد و چه به عنوان رهبر میهمان و چه به عنوان آهنگساز به کمک ارکستر ملی خواهند آمد. هر چند قبل از این فراخوان این دعوت را دادهایم، اما باز هم از این فرصت استفاده میکنم و از همه کسانی که میتوانند در ارکستر ملی ایران مرا یاری دهند، دعوت میکنم به ما بپیوندد و در جایگاه خواننده، تکنواز، آهنگساز و هر زمینه دیگری با ما کار کنند. صحبت با پیشکسوتان این زمینه را هم آغاز کردهام و این گفتوگوها همچنان ادامه دارد تا از حضور این بزرگان نیز استفاده کنیم. گاهی در روزنامهها انتفادات یکسویهای مطرح میشود که اصلا منصفانه نیست. در برخی از جراید نقل شده که چرا آقای فخرالدینی از فلان نوازنده یا آهنگساز برای همکاری با ارکستر دعوت نکرده، در صورتی که به نظر من بهتر بود از همان کسی که نام بردهاند بپرسند: آیا آقای فخرالدینی در این باره با شما صحبت کرده یا نه؟
سکوت دوستان هنرمند در پارهای موارد این سوال را ایجاد میکند که نکند از این افراد دعوت نشده؟ این سوال به حد کافی از من پرسیده شده است و از این پس بهتر است از خود دوستان پرسیده شود که مثلا آقای شهبازیان، آقای فخرالدینی از شما دعوت کرده یا نه؟ آقای روشنروان، آقای فخرالدینی از شما دعوت کرده یا نه؟
* آقای فخرالدینی میخواهم از شما یک سوال تکراری بپرسم. شما تا امروز به چه کسانی پیشنهاد همکاری دادهاید؟
فخرالدینی: آقای شهبازیان، اقای روشنروان، آقای پژمان، آقای بهزاد عبدی که روزی از شاگردان خوب من بوده به واسطه آقای شهرام توکلی دعوت کردهام و بنا شده کارهایی را آماده کند و به همکاری ارکستر ملی بیاید. ایشان خیلی خوب کار میکنند. آقای علیاکبر قربانی هم که به خوبی کار میکند با ارکستر ملی همراه شدهاند. آقای شهرام توکلی نیز در حال حاضر به خوبی به کار مشغول است و با ارکستر ملی همکاری میکند. لازم به توضیح است که بعضی افراد نسبت به پرکاری این عزیزان جبههگیری میکنند. در پاسخ این دوستان باید بگویم، دوستان هنرمند ما، جوان هستند و باید کار کنند. دیگران نیز باید به کار مشغول باشند. ما از همه برای ارائه کارهای جدید دعوت میکنیم. به شرط دارا بودن سطح کیفی در حد ارکستر ملی، ما آثار همه دوستان را اجرا خواهیم کرد. دوستانی که از آنها نام بردم، افرادی هستند که در کار خودشان تبحر دارند و همه تایید میکنند که کارشان را به خوبی انجام میدهند. همکاری با ارکستر ملی ایران برای همه هنرمندان یک وظیفه ملی است.
* به نظر خودتان فعالیت و کار کردن در ارکستر ملی با ارکستر سمفونیک چه تفاوتهایی دارد؟
فخرالدینی: کاری که ما در ارکستر ملی انجام میدهیم کار به مراتب سختتری نسبت به آنچه ارکستر سمفونیک انجام میدهد، هست. چون رپرتوار ارکستر سمفونیک آماده است. نتها از پیش چاپ شده، پارتیتور و پارتها از پیش آماده شده، با هماهنگی رهبر ارکستر نتها در پوپیترها چیده میشود و کار آماده اجرا میشود. این در حالی است که آماده شدن یک قطعه برای ارکستر ملی، زمان زیادی میخواهد. ابتدا کار باید نوشته شود، پارتیتور برای رهبر ارکستر کپی شود، پارتیتورها برای تمام نوازندگان کپی شود، بعد از این مرحله نوبت به چسباندن این اوراق میرسد. برای آماده شدن یک برنامه کنسرت که حدودا شامل پانزده قطعه هست و هر قطعه زمان و نیروی زیادی میبرد، باید یک کار گروهی سخت صورت گیرد. این نیرو را خود من، آقای علیاکبر قربانی، آقای شهرام توکلی صرف میکنیم و از آرشیوی که قبلا همکاران عزیزمان کار کردهاند، بهرهبرداری میشود تا کار آماده اجرا شود. دوستان هنرمندم از گذشته نسبت به من لطف داشتهاند و من تنها کسی هستم که امکان دسترسی به اکثر آثار گذشتگان را در اختیار دارم. مرحوم حنانه بیشتر نتهایشان را در اختیار من گذاشتند و ما وظیفه داریم هر از چندگاهی کاری از آقای حنانه اجرا کنیم. در کنار این آثار، همکارانم، کارهایی را تنظیم میکنند و این آثار نیز اجرا میشود. ممکن است این حرف را بارها از من شنیده باشید اما خوب است دوباره این سخن را تکرار کنم که بدانند ما جاده خودمان را میسازیم و رویش حرکت میکنیم. این خیلی سختتر از آن است که جادهای از قبل ساخته شده باشد و شما روی آن حرکت کنید. بیانصافی است که همه تلاشهای ارکستر ملی توسط بعضی از دوستان، نادیده گرفته شود و بگویند چرا خودمان همه کارها را انجام میدهیم و چرا برخی از کارها تکراری است. ما در ارکستر ملی هستیم و اگر کاری تکرار شود ایرادی ندارد. چرا این ایراد را از ارکستر سمفونیک نمیگیرند، در حالی که یک اثر گاهی صدها بار توسط آنها، در دنیا تکرار میشود. چرا وقتی به ما میرسد، بابت اجرای یک آهنگ از درویشخان از ما خرده میگیرند. به خاطر اجرای سرود «ای ایران» در ارکستر ملی از ما انتقاد کرده بودند. این خواست ما نیست. مردم به این سرود، علاقه دارند. وقتی در سالن یکپارچهای ایران را فریاد میزنند، باید به خاطر احترام به مردم، این سرود نواخته شود تا هم مردم لذت ببرند و هم بتوانند همراه با سرود، زمزمه کنند. فریاد مردم به خاطر علاقه به من نیست، بلکه آنها ایران را دوست دارند. لازم به توضیح است که ما صاحب موسیقی با کلاسی هستیم و اصلا نباید آن را دست کم بگیریم. بعضی از دوستان ما فکر میکنند، کاری که خودشان در زمینه موسیقی کلاسیک انجام میدهند، تافته جدا بافته است، در حالی که این ادعا اصلا درست نیست.
* در اجرای قبلی فقط از یک ساز ایرانی استفاده کردید. با این توضیح، فکر میکنید تعداد سازهای ایرانی کافی بود؟
فخرالدینی:در اجرای قبل فقط ساز تار به نوازندگی آقای کیوان ساکت حضور داشت. من طرحی دارم که آن را بارها گفتهام. حیف است که سازهای ایرانی در دل ارکستر، قرار بگیرند و فقط نقش اجرای چند نت را داشتهباشند. دوست دارم که توانایی و قابلیت ساز و نوازنده در معرض دید عموم قرار گیرد تا به صدای آن ساز در یک نقطه متمرکز شوند. هدف من این است که از نوازندههای سازهای ایرانی به عنوان سولیست استفاده شود و در هر اجرا یکی از سازهای ایرانی این کار را انجام دهد. علت دیگری که ما را مجبور به استفاده از یک ساز میکند، عدم توانایی این سازها در نگه داشتن کوک است. در فصل زمستان قبل از آمدن نوازندهها روی سن، ساز کوک میشود اما چون هوای پشت صحنه با روی سن متفاوت است، کوک این سازها به هم میخورد و نمیتواند صدای اصلی خودش را نشان دهد. علت این مشکل خواصیت انقباض و انبساط این سازهاست. چون کوک کردن این سازها زمان بر است و نوازندهها در سرعت کوک با هم متفاوت هستند، زمان اجرا گرفته میشود و گاهی هم، ساز کاملا کوک نمیشود. وقتی یک نفر با ساز ایرانی و توانایی بالای نوازندگی روی صحنه ارکستر، حاضر شود، هم مشکلات کوک کردن ساز پیش نمیآید و هم مردم با نما و صدای سازهای اصیل خودشان بیشتر آشنا میشوند. برای اجراهایی که از این پس، پیش روی ارکستر ملی ایران است، در درجه اول استفاده از سازهای ایرانی و در درجه بعدی بهره گیری از سازهایی مثل ویولن که برای اجرای موسیقی ایرانی مناسب هستند را در برنامه کاری داریم. برای مثال در اجرای بعدی هم از تک نواز سنتور و تنبک استفاده خواهیم کرد و هم از تک نواز ویولن بهره میبریم. استفاده از یک نوازنده برای این دسته از سازها با هدف نمایش توان سازهای ایرانی بوده و به هیچ عنوان نشانه بیعلاقگی من به سازهای مضرابی نیست.
* آقای فخرالدینی شما تا پیش از این به وجود دو گروه مجزا برای اجرای ارکستر ملی ایران و ارکستر سمفونیک اسرار میکردید تا نوازندههای ارکستر ملی در نواختن در دستگاههای ایرانی تبحر کافی را داشته باشند و هم بتوانند ربع پرده را با دقت بنوازند. اما تا امروز این اتفاق نیفتاده است…
فخرالدینی:من هنوز در پی این اتفاق هستم که دو ارکستر مستقل داشته باشیم تا هر کدام با وظایف مشخص به کار خودشان ادامه بدهند. علت قبول گروه مشترک برای ارکستر ملی و سمفونیک از طرف من آن بوده که وضع مالی اداره به گونهای نیست که بتواند برای دو ارکستر هزینههای مالی مجزا، پیش بینی کند و با دو گروه قرار داد همکاری ببندد. قرار است در اولین فرصتی که گشایش مالی حاصل شود، نظر من مبنی بر استقلال دو ارکستر تامین شود.
* در اجرای ارکستر مهرنوازان گفته بودید که به همراه همکارانتان مشغول ساخت کارهای جدید هستید. این کارها امروز در چه مرحلهای قرار دارند؟
فخرالدینی:چارمضراب سنتوری را برای ارکستر نوشتهام که ملودی آن، کار آقای پایور است و سنتورش به عهده آقای سعید ثابت است و تنبکش را آقای اسماعیلی مینوازد. این کار جدید است و برای اولین بار اجرا خواهد شد. قطعه بعدی که آماده اجراست به یاد جوانی نام دارد و ویلون با ارکستر است که پس از این اجرا، در برنامه بعد به اجرا در خواهد آمد. همه قطعات جدید را با هم اجرا نخواهیم کرد. قطعه دیگری را که باز هم خودم آماده کردم سوئیت آوازی با اشعار ملاصدراست که شامل پنج تابلو از اشعار ملاصدرای شیرازی است. دوستان دیگر هم دائم در حال انجام کارهای جدید هستند و ما در کنار کارهای مربوط به گذشته قطعاتی را که به تازگی آماده کردهایم را اجرا خواهیم کرد.
* علاقه شما به حضور آقای علی اکبر قربانی به عنوان تنظیم کننده در همه کارهای شما چیست؟
فخرالدینی:ما تنظیم کنندهای در این حد نداریم. سه تن از بهترین شاگردان من علی اکبر قربانی، شهرام توکلی و مازیار حیدری هستند. مازیار دوره رهبری ارکستر و آهنگسازی را به تازگی در کانادا به پایان رسانده و به زودی با ما همکاری خواهد کرد. با این حال از او خواستهام که برای ارکستر کار بفرستد. شاگردان دیگری هم دارم که موفقیت زیادی دارند و از آنها هم میخواهم که برایمان کار بفرستند. نزدیکترین این نفرات، علی اکبر قربانی و شهرام توکلی هستند. مزدا انصاری نیز از شاگردان من است که برای اجرای بعدی ارکستر ملی ایران کار نوشته اما قربانی و توکلی پرکارترند. اگر دوستان دیگر هم علاقهمند باشند از کمک آنها هم استفاده خواهیم کرد.
* با توجه به مشکلاتی که وجود دارد به نظر شما خود موسیقیدانها برای بهبود وضعیت چه فعالیتهای میتوانند انجام بدهد؟
فخرالدینی: باید به ریشههایمان وابسته باشیم. یک درخت زمانی تنومند و استوار است که ریشههای تنومندی داشته باشد. ما در زمینه ادبیات، موسیقی و زمینههای دیگر این ریشهها را داریم. از هزار سال پیش به این سو در کتابهای موسیقی چهرههای تابناکی مثل ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی، عبدالقادر مراغی و دهها چهره ماندگار دیگر را پشت سرمان داریم. تازه به موسیقی نرسیدهایم. چنین مملکتی طی مسیر برای رسیدن به آینده خود را هم میداند. ما راهی جز اتکا به موسیقی ملی خودمان نداریم. موسیقی ملی ما برگرفته از فرهنگ ما، ادبیات ما، ردیف موسیقی ما و آهنگهای محلی ماست. طبیعتا بعد از این هم اگر بخواهیم راه خود را ادامه دهیم در راستای همان فعالیتهای قبلی ادامه میدهیم.
در زمانی که آقای خالقی ارکستر گلها را تشکیل داد چون با موسیقی و ادبیات ایران آشنایی خوبی داشت راهی را بنیان نهاد. قبل از آن استاد ایشان آقای وزیری هم در همین مسیر بودند. در مجموع راهی به وجود آمد که مسیر موسیقی ملی را نشان میدهد. البته قدم گذاشتن در این راه مشکلات فراوانی دارد. ما همواره باید جاده خود را بسازیم و بر روی آن حرکت کنیم. اینجاده به گذشته موسیقی ما اتکا دارد و همینطور بر طولش اضافه میشود.
* آقای نوربخش نظر شما به عنوان یک هنرمند از یک سو و به عنوان مدیرعامل خانه موسیقی به خاطر بازگشایی ارکستر ملی ایران چیست و از دیدگاه شما چه اتفاقاتی باید بیفتد تا بتوانیم ارکستری منظم و روبه رشد داشتهباشیم؟
نوربخش: در هر صورت باعث خوشحالی است که ارکسترها شروع به کار کردند. تعطیلی ارکسترها از این بابت تاسف برانگیز بود که بخشی از فعالیتهای موسیقایی کشور در آنها شکل میگرفت اما بالاخره دو ارکستر مهم موسیقی کشور یعنی ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی ایران، توانستند دوباره شروع به کار کنند. ارکستر ملی ایران که از اواسط دهه هفتاد کار خودش را آغاز کرده بود، در طول دوران فعالیتش و تا قبل از اینکه کارش به تعطیلی بکشد، توانست موسیقی ارکسترال ایرانی را تولید کند، بین مردم طرفداران خودش را بیابد و برای اجرای برنامه به کشورهای خارجی سفر کند. تعطیلی این ارکستر به هیچ عنوان صلاح نبود و سرانجام با مساعدت آقای رئیس جمهور شروع به کار دوبارهاش را با رهبری استاد فرهاد فخرالدینی آغاز کرد.
* به نظر شما ارکستر ملی در زمینه آهنگسازی باید چه روشی را در پیش بگیرد تا به موسیقی ارکسترال ایران همچون گذشته و حتی بهتر از قبل کمک کند؟
نوربخش: انتظارات از ارکستر ملی ایران زیاد است و در گذشته انتقاداتی از ارکستر بوده که امیدواریم در آغاز به کارمجددش، بتواند فعالیتهای جدیدی را سامان بدهد و از موسیقی روز ایران در کنار بخش نوستالژیک موسیقی ایرانی بهره ببرد. بهتر است ارکستر ملی به تولید موسیقی ارکسترال توجه کند تا بتواند افقهای روشنی را برای موسیقی ایرانی ایجاد کند. در مجموع بازگشایی ارکستر ملی باعث خوشحالی همه شده و هر قدر زمان بگذرد میتواند بالندهتر و منسجمتر باشد.
* به جز چند خواننده مشخص، ارکستر ملی ایران در حوزه آوازی با خوانندگان چندانی ارتباط نداشت. اینبار قرار است شیوه دیگری مورد توجه قرار گیرد. نظر شما در مورد به کار گیری خوانندگان مختلف با رنگآمیزی و جنس صدای گوناگون در ارکستر ملی ایران چیست؟
نوربخش: باید هم به این شکل باشد. ارکستر ملی در حقیقت بستری برای همه کسانی است که استحقاق حضور در آن را دارند تا بتوانند عملکرد خودشان را در کنار نوازندگان ارکستر ملی ایران برجسته کنند و به مردم و اهالی موسیقی کشور نشان دهند. امروز در نسل جوان خوانندگان زیادی حضور دارند و با به کارگیری شرایط و ضوابط خاص میتوان چهرههای درخشانی از بین همین نسل انتخاب کرد. در گذشته هم روال همین بود و هر خوانندهای با هر سطح هنری امکان اجرای کار مثلا در برنامه گلها را نداشت. من در جلساتی را در کنار آقای فخرالدینی و ارکستر ملی حضور داشتم و جوانان زیادی از خوانندگان موسیقی ایرانی را دیدم که برای عرضه هنر و کارهای آوازی خود به ارکستر ملی آمده بودند. به هر صورت امیدوارم این روال ادامه پیدا کند و در نهایت عملکرد ارکستر ملی ایران باعث رشد موسیقی ایرانی در این زمینه شود.
* یک خواننده به غیر از شناختهشده بودن، از نظر فنی باید چه ملاکهایی داشته باشد تا بتواند در ارکستر ملی، فعالیت کند؟
نوربخش: لزومی ندارد که از چهرههای شناخته شده در ارکستر استفاده شود. ما در بین نسل جوانمان خوانندگانی داریم که لیاقت همکاری با ارکستر را دارند، در حالی که ممکن است نام شناخته شدهای هم نداشته باشند. روال برنامه گلها قبل از انقلاب چنین بود و بسیاری از چهرههای شناخته شده امروز موسیقی ایران، در برنامه گلها معرفی شدند.
* آقای نوربخش همکاری شما با ارکستر ملی برای اجرای مرداد ماه برسیم. اولین بار است که شما تصمیم به همکاری با ارکستر ملی گرفتید. این اتفاق چگونه شکل گرفت؟ در مورد بخشهایی که در این اجرا به عهده دارید و کلیت اجرای مرداد ماه توضیح دهید…
نوربخش: من قبلا با ارکستر سمفونیک در چند نوبت همکاری داشتم اما این اولین بار است که با ارکستر ملی قرار است به اجرای برنامه بپردازم. این پیشنهاد را استاد فخرالدینی ارائه دادند و من هم با کمال میل پذیرفتم. بر روی رپرتوار کار با هم توافق کردیم. بخشی از کارهای قدیمی من به علاوه یکی دو کار که خود آقای فخرالدینی مطرح کردند انتخاب شد و برای ارکستر تنظیم شد تا به اجرا در بیاید. این مجموعه شامل ۶قطعه است و قرار است توسط من اجرا شود. البته در این اجرا آقای رشید وطن دوست نیز به عنوان خواننده حضور دارند و قطعاتی را که ارکستر برای ایشان تنظیم کرده، اجرا خواهند کرد.
* شما قبلا که به خاطر عدم همکاری با برخی گروههای موسیقی از شما پرسیده میشد، گفتید: ترجیح میدهم که بعضی از کارها را انجام ندهم. از نظر شما، همکاری با ارکستر سمفونیک و ملی ایران جزء کدام دسته از گروهها قرار میگیرد؟
نوربخش: من اساسا کارهای ارکسترال را دوست دارم. به خصوص سلیقه آقای فخرالدینی در آهنگ سازی و تنظیم برای من جذابیت دارد و سواد و کسوت ایشان برای من مورد احترام است.
* از نظر شما، خوانندگی در ارکستر سمفونیک که در آن لزوما باید از حال و هوای آواز ایرانی فاصله گرفت، در مقایسه با ارکستر ملی و کارهای ساز و آواز چگونه است و اگر بنا به مقایسه این دو با هم باشد از نظر شما کدام یک از اینها مشکلتر است؟
نوربخش: خوانندگی با ارکستر به طور کلی احتیاج به تجربه بهخصوصی دارد که با آنچه در گروههای موسیقی ایرانی تجربه میشود، متفاوت است. به همین علت خوانندگان باید سعی کنند در ارکسترها حضور پیدا کنند تا بتوانند با شاکله و ویژگیهای منحصر به فرد کار در ارکستر آشنا شوند. البته بعضی از صداها هماهنگی و همنشینی خوبی با صداهای ارکستر دارد در حالی که برخی دیگر از صداها امکان همخوانی با موسیقی ارکستر ندارد. جنس و سلیقه خواننده جزء نکات مهمی است که به خواننده این امکان را میدهد تا صدایش را با ارکستر هماهنگ کند و در حالتهای مختلف به صدای خودش حالت بدهد. همانطور که در سئوال مطرح شد رنگ و لعاب موسیقی ایرانی در ارکستر سمفونیک کمتر است، گرچه اجراهایی که من با این ارکستر داشتم، فواصل ایرانی داشته است و در آنها از ملودی و کلام ایرانی استفاده شده، هر چند ممکن است در ارکستر سمفونیک از ربعپردههای ایرانی به معنای مرسوم استفاده نشود.
* اگر بنا باشد نه به عنوان یک خواننده بلکه در مقام یک هنرمند به این سئوال پاسخ دهید، عدم ارائه کارهای جدید در موسیقی ارکسترال کشور را به خاطر اجرا نشدن کارهای ساختهشده جدید میدانید یا عدم تلاش برای ساختن آثار جدید توسط آهنگسازان ارکسترهای ایرانی؟
نوربخش: آثاری که برای ارکستر ساخته میشود باید حال و هوای ارکسترال داشته باشد و ما در سالهای اخیر در این زمینه کمتر کار کردهایم. نبود فضای مناسب برای ارکستر ملی میتواند دلیلی برای بیتوجهی به موسیقی ارکسترال در سالهای اخیر باشد. نسل جدید با فضای موسیقی ارکسترال بیگانه است. هر موسیقی که بیشتر رواج دارد ذهنهای بیشتری را به سمت خودش جذب میکند، درست شبیه مد روز. این بخش از موسیقی در سالهای اخیر حضور آنچنان پررنگی نداشته و به همین دلیل در این روزها دور افتاده است. در گذشته بیشتر آهنگسازها در برنامه گلها نوازندگان ویولن بودند. کسانی مثل آقای تجویدی، همایون خرم، حبیباله بدیعی و دیگران که به خاطر تخصصشان در ویولن، حال و هوای آهنگهایی هم که میساختند بیشتر حالت کششی داشت و در فضای فنی و حسی، ساز ویلن بود. این بخش از موسیقی تحت تاثیر همین ماجراست و چون حضور چندانی نداشته، زیاد هم مورد فکر قرار نگرفته است.
* برخی از منتقدان ارکستر ملی ایران را ارکستری درون زاد نمیدانند و آن را بیشتر شبیه موزهای توصیف میکنند که کارهای نوستالژیکی که برای مردم ایجاد حال و هوایی خاص را دارد از ذهن آنها بیرون میکشد و در این صورت نمیتواند تعریف کاملی از یک ارکستر را ارائه دهد. به نظر شما باید چه اتفاقی بیفتد تا بتوانیم به زایندگی هنری ارکستر ملی دست پیدا کنیم؟
نوربخش: اعتقاد آقای فخرالدینی هم همین است. هیچ کس تایید نمیکند که همه کار یک ارکستر معطوف به گذشته باشد، ممکن است در مواقعی اجرای موسیقی نوستالژیک کارکرد داشته باشد اما نمیتواند به روشی ثابت برای کار یک ارکستر تبدیل شود. این شرایط بستر را برای کار آهنگسازان جوان فراهم میکند، به شرطی که توجه به کارهای جدید مورد توجه ارکستر قرار گیرد و به یک اصل همیشگی تبدیل شود. زاینده بودن و توجه به کارهای جدید در زمینه موسیقی ارکسترال مورد قبول همه است و میتواند نتایج خوبی برای موسیقی ارکسترال ایران به دنبال داشته باشد.
* آقای وطن دوست در مورد اجرای مشترکی که در مرداد ماه به همراهی آقای نوربخش با ارکستر ملی خواهید داشت، توضیح دهید. رپرتواری که در این برنامه قرار است اجرا کنید، چگونه است؟
وطن دوست: آقای فخرالدینی با من تماس گرفتند و قرار شد، در مرداد ماه با ارکستر ملی به اجرای برنامه بپردازم. در این اجرا من باید چهار قطعه اجرا کنم. این چهار قطعه آذربایجانی است. اولین کار با نام «وطنیمده» از ساختههای سلیمان علی عسگراف و با شعری از فضولی اجرا خواهد شد. دومین قطعه با نام «منیم عزیز شهر» با معنای شهر عزیز من، که آهنگسازیش را توفیق قلی اف انجام داده است و قطعه بعدی با عنوان «آختاریپ تاپدیم سنی» به معنی گشتم تا تو را پیدا کنم، از ساختههای اوزف حاجی بک اف است. آخرین قطعهای که در این برنامه اجرا خواهم کرد «قرنفیل» نام دارد و به نام یک گل اشاره میکند. این کار، از ساختههای واصف آدی گوزل اف است.
* در حوزه موسیقی ارکسترال شما تجربیات زیادی داشتهاید و قبل از انقلاب با حشمت سنجری، فریدون ناصری و فرهاد مشکات همکاری کردهبودید…
وطن دوست: حشمت سنجری در ۱۳۳۹ به ایران بازگشت و رهبری ارکستر سمفونیک تهران که موقتاً به عهده هایمو توبیر رهبر و آهنگساز اتریشی بود، به او سپرده شد. سنجری تا سال ۱۳۵۱ رهبری ثابت ارکستر سمفونیک تهران را در دست داشت. در این دوران نوازندگان مطرحی مثل رافی پتروسیان و ایزاک اشترن با ارکستر تهران در برنامههایی همراه شدند. او در این سالها همچنین به عنوان رهبر میهمان به کشورهای دیگر سفر میکرد از جمله کشورهایی که او به عنوان رهبر میهمان با ارکستر آنها همکاری کرد، میتوان به اتحاد شوروی سابق، لهستان، رومانی و ترکیه اشارهکرد. او در اوایل دهه پنجاه تا زمان انقلاب به عنوان سرپرست هنری تالار رودکی و مشاور وزیر فعالیت کرد و چندین اپرا را رهبری نمود، در این دوره سرپرستی ارکستر به فرهاد مشکات سپرده شد. او رهبری ارکستر مجلسی رادیو و تلویزیون ملی ایران را به عنوان رهبر مهمان در چند کنسرت به عهده داشت. بعد از انقلاب سنجری دوباره رهبری ارکستر را عهدهدار شد و برای ده سال در این سمت به کارش ادامه داد. گر چه ارکستر در طول این سالها فعالیت و برنامههای چندانی را اجرا نکرد اما سنجری برای حفظ و تداوم کار ارکستر تلاش کرد. او با این حال که مشکل نبود نوازنده کلاسیک داشت و بسیاری از نوازندگان ارکستر پیش ازانقلاب مهاجرت کردهبودند، ارکستر را حفظ کرد و برنامههایی با نوازندگان باقیمانده و چند نوازنده جایگزین اجرا کرد. سرانجام در پاییز ۱۳۶۸ پس از اجرای کنسرتی به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرتضی حنانه، حشمت سنجری با ارکستر سمفونیک تهران، برای همیشه خداحافظی کرد. یکی از آشناترین و معروفترین آثار سنجری تابلوی ایرانی یا سوئیت ایرانی است که بارها توسط خود او و رهبران دیگر ارکستر اجرا شده است. برخورد آقای سنجری بسیار دوستانه و گرم بود؛ البته ایشان رهبری ارکستر را به مدت ۴۰ سال عهدهدار بودند و زمانیکه انقلاب شد دوباره از سنجری خواهش کردند تا به ارکستر بیاید. او مشکل قلبی داشت ولی با این حال خیلی حواسش به ارکستر و نوازندهها بود. چون تحصیلکرده اتریش بود در کارش تخصص بالایی داشت. بعد از مرگ سنجری، فریدون ناصری رهبری ارکستر را عهدهدار شد. زندهیاد ناصری از دوره رهبری آقای سنجری، مسئولیت همه سازهای ضربی را در ارکستر سمفونیک برعهده داشت. بعد از سنجری کسی نبود که ارکستر را اداره کند، به همین خاطر آقای فریدون ناصری رهبری ارکستر را پذیرفت من در زمان آقای سنجری و همین طور دورهای که آقای فریدون ناصری رهبر ارکستر سمفونیک بودند، با آنها کارهای زیادی انجام دادم مشکات کارش رهبری ارکستر سمفونیک بود و تجربه چندانی در زمینه اپرا نداشت. سمفونی نهم بتهوون و اپرای اتللو را در زمان رهبری مشکات خواندم. در هر حال من این دو کار را با او تجربه کردم. در ارکستر ملی نیز حدود ده سال با آقای فرهاد فخرالدینی همکاری داشتم. دو بار خودم کنسرت دادم. در همکاریهای خودم با ارکستر ملی به واسطه همزبانیام با آقای فخرالدینی، در حالی که رشته اصلی من اپرا است، آذربایجانی میخواندم.
* شما به اتفاق آقای تقدسی و صادقی که از خوانندگان کلاسیک هستند نیز، به اجرای برنامه پرداخته بودید…
وطن دوست: بله. با آقای تقدسی که در آلمان زندگی میکنند و از خوانندگان خوب در حوزه کلاسیک به حساب میآیند، دو سه بار کنسرت برگزار کردم. بعد از مرگ آقای نوری که از خوانندگان خوب و دوستان عزیز ما بود به صورت سه نفره، من و آقای تقدسی و آقای صادقی برنامهای اجرا کردیم که در آن کار، آثار آقای نوری را خواندیم.
* به نظر شما آیا به خوانندگان کلاسیک در ایران، در حوزه موسیقی رسمی کشور به اندازه کافی بها داده شده تا در صحنه حضور پیدا کنند؟
وطن دوست: شاید انواع دیگری از موسیقی مورد توجه است که موسیقی کلاسیک فراموش شده است. البته موسیقی کلاسیک هم طرفداران خودش را دارد. در مقایسه با قبل از انقلاب اقبال به این نوع موسیقی کمتر شده است. من در این مورد ترجیح میدهم، کمتر وارد حاشیه شوم. جوانهای امروزی سلیقه خودشان را دارند و به طور کلی این رشته مانند گذشته به دلیل عدم وجود تبلیغات طرفداران زیادی ندارد. زمانی که اپرا را در سال ۵۷ تعطیل کردند، دیگر این هنر نتوانست مانند گذشته سرپا بایستد. هر چند قبل از انقلاب هم تعداد علاقهمندان و هنرجویانی که به فراگیری این سبک میپرداختند، بسیار کم بود. در کل دنیا موسیقی و آواز کلاسیک به عنوان یک سبک جدی شناخته میشود و نسبت به ژانرهای دیگر موسیقی مخاطبان کمتری دارد. در شرایط روحی که امروز در جهان حاکم است و به دلیل وجود مشکلات مختلف، دیگر کسی تمایلی به جدی بودن ندارد، هرچند موسیقی کلاسیک بر مبنای یک اندیشه مشخص کارش را ارائه میدهد، مردم حاضر به فکر کردن در مورد این موسیقی نیستند. آنچه مردم امروز بیشتر از سایر ژانرهای موسیقی به آن توجه دارند موسیقی پاپ است و علت این گرایش هم به این خاطر است که میتوانند پاسخ سئوالات روزمره و سطحی خود را درآن پیدا کنند. با توضیحاتی که دادم، موسیقی کلاسیک در هیچ کجای دنیا طرفداران چندانی ندارد اما در هر صورت قابل احترام است. البته ناگفته نماند، مشکل امروز ما در ایران توجه یا عدم توجه به یک ژانر به خصوص در آواز نیست. مسئله ما وارد کار شدن کسانی است که در زمینه موسیقی آموزش ندیدهاند. امروز نوازندگان یا هنرمندان سایر رشتهها بدون گذراندن دورههای آموزشی به خوانندگی مشغول میشوند. رسانهها هم که از به کارگیری و پخش آثارشان به خاطر شهرتی که دارند، بهره میبرند و میتوانند بر آمار بینندگانشان بیفزایند، از کارهای سطحی و بیکیفیت آنها حمایت میکنند و در نهایت دود این کارهای نسنجیده بر چشم موسیقی و هنر ایران میرود. هم اکنون این رشته بسیار خاص و غیر عمومی است و کسانی مانند آقای قرهداغی و خود من به صورت جسته و گریخته در آموزشگاه به تدریس آن مشغولیم.
دیدگاهتان را بنویسید