موسیقی ایرانیان – بیتا یاری: وقتی تماس میگیرم میگوید به علت تاخیر هواپیما ساعت سه صبح از اصفهان برگشته است و میخواهد چند ساعت دیگر تماس بگیرم. برای همنسلان من لیلی افشار هرچند در دنیا نخستین کسی است که دکتری نوازندگی گیتار را گرفته است، اما تنها یک نوازنده گیتار کلاسیک محسوب نمیشود و بیشتر او را یک زن پیشرو میدانیم. زنی که در درجهای از مهارت و دانش ساز گیتار است که دیگر قوانین سخت و دستوپاگیر هم در برابر او وادار به تسلیم میشوند. در هفته گذشته علیرغم همه بدگمانیها، این مدرس گیتار در اصفهان روی سن رفت و مجوز انحصاری این حضور تنها توانمندی او بود، چراکه هر چند در سازهای دیگر مردان حضور قویتری دارند اما در ساز گیتار این لیلی افشار است که میدرخشد. حضور او روی سن آن هم در شهر اصفهان، دستاوردی برای زنان موزیسین کشورم محسوب میشود. پس از این اجرا با او درباره کنسرتهای دونوازی که در تهران همراه با فیروزه نوایی، نوازنده فلوت، دارد به گپ و گفت نشستهایم. افشار چند بار بهعنوان بهترین نوازنده گیتار کلاسیک جهان انتخاب شده است. او که تاکنون جوایز فراوانی کسب کرده، مدرک دکترای خود را از دانشگاه ایالتی فلوریدا دریافت کرده و نخستین زن جهان است که در رشته اجرای گیتار کلاسیک موفق به دریافت Ph.D شده است.
***
* چه شد به این نتیجه رسیدید که کنسرتی به صورت دونوازی برگزار کنید؟
خانم نوایی با من تماس گرفت و پیشنهاد دونوازی را برای همین تابستان داد. تا وقتی به ایران بیایم ملاقاتشان نکرده بودم، همین چند هفته پیش آشنا شدیم.
* آشنایی قبلی با هم نداشتید؟
نه، آشنایی ما از طریق اینترنت صورت گرفت. در نتیجه تصمیم گرفتیم و من هم گفتم ایده خوبی است. من در خارج هم کنسرتهای فلوت و گیتار با فلوتیستهای دیگر برگزار میکنم. گفتم رپرتوار هم خوب هست و از آنجایی که هر سال اینجا سولو هم زدم گفتم بهتر است تا تصمیم بگیریم اینجا به گونه دیگری باشد و برنامهریزی کردم یک دوئت داشته باشیم و چه قطعاتی بنوازیم و کی همدیگر را ملاقات کنیم و چقدر وقت برای تمرین بگذاریم و کجا کنسرت بدهیم.
* چگونه از مهارت و سطح نوازندگی همدیگر برای همراهی در دونوازی اطمینان حاصل کردید؟
اینکه چه کسی در کنارم برای نوازندگی قرار میگیرد، مساله مهمی است و حتما باید نوازنده خیلی خوبی باشد. کسی که نمیتواند این کار را انجام بدهد، پیشنهاد هم نمیدهد. قطعاتی که میخواهند نواخته شوند مشکل هستند و نواختن آنها از عهده هرکسی بر نمیآید.
* پیش از اینکه بخواهید به پیشنهاد همکاری خانم نوایی جواب بدهید آیا کارهای ایشان را شنیده بودید؟
یک ویدئویی از ایشان در اینترنت دیدم و اینگونه بود که از طریق فیسبوک و اینترنت با او آشنا شدم.
* شما هر کنسرتی برگزار کنید همواره مشتاقان زیادی خواهد داشت. اما چقدر فکر میکنید صورت دونوازی کنسرت برگزار کردن تاثیر دارد؟
هر موزیسینی باید بتواند سولو بنوازد، یعنی هم دونوازی کند و هم با ارکستر بنوازد ولی در ایران سولوی من و خیلی کم نیز نوازندگیام را با ارکستر شنیدهاند اما دونوازی را خیلی کمتر که به نظر من اجرای دونوازی به نوازندگی و اجرای من بعد دیگری میدهد و برای تماشاچیان هم خیلی خوب خواهد بود که یک رپرتوار دیگر را بشنوند و ببینند که چگونه با یک موزیسین دیگر کار میکنم.
* رپرتوار دونوازی فلوت و گیتار چقدر گسترده است؟ و چه نکات خاصی دارد که آن را از سایر دونوازیها مستثنی میکند؟
فلوت و گیتار جزء بهترین فرمهای دونوازی هستند. رپرتوارهای متنوعی برای فلوت و گیتار وجود دارند. رپرتوار برای گیتار و آواز و دوگیتار بسیار زیاد است اما برای فلوت ویولن و فلوت و ویولنسل کمتر است و برای فلوت و گیتار بسیار زیاد است و خیلی این دو ساز به هم میآیند و جورند. گیتار آکورد و آرپژ دارد و میتواند فضای موسیقی را پر کند و فلوت هم یک خط مینوازد؛ اینها خیلی بهم میخورند. وقتهایی من در حال سولو زدن هستم و گاهی ایشان و همینطور مدام رد و بدل شدن نوازندگی را در این دوئت داریم.
* چه رپرتواری را انتخاب کردهاید؟
قطعاتی را که انتخاب کردهایم، خیلی متنوع هستند. تانگوهای پیاتزولا از تاریخ تانگو از آرژانتین را میزنیم. از هندل که از دوره باروک هست، مینوازیم. از جولیانی که مربوط به دوره کلاسیک هست و ایتالیایی میزنیم. از ایبغ که فرانسوی است و مربوط به قرن بیستم هست، مینوازیم. قطعات متنوع و تکنیکهای متنوعی داریم.
* نقش نوازنده فلوت چقدر در این کنسرت دونوازی پررنگ خواهد بود؛ چراکه دوئتهایی از این دست برای مردم ما کمی ناآشناست.
به هر حال مردم باید آشنا شوند او پا به پای گیتار، فلوت مینوازد. ما سه شب میزنیم و در آینده باز دوباره مینوازیم. درخارج از ایران، دونوازی فلوت و گیتار خیلی رایج است در اینجا هم باید رایج شود. نوازندههای ماهر و چیره دست در هر دو ساز میخواهند از پس این قطعات برآیند. اجرای قطعات برای هر دو نوازنده چیرهدستی او را نشان میدهد، چون قطعات هر دو سنگین هستند و موزیک و ریتمهای مشکلی دارند. آنسامبل با هم و اینکه چگونه آنها را با هم تطبیق بدهیم، گوش خوب میخواهد؛ اینکه چه کسی کجا دارد چه کاری انجام میدهد؛ اینها مهم است. وقتی سولو میزنم همه چیز دست خودم است اما حالا باید آن را با کسی تقسیم کنم. آنهایی که سولو میزنند باید بتوانند همراه نوازندگان دیگر سازها بنوازند. من در این کنسرت سولیست نیستم؛ بلکه هر دوی ما سولیست هستیم و همدیگر را همراهی میکنیم. این مساله خیلی مهم است؛ چراکه هر دو در حال نشان دادن قطعه هستیم.
* آیا قبلا در کنسرتی این رپرتوار را اجرا کردهاید؟
همه را نه، اما بعضیها را در تمام دوران تحصیلم با فلوتیستهای مختلفی زدهام. برخی را هم الان یاد گرفتم مثل سوییت بوینسآیرس که یک ماه پیش آن را یاد گرفتم. در کنسرت اصلا متوجه نخواهید شد این را کسی مینوازد که تنها یک ماه است آن را یاد گرفته است؛ به علت اینکه در سطح بالایی از مهارت و تکنیک اجرا خواهد شد.
* آیا از مخاطب نشسته در سالن حس میگیرید یا خیر؟
بله، خیلی زیاد. این برنامه انرژی زیادی میبرد بنابراین دلم میخواهد مخاطبان به من انرژی خوبی بدهند تا روی صحنه تقویت بشوم؛ چراکه هیچ کسی این دو قطعه بلند را در یک کنسرت نمیگذارد ولی ما داریم این کار را انجام میدهیم. واقعا ما زنان قویای هستیم. امیدوارم مخاطبان هم ما را درک کنند. شنوندهها نیز متوجه خواهند شد که دو نوازنده خانم چقدر توانمند هستند.
* چگونه قطعات را انتخاب کردید؟
۱۴ سال است که تابستانها به ایران میآیم و بیشتر اجراهایم سولو بوده است. حالا دلم میخواهد کارهای گروهی و آنسامبل را هم نشان بدهم؛ چراکه این هم بعد دیگری از کارم است که در خارج از کشور با ارکستر انجام میدهم؛ اما در ایران کمتر اجرا شده است.
* در ایران تنها یکبار اجرا با ارکستر داشتهاید؟
بله، خیلی کوتاه بود؛ در کنسرت آقای چکناواریان. اما هنوز کارهای زیادی میتوان با گروهها انجام داد.
* پس تصمیم دارید در گروهنوازیها نیز حضور داشته باشید؟
من گروهی ندارم و باید گروههای ایرانی و ارکسترها مرا دعوت کنند تا گروهنوازی هم داشته باشیم.
* آقای علی رهبری، شما را به ارکستر سمفونیک تهران دعوت نکرده است؟
چرا دعوت کرده است.
* آقای علی رهبری برای کدام قطعه از شما دعوت به همکاری با ارکستر سمفونیک تهران کرد؟
برای قطعه آران خوئز از آثار رودریگو که بسیار زیباست. اما فعلا در حال صحبت هستیم و کار هنوز قطعی نشده است. تنها یک بار به من تلفن کرده است. در این تماس به نتیجه دلخواه نرسیدهایم و فکر میکنم باید صحبت دیگری صورت گیرد؛ چراکه من نمیتوانم تنها با یک حرف از آمریکا بیایم ایران؛ باید دقیق همه چیز مشخص شود.
* البته سولیستها و نوازندگانی را آقای رهبری به همین شیوه به ایران دعوت کرده و بیشتر از اعتبار بینالمللیای که دارد به نفع رشد ارکستر سمفونیک تهران هزینه میکند.
امیدوارم که درست شود و این کار را میکنیم؛ اما اکنون صد در صد مطمئن نیستم. خیلی دوست دارم که بگویم قرار است با ارکستر سمفونیک تهران بنوازم اما صحبت دیگری لازم است که این کار انجام شود.
* شما چقدر برای تمرین با خانم نوایی وقت گذاشتید؟
دو هفته.
* خسته نشدید از زمان زیادی که برای تمرین با هم دارید؟
البته در این دو هفته به اصفهان رفتم و اجرا و مسترکلاس نیز برگزار کردم.
* چگونه در اصفهان کنسرت برگزار کردید؛ چراکه در این شهر از حضور خانمها روی سن جلوگیری میکنند؟
بله شنیدهام؛ اما برای اولین بار مجوز صادر شد تا من اجرای سولو داشته باشم و خیلی هم خوب بود. البته قبل از اجرا هم آمدند سر و وضع مرا برای اجرا تایید کردند تا بتوانم روی سن بروم، که البته من تمام موازین را رعایت کرده بودم تا مانع روی سن رفتنم نشوند. اجرا خوبی بود و دو روز هم در کنارش کلاس برگزار کردم.
* مسترکلاسهای شما در تهران هم برگزار میشود؟
بله، ۱۵ و ۱۶ مرداد در تهران کلاسهای ویژهای دارم.
* سطح نوازندگانی که میخواهند در این کلاسها حضور داشته باشند بررسی شده است یا هنرجویان با سطح متوسط یا پایین هم میتوانند در این کلاسها حضور پیدا کنند؟
سطح هنرجویان بررسی شده و هنرجویانی از متوسط تا عالی در کلاسهایم شرکت میکنند. اما عدهای نیز بهعنوان غیرفعال در کلاسهایم مینشینند. آنان برایم نمینوازند و تنها مینشینند و گوش میکنند. کسانی که در سطح بالایی از نوازندگی نبوده و آماده نیستند یا حتی دو تا قطعه ندارند به نفعشان است که در کلاس بنشینند. به این افراد غیرفعال میگوییم. آنها تنها درسهایی را که به شاگردان دیگر میدهم گوش میکنند و میآموزند.
* یعنی با حضور هنرجویان مبتدی در مسترکلاسهایتان مشکلی ندارید؟
نه به هر حال آن هنرجو هم باید از یک جایی یاد بگیرد و بهترین زمانی که میتوانند یاد بگیرند همان حین آموزش من به هنرجوی دیگر است تا از این طریق بشنوند و نکات را بنویسند. در این کلاسها بحثهای تکنیکی بسیاری میشود که برای آنها هم مفید است و کلی از این مطالب یاد میگیرند.
بــاخ مینــــوازم
همیشه در کنسرتهایم سعی میکنم رپرتوارم گسترده باشد. حتی گاهی تنظیمهای ایرانی و آذری خودم را مینوازم. تا حدودی باخ مینوازم و کمی هم اسپانیولی، ایتالیایی و آمریکایجنوبی. انگار مردم در کنسرت من سیر و سفر میکنند. ضمنا همه کنسرت نباید یکجور باشد. اتفاقا برنامهریزی در این کنسرتها بسیار مهم است که از چه قطعهای به کدام قطعه برویم تا حوصله شنونده از بین نرود و همواره توجه او پایدار باقی بماند و حوصله خود ما هم سر نرود، چراکه در صورت یکنواختی خود ما هم خسته میشویم و قطعات باید متنوع باشند. مثلا اگر یک قطعه سنگین است بعدی را کمی سبکتر قرار دهیم تا حوصله مردم سر نرود. این همان تصمیماتی است که من در کنسرتهای سولوی خودم میگیرم. در این کنسرت دو قطعه آرژانتینی بسیار بزرگ مینوازیم که تا به حال کسی را ندیدهام که هر دوی این قطعات را در یک برنامه بگذارد. هر کدام هم چهار بخش دارند. یکی از ماکسیمو دیهگو بوخول است به نام سوییت بوینسآیرس و دیگری از استور پیاتزولا است به نام تاریخ تانگو. این قطعات خیلی سنگین هستند و برای نوازندگی باید تکنیک بالایی داشته باشیم.
اول باید موزیسین بود بعد گیتاریست
اینجا همه تار و سه تار را خوب میزنند و ردیف را میفهمند؛ اما هنوز تفسیر موسیقی غربی برای گیتاریستها سخت است و میروند از من یا نوازندگان دیگر که مثلا فلانی اینجوری زد یا جور دیگری کپی میکنند؛ اما دلیلش را نمیدانند که چرا ما اینگونه میزنیم. من به اینها یاد میدهم این موسیقی را بفهمند و وقتی به نُت نگاه میکنند آن را متوجه شوند، سبک را بشناسند و علت نواختنها را. اما جدا از اینها بفهمند که در یک ملودی چه چیزهایی هست و چه چیزهایی را از آن باید بیرون آورد و اینکه چطور باید ملودی را به بهترین وجه نشان داد، کدام آکوردها مهم هستند و کدام نیستند؟ ضربها را بدانند. نکات بسیار زیادی هست که باید بفهمند. سالها طول میکشد تا کسی موزیسین بشود، با کپی کردن کسی موزیسین نمیشود. همیشه پدرم میگفت اول باید موزیسین بود بعد گیتاریست. یعنی مهارت بالا در درجه دوم قرار دارد. من خودم در دوران تحصیلم همیشه اپرا گوش میکردم و میتوانم قطعات جولیانی را بزنم و بفهمم. جولیانی در دورهای بوده که اپرا رواج زیادی داشته است. اگر کسی در ایران باشد چون اپرا نشنیده و گوشش به اپرا آشنا نیست، نمیفهمد این بازیهای اپرا، از هنرپیشهها و خوانندههای مختلف که هر کدام رُلی دارند و با هر ملودی یک رُل جدید روی صحنه میآید، چگونه انجام میشود. همه اینها را باید یاد داد. برای همین همیشه به هنرجویان پیشنهاد میکنم قطعات ارکستر، اپرا، پیانو و. . . را بیشتر گوش کنند تا فقط قطعات گیتار. البته هنرجویان همیشه از من میپرسند وقتی در ایران نیستم چه کاری انجام بدهند. دو کتاب آموزشی گیتار نوشتهام و به شاگردانم میگویم زمانی که نیستم اینها را یاد بگیرید و هر چه در آن هست را بنوازند تا دوباره به ایران برگردم.
دیدگاهتان را بنویسید