×
×

یادداشتی از «علیرضا قاسمی» کارشناس موسیقی، نوازنده نی و یکی از اعضای ارکستر سازهای ملی

  • کد نوشته: 82451
  • 31 تیر 1394
  • ۴۶ دیدگاه
  • علیرضا قاسمیموسیقی ایرانیان- علیرضا قاسمی: این، یادداشتی از یک نوازنده «شناخته نشده» است! نوازنده ای که به قول دکترهای موسیقی، شاید سطحش برای یک ارکستر کشوری مناسب نباشد.

    یادداشتی از «علیرضا قاسمی» کارشناس موسیقی، نوازنده نی و یکی از اعضای ارکستر سازهای ملی
  • علیرضا قاسمیموسیقی ایرانیان- علیرضا قاسمی: این، یادداشتی از یک نوازنده «شناخته نشده» است! نوازنده ای که به قول دکترهای موسیقی، شاید سطحش برای یک ارکستر کشوری مناسب نباشد.

    اشاره به بعضی از عادتها کرده بودید آقای دکتر! باید عرض کنم ما خیلی عادتهای دیگر هم داریم و یکی از بدترین عادتهایمان گنده پرستی است. به قول شما «این جغرافیای گنده پرست»… هرچند با یادداشت جدیدتان به سختی می توان متوجه شد که گنده پرستی را ستایش کرده اید یا سرزنش کرده اید و یا اصلا فرقی بحالتان ندارد.

    من یک نوازنده «شناخته  نشده» هستم و اگرچه منتقد نیستم اما انتقاد دارم.  

     ارکستر سازهای ملی

    ارکستر سازهای ملی

    آقای دکتر گویا شما در قرون وسطی زندگی می کنید یا این که در فرهنگ شما جایی برای ناشناخته ها نیست! نوازندگان کمتر شناخته شده یا شاید ناشناخته ای که برخوردهای زود هنگام و قضاوت های باری به هرجهت بعضی منتقدان آنها را اینگونه گمنام و در انزوا نگاه داشته. در قرن حاضر که در تمام ممالک دنیا تمام پژوهندگان و دانشمندان از منظومه های کیهانی گرفته تا درون هسته اتم به دنبال کشف «ناشناخته ها» هستند و البته هنرمندان و دیگر علمای هنر و صنعت همه و همه در پی «ناشناخته ها» هستند تا به دنیا  پدیده ای تازه را معرفی کنند چشم شما فقط به دنبال شناخته شده هاست! یا فقط به دنبال آنهایی که خودتان قبول دارید. چشم شما به دنبال روتین همیشگی است. آقای دکتر! چشم شما عادت به دیدن زرق و برق دارد. به این دلیل است که حضور غریبه ها و ناشناخته ها، با وجود کم نور بودنشان چشمتان را می آزارد. آقای دکتر! هر لحظه نوازنده ای به جمع حرفه ای ها اضافه میشود. هر لحظه هنرمندانی با سطح کیفی حیرت آور در نوازندگی به این عرصه ناجوانمرد می پیوندند اما ما و شما از وجودشان بی اطلاع هستیم، تنها به این دلیل که چون شمایی فقط با دیدن اجرای یک گروه، سطح کیفی نوازندگانش را زیر سؤال می برد.

    محض اطلاع شما باید بگویم که نوازندگان این ارکستر از حد استاندارد هم بالاتر می نوازند. اجازه بدهید در باره این فرمایش که فراخوان داده شود و تعدادی نوازنده از آزمون سر برآورند تا در اینصورت ارکستر قابل بالیدن بشود، بگویم این تفکر خیلی سطحیست و سرابی بیش نیست. علیرغم اینکه ارزیابیهای خاصی از سوی مدیر مدبری چون آقای رهبری صورت گرفته است اما باید بگویم این تمام ماجرا نیست. بسیاری از نوازندگان توانای فارغ التحصیلی که مورد نظر شما هستند شاید یک توانایی تئوریک داشته باشند اما در عمل خیلی موفق نباشند. این را به گواه خود که بارها بر سر جلسات تمرین گروههای مختلف بوده ام عرض می کنم. به گواه خود که با بسیاری از نوازندگان در سطح علمی بالا برخورد داشته ام اما در حین نوازندگی شاهد بوده ام که پنجه های فالش داشته اند. این موضوع مطمئنا با سطح بالای تئوریک و بار علمی آنها تعدیل نخواهد شد. این در حالیست که جلسه اول تمرین ارکستر سازهای ملی خود جناب تهرانی را شگفت زده کرد تا جایی که بعد از یکبار بار دشیفر قطعه ونوشه خطاب به کل ارکستر با لحنی حاکی از رضایتمندی و شوخ طبعی خاص خودشان فرمودند : «خیلی خوب، همین حالا برویم و کنسرت را برگزار کنیم…» مگر نوازندگان ارکستر سازهای ملی را چه کسی انتخاب کرده؟ فکر نمی کنید با این بررسی، رهبران و مدیران این گروه و درایت آنها را هم زیر سؤال برده اید؟ اگر طبق حدس و گمان حضرتعالی « بعید است که آقایان تهرانی و رهبری با تجربه و شناختی که از کارِ اُرکستری دارند، برنامه‌ای برای پالایشِ نوازندگان و برگزاریِ یک آزمون بسیار جدّیِ نوازندگی سازهای ایرانی برای ورود به این اُرکسترِ محترم و خوش‌آتیه نداشته باشند» پس دیگر چه نیازی به  نوشتن این یادداشت بوده؟ یا چه عجله ای برای به چالش کشیدن زحمت های کوتاه مدت این گروه می بینید؟ خیر آقای دکتر شما احتمالا قدرت مدیریتی را از این ارکستر بعید میدانید و با شک و تردید به این اتفاق مینگرید. پالایش؟ چرا پالایش؟ شما از چه مقام و جایگاهی اظهار نظر میکنید؟

    لطفاٌ نسخه های گزاف نپیچید آقای دکتر! اصلا بگذارید اشتباه کنیم، بگذارید با احتیاط شروع کنیم. این آغاز راه است. ارکستری که سالها نامش در ذهنها خاک میخورد شاید در ابتدا انتظار همه را بر آورده نسازد اما اجازه بدهید راهش را پیش بگیرد. این ارکستر خود یک آزمون بزرگ است. یک کلاس درس با ارزش است که ما گمنامها و شناخته نشده ها و سطح پایینها در کنار بزرگان و اساتیدمان سرد و گرم می چشیم و درس می گیریم. این جمعها نیازمند حمایت هستند آقای دکتر و دکترهای دیگری که زود نسخه میپیچید!… فرصت برای بررسی و تجزیه و تحلیل و تنور همیشه داغ نقد و انتقاد بسیار است! نگران نباشید. این بازار مکاره درش تخته نمیشود. من منتقد نیستم اما انتقاد دارم. از منتقدی انتقاد دارم که از نوازندگی سازهای سنتی می گوید و سطح کیفیش را بررسی میکند در حالیکه تخصصش سبک دیگری است. حالا که باید همه چیز را به متخصص ها واگذار کرد شما هم در دایره تخصصی خودتان نظر بدهید. البته من یادداشتهای بسیاری از شما مطالعه کرده ام که تناقض زیادی را به من القا کرده است اما به همین یادداشت درباره  اجرای ارکستر بسنده میکنم. فقط مایلم بگویم اگر به توانایی اعضا شک دارید آزمون مورد نظرتان را ارائه کنید ما هم در خدمتیم و آزمون خواهیم داد. جناب آقای دکتر منتقدِ کارشناسِ موسیقی و فرهنگ! باید عرض کنم در این ارکستر نوازندگانی حضور دارند از نگارنده تا دیگر اعضای آن که در همین بنیاد رودکی عنوان مقام اول تکنوازی را دریافت کرده اند. هنرمندانی حضور دارند که دارنده مدارک عالی کارشناسی و کارشناسی ارشد هستند و در جشنواره ها کسب مقام کرده اند و از آزمونهای بسیار دیگری هم سر بر آورده و خوانهای زیادی را رد کرده اند. اما اگر از نظر شما آزمون های دیگری را هم احتمالا به شما بدهکار هستند، توفیری نمی کند و فکر می کنم بنده و همکارانم توانایی حضور در این آزمونها را خواهیم داشت. این یک گردهمایی رفاقتی نیست آقای محترم که اگر بود خیلی از این هنرمندان خوب اما گمنام مانند خیلیهای دیگر در حال موج سواری بودند نه اینکه در سکوت و انزوا به خودخوری بپردازند و تمام شوند چرا که یک حامی درست و قدرتمند ندارند. ارکستر فقط نوازنده مشهور نمی خواهد، ارکستر علاوه بر توان فنی نوازندگی، مسولیت پذیری و عشق به کار میخواهد. شاید خیلی از نوازندگانی که مد نظر شما هستند یا از سطح کیفی خیلی بالایی برخوردارند و امروز در ارکستر حضور ندارند، امتیازهای دیگر را دارا نباشند. کار جمعی صبوری، عشق و مدارا هم میطلبد. کار گروهی کمی هم، لا اقل کمی تواضع میطلبد. نوازندگان و خوانندگان و دیگر اعضای این ارکستر از زندگی معمول خود گذشته اند، هنرمندانی در این گروه همکاری دارند که از شهرهای دیگر به این پایتخت سودا زده می آیند تا در موسیقی ملی کشورشان نقشی ایفا کنند. این ارکستر از زمان تشکیل تا اجرا فقط و فقط سه هفته فرصت داشته است. از تغییرها و انصرافها و اتفاقهای پیش آمده هم که حتما باخبر هستید. با خبر هستید آقای دکتر؟!  سه هفته ای که در آغاز تمرین کل رپرتوار آماده شده اش، یکی دو قطعه بیشتر نبود، هفته ی بعد هم ایام  سوگواری و شب های شهادت بود و عملاٌ یک روز تمرین صورت گرفت، انصراف یک خواننده و پیوستن یک خواننده ی دیگر و اتفاقهای دیگر …تا اینکه هفته ی سوم  رسید و فقط در این مدت بود که هر روز صبح تا ظهر در ماه رمضان به تمرین مشغول بودیم و در خدمت ارکستر بودیم. بنده هم بعید میدانم شما با توجه با چنین مشکلاتی دست مبارکتان را به قلم برده باشید برای بررسی اجرای این ارکستر و سطح کیفی آن و کافی یا نا کافی بودن و کارآمد یا نا کار آمد بودن آن. لازم میدانم اشاره کنم، جناب استاد علی رهبری هم در جلسات تمرین و هم در شب کنسرت حضور داشتند و از کار ارکستر و صدا دهی آن بسیارخرسند بودند و گفتند «ارکستر خیلی خوب صدا می دهد» و همه میدانند استاد رهبری با کسی شوخی و تعارف ندارند. حالا سوالی که پیش میآید اینست که آیا شما به تواناییها و مدیریت و رهبری آقایان رهبری و تهرانی شک دارید؟ باز هم میپرسم پس چه عجله ای برای این یادداشت بوده؟ بدیهی است که هیچ کاری بی عیب نیست حتی حرفه پر شک و شبهه منتقدی. این روزها آنچه سراسر عیب است نقد بعضی از آقایان منتقد است.

    چه خوش گفت حافظ شیراز:

    یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد          بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *