×
×

در گفتگو با «موسیقی ایرانیان»

  • کد نوشته: 80977
  • 14 تیر 1394
  • ۹ دیدگاه
  • hot-topic-logo«فریدون شهبازیان» پیشکسوت مطرح موسیقی کشور و از دیگر مدعوین برای همکاری با ارکستر ملی ایران، در گفتگو با «موسیقی ایرانیان» به توضیح دلایل خود از عدم حضور در این ارکستر به عنوان رهبر میهمان پرداخت.
    +دوستانی که از اولین روز در این نشست ها و گفتمان ها حضور داشته اند، می دانند که این نتیجه و برخوردها شایسته نبود!
    +متأسفانه در این وادی هر اتفاقی ممکن است و هیچ برخوردی را از هیچ کس نباید بعید دانست!
    +دلیل تغییر رأی آقای فخرالدینی هرچه که باشد برایم محترم است

    در گفتگو با «موسیقی ایرانیان»
  • فریدون شهبازیان

    فریدون شهبازیان

    موسیقی ایرانیان – حمیده موسوی: «فریدون شهبازیان» پیشکسوت مطرح موسیقی کشور و از دیگر مدعوین برای همکاری با ارکستر ملی، در گفتگو با «موسیقی ایرانیان» به توضیح دلایل خود از عدم حضور در این ارکستر به عنوان رهبر میهمان پرداخت.

    فریدون شهبازیان آهنگساز و رهبر ارکستر سرشناس موسیقی ایران، با تأیید این موضوع که فرهاد فخرالدینی از وی برای همکاری با ارکستر ملی دعوت به عمل آورده، عنوان کرد: «دعوت آقای فخرالدینی از من در این خصوص صحت دارد. غروب همان روزی که مصاحبهء مطبوعاتی ارکستر ملی صورت گرفت، ایشان با من تماس گرفتند و دعوت کردند که برای رهبری ارکستر در مرداد ماه – به عنوان آخرین اجرای نیمهء اول سال – حضور داشته باشم. البته الزاماٌ هر دعوتی همیشه قابل قبول نخواهد بود لیکن به هر جهت محترم است و قابل تقدیر. خاصه دعوتی که از سوی فرهاد فخرالدینی صورت بگیرد. آقای فخرالدینی از بسیاری موسیقیدانان کشور، پیشکسوت تر هستند، سال های سال معلم بسیاری از آهنگسازان بوده اند و در سال های تدریسم در دانشگاه، با ایشان در این مسیر هنری هم نوا بوده ام.»

    وی افزود: «طی این تماس تلفنی من در قبال دعوت آقای فخرالدینی درخواست کردم که مدت زمان موجهی را برای آماده سازی رپرتوار در اختیارم قرار دهند و پس از آن به آنها پاسخ خواهم داد. ایشان نیز پاسخ دادند که تا مرداد ماه سال جاری یعنی در حدود دو ماه، این فرصت مهیا می باشد. لیکن در نهایت پاسخی ارائه نکردم به دلایلی که برایم موجه و منطقی بوده اند.»

    خالق آثار جاودانه ای چون «رباعیات خیام» و «کاشفان فروتن شوکران» در توضیح این دلایل ادامه داد: «دو سال پیش، حکم رهبری ارکستر ملی موسیقی ایران از سوی معاونت هنری وقت ارشاد، به من ابلاغ گردید و با این پیشنهاد که ابتدا از آقای فخرالدینی کسب اجازه شود، موضوع را به تعویق انداختم تا در صورت عدم تمایل ایشان برای اداره و رهبری ارکستر، این سمت را به عهده بگیرم. که خب متابعت ها و مشورت های لازم صورت گرفت و ایشان نیز پاسخ دادند که من خسته ام و تمایل به رهبری مجدد ندارم لذا پس از آن، قراردادی تا فروردین ۱۳۹۴ با من منعقد شد که ارکستر را تشکیل داده و تمرین و فعالیت هایمان را آغاز کنیم. لیکن همان گونه که مستحضر هستید دو سال گذشت و از تشکیل این مجموعه به دلایلی چون نبودن بودجه برای تآمین ارکستر امتناع شد تا اینکه امسال مجدداٌ از سوی مدیر عامل بنیاد رودکی و یکی از مشاوران معاونت هنری ارشاد، جهت عهده داری رهبری ارکستر ملی از من دعوت به عمل آمد. در این زمان آقای علی رهبری جلسه ای تشکیل داده و طی آن عنوان کردند که مجموعه ای با عنوان «ارکستر سمفونیک و ملی ایران» تشکیل شده است با دو وظیفه. یعنی ارکستری که هم موسیقی کلاسیک غربی را ارائه می کند و هم موسیقی ملی و کلاسیک ایرانی را. آقای فخرالدینی با این عنوان و ترکیب جدید ارکستر مخالفت کردند. آقای رهبری سمت رهبری ارکستر ملی را به من پیشنهاد دادند اما با توجه به تشریح نوع تمرین ها، ترکیب جدید ارکستر و فضای متفاوت آن با ارکستر سابق -که همزمان دو پروسهء موسیقایی متفاوت را ارائه کرده و به اجرا در می آورد- ترجیح دادم باز تأمل کنیم زیرا چندان موافق این اتفاق نبودم در مقابل پیشنهاد دادم که برنامه ای مدون و مشخص را آماده کرده و در اختیار مجموعه قرار دهم و در صورت موافقت با این برنامه، حتماٌ به همکاری خواهم پرداخت. برنامه را در اختیار آقایان قرار دادم و توضیح دادم که آنچه شما برای ادارهء فعالیت های ارکستر می خواهید عملی نیست اما با این برنامه می توان از برخی مشکلات و سختی های آن کاست. برنامه ای که مدنظر داشتم نیز شامل قوانینی غیر منطقی و نامتعارف و غیر قابل اجرا نبوده و با توجه به سابقهء هنری من و نوازندگی در ارکسترهای مختلفِ «سمفونیک تهران»، «مجلسی رادیو-تلویزون» «صبا»، « فارابی»، «ارکستر گلها» و… در ایران و همچنین ارکستر «ناسیونال فرانسه» و …در خارج از ایران فکر می کنم راهکارها و قوانینی که ارائه می دادم پیش برنده و مؤثر می بود. می دانم که یک ارکستر با چه آیین نامه ای، چه قوانین و چه ملاحظاتی باید اداره شود. چه راهی را باید طی کند تا در جهان موسیقی جایگاه خاص خود را بیابد و پویا و برقرار نیز باشد. راه هایی را مد نظر دارم که اجتناب ناپذیرند چرا که همهء

    فریدون شهبازیان

    فریدون شهبازیان

    ارکسترهای معتبر جهان جهت ثبات و ارزندگی خود از همین مسیر عبور می کنند. آنها نیز جزئیات برنامه را یادداشت کرده و عنوان کردند که اجازه بدهید پس از مطالعه و بررسی بیشتر برنامه و انجام مشورت هایی، پاسخ نهایی را به شما ابلاغ کنیم. حتی روزهای تمرین برای سه ماه خرداد، تیر و مرداد ماه نیز تعیین شد که با این تفاصیل می شد به قطعیت این همکاری اطمینان داشت. تنها مخالفتی که از سوی دوستان عنوان شد در خصوص مسئلهء تمرین در بعد از ظهرها بود. آقای علی رهبری نیز استقبال کردند و گفتند شما اگر مایل باشید سمفونی چایکوفسکی را هم به اجرا در بیاورید ارکستر را در اختیارتان قرار خواهم داد و بنده بسیار از ایشان سپاسگزارم. علی رهبری از دوستان قدیمی و همکاران خوب بنده در ارکستر صبا بوده اند و سال ها با یکدیگر همکاری و مراوده داشته ایم. به هر جهت پس از چهار جلسه قرار شد آقایان فردای آن روز نتیجه را در قالب تعیین حقوق، زمان تمرین و قطعیت همکاری مان اعلام کنند که این اعلام نتیجه در شنبه یا یکشنبه روزی، از طریق ارسال یک پیامک به اینجانب صورت گرفت با این مضمون که آقای فخرالدینی با «وساطت دوستان» برای رهبری مجدد ارکستر ملی تمایل نشان داده اند و خانهء موسیقی نیز با این اتفاق موافقت کرده است و ایشان به زودی جهت حضورتان در ارکستر ملی به عنوان «رهبر میهمان» با شما مذاکره خواهند کرد. من نیز متقابلاٌ در پاسخ، با ارسال پیامکی به مجموعه تبریک گفته و برایشان آرزوی موفقیت کردم اما درخواست کردم که نام مرا از لیست رهبران میهمان حذف کنند، همکاری ام را با این سمت جدید لغو کرده و خواستار استرداد برنامهء فوق الذکر شدم. البته دوستان پیامک های دیگری نیز در فضاهایی تعارفی مجدداٌ ارسال کردند. من به خود اجازهء پیش داوری و خدای ناکرده اهانت به کسی در قبال این اتفاق نمی دهم اما فکر می کنم این برخورد غیر منصفانه بوده و دوستانی که از اولین روز در این نشست ها و گفتمان ها حضور داشته اند، می دانند که این نتیجه و برخوردها شایسته نبود اما خب متأسفانه در این وادی هراتفاقی ممکن است و هیچ برخوردی را از هیچ کس نباید بعید دانست. به هر روی چه بسا این پروسه از جانب آقایان برنامه ریزی شده و تعمدی بوده باشد.»

    آقای شهبازیان در پایان خاطر نشان کرد: «من با رجوع استاد فخرالدینی به وساطت دوستان در خانهء موسیقی و بنیاد رودکی برای رهبری ارکستر ملی مشکلی ندارم. تنها گلگی ام از این بابت است که چه لزومی به آن جلسات بوده که تا پای توافق و حتمیت حضور من در ارکستر ملی پیش رفته اما در نهایت بی هیچ اطلاع و هماهنگی ای، بی هیچ دلیل موجه و قانع کننده ای، نتیجه آنی بشود که همگان از آن با خبریم. باز هم تأکید می کنم که پیش از عقد قرار داد پیشنهاد کسب اجازه از آقای فخرالدینی را دادم که ایشان نیز اذعان کردند تمایل به همکاری ندارند، در غیر اینصورت امکان نداشت با وجود ایشان چنین اقدامی کنم. ضمناٌ این دعوت برای همکاری با ارکستر اگر پیش از این اتفاقات صورت می گرفت، می پذیرفتم و قطعاٌ همکاری می کردم چرا که آرزویم پویایی و پیشرفت این ارکستر است و همهء ما در استحکام آن می توانیم سهیم باشیم، اما با شرایطی که توضیح دادم و برخوردی که شد، پذیرفتن این دعوت برایم دشوار بود. لازم است اشاره کنم در طی این جلسات و مراوده ها و عقد قرارداد و…، از آقای فخرالدینی درخواست کرده بودم برخی از آثارشان را که من انتخاب کرده ام و تا به حال به اجرا در نیامده را در اختیارم قرار بدهند چون شدیداٌ تمایل داشتم که با اجرای آثار موسیقیدانان ارزندهء کشورم، برگ زرین دیگری به پروندهء هنری خود بیفزایم. ایشان ابتدا پذیرفتند لیکن پس از این مذاکرات، با من تماس گرفتند و گفتند خواهش می کنم از آثارم استفاده نکنید چرا که ظاهراٌ نگران سوء تفاهمی بودند که تمایل ایشان را برای همکاری با ارکستر ملی و معاونت هنری برمی تابید. دلیل تغییر رأیشان نیز هرچه که باشد برایم محترم است زیرا همانطور که من حق رد یک دعوت یا یک همکاری را دارم، ایشان نیز بی شک این حق را دارند.»

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *