«حسین علیزاده» -آهنگساز و نوازندهی برجستهی تار- یک سال بعد از عدمِ پذیرشِ نشانِ شوالیه، برای اولین بار در دانشگاه «simon fraser» کانادا، در این خصوص توضیح داد. «علیزاده» در آن زمان، دلایلِ خود برای عدمِ دریافتِ این نشان را در نامهای بیان کرد و در بخشی از آن آورد: «شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همانطور که نزد مردم است، نزد مسئولان – که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند – میبود، یک هدیه و عنوان غیرخودی این همه انعکاس نداشت. وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید میشود؛ اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کردهاند، خود را بینیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد. با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان.» این تصمیمِ او با واکنشهای متعددی همراه بود و «محمدرضا شجریان» که خود نیز این نشان را در تابستانِ سالِ ۹۳ دریافت کرده بود، به خاطرِ این تصمیم به او تبریک گفت. حالا «حسین علیزاده» برای نخستینبار توضیحاتِ خود در این زمینه را ارایه داده است.
او در دانشگاهِ «simon frase» دربارهی پیشنهادِ دریافتِ این نشان چنین توضیح داد:« بیشتر از یک سالِ قبل، دریافتِ این نشان از طرف سفارتِ فرانسه به من پیشنهاد شد و با کمال میل این پیشنهاد را پذیرفتم و گفتم دریافتِ این نشان، برای من افتخار است، آن زمان فکر کردم با توجه به نابسامانیهایی که در کشورِ ما وجود دارد، این اتفاق، حرکتِ خوبی است. البته من همواره اهمیتِ بسیار اندکی به این نابسامانیها میدهم و بدون آنکه بخواهم شعاری بدهم، بیش از هر چیز به توجه و حضور مردم احترام میگذارم و به آن وابسته هستم.»
حسین علیزاده همچنین به این مساله اشاره کرد که بسیاری در آن زمان اعطای این نشان، به یک «آهنگساز» و نه «خواننده»، را نکتهای مثبت تلقی میکردند و البته ادامه داد:« این مربوط به فرهنگِ موسیقایی ایران است که همه چیز را از نگاهِ خواننده میبیند. این یک فرهنگِعوامانه است که همهچیز در موسیقی را از نگاهِ خواننده ببینیم؛ خوانندهای که به هر روی مجری ایدههای آهنگساز است، این اتفاق در سینمای ما نیز رخ داده و همه تنها «بازیگر» را میبینند، در حالیکه یک بازیگر، کارگردان دارد، یعنی کسی که طرح بازی او را ریخته اسات. بازیگر مجری تفکراتِ کارگردان است و البته ذوق و ابتکارِ خودش در ارایهی نقش به او کمک میکند.»
این آهنگساز و نوازندهی پیشکسوت، همچنین به این نکته اشاره داشت که یک «هنرمند» باید همواره نسبت به جامعهاش شناختِ کافی داشته باشد و خود نیز تلاش کرده تا همواره نگاهِ دقیقی به جامعهاش داشته باشد و این مساله نیز در تصمیمش برای عدمِ دریافت نشان شوالیه تاثیر داشته است. او اما دربارهی دریافتِ این نشان توسط «محمدرضا شجریان» گفت: «آخرین باری که در سفارت فرانسه حضور پیدا کردم، زمانی بود که این جایزه به محمدرضا شجریان داده میشد، در آن لحظه فکر کردم سینهی شجریان پر از مدالهای بزرگتر از این نشان است که در طول سالهای فعالیتش به سینهاش نصب شده است. اسم شجریان مثل یک قسم میماند. وقتی اسم او را میآورید، تمامِ تفکرات به سمتِ او حرکت میکند و دربارهی او نوعی باور عمومی وجود دارد، به همین خاطر هیچ چیزی جز خودش نمیتواند او را بزرگ کند.»
او اما دربارهی تصمیمِ خودش در این باره گفت:«دریافتِ نشانِ افتخار از یک کشور، ملیت و فرهنگ دیگر میتواند ارزش بسیار زیادی داشته باشد؛ اما بستگی به شرایط دارد. من نمیتوانم در کشوری که به موسیقی ظلم میشود، به نشانی بسنده کنم که در سفارت فرانسه داده میشود، به همین خاطر بیرون سفارت میمانم و از موسیقی سرزمینم دفاع میکنم. در این راه هم اصلا تنها نیستم. میلیونها آدم پشت این تفکر هستند و به من این جسارت و جرات را میدهند که در این راه ثابتقدم باشم.» او خود به این مساله اشاره داشت که این برای اولین بار است که در این خصوص صحبت میکند: « وقتی این تصمیم را گرفتم، با خودم قسم خوردم یک سال هیچ حرفی در این خصوص نزنم و مصاحبه نکنم. پنج روز برای تصمیم گیری در این زمینه بیخواب بودم، وقتی نامه را نوشتم، گریه میکردم. وقتی شروع به نوشتن نامه کردم، چند چهره به صورت ناخودآگاه از ذهنم گذر میکرد – پدر و مادرم، اساتیدم و مردمم- بعد با خودم فکر کردم، قرار است با دریافتِ این نشان، چه اتفاقی برای من بیفتد؟ شوالیهی تار میشوم؟ شوالیهی موسیقی ایران؟ اصلا این چه عنوانی است؟ چرا من باید به این نشان افتخار کنم، آن هم درحالیکه از طرفِ تمام مردم ایران و دنیا بارها و بارها تشویق شده و به بالاترین افتخارات رسیدهام. فکر کردم، سمبلِ افتخاراتی که به من داده شده اسات، این چیزی نیست که به سینهی من نواخته میشود. سمبلش آن چیزی است که در قلب و روح من کاشته شده و در همهی این سالها به من جرات و جسارت کار کردن و وجود داشتن می دهد.»
علیزاده البته به این نکته تاکید کرد که این برایش به هیچ عنوان تصمیم سادهای نبوده است:«این تصمیم یک مرز خطرناک داشت و اتفاقا در این زمینه از خودم راضی هستم و فکر میکنم به خوبی توانستم این آزمون را پشتِ سر بگذارم؛ شما اگر با دقت آن نامه را بخوانید، متوجه خواهید شد که هیچ چیز در آن جا نیفتاده و همهی جوانب آن رعایت شده است. در آن نامه از سفارت و جریانات فرهنگی فرانسه تشکر کردم؛ اما قطعا به عنوان یک آدم وطن پرست، کسی که ملتش را دوست دارد، عنوانی که مردم به من میدهند، برایم کافی است. گاهی وقتی نامِ »حسین علیزاده» میآید، خودم هم فکر میکنم، دربارهی کس دیگری صحبت میشود. به این اسم چه کسی ارزش داده است که برای آن پیشوند و پسوند قایل شوم؟» این آهنگساز همچنین ادامه داد:« من عاشق ایران هستم و به این کار ندارم که چه دولتی بر آن حاکم است؟ من بدون هیچ شعاری دلم برای ایران میلرزد و برای آن ارزشِ بسیاری قایل هستم. وقتی به این مساله دقیق شدم، به طور قاطع به این تصمیم رسیدم که این کار را انجام ندهم.»
او همچنین به این مساله اشاره داشت که سفارتِ فرانسه، اندک اندک شروع به حراج این نشان کردند و به همین خاطر او احساس کرده که انگار در صف ایستاده تا سینهاش را سپر کند و سفیرِ کشوری که شاید موسیقی ایران را به اندازهی کافی نشناسد، به او این نشان را اعطا کند:« احساس میکردم با این کار میگویم اگر در ایران این مشکلات هست، جای دیگری وجود دارد که به ما نشان افتخار میدهد، در حالی که افتخارِ من این است که در شهرها و روستاها و همهجای ایران موسیقی را میشناسند. اینها هیچکدام شعار نیست؛ من همهی زندگی و عشق و امیدم را از اینجا گرفتم. وقتی خواستنند با من مصاحبه کنند، سنم بسیار پایین بود، وقتی اسم من را نوشتنند و آن را دیدم، خودم از این اسم ترسیدم. هنوز هم میترسم. این اسم را چه کسانی به من دادند ؟ حالا قرار است چه اتفاقی برای من رخ دهد؟ که از فردا بشوم شوالیهی تار ایران؟ من حسین علیزاده هستم و اگر موفق بودم یا نبودم، همین اسم بدون هیچ پیشوند یا پسوندی از هر چیز دیگر بیشتر دوست دارم.»
دیدگاهتان را بنویسید