آذر ماه ۱۳۳۶ وقتی بنان با اتومبیل شخصی در جاده کرج مشغول رانندگی بود با کامیونی که فاقد چراغ ایمنی عقب بود تصادف کرد و در این سانحه چشم راست خود را از دست داد و به همین خاطر همیشه از عینک دودی استفاده میکرد.
شادروان «ابوالحسن ورزی»، دوست نزدیک بنان شعر زیر را تحت تاثیر این واقعه سرود:
دیدیم چو بازیگری دور زمان را / بازیچه گرفتیم همه کار جهان را
ما از گذر عمر به جز درد چه دیدیم / تا دل بسپاریم جهان گذران را
باریست گران محنت این عمر به دوشم / تا چند کشم زحمت این بار گران را
از بهر نمایاندن غمهای نهان بود / روزی که دمیدند به تن پرتو جان را
در خرمن صاحبنظران برق بلا شد / آن شعله که افروخت چراغ دگران را
آماج بلا جز دل ارباب هنر نیست / سر خط امان داده قضا بیهنران را
میخواست که در چشم هنر نور نماند / آسیب رسانید اگر چشم بنان را
افسوس که تاریک شد آن دیده که میدید / با برق نگاهی همه اسرار نهان را
بنان پس از این حادثه برای معالجه به خارج از کشور سفر کرد و بعد از برگشت از این سفر تصمیم گرفت در مواضع هنری خود بازنگری کند.
دیدگاهتان را بنویسید