موسیقی ایرانیان – بیتا یاری: اجرای قطعه «عیاران» از آثار استاد «احمد پژمان» در جشنواره فجر توسط گروه «محمدرضا فیاض» بهانهای شد که سراغ این آهنگساز، مدرس و نویسندهٔ موسیقی برویم، قطعه ای که به گفته استاد پژمان هیچ نت و پارتیتوری از آن موجود نبوده و به نوعی فراموش شده محسوب میشد. بالهای که به سفارش مدیران فرهنگی وقت در سالهای ۵۵-۵۶ نوشته شد و پس از ضبط قطعه توسط گروه پایور دیگر به دست فراموشی سپرده شد و حالا با نت نویسی و ضبط مجدد آن توسط محمدرضا فیاض میتوانیم آن را به صورت کامل برای نخستین بار گوش دهیم و به خلاقیت و یگانگی استاد احمد پژمان بیشتر پی ببریم.
* از آنجاییکه همیشه آثار آهنگسازی شده توسط خود را اجرا میکنید لطفا ابتدا توضیح دهید که چرا سراغ اجرای «عیاران» استاد احمد پژمان رفتید؟ و آیا این همان اثری است که توسط گروه پایور اجرا شده است و شما همان را نت کرده اید؟
بله، عیاران را از روی اجرا گروه آقای پایور نت کرده ام. مهر ۹۲ قرار بود برای آقای پژمان بزرگداشتی برگزار شود. آقای امیر اسلامی از من خواستند که در مراسم بزرگداشت یکی از قطعات آقای پژمان را بنویسم و با بچه های هنرستان موسیقی اجرا کنیم. همان زمان دوقطعه کوتاهتر را انتخاب کردم و نوشتم که در مراسم بزرگداشت اجرا شد و آقای پژمان خوششان آمد و به من گفتند که بقیه کارها را هم بنویس. ما دنبال شرایط عملی بودیم که این کار انجام شود که خوشبختانه انجمن موسیقی حمایت کرد و کار انجام شد. اینکه چرا من این کار را انجام دادم اولا به خاطر احترام زیادم برای اقای پژمان. دوما – مهمتر از آن دلیل قبلی – مساله خلاقانه بودن محتوای عیاران است . بعد از سی و اندی سال وقتی به آن نگاه میکنید درخششِ خلاقیت آقای پژمان را درمییابید که به باور من بسیار تاثیر گزار است. دلیل سوم به خاطر بازنمایی یک گسست تاریخی: ۴۰ سال پیش این دیدگاه برای پیشبرد آهنگسازی موسیقی ایرانی وجود داشته (حدود سال ۵۵- ۵۶ ) اما متروک افتاده بود. گسست یعنی همین. از آنجا که دیگر دیدگاه های موسیقایی ایران، فضا را خیلی بیشتر در اختیار داشتند و این سبب میشد به این ژانر کمتر توجه شود. بنابراین یک هدف دیگر بازسازی عیاران این بود که پیشینه تاریخی ماجرا را عقب برده و مستندسازی شود، مصادیق تاریخی را در جای درخورشان نشاند تا فاصله تاریخی پوشش داده شود . جای عیاران واقعا خالی بود. مجموعه اینها دلایلم بود اما مقدم بر همه اینها، استاد ازمن خواستند.
*از نظر ریتم ارزیابی شما از این اثر چیست؟
از آنجاییکه این اثر برای باله – بیشتر فکر می کنم یکجور رقص ایرانی- به اقای پژمان سفارش داده شده بود، ریتم در هر ۵ قسمت بسیار پرنمود است. هسته اصلی این ریتمها با رقص ایرانی پیوند آشکاری دارند اما خلاقیت استاد این است که به جای اینکه الگوهای ریتمیک را به صورت خام مورد استفاده بدهد، انها را دستمایه خلاقیت آهنگسازانه قرار می دهد و یک بافت موزاییکی ریتمیک بوجود می آورد. ضمن این که این بافت موزاییکی ریتمیک، درکلیت خودش با موسیقی و رقص آن ناحیه پیوند دارد. عنصر ریتم در هر ۵ قسمت به نحو خیلی برجسته ای تاثیرگزار است و ما در اجرایمان بر این جنبه موسیقی تاکید زیادی خواهیم داشت.
*ریتم مورد نظر همان ریتیمی است که ما در موسیقی دستگاهی داریم و یا ریتمهای دوران قدیم ازجمله ریتمهایی که در دوایر ایقایی مطرح شده؟
خیالتان را راحت کنم آنچه که در این پروژه وجود دارد ارتباط آنچنانی با موسیقی ردیف دستگاهی ندارد و به نظرم رویکردش به موسیقی ایرانی بسیار اریژینالتر از موسیقی ردیف دستگاهی است. بیشتر آنچیزی که در موسیقی مناطق مختلف ایران به عنوان هسته های آن موسیقی عمل می کند موضوع آهنگسازی قرار گرفته است و نه ردیف. تقریبا با اطمینان می شود گفت که در سطح خیلی ناچیزی با آن نوع موسیقی که به نام ردیف دستگاهی می شناسیم ارتباط دارد اما ارتباط آن با موسیقی نواحی ایران و ترانه های مردمی بسیار پررنگ است.
*در تنظیم این اثر توسط استاد پژمان، آیا ملودی از هارمونی متاثر است یا هارمونی از ملودی؟
نه، زیرساخت موسیقی اصلا هارمونیک نیست و از آنجاییکه در این مدت افتخار همکاری و درک دیدگاه آقای پژمان را داشته ام میدانم اساسا آنقدر به هارمونی توجه نمی کنند؛ چه برسد به پروژه ای که برای موسیقی ایرانی است و طبعا در آن ملودی برجسته میشود. اما این ملودیها نیز همانند ریتم سرنوشت موزاییک واری پیدا می کنند : هسته های ملودیک مدام جوانه میزنند و همدیگر را تکمیل می کنند . اگرچه روند موسیقی به گونه ای است که شما در آن چندصدایی احساس می کنید، ولی این چندصدایی به گونه ای نیست که از این یا آن نگرش هارمنیک برآمده باشد. هرچند ممکن است در لحظاتی آکورهایی در آن شنیده شود، اما زیرساخت نگرش عیاران هارمونیک نیست و به گونهای کنترملودی، کنترپوان ملودیک در آن برجسته است. دیدگاهی که بعدا دیگران هم به آن در دو دهه اخیرا توجه کردهاند و جالب اینجاست که آقای پژمان چهل سال پیش این شیوه را به کار برده است.
*شما همان اجرای گروه پایور را نت کرده اید و یا در تنظیم مجدد سلیقه خودتان را اعمال کرده اید؟
البته یک نکته را بگویم: آنطور که آقای پژمان به من گفته اند رهبری این قطعه در زمان اجرا با گروه پایور برعهده آقای پژمان بوده و ضبط با رهبری ایشان انجام شده است. اما این بار چند مرحله کار برای ضبط طی شده است. کیفیت ضبطهای باقیمانده از اجرای گروه پایور از نظر صوتی نازل بود. من سعی میکردم نتها را بسیار وفادارانه به اجرای گروه آقای پایور بنویسم اما برخی صداها را واقعا نمی شد تشخیص داد در نتیجه شاید دست کوچکی درکار برده باشم یا حدس و گمانی زده باشم که چه روندی دارد در آهنگ اتفاق می افتد. اما در کل چیزی بالای ۹۸ درصد وفادار به آن اجراست. در اردیبهشت ماه بعد از اینکه تمام نتها را نوشتم، آنها را به اقای پژمان ایمیل کردم و آقای پژمان تغییرات بسیار گسترده ای را روی مجموعه کار انجام دادند و کار بسیار از آنچه در سال ۵۶ اجرا شده فاصله گرفته است. مثلا برخی موسیقی ها در اجرای اول حدود ۷-۸ دقیقه است و الان ۱۵-۱۶ دقیقه شده است یعنی تقریبا دوبرابر شده است. و نسخه جدیدی عملا ایجاد شده است.
*آیا در حین ضبط توسط گروه شما نیز استاد پژمان حضور داشتند و ناظر کار بودند؟
این پروژه شهریور ماه ضبط شده است و اواخر امسال یا اوایل سال آینده بیرون می آید. در زمان ضبط آقای پژمان در ایران حضور نداشتند. پس از بازگشت ایشان به ایران، به جنبه های مختلف فنی و تکنیکی ضبط ما لایرادهایی داشتند. در تمرینات اخیر که عیاران را برای نخستین بار به طور کامل برای اجرای صحنه آماده میکنیم، آقای پژمان آمدند و دیدگاهشان را منتقل کردند. ما سعی می کنیم دیدگاهشان را که در طول اقامتشان در ایران به ما منتقل شده بود حتیالامکان اعمال کنیم.
*پس قطعه ای که ضبط کرده اید با آنچه در جشنواره به صورت کنسرت برگزار خواهد شد متفاوت است؟
موسیقی بسیار زنده است و هر شب که بخواهید اجرا کنید ممکن است عامل الف یا ب در آن تغییر کند اما تغییر بنیادی ندارد.
*ارزیابی شما از این اثر در مقایسه با دیگر آثار متاخر استاد پژمان چیست و چقدر تفاوت در اثر ۴۰سال پیش او را درمقایسه با آثار کنونی مشاهده می کنید؟
در زیرساخت خودش تفاوتی ندارد و از آنجاییکه ایشان موسیقیدان بسیار خلاق، توانا و انرزیتیکی هستند عیاران را به روز کرده اند. در اصل چیز زیادی عوض نشده و تنها در یکی از قطعات، همان دیدگاهها گسترش مبسوطی پیدا کرده است.
*در حین نت کردن این قطعه ارزیابی شما از اجرای گروه پایور چه بود؟
برای من بسیار حیرت انگیز و ستودنی بود که استادان چگونه توانسته اند این نتها را بنوازند. چرا که ریتمهایی که آقای پژمان در قطعه استفاده کرده اند در بخشهای زیادی ۷ضربی و ۵ضربی است که خیلی هم کلاسیک نیستند و در سال ۵۵ هنوز ریتمهای لنگ آنگونه که برای ما شناخته شده است رسم نبود و استفاده نمی شد. این موضوع اتفاقا نشان می دهد که آقای پژمان با اینکه موضوع کارش موسیقی ایرانی و ردیف – دستگاهی نبوده اما چون مرجع موسیقی خودش را موسیقی کلیت ایران نه انحصارا ردیف می دیده، در نتیجه کاری بسیار بکر تری از نظر ریتم بوجود آورده است. آنگونه که خود استاد پژمان ابراز می کنند اجرای سال ۵۶ خالی از لغزش نبوده و استاد ظریف هم که درگروه پایور نوازنده تار بودند می گفتند که بسیاری از بخشها با دشواری اجرا شده است اما در هرحال دقت استاد پایور و اجرای گروهشان بسیار پیشرو و احترام برانگیز است چراکه درآن زمان ریتم لنگ رواجی نداشت. فکر میکنم که درچهل سال پیش این قطعه اولین ۵ضربی بود که برای موسیقی ایرانی نوشته می شد اگرچه به نظر من عیاران حتی امروز هم با الگوهای متعارف آهنگسازی در ایران، فاصله زیادی دارد.
دیدگاهتان را بنویسید