بنیاد هنر و موسیقی قزوین از طرح های محمدرضا درویشی آهنگساز و پژوهشگر موسیقی نواحی که نزدیک به یک سال گذشته افتتاح شد به حالت نیمه تعطیل درآمده است. نهادهایی که قول همکاری دادند استاد را با کوهی از مشکلات تنها گذاشته اند، درویشی می گوید که وقت خود را هدر داده است.
اگرچه از زمان تشکیل بنیاد پژوهشی هنر و موسیقی قزوین که طراحی آن تا تشکیل اش در شهر قزوین را، “محمدرضا درویشی” آهنگساز و پژوهشگر موسیقی نواحی ایران برعهده داشت نزدیک به یکسال پر فراز و نشیب می گذرد. اما هنوز یک سال آن کامل نشده که آهنگساز پرتلاش از قزوین راهی تهران شده. راهی که وی می پیماید آنقدر دشوار و طاقت فرساست که بسیاری در نیمه کار، از همراهی با او سر باز می زنند. اما “درویشی” همچنان راه خود را برای پژوهش، ثبت و نگهداری میراث کهن ایران ادامه می دهد. وی اگرچه آثار ماندگاری از خود بر جای گذاشته و از آثار و پژوهش های او نه در ایران که در مجامع بین المللی نیز تقدیر شده، اما وی تمامی تلاش خود را معطوف به خلق آثار ماندگار نکرد بلکه در کنار آن به موسیقی نواحی ایران، معیشت، ثبت و ضبط و …. نیز پرداخت.
اگرچه عده ای از وی به عنوان هنرمندی با کارهای نیمه تمام یاد کرده اند، اما این تعبیر برای تلاش های نستوه این هنرمند عنوانی شایسته نیست. وقتی سال گذشته و کمی قبل از افتتاح بنیاد پژوهشی به دیدارش در شهر قزوین و در عمارت تاریخی ای که سازمان میراث فرهنگی در اختیار او قرار داده بود رفتیم استاد را تنها در حال مطالعه و پژوهش دیدیم. داشت همه چیز را فراهم می کرد تا بنیادی را راه اندازی کند که به نظر می رسید پشتیبان اصلی اش مسوولان فرهنگی و هنری باشند اما چرا حالا در ابتدای راه، همه او را تنها گذاشته اند؟!
مکتب خانه های موسیقی نیز از طرح های ارایه شده توسط وی در دهه های گذشته بودند طرحی که به گفته ایشان، بدون حمایت های دولتی قابلیت اجرایی پیدا نمی کنند. اما سرانجام مکتب خانه ها چه شد؟! چند دهه گذشت و استادان موسیقی در نواحی ایران یکی پس از دیگری به گفته خنیاگر نواحی ایران پرپر شدند. تنها چند بزرگداشت برگزار شد و اما موسیقی در نواحی ایران شکلی همانند آنچه در سایر نقاط ایران است گرفت.
همه فرهنگ ها با آمدن تکنولوژی یک شکل شده اند و اما استاد درویشی این نکته را از ضروریات مدرنیته در کشور خوانده است. وی پیش تر در این رابطه به CHN گفته بود: «مدرنیزاسیون، تغییر شیوه زندگی، تغییر مناسبات اجتماعی و ورود تکنولوژی به سیستم زندگی مردم همه چیز را تغییر داده است.حالا مردم پای تلویزیون می نشینند و فیلم می بینند یا به رادیو گوش می دهند. دیگر “بخشی” جذابیتی ندارد.به همین خاطر است که سنت شفاهی قدیم گام به گام رو به فراموشی است. همین که در یک روستای دورافتاده جاده ای باز می شود و تجهیزات زندگی مدرن به آنجا می رود روند فراموش شدن آغاز می شود، و ما نمیتوانیم به خاطر اهمیت و حفظ فرهنگ، مردم روستا را از همه امکانات زندگی مدرن محروم کنیم. اگر سال های آتی این اتفاق نیفتد مطمئنا تا ۲۰ سال آینده به طور حتم از بین خواهد رفت. توانایی حفظ اش نخواهد بود. اما می توان آن را به عنوان تاریخ و میراث پیشین، ثبت و ضبط کرد.»
درویشی همه حرف خود را در ثبت و ضبط آثار ، اینطور خلاصه کرد: «همه حرف من این است که ما با امروز کاری نداریم. بلکه باید این فرهنگ را برای آیندگان ثبت و ضبط کنیم تا در صورتیکه اگر و اگر نسلی از آیندگان که از این هرج و مرج و نابسامانی نجات پیدا کرد و خواست رجوعی به هویت و انسانیت خود بکند ـ انسانیتی که امروز زیر پوتینها لگدمال شده ـ اسنادی در اختیارش باشد و همه چیز پاک نشده باشد. تاکید می کنم که اگر آیندگان بخواهند رجوع کنند، زیرا ما در این مرحله از زمان نمی توانیم برای آیندگان تصمیم بگیریم. اما تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که تا زمانی که اسنادی وجود دارد آنها را جمع آوری کرده و بگذاریم برای آیندگان.»
با این حال بنیاد پژوهشی هنر و موسیقی قزوین با عنوانی نامانوس می توانست راهی باشد برای اجرایی شدن ایده های این هنرمند. اما امروز این ایده ای که به زیباترین شکل در گفتگوهای پیشین درویشی مطرح شده بود، کمی پس از افتتاح، به نظر می رسد در نطفه خفه شد.
یاد این جمله از استاد افتادم که گفت:« سی سال است دارم فریاد می زنم اما انگار این فریاد، فریاد خاموشی است؛ ناله هایی است که هرز می رود.»
استاد درویشی به تازگی در پاسخ به این سوال که چرا بنیادی را بدون پشتوانه دولتی تشکیل داده با اشاره به قضیه شترمرغ گفت: «می گوییم بودجه بدهید می گویند خصوصی است و برای نهادها پروژه تعریف کنید، وقتی پروژه تعریف می کنیم می گویند بودجه نداریم.»
با این حال نهادها و موسسات موازی دیگری نیز در حوزه موسیقی نواحی ایران فعالیت می کنند. موسساتی که وعده داده اند به وضعیت موسیقی نواحی ایران سر و سامان بدهند. اما استاد درویشی این روزها تنها مانده است و بنیادی که برای راه اندازی آن زحمات فراوانی کشید حالا بدون او در شهر قزوین خاک می خورد.
دیدگاهتان را بنویسید