موسیقی ایرانیان – بیتا یاری: روزگاری که هنوز به کلاس ردیف نرفته بود آوازهای ظلی را به گواه محمدرضا لطفی به خوبی میخوانده، آن هم زمانی که هنرجوی رشته نقاشی دانشگاه تهران بود. محسن کرامتی، خواننده و مدرس آواز، به سبب علاقه به یادگیری ردیف سرکلاس زندهیاد استاد محمود کریمی میرود و سپس به دعوت استاد شجریان هنرجویی را پیش ایشان ادامه میدهد و اگر فرصت خواندن در دلشدگان از او سلب نمیشد، شاید بیشتر او را بهعنوان خواننده میشناختیم تا مدرس آواز. اما اکنون او بهعنوان مدرس و معلمی بیادعا در زمینه ردیف موسیقی و شیوه استاد شجریان شناخته میشود که شاگردان خوبی را تربیت کرده است و چه افتخاری برای یک معلم دلسوز از این بهتر که شاگردانش در آواز به اسم شناخته شوند و نام استادشان را به نیکی یاد کنند. «مهدی امامی» شاگرد او که این روزها آواز متفاوت و قلندرانه اش نویدبخش حضور خواننده ای با صدایی وارهیده و غیرکپی را میدهد، از هنرجویان خوب محسن کرامتی است که در این مصاحبه سعی کرده ایم روی آموزش ردیف و نگرش ویژه به صدای امامی جویای شیوه آموزش این استاد آواز باشیم.
*با توجه به سابقه تدریس و آلبومهایی که منتشر کرده اید، بیشتر خود را خواننده میدانید یا مدرس آواز؟
من بیشتر معلم آواز هستم و به علت اینکه هیچوقت نمیخواستم خواننده شوم در این راه تلاشی هم نکردم. چند کاری را هم که خواندم پیش آمد.
*البته با توجه به اینکه میتوانستید خواننده شوید و در زمان شما به جز یکی دو نفر آنچنان خوانندگان مطرحی نبودند و شرایط برای شما فراهم بود؟
بله، اما قصد خوانندهشدن نداشتم. ضمنا با گفته شما موافق نیستم چراکه خوانندگان خوبی داشتیم.
*چرا؟ در آن روزگار به غیر از استاد شجریان و آقای ناظری دیگر کسی آنچنان خواننده فعال و مطرحی نبود.
موضوع اصلا این چیزها نبود حتی روزی که رفتم پیش شجریان گفت میخواهی چه کار کنی؟ گفتم میخواهم ردیف یاد بگیرم. یعنی از همان ابتدا دنبال خوانندهشدن نبودم. خود شما در این عوالم هستید و میدانید خوانندهشدن چه سختی هایی دارد. برای من هم اولین کارم اتفاقی بود. علیزاده برای خواندن تصنیفهای دلشدگان دنبال خواننده میگشت. با امین تارخ هنرپیشه فیلم صحبت در این باره پیش آمده بود و از آنجا که تارخ در جریان بود که من خدمت استاد شجریان تلمذ کرده ام، من را پیشنهاد کرده بود. با علیزاده همدانشکده بودم، من نقاشی میخواندم و او موسیقی؛ با هم آشنا بودیم و اینگونه بود که مرا دعوت به همکاری کرد و از آن موقع تا چندین سال برای آثار علیزاده جزء گروه بودم. البته بعدا ماجراهایی پیش آمد که میدانید و اکنون نمیخواهم وارد آن شوم چراکه دست آخر آدم نمیداند از چه کسی گله کند. البته به یقین استاد شجریان از من بهتر میخوانند و هیچ تردیدی در این نیست، من شاگردشان بودم و هنوز خود را شاگرد میدانم. و تمام کسانی که امروزه میخوانند به نوعی شاگرد ایشان هستند. به هر تقدیر اینگونه بود که من به خوانندگی کشیده شدم و آلبوم صبحگاهی را خواندم و بعد ذرهذزه متوجه شدم که دارم کنسرت میدهم و کار ضبط میکنم. اما درواقع همیشه دنبال این بودم بدانم که ردیف چیست؟ مثلا وقتی خوانندهای میخواند و اعلام میشد مخالف سه گاه خوانده است میخواستم بدانم مخالف سهگاه یعنی چه؟ از کجا این اسمها را گذاشتهاند… و هنوز که هنوز است روی ردیف کار میکنم.
شاید باورتان نشود اما من هرگز یک ساعت مداوم تمرین آواز نکرده ام شاید برای یادگیری ملودی و ردیف تمرین میکردم اما برای آواز هیچوقت. من بیشتر معلم آواز هستم و دغدغهام دانستن ردیف است و آموزش ردیف.
*زمانی که به فراگیری آواز میپرداختید لحن و شیوه بیانی خاصی را در نظر داشتید یا فقط میخواستید شبیه استاد شجریان بخوانید؟
نه، صدای من صدای خاصی است ولی آوازهایی که خواندهام کاملا تحتتاثیر استاد است؛ از نظر جملهبندی و طرز اداکردن شعر. موضوع این است که طبیعت صدای من این بوده وگرنه من هیچگاه سعی نکردم از ایشان دور شوم. چراکه به هر حال هر روز ردیفی که از ایشان آموختهام را دارم درس میدهم و گریختن از این شیوه برای من شدنی نیست.
*به هر حال اینگونه مساله ای به نام کپیشدن پیشآمده یعنی هنرجویی که کپی استادش میخواند.
هرآنچه از ردیف را استاد به من یاد دادهاند موبهمو همانند بیان استاد فراگرفته ام و بسیار هم از این مساله خوشحالم. اما در باب شبیه خواندن، من تصور نمیکنم که شباهتی وجود داشته باشد، اگر هم چنین چیزی هست، من هرگز تلاشی نکرده ام که شبیه ایشان بشوم یا نشوم. اکنون ۲۷ سال است که ردیف استاد را درس میدهم. وقتی کاری را تکرار میکنید خواهناخواه شباهتها پیدا میشود. به همین دلیل اگر چیزی خوانده ام طبیعی است که بیش از هرکسی به خواندن استادم شبیه باشم تا دیگران.
*شما بهعنوان مدرسی شناخته میشوید که بار آموزش از جانب استادش را به دوش کشیده است. یعنی هرچه استاد شجریان فرصت برای تعلیم هنرجو نداشته اند شما این خلأ را پوشش داده و شاگردان خوبی برای ایشان تربیت کرده اید.
استاد شجریان هنرجو هم تعلیم داده و در زمینه آموزش کم نگذاشته اند. من و هم دوره ای هایم ۹ سال از آموزش استاد بهره برده ایم اما بیشتر از معلم بودن، ایشان استاد اجرا هستند و کسی که مجری آواز است بیشتر وقت برای اجرا میگذارد تا تعلیم. چون کار ایشان معلمی نبوده و خوانندگی برایشان اهمیت بیشتری داشته است. استاد، در دورانی که ما تعلیم میگرفتیم بسیار با حوصله کار میکردند و از این حیث کم نمیگذاشتند و به گمانم از جهت تعلیم و آموزش هم اگر دینی داشته اند، ادا کرده اند و من و آقایان نوربخش، جهاندار، رفعتی، شفیعی، بسطامی و خانم مهرعلی ازجمله شاگردان ایشان بوده ایم. ضمنا هنرجویان زیادی برای فراگیری آواز آمدند اما ادامه ندادند. یادم هست که آقایان افتخاری و بیژن کامکار چند ماهی آمدند اما بعد خودشان کار را رها کردند. هنگامه اخوان هم مدتی در رادیو سرکلاس آمد و بعد دیگر نیامد.
*از چه سالی و تا چه زمانی آموزش دیدید؟
فراگیری من از سال ۵۶ و از کلاسهای رادیو شروع شد و تا سال ۶۵ که آخرین سال تعلیم ما بود، ادامه یافت. اسفندماه همان سال استاد برای کنسرت دستان به خارج از کشور رفتند. البته بعدها در محضرشان آموزشهای دیگری دیدیم که شامل تلفیق شعر و مرکبخوانی بود و بعد از دورهها نیز یک کلاس آموزش صداسازی گذاشتند.
*در کلاس صداسازی چه آموختید؟
همان نکاتی که نوربخش به شاگردان آواز اکنون میآموزد. کشش صدا و نحوه ادا کردن تحریر که چطور به شاگرد تحریر را یاد بدهیم و تمرین گامهای مختلف در دستگاههای مختلف. البته من هیچگاه کلاس صداسازی برگزار نکردم چراکه حوصله زیادی میخواهد و بسیار انرژیبر است.
*پس قبول داریدکه بار آموزشی شیوه استاد را در نسل بعد از خود به دوش کشیدید؟
بله، برای اینکه این کار سخت و جنون آمیز تعلیم آواز را دوست داشتم و از سال ۶۵ مشغول تدریس هستم و سه سال دیگر میشود ۳۰ سال.
*شاخصترین شاگردان شما چه کسانی هستند؟
مهدی امامی و مهیار شادوروان و شهرام آبرومند.
*مهدی امامی شاگرد شماست یا شاگرد استاد شجریان؟
پیش از اینکه خدمت شجریان بروند یک دوره ردیف را با من کار کرده اند. مهیار شادوروان نیز همینطور. مهدی اصغرپور، رضا طیبی و ماری بیابانگرد و یسنا خوشفکر و قدسی مشیری نیز از جمله هنرجویانی هستند که ردیف را از من فراگرفته اند.
*چرا صدای خانمهایی که پیش شما تعلیم دیده اند لحن مردانه دارد؟
به خودشان مربوط است. من ردیف تعلیم میدهم، نه آواز.
*یعنی شما به خانمها نمیگفتید لحن را تقلید نکنند و زنانه بخوانند؟
هر کسی صدای خودش را دارد و این شیوه را هر کسی یاد گرفته در این شیوه میخواند. تعبیر لحن و بیان مردانه را از شما دارم میشنوم.
*چه شد که سبک آواز خواندن مهدی امامی با همه شاگردان شما متفاوت است؟ حتی در کلاس استاد شجریان نیز این تفاوت آشکار است.
من همان آوازی را به او درس داده ام که بهطور مثال به ماری بیابانگرد و مهیار شادوروان آموخته ام. من هیچ کسی را مقید نکرده ام. تازه صدای من آنچنان صدایی مردانه و قلدر نبوده، لحنم نیز آنچنان مردانه نیست. و اگر کسی لحن مردانه ای دارد بنده بیتقصیرم. مهدی امامی کاملا متفاوت میخواند، از خودشان بپرسید میبینید که با من کار کرده اند، ولی ازهمان زمانی که با من کار میکردند نیز این لحن را داشتند. در آزمون ورودی کارگاه تخصصی آواز استاد شجریان، مهدی امامی آوازی در مایه سهگاه با شعری از حسین منزوی خواندند که فایل آن موجود است و در آن کاملا همین شیوه و فرم وجود دارد که امروز از او میشنوید.
*آخر شیوه آواز خواندن مهدی امامی کاملا با دیگران فرق دارد؟
بله، زیرا پدرشان آواز میخوانده اند و احتمالا نکاتی را از شیوه خواندن پدر نیز آموخته اند.
*مهدی امامی سبک آواز چه کسی را آموخته است؟
نمیدانم. من در اینجا به همه ردیف را یاد داده ام و به هیچکس نگفته ام که عین من بخوان. هر کسی هر طور که میخواند به خودش مربوط است، چراکه من خواننده تربیت نمیکنم: ردیف آموزش میدهم.
*صدای مهدی امامی را بیشتر از دیگر شاگردانتان شنیده ام. بنابراین بهعنوان استاد و تعلیمدهنده، سبک آواز و قدرت خواندن او را چگونه ارزیابی میکنید؟
جواب این سوال را نمیدهم، چراکه سوال نادرست است و در جایگاهی نیستم که آواز کسی را ارزیابی کنم، تنها میتوانم بگویم متفاوت میخواند و شیوه خودش را دارد. پله بندی شاگردان درست نیست، اما مهدی امامی آواز قلندرانه ای میخواند و مهیار شادروان آواز کلاسیکتر و شستهرفته تری. شیوه این دو و نوع خواندنشان با هم فرق دارد حتی لحنشان هم متفاوت است. امامی صدایش غرش دارد، اما شادروان نه.
*میخواهم بدانم خصیصه آوازی امامی در چیست؟
مهدی آواز قلندارنه و نترسی میخواند. شیوه و مدل خودش را دارد.
*کم پیش میآید در این روزگار زندگی ماشینی و آپارتماننشینی اینگونه صدای نترس و رهایی در کسی پرورش یابد.
مهدی، به قول خودش، آنقدر اینجا در کنار خیابان نشسته و آواز خوانده که آخرسر سربازهای پادگان او را از آنجا راندهاند. هر کسی اینگونه جسارت ندارند و هر کسی به خواندن اینقدر دل نمیدهد. او خیلی تمرین کرده و حالا نتیجه هم گرفته است. او خوب میخواند.
*یعنی شیوه خواندن او به جسارتش مربوط است؟
بله، آنگونه آواز خواندن جسارت میخواهد؛ صدا را رها کردن و نترسیدن از رهاسازی صدا جسارت میخواهد.
*سرکلاس آواز نیز همینگونه جواب درسها را میداد؟
بله، سرکلاس نیز او راحت میخواند در کلاسهای من هیچ محدودیتی برای خواندن در هر مایه ای از صدا وجود نداشته است، تاحدی که گاهی اوقات همسایه ها به سروصدای ما معترض میشوند.
*به هنرجوی مبتدی هم تعلیم میدهید؟
بله، هنرجوی مبتدی داشته ام و هنوز هم دارم. خیلی از هنرجویانم از ابتدا، ردیف را با من کار کرده اند.
*هدف شما در برگزاری کلاس آموزشی آواز چیست؟ تربیت خواننده یا چیزی دیگر؟
هدفم درس دادن ردیفی است که خودم از استاد آموخته ام؛ هر آنچه که بلدم. کار من تربیت خواننده نیست. من تنها مطلب را تعلیم میدهم و اگر هنرجو میخواهد خواننده شود خودش باید آن را دنبال کند. اگر کسی بخواهد در آوازخوانی فعالیت حرفه ای داشته باشد جلویش را نمیگیرم بلکه کمک هم میکنم. من برای کسی تکلیف معین نکرده ام.
*روش آموزش شما سینهبهسینه است یا اینکه علاوهبر آن امکان ضبط درس را دارند؟
بله، سینهبهسینه است، چراکه با نت آموزش نمیدهیم، اما به این معنی نیست که امکان ضبط درس را نداشته باشند، بلکه درسها ضبط میشود. من فایل آماده شده را به بچه ها میدهم و سرکلاس هم تمرینها را ضبط میکنند.
*چقدر ضبط کردن درس آواز را برای هنرجو مفید میدانید؟
خیلی مفید نمیدانم، اما شاگردها دوست دارند ضبط کنند.
*آیا همانند آن ضربالمثل اعتقاد دارید که هنرجویان ضبط میکنند تا فراموش کنند؟
نه، ضبطشدن خوب است اما شاگردان به هوای اینکه ضبط کرده اند تنبلی میکنند و میگذارند روزی که میخواهند بیایند سرکلاس چند بار آن را گوش میکنند. من هم متوجه میشوم هنرجو تمرین کرده یا نکرده است.
*زمانی که به کلاس استاد شجریان میرفتید، چگونه بود؟
استاد درس میدادند و با هر نفر درس جدید را کار میکردند و آخر ضبط را میگذاشتیم تا استاد بخوانند و ما ضبط کنیم. اما برخی دستگاهها و آوازها را چون ایشان میخواستند تست کنند که اگر ضبط نکنیم چگونه میشود، بدون ضبط کردن آموزش میدادند مثل شور، کرد بیات و افشاری و حتی ماهور. همه را سینهبهسینه یاد میگرفتیم. من بعد از درس تا زمان رسیدن به خانه ملودی را در ذهنم تکرار میکردم و تا به خانه میرسیدیم آن را برای خودم ضبط میکردم. برای همین بهتر از بقیه یاد میگرفتم، چراکه حتی اگر نیمه شب هم از خواب بیدار میشدم ابتدا درس آن هفته را با خود زمزمه میکردم.
*آیا شیوه آموزشی به این روش را همچنان مفید میدانید؟
نه، اما چه میشود کرد؟ کاری جز این نمیشود کرد. مثلا آواز را باید نت کنیم و به هنرجو از روی نت درس بدهیم، اما کدام هنرجو میتواند از روی نت آواز بخواند یا علاقه دارد یاد بگیرد؟ کسانی هستند صدای خوبی دارند و تحریر در صدایشان وجود دارد، اما ردیف را بلد نیستند، آیا آنها درس دادن از روی نت را تاب میآورند؟ روش آموزش آواز باید اصولی باشد. هنرجویان آواز از ابتدای جوانی باید استعدادیابی و هدایت شوند و به صورت علمی آموزش ببینند، آنوقت میشود گفت که خواننده درست تربیت شده است. آن وقت، دیگر شرط خوانندگی- بهطور مثال- صرفا داشتن یک حنجره پرتحریر نخواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید