×
×

یادداشتی از «سعید یعقوبیان»

  • کد نوشته: 57187
  • 22 تیر 1393
  • ۳ دیدگاه
  • شاید امروز دشوار بتوان موضوعی در حوزه‌ی موسیقیِ علمی یافت که با جستجوی اینترنتی آن به زبان فارسی، با لینکی از سایت «گفتگوی هارمونیک» برخورد نکرد؛‌ منبعی با بیش از ۳۰۰۰ عنوان نوشته که بیش از نیمی از آنها مقالات علمی قابل استنادند. «گفتگوی هارمونیک» را می‌توان نخستین سایت کاملاً تخصصی موسیقی در ایران دانست.

    یادداشتی از «سعید یعقوبیان»
  • گفتگوی هارمونیک

    گفتگوی هارمونیک

    موسیقی ایرانیان – سعید یعقوبیان: شاید امروز دشوار بتوان موضوعی در حوزه‌ی موسیقیِ علمی یافت که با جستجوی اینترنتی آن به زبان فارسی، با لینکی از سایت «گفتگوی هارمونیک» برخورد نکرد؛‌ منبعی با بیش از ۳۰۰۰ عنوان نوشته که بیش از نیمی از آنها مقالات علمی قابل استنادند. «گفتگوی هارمونیک» را می‌توان نخستین سایت کاملاً تخصصی موسیقی در ایران دانست. نخستین گامی که پس از سپری شدن ده سال، هنوز هر روزه، به روز می‌شود و یک دهه، بی وقفه به حرکت خود ادامه داده است؛ گام‌هایی که تنها به همت چند نویسنده‌ی فعال در حوزه‌ی ‌موسیقی تداوم یافته است. این مداومت در شرایطی محقق شده است که این سایت در پنج سال گذشته (یعنی نیمی از طول دوران فعالیت سایت تا مقطع حاضر) هیچگونه پشتوانه‌ی مالی نداشته است. اما این تداوم، صرفاً بقا نبوده و چند وی‍ژگی مهم را در خصوص فعالیت و بار محتوایی این وبگاه باید در نظر داشت:

    ۱. رویکرد انتقادی با بیانی علمی و تخصصی: اگر پست های خبری، مصاحبه‌ها و در برخی موارد انگشت‌شمار نوشته‌های مناسبتی (برای نمونه در سوگ یک استاد و …) را کنار بگذاریم، باقی نوشته‌های سایت تماماً مستند و با زبانی علمی و تخصصی نگاشته شده‌اند و رویکرد سایت همواره این بوده است که به دور از حواشی به رخدادهای موسیقی با دیدی علمی و تخصصی نگاه کند و از هرگونه نقد و نظر غیر موسیقایی پرهیز کند.

    ۲. پرداختن به تمامی ژانرهای موسیقی ضمن پرهیز از ورود به عرصه‌ی پاپ موسیقی: منظور از این مورد، عدم ورود به حوزه‌ی موسیقی پاپ نیست؛‌ چرا که موسیقی پاپ خود بخشی متمایز را در این سایت به خود اختصاص داده است. بلکه ملاک قرار ندادن سلیقه‌ی عام موسیقی و عدم الزام به جذب مخاطب هرچه بیشتر است. با پیگیری مداوم مطالب سایت،‌ مشهود خواهد بود که محتوای مقالات، دغدغه‌های موسیقایی نویسندگان سایت است. این مسأله باعث می‌شود مخاطبان سایت نیز به طریق اولی از عام به خاص گزین شوند. به بیان دیگر علاقمندان جدی‌تر و بویژه آنها که خود دست و قلمی در موسیقی دارند،‌ بیشتر امکان استفاده از مطالب سایت را خواهند داشت.

    ۳. واکنش نشان دادن به جریان‌های موسیقی کشور: برخی از موسیقیدانان ایرانی در طی چند دهه‌ی اخیر به عنوان موسیقیدانان جریان ساز و پیشرو شناخته شده‌اند اما اغلب آنها پس از گذشت چند دهه کماکان همان اندیشه‌های موسیقایی چند دهه‌ی قبل خود را دنبال می‌کنند. سوال این است که اگر حرف و اندیشه‌ای سی یا چهل سال پیش، نو محسوب می شده،‌ با گذشت چند دهه و تغییرات بنیادینی که در تمام شئونات زندگی ما رخ داده، چگونه همان حرف نیز امروز می‌تواند نو قلمداد شود؟ گذشته از این، در موسیقی غرب نیز تاریخ موسیقی پر است از موسیقیدانانی (از قبیل بتهوون،‌ مالر، ‌اشتوکهاوزن، ‌پارت،‌ بولز،‌ پندرسکی و …) که دوره‌های فکری گوناگون و گاه بسیار متفاوتی را تجربه کرده اند. این در حالی‌ست که موسیقیدان نوگرای دیروز ما نه تنها موسیقی سه دهه‌ی گذشته‌ی خود را امروز نیز نو و پیشرو می‌پندارد بلکه هیچ جریان و حرف تازه‌ای را نیز در موسیقی نمی‌شنود و هیچ واکنشی به آنها نشان نمی‌دهد و راه خود را می‌رود. در چنین فضایی،‌ “گفتگوی هارمونیک” سعی نموده است که تمام جریان‌های جدی موسیقی کشور را رصد و در مورد آنها دست به نقد و بررسی بزند.

    با وجود اینکه بی‌تردید تمام نویسندگان سایت در چنین تلاشی (که در شرایط نا امیدکننده‌ی جامعه‌ی ما بسیار کمیاب است) سهیم اند اما نیکوست که نقش دو تن از آنها برجسته‌تر شود و مورد تأکید قرار گیرد. این دو نویسنده هر کدام ده درصد از نوشته‌های سایت را به رشته تحریر در آورده‌اند. نخست «آروین صداقت کیش» که در طول سال‌های گذشته پرکارترین نویسنده‌ی سایت بوده و گذشته از اینکه این موسیقیدان، بیش از یک دهم کل مطالب سایت را نوشته است، رکورددار بیشترین تعداد مقاله‌ی علمی در این سایت نیز هست و دوم «سجاد پورقناد» که به عنوان سردبیر سایت فعالیت دارد و گذشته از پرکار بودن او در نوشتن مقالات،‌ تمام امور نرم افزاری و سخت افزاری سایت نیز به عهده‌ی اوست.

    امید که این تک شاخه، که در سیطره‌ی سیاهی روزگارمان، تا حال سعی نموده‌است تا رو به سوی دانایی داشته باشد، زین پس نیز از یاد نبرد که سرشت او گردن افراشتن به سوی نور است؛ گریز از این تاریکیِ تودرتو است؛ گریز از ظلمت و جهل و عوام‌زدگی‌ای که شاخه‌های نارس و تکیده را به حضور خود عادت داده‌است.

    شب با گلوی خونین،‌ خوانده ست دیر گاه
    دریا نشسته سرد
    یک شاخه
    در سیاهی جنگل
    به سوی نور
    فریاد می‌کشد…

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *