بابک ولی پور: در میان گروههای مختلف آواز جمعی (کُر) که در سالهای اخیر در کشورمان تشکیل شدهاند، گروه آوازی تهران بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. اجراهایی مملو از تماشاگر و فروش خوب آلبوم این گروه باعث شد که آنها به معروفترین گروه آوازی این سالها بدل شوند. خوانندگان این گروه به جز ادای کلمات، اصوات مختلف سازها را هم تولید میکنند و چنان دقت و ظرافتی را در این زمینه به کار میبندند که برای بسیاری در اولین مواجهه با آنها اعجابانگیز است. گروه آوازی تهران حضوری موفق در جشنوارههای جهانی مربوط به موسیقی کرال داشته است و موفق به دریافت ۵ جایزه مهم از این مسابقات شده است.
شما که به عنوان داور در بخش کرال جشنواره فجر حضور دارید چه پیشنهاداتی برای حمایت از گروهها دارید؟ این که فقط به اجرا بسنده نشود و در طول سال برای گروههای برگزیده دورههای آموزشی برگزار شود.
گروه آوازی تهران سال ۸۷ که در جشنواره فجر، اول شد برای سال بعد به مسابقات آسیایی کره اعزام شد که با حمایت دولت بود. اما این مساله تا آنجا که من اطلاع دارم ادامهدار نبوده و از گروههای دیگر هم چندان پشتیبانی نشده است. صحبتهایی کردهایم که برای گروهها کلاسهایی بگذارند. ما متاسفانه فراموش کردهایم که هدف اول موسیقی و مخصوصا گروههای کُر نزدیکی و دوستی آدمها با همدیگر است. ارتباطها و دوستیها میتواند وضعیت ما را بهتر کند.
چه ویژگیهایی در موسیقی آوازی است که شما را ترغیب به تشکیل گروه آوازی تهران کرد؟
همانطور که میدانید در تاریخ بشر آوای انسان جزو اولین ادوات تولید موسیقی بوده است. حدود ۱۰ سال پیش که دانشجوی آهنگسازی و عضو ارکستر سمفونیک تهران بودم جای یک گروه آوازی و نه یک گروه کُر را خالی میدیدم. در خارج از ایران گروههای خیلی زیادی بودند اما اینجا کسی حتی اطلاعی هم در اینباره نداشت. اگر اینترنت قطع بود و ما میگفتیم که ما اولین گروه در دنیا هستیم همه باور میکردند! نبود یک گروه آوازی به این شکل در ایران انگیزه اصلی من بود و با سختی شروع به کار کردیم.
خودتان سبک گروهتان را چه مینامید؟ کلاسیک، پاپ یا چیزی جز اینها؟
راستش ما خودمان را نمیتوانیم پاپ بدانیم. پاسخ به سوال شما سخت است. نه کلاسیک هستیم، نه ایرانی اما ترکیبی از همه اینها را مد نظر داریم. از تکنیکهای موسیقی کلاسیک زیاد استفاده میکنیم. در کنسرتهایمان هم تنوع داریم. هم باخ اجرا میکنیم، هم موسیقی فولکلور ایران. در کنسرت پیش رو هم موسیقی فیلم اجرا میکنیم.
برای علاقهمندان به این شیوه خوانندگی در ایران روش آموزشی و کلاسهای مشخصی وجود دارد؟
این سبک خوانندگی، هم راستا با آواز کلاسیک است. خواننده باید دورههای آموزش تئوری موسیقی و سلفژ و صداسازی را بگذراند تا بتواند وارد این سبک بشود. برای این کار ما باید شناخت عمیقی از سازهای مختلف و اصوات آنها داشته باشیم و باید توانایی ایجاد صوتهای مختلف را در حنجرهمان ایجاد بکنیم.
در دانشکدههای موسیقی کشورمان این آموزشها به شکلی که مد نظر شماست هم اکنون جریان دارد؟
نه! دانشگاههای ایران که زیر نظر وزارت علوم هستند رشته خوانندگی ندارند. نه در شاخه آواز ایرانی که استادهای زیادی داریم و مال خودمان است و نه در شاخههای دیگر مثل جَز و پاپ. همانطور که در بخش آموزشسازها ضعف داریم در آواز هم حتی بیشتر این اشکالات هست. البته ما استادهای خوبی داریم که میشود حداقل رشته آواز ایرانی را در دانشگاهها راهاندازی کرد. چه دلیلی دارد که کسانی که علاقهمند به این رشته هستند نتوانند در دانشگاه آن را ادامه دهند؟
شما به عنوان مدرس دانشگاه برای تشکیل کلاسهای تخصصی آواز در دانشگاه یا به صورت کارگاههای آزاد اقدامی کردهاید؟
در دانشگاه این امکان چندان مهیا نیست. اما خودم کارهایی در این زمینه انجام دادهام؛ مثلا دو سال پیش برای نظارت بر کار گروههای کُر به کرمان رفتم تا اگر کمکی از دستم بربیاید بکنم. از طریق آموزشگاه خودم قصد دارم مسترکلاسهای رهبری کر را با استفاده از استادهای خارجی برگزار کنم.
برای آموزش پایهای آواز به کودکان چهایدههایی دارید؟
معتقدم آموزش موسیقی باید پایهای باشد. در مدارس باید این شیوهها را پایهریزی کرد. بدون شکلگیری این نوع آموزش ما نمیتوانیم آینده روشنی داشته باشیم. مثل این میماند که بخواهید یک تیم فوتبال قوی داشته باشید اما از ۲۰ سال به بالا فقط با جوانان کار کنید. با این نوع نگاه همیشه کار یکجا متوقف میشود. اما وقتی نسلها را تربیت کنید بعد از ۱۰ سال شما موجهای قوی خواهید داشت. ما باید ریشهای کار کنیم و گروههای کر کودکان راه بندازیم. برایشان رپرتوار درست کنیم نه این که تنها به بازی بسنده کنیم. در کره یک گروه کُر دختران که از مدارس این کشور بودند برنامه اجرا کردند. من دیدم ما در سطح دانشگاههای موسیقیمان هم چنین کیفیتی نداریم. دلیلش این است که آنها از بچگی آموزش میبینند و آواز میخوانند. ما تا وقتی رشته آواز نداشته باشیم در هنرستان و دانشگاه نمیتوانیم گروه کُر با سطح بینالمللی داشته باشیم. من واحدهای گروهی آواز را در دانشگاههای مختلف درس دادهام که همه وقت تلف کردن است. در آن هیچ اتفاقی نمیافتد. چند شاخه از مسابقات گروههای کر جهانی مربوط به کودکان و نوجوانان است. همین الان اگر به ما بگویند یک گروه کُر زیر ۱۸ سال راه بیندازید چه چیزی داریم؟
اخیرا در ایران اجراهای موزیکال و اپراهای عروسکی با استقبال خوب تماشاگران روبهرو شد. به نظر شما که عضوی از جریان موسیقی آوازی ایران هستید چطور میشود این جریان را پیش برد و کیفیت آن را همچنان بهتر کرد؟
ما متاسفانه یک فاکتور را در موسیقی کشورمان نداریم و آن فاکتور حمایت است. حمایت مادی و معنوی که میتواند از بخش دولتی و خصوصی سرچشمه بگیرد. این موضوع در موسیقی ما خیلی کمرنگ است. اگر میخواهیم موسیقیمان پیشرفت کند باید سرمایهگذاری بیشتری بشود. موسیقی میتواند به عنوان کالای فرهنگی در داخل و خارج باعث ارتقای فرهنگی ما بشود. وقتی در فستیوالهای مختلف کار اجرا کردیم خیلی از خارجیها متعجب بودند و میگفتند شما چقدر خوب موسیقی جهانی را اجرا میکنید. این باعث میشود تصویر خیلی بهتری بهرغم تبلیغات منفی که وجود دارد ایجاد شود. در شهرستانها رشد گروههای کر از تهران بهتر شده است. موفقیتهای گروههایی مثل ما و اجراهایی مثل آنسامبل اپرای تهران و آلبومهایی که در زمینه موسیقی آوازی مثل گروه ما و گروه کُر آقای شفقینژاد منتشر شده است خیلیها را تشویق کرده که وارد این مسیر بشوند. بچههایی که در شهرستان موفقیت این گروهها را میبینند با علاقه و امید وارد این عرصه میشوند. ما هم روز اول تصور این همه اتفاق خوب را نداشتیم. اگر قبل از ما هم گروههایی در این عرصه بودند شاید سرعت رشد و انگیزه ما هم بیشتر میشد. فاکتور حمایت را باید جدی گرفت.
شما با حمایتهای دولتی به اولین فستیوال جهانی گروههای کر رفتید و عناوین مهمی را کسب کردید. آیا این حمایتها ادامه داشت؟
ما اولین سال که به مسابقات آسیایی کره رفتیم بسیار مورد توجه قرار گرفتیم. از طرف وزارت ارشاد و با حمایت معاونت هنری وقت ما عازم آنجا شدیم. وقتی با دست پر آمدیم برای ما بزرگداشت گرفتند و از ما تجلیل کردند. اما سال بعد که به مسابقاتی با سطح بالاتر در چین رفتیم که مسابقات جهانی بود و کار ما سختتر بود، وقتی که با سه مدال برگشتیم هیچ کس به استقبال ما نیامد! از آن سال دیگر ما حمایت نشدیم. دو سال است که ما نتوانستهایم به این مسابقات برویم. سال دیگر هم هشتمین مسابقه جهانی است که در کشور لتونی برگزار میشود و ما با این شرایط نمیتوانیم آنجا باشیم. من جلسهای هم با مشاوران ارشاد داشتم و از اهمیت این رویداد گفتم و تاثیری که در جایگاه فرهنگی کشور ما دارد. نه فقط گروه ما بلکه هر گروهی که از کشور ما بتواند در سطح جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد باید مورد حمایت قرار بگیرد که از این گروهها کم هم نداریم.
شما در المپیک گروههای کر به عنوان نماینده ایران گزارشی از وضعیت این نوع موسیقی در ایران ارائه کردید. کمبودهای آموزشی این عرصه و نحوه حمایت از گروههای ایران را برای آنها شرح دادید. آیا این مجمع جهانی کمکی به موسیقی آوازی ما کرده است؟
این کمک در صورتی اتفاق میافتد که خودمان اینجا شرایطی را مهیا کنیم. مثلا ورکشاپهایی را برگزار کنیم و برای معلم از آنها کمک بگیریم. من به عنوان یکی از اعضای هیات انتخاب آواز جمعی جشنواره فجر همراه با دیگر همکارانم متوجه ضعفهای رهبرهای کر و اشکالات مربوط به تجربی کار کردنهای آنان شدیم. اینها را میشود با آموزش ترمیم کرد. با چند دوره چند روزه میشود صدادهی گروهها را بهتر کرد و باعث رشد کار گروهها شد. همانطور که میدانید ما در ایران چنین آموزشهایی نداریم و من خودم برای کسب این دانش به ایتالیا و نروژ و آمریکا رفتم. اصلا ادعایی هم ندارم اما با همین دورهها فهمیدم که چقدر ماجرای آموزش میتواند متفاوت باشد.
امکان برگزاری مسابقاتی نظیر مسابقات آسیایی کره در ایران وجود دارد؟
این کار نیازمند حمایت دولت است. من طرحهایی به مجمع جهانی گروههای کر دادم که به حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بستگی دارد. اگر حمایت کنند بسیار به وجهه فرهنگی کشورمان کمک میشود.
خیلی از موسیقیدانهای کشورمان از عدمتعامل مناسب بین خودشان گله دارند. در موسیقی آوازی ایران شما دنبال همکاری با گروههای دیگر هستید؟
گروه ما پیشتر قرار بود با یک گروه در شیراز برنامه اجرا کند اما به دلیل مسائل مالی موفق نشدیم. من این آمادگی را دارم که در صورتی که طرح مناسبی ارائه شود همکاریهای لازم را با گروههای داخلی بکنم. در راستای ایجاد همین تعامل زمانی که من سال ۸۹ از المپیک آوازی چین برگشتم پیشنهاد تاسیس «انجمن گروههای کر» را دادم که متاسفانه هنوز نتوانستهایم آن را ایجاد کنیم. تمام کشورهای صاحب موسیقی کرال این بخش انجمنها را دارند. این انجمنها اطلاعات مربوط به گروههای کر را جمع میکنند. مثلا این که در کشور چند گروه کر، چند رهبر کر وجود دارد یا اینکه رپرتوار اینها چیست؟ محل تمرینشان کجاست؟ مثلا مثل گروه ما در یک اتاق پنج در پنج تمرین میکنند یا برای این کار سالن مناسب دارند؟ انجمن کر میتواند به ما خیلی کمک بکند.
شیوه vocal music که در گروه شما دنبال میشود در خود اروپا دارای قدمتی حدودا پنجاه ساله است. در این مدت آنجا چه روشهایی را برای آموزش و بهبود کیفیت این نوع خوانندگی ایجاد کردهاند؟
در آنجا موضوع به کل متفاوت از اینجاست. در تمام کنسرواتورهای تمام شهرهای اروپا بخش آواز فعال است. امکانات و شرایط خوانندگی در آنجا بهتر از ماست. اصلا نمیتوانیم اینجا را با آنجا از این نظر مقایسه کنیم. ما میخواهیم از هدسِتهایی با کیفیت برای کارمان استفاده کنیم و حاضریم هزینه کنیم اما اینجا نتوانستهایم تا امروز پیدا کنیم. امکانات خیلی موثر است. آنجا هر روز یک فستیوال یا کارگاه برگزار میشود. ما فقط جشنواره فجر را داریم که هر سال با زحمت برگزار میشود و مسئولان موسیقی با زحمت زیاد بودجه آن را تامین میکنند.
چه مقدار از رپرتواری که در گروههای مشابه شما در جهان استفاده میشود برای گروه شما و کار در ایران مناسب است؟
تقریبا ۵۰ درصد قطعاتی که در این سالها توسط گروهها ایجاد شده قابل دسترسی است. البته نه به طور رایگان. ما تا دو سال پیش در هر کنسرت یکی دو قطعه اورژینال اجرا کردهایم. من در یک اقدام سنگین این نتها را با هزینه زیاد خریدم [میخندد] و از آنها استفاده میکنم. مهم است که ما اینها را آنالیز بکنیم تا ببینیم چه چیزی درون آن است. الان خودمان هم در این زمینه صاحب دید شدهایم.
آیا شما به فکر ایجاد یک رپرتوارجدید با سفارش به آهنگسازان ایرانی هستید؟
ما در آلبوم اولمان از آثار فولکلور ایرانی استفاده کردیم. هنوز توان مالی این کار را نداریم که به آهنگسازان سفارش بدهیم تا بر اساس موسیقی ملی ایران برای ما رپرتوار بسازند. البته خودم هم با توجه به تحصیلاتی که در آهنگسازی داشتهام کمابیش کارهایی کردهام و با استفاده از فواصل موسیقی ایرانی کار ساختهام. برای سفارش به آهنگسازان ما نیازمند بودجه این کار هستیم و تا امروز نتوانستهایم آن را تامین کنیم. طرح و ایده در ذهنم زیاد است اما همه این طرحها نیاز به پشتیبانی، حمایت و کمک مالی دارند.
سختی آهنگسازی برای گروهی مثل شما چیست؟ تفاوتش با آهنگسازی برای ارکستر چیست؟
تفاوت اصلی این نوع موسیقی با موسیقیسازی در رِنجهای صدایی انسان است. صدای انسانی محدودتر از ساز است. یکی از مشکلات همین است. به علاوه این که خواندن سختتر از ساز زدن است؛ از این نظر که خودتان باید در ذهنتان نتها را بخوانید و سلفژ بکنید.
تا حالا در نشریات داخلی به صورت جدی و آکادمیک کار شما مورد نقد قرار گرفته است؟ درباره نقد موسیقی چه نظری دارید؟
من با فرهنگ نقد در ایران نه درباره خودمان بلکه به صورت کلی مشکل دارم. معمولا منتقدان ما یا خیلی بدبینانه و کوبنده حرف میزنند و یا پر از تعارف و رودربایستی هستند که این ارزش نقد را کم میکند. نقدی که مغرضانه باشد یا خیلی دوستانه باشد هیچکدام به درد نمیخورد. نقدی خوب است که با توجه به زمان و موقعیتی که ما در آن هستیم بیاید و با هدف کمک نوشته شود. من این نقد را با آغوش باز میپذیریم وقتی باعث شود من به این فکر بیفتم که چطور کارم را بهتر کنم و یک پله بالاتر بروم. این نقد خوب است. همانطور که من دانش نقد فیلم را ندارم، منتقد هم باید دانش موسیقی را داشته باشد و واقعبین باشد. تا امروز ما چندان نقد نشدهایم اما من خودم از کسانی که صاحب نظر هستند نظر میگیرم و تا امروز هم بسیاری از ایرادهایمان را گفتهاند.
یک مساله اساسی برای هر گروه آوازی سالن مناسب است. آکوستیک خوب هم برای خوانندگان مهم است و هم برای شنوندگان. در ایران شما چه سالنهایی را مناسب کارتان پیدا کردهاید؟
درست است. در تهران دو دسته سالن داریم؛ یک دسته سالنهایی هستند که ذاتا آکوستیک مناسب دارند و شما وقتی میخوانید بدون هیچ صدابرداری مردم میتوانند صدای شما را خوب بشنوند. یک دسته هم سالنهایی هستند که بزرگ هستند و با صدابرداری میشود کیفیت خوب ایجاد کرد. در دسته اول سالن رودکی واقعا خوب است و بین سالنهایی که من اجرا داشتهام بهترین آکوستیک ایران را دارد. در مورد سالنهای دسته دوم من تالار وحدت را از همه جا بیشتر دوست دارم. نزدیکی ارتباط با تماشاچیان در وحدت برای من جذاب است. گنجایش کم سالن رودکی دلیل اصلی است که ما در آن اجرا نمیگذاریم.
گروه آوازی تهران در شهرهای دیگر هم برنامه اجرا کرده است؟
در گرگان اجرا داشتیم که بسیار استقبال خوبی از طرف مردم اهل هنر گرگان شد. صحبتهایی کردهایم که بعد از کنسرت تهران مجددا آنجا و در چند شهر دیگر اجرا کنیم. در بندرعباس هم سال ۹۰ کنسرت دادیم. مردم در شهرستانها تشنه موسیقی هستند. در تهران تنوع کنسرتها بالاست و مردم امکان انتخاب دارند اما در شهرستانها انتخاب کمتر است. البته الان در شهرستانها هم وضعیت بهتر شده است. ما در نظر داریم که در یکی دو ماه آینده توری را در مازندران برگزار کنیم.
استقبال از آلبوم اولتان چطور بود؟
ناشرمان راضی بود و گفت توقعش برآورده شده است. هیچوقت نمیشود ما را با آلبومهایی که پاپ هستند و پخش سوپرمارکتی دارند مقایسه کرد.
درباره آلبوم جدید گروه هم لطفا توضیح بدهید که از چه قطعاتی تشکیل شده و چه زمانی وارد بازار میشود؟
در این آلبوم به طور تخصصی به موسیقی فیلم توجه کردهایم. جا دارد اینجا تشکر ویژه کنم از هنرمند ارزنده کشورمان آقای همایون شجریان که در این آلبوم قطعه دلشدگان را اجرا کردند. ایشان بدون هیچ چشمداشت مالی این کار را کردند و من همیشه از حمایت ایشان تشکر میکنم. ضبط این آلبوم را حدود ۲ سال پیش شروع کردیم و با طمانینه پیش آمدیم که در دی ماه منتشر خواهد شد. در اواخر ضبط آن فهمیدیم که هنوز خیلی از موسیقی فیلمها که امکان کار دارند را در نظر نداشتهایم. تصمیم گرفتیم که آلبوم دیگری که باز از موسیقی فیلم تشکیل شده باشد را کار کنیم که هم اکنون ضبط آن را شروع کردهایم و تا بهار به پایان می رسد. ما در دومین آلبوم از آلبوم اولمان بهتر کار کردهایم. قطعات معروفتر است و صداهای جدیدتری را ایجاد کردهایم.
برای ضبط و انتشار آلبومهایتان اسپانسر دارید؟
مدیریت انتشارات «نی داوود» بسیار حمایت کردند و اگر این حمایتهای مالی نبود ما به راحتی نمی توانستیم این کار را آماده کنیم. همین جا از ایشان تشکر میکنم.
برای کنسرتها چطور؟ برای اجراهای بیشتر آیا نیازمند یک سرمایهگذار فرهنگی نیستید؟
آنها که مالک سرمایه هستند هنوز ما را نمی شناسند. من این ضعف را از خودمان میبینم نه از آنها. ما وظیفه داریم خودمان را به آنها معرفی کنیم. یک اسپانسر فرهنگی در این آلبوم و کنسرت پیشرو با ما همکاری دارد.
محل تمرین شما کجاست؟ امکانات کافی دارید؟
در همین آموزشگاه خودمان تمرین میکنیم. [میخندد] خودمان اسپانسر خودمان هستیم! قطعا سالن بزرگتر به ما کمک می کند. اما الان سالنی مثل رودکی هم مثل سابق نیست که به طور رایگان در اختیار گروهها باشد و باید مبلغی برای تمرین به آنها پرداخت کنیم.
همکاری شما با آقای تاج در این کنسرت این سوال را برایم ایجاد میکند که آیا گروه شما با سبکهای دیگر خوانندگی هم در آینده کار خواهد کرد؟ سبکهایی نظیر پاپ و راک.
برای آلبوم دوم موسیقی فیلممان یک تکخوان پاپ را هم در کنار خودمان خواهیم داشت. دوست داریم با دیگر سبکها هم کار کنیم.
نظر شما درباره شرایط و دشواریهای صدور مجوز برای انتشار آلبوم چیست؟
ما موسیقیمان را با دقت انتخاب می کنیم. من با توجه به این که سالها در ارکستر سمفونیک بوده ام و از نزدیک با شرایط ارشاد آشنا هستم خطوط قرمز را می دانم. سعی می کنیم رعایت کنیم. هرچند پیش آمده که دوست داشتیم کاری را اجرا کنیم ولی به خاطر این خطوط قرمز از آن منصرف شدهایم چرا که می دانستم مجوز نمیگیرد.
وضعیت رزرو سالن برای کنسرت چطور است؟ آیا ترافیک اجرایی در سالنی مثل تالار وحدت گریبان شما را هم گرفته است؟
یکی از مشکلات ما همین شلوغی سالنهاست. تالار وحدت را تئاتریها هم استفاده می کنند که خب من خردهای نمی گیرم و به نظرم آنها هم حق دارند.ای کاش ما یکی دو سالن دیگر شبیه وحدت داشتیم. یک محدودیتهایی در زمان اجرا هم داریم؛ مثلا ماههای محرم و رمضان. عید نوروز در تهران نمیشود اجرا گذاشت. در یکی دو سال اخیر به خاطر کلاسهایی که من در خارج از ایران می رفتم خیلی پر رنگ نبودیم اما برای سال آینده پرکارتر خواهیم بود. اما همین ماجرای سالن خیلی جدی است. ما اگر بخواهیم همین اجرای دی ماه را یک شب دیگر تمدید کنیم تا عید تالار فرصت ندارد!
در مورد لباس گروه هم ما با تنوع رنگها مواجهیم. چقدر مساله پوشش برای شما در کنسرتها اهمیت دارد؟
با توجه به محدودیتها ما سعی می کنیم به رنگهای روی صحنه خیلی توجه کنیم. به همین خاطر در طراحی لباسها دقت میکنم. در این کسنرت حتی با پخش فیلم هنگام اجرا میخواهیم جذابیت بیشتری برای تماشاگر داشته باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید