موسیقی ایرانیان – لیلا موسیزاده: ویرانی خانههایی که روزگاری بزرگان فرهنگ و هنر این سرزمین را در خود جای داده بود دیگر به امر عادی تبدیل شده است و سوگنامه نویسی و فغان نامههای ما کاری از پیش نبرده و نمیبرد تنها ما را مصممترمیکند که گوش شنوایی نیست و هنر و هنرمند درست است که تاج سر آفرینش است اما همچنان ارجی بدان نهاده نمیشود.
چراکه وقتی میشنویم خانه داوود پیرنیا موسس برنامه موسیقی گلهای رادیو در خیابان لاله زار تهران که در زمان پدرش حسن پیرنیا، نویسنده تاریخ سه جلدی ایران باستان، فرمان مشروطیت در آن انشاء شده است را شهرداری منطقه به علت قیمت بالا نمیتواند خریداری کند و آنرا که تنها هویت باقیمانده از اولین خیابان تهران لاله زار است را به چوب حراج میسپارد دیگر چه انتظاری از چندین وراث و بازماندگان میتوان داشت؟
در هفته گذشته خبر فروریختن خانه بنان خواننده فقید و پرآوازه کشورمان نگاهها را خود معطوف ساخت و ای بسا فریادی هم از آن برخیزد اما چه فایده که پس از ویرانی کامل بنای خانه بنان این خبر اعلام شد که می بایست در اینگونه اعلامها کمی دقیقتر شویم که چرا فروشندگان خانه بنان وقتی ۵ سال پیش خانه را ترک میگفتند این مساله را رسانهای نکردند و یا حتی پیشنهادی از آنها به شهرداری منطقه در خصوص نگهداری بنا داده نشده است و حالا فریاد وااسفای آنها بلند است؟ هنگامیکه وراث هنرمندان در خبررسانی به موقع کوتاهی میکنند چه انتظار از برج سازان میتوان داشت؟ به راستی چرا همه دیدگاهها دنبال متهم ساختن دیگران است اما اینگونه کوتاهیها دیده نمیشود؟ وقتی خانواده هنرمند تلاشی نمیکنند تا خانه را شهرداری منطقه به موزهای بنام هنرمند تبدیل کند دیگر چه دلیلی برای مرثیه سرایی میماند؟
دیدگاهتان را بنویسید