×
×

خام بدم، پخته شدم، سوختم

  • کد نوشته: 44549
  • 12 آبان 1392
  • ۲ دیدگاه
  • پیش از این سبحان مهدی پور مجموعه قصه آفاق را از انتشارات باربد به بازار موسیقی عرضه کرده است. با توجه به تلاش‌های استادان و هنرمندان نسل گذشته موسیقی ما که زحمت حفظ و اشاعه این هنر فاخر را بر دوش کشیده‌اند امروزه شاهد حاصل ارزشمندی از نسلی خواهیم بود که جوانان پرتلاش و سختکوش ما را تشکیل می‌دهند که نسل به نسل و به صورت شفاهی ردیف آوازی را فرا گرفته و به نسل‌های دیگر انتقال خواهند داد. به بهانه انتشار آلبوم جدید سبحان مهدی پور با وی گفت‌وگویی انجام دادیم که از نظرتان می‌گذرد.

    خام بدم، پخته شدم، سوختم
  • سبحان مهدی پور

    سبحان مهدی پور

    غزاله سعادتی: اقبال آذر از خوانندگان شیوه آوازی تبریز بوده که بیش از ۱۰۰ سال عمر کرده و در دوران فعالیتش با استادانی چون درویش خان و شهنازی، بیگچه خانی و فرنام به اجرای برنامه پرداخته است. مجموعه‌های انتشار یافته موجود در بازار که شامل ۴ سی‌دی است، نشان از شناخت دقیق استاد اقبال از ردیف و همچنین توانایی بالای حنجره ایشان در اجرا دارد.متاسفانه به دلیل نا معلومی‌از شیوه آوازی این استاد بی نظیر آنچنان که باید استفاده نشده است و هنرمندانی که فقط و فقط به شیوه آوازی اصفهان پرداخته‌اند، مرحوم استاد طاهرزاده را الگوی آموزشی خود قرار داده‌اند در صورتی که اقبال السلطان نمونه آوازی کامل‌تری را در مجموعه‌های موجود ارائه داده‌اند. خوشبختانه تنها بازمانده این شیوه که از استاد اقبال کسب فیض و از راهنمایی‌های ایشان استفاده کرده است کریم صالح عظیمی ‌است که حق بزرگی بر تربیت آواز هنرجویان این نسل دارد. سبحان مهدی پور از جمله افرادی است که بیش از ۱۰ سال در مکتب درس کریم صالح عظیمی‌به شاگردی پرداخته و موفق به اخذ تصدیق و پایان نامه از ایشان شده است. وی هم اکنون اثری را به نام یادواره اقبال در دست انتشار دارد که تلاش کرده است در این اثر با همان فرم قدیم و ساز بندی آن شامل تار، کمانچه و تنبک همانطور که در آثار اقبال، استادان شهنازی، منصوری و فرنام اجرا کرده‌اند را به کار بگیرد.سبحان مهدی پور متولد ۱۳۶۰ و فارغ‌التحصیل رشته باستانشناسی در استان سرسبز مازندران شهر بهار نارنج (بابل) است. پیش از این سبحان مهدی پور مجموعه قصه آفاق را از انتشارات باربد به بازار موسیقی عرضه کرده است. با توجه به تلاش‌های استادان و هنرمندان نسل گذشته موسیقی ما که زحمت حفظ و اشاعه این هنر فاخر را بر دوش کشیده‌اند امروزه شاهد حاصل ارزشمندی از نسلی خواهیم بود که جوانان پرتلاش و سختکوش ما را تشکیل می‌دهند که نسل به نسل و به صورت شفاهی ردیف آوازی را فرا گرفته و به نسل‌های دیگر انتقال خواهند داد. به بهانه انتشار آلبوم جدید سبحان مهدی پور با وی گفت‌وگویی انجام دادیم که از نظرتان می‌گذرد.

    • قصه موسیقی برای شما از کجا شروع شد؟

     من در خانواده‌ای فرهنگی متولد شدم زیرا هم پدر و هم مادرم از معلمین نمونه استان بودند و پدرم از هنرمندان و استادان ممتاز خوشنویسی است.از کودکی صدای تار استاد جلیل شهناز در منزل ما طنین‌انداز بود و من هم تحت تاثیر این موسیقی فاخر قرار گرفتم البته طبیعت سرسبز مازندران و مردمان فهیم و هنردوست آنجا هم بی تاثیر در اندیشه و درون من نبوده است.

    •  زیر نظر چه اساتیدی آموزش دیدید؟

     متاسفانه در سال‌های ۶۷ و ۶۸ در شهر بابل معلمی‌به صورت جدی آموزش آواز نمی‌داد یعنی هیچ کس به صورت حرفه‌ای کار موسیقی نمی‌کرد ولی من از آثاری که پدرم برای من تهیه می‌کرد که صدای استادان بنان و تاج بود استفاده می‌کردم. همچنین کتاب حافظ و سعدی همیشه در منزل ما بود و پدرم در آن سنین غزل مربوطه را برای من تفسیر مختصری می‌کردند و من هم با صدای استادان نام برده گوش می‌دادم که یادم می‌آید سه گاهی با صدای بی‌نظیر استاد تاج بود «هر که شد محرم دل در حرم یار بماند» که من همیشه آن را زمزمه می‌کردم. در سال‌های بعد با مهاجرت به تهران جهت فراگیری کامل ردیف به محضر استادکریم صالح عظیمی ‌رفتم و شیوه‌های آوازی استادان دوامی ‌و اقبال آذر را چند دوره خدمت ایشان کار کردم و در پایان آموزش هم افتخار آن را داشتم که تصدیق پایان دوره را از ایشان دریافت کنم. استادان دیگر بنده که حق زیادی بر گردنم دارند استاد احمد ابراهیمی‌بود که تصانیف قدیمی‌را با ایشان کار می‌کردم، خود ایشان تنبک می‌نواخته و برای من ضبط می‌کردند. همچنین کتاب پیوند شعر و موسیقی را یک دوره نزد استاد حسین دهلوی گذراندم و از راهنمایی‌های محمد رضا لطفی و استاد شاه‌زیدی هم استفاده کردم.

    •  به تازگی مجموعه‌ای به نام قصه آفاق از شما منتشر شده است. لطفا در مورد این اثر توضیح دهید؟

     قصه آفاق در آواز ابو عطا اجرا شده است که ضبط آن در سال ۱۳۸۹ آغاز و در اسفند ۹۱روانه بازار موسیقی شد. در این اثر موسیقایی به اجرای ساز و آواز که از دلمشغولی‌های من است پرداختم وگوشه‌های مهجوری چون سیخی و خسرو شیرین را خوانده‌ام. متاسفانه در این چند سال اخیر به غیر از استادان ارجمند که حق بزرگی در حفظ و اشاعه این هنر فاخر دارند در نزد دوستان جوان و هنرمند مقوله اجرای آواز بسیار کم‌رنگ شده است و اکثراً به خواندن تصانیف قدیمی‌ و بازسازی آنها روی آورده‌اند که به نظر من لازم است ولی نمی‌تواند جریان ساز باشد. همچنین من به دور از هیاهوی موجود در موسیقی این دوره بیشتر دغدغه اجرای آواز را داشته و دارم.

    • وضعیت موسیقی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

    به طور کلی در این دوره هم نسلان من بسیار باتلاش هستند و استعداد فراوانی در شهرستان‌ها نهفته است ولی بستر سازی مناسبی صورت نگرفته است و برخی از هنرمندنماها بیشتر به تبلیغات توجه دارند البته در زمینه آواز متاسفانه در شرایط مناسبی قرار نداریم و باید بیشتر به تحقیق و مشق آثار گذشتگان بپردازیم. به نظر من یک شبه نمی‌توانیم خواننده شویم. همچنین در این میان شرکت‌هایی هم که سرمایه‌گذاری می‌کنند کاملاً به صورت مافیایی عمل می‌کنند و فقط روی صدای ۲ یا ۳ تا از خوانندگان سرمایه‌گذاری می‌کنند. مهم‌ترین سوال من این است که ایران با این جمعیت فقط به همین چند خواننده نیاز دارد؟ همچنین اکثر آوازهایی که از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود در سطح پایین اجرا شده است. به نظر من همه این‌ها تاثیرگذار در وضعیت فعلی موسیقی است اما خیلی از خواننده‌های جوان وبا استعداد با پتانسیل بالا هستند که اگر به آنها میدان داده شود می‌درخشند و این افراد در تنوع صدا می‌توانند جریان ساز باشند.

    • جامعه الان ما تا چه‌اندازه نیاز به موسیقی نو و جدیدی در سبک موسیقی ایرانی دارد؟

    به طور کلی من در موسیقی با کلمه نو و جدید مخالف نیستم ولی هر چیز نو و جدیدی به‌ اندوختن تجربه در گذر زمان نیاز دارد. به نظر من نسل امروز تا خوب نیاموزد نمی‌تواند راه جدیدی را برای خود باز کند، این نسل باید سالیان سال در نزد استادان موسیقی را بیاموزند. همچنین ما اگر در زمینه شاعری تجربه سرودن غزل و قصیده و … را در قالب قدیم نداشته باشیم و اگر از مکاتب و سبک‌های عراقی و هندی و خراسانی و… اطلاعاتی را کسب نکنیم نمی‌توانیم اشعار سپید و نیمایی و…. بسراییم. همچنین باید به مقوله جدید و نو بودن عمیق‌تر بیندیشیم زیرا ارائه چنین آثاری خیلی زود به فراموشی سپرده خواهد شد. هنوز جریان فعلی موسیقی آوازی ما جا برای کار کردن دارد البته در نوازندگی و آهنگسازی اتفاقاتی نو به وجود آمده است و نسبت به آواز تغییراتی داشته است. به عنوان مثال این موضوع در ساز استاد حسین علیزاده مشهود است یعنی ایشان با شناخت از مبانی تکمیلی موسیقی اعم از ردیف و… امروزه دست به تجربیاتی در نوازندگی و آهنگسازی زده‌اند که تا به حال به این صورت نبوده است.

    • چرا دیگر مانند گذشته آوازهای طولانی به همراه ساز تنها جوابگوی حال مردم نیست؟

    به نظر من آثار امروزی به درستی ارائه نمی‌شوند و سطح اجرای آواز در کنسرت و آثار موسیقی بسیار پایین است، همچنین روی شعر، تاکیدها، ادوات مربوطه، کششها و … فکر نمی‌شود. مهم‌ترین سوال من این است که آیا آواز ادیب و بنان و اقبال ما را خسته می‌کند؟ و مطمئن هستم که جواب همه منفی است. خود من هر روز در دفتر کارم فقط و فقط این آثار را گوش می‌کنم برای اینکه‌اندیشه و درون من را می‌سازد، همچنین صداها تکراری نیست و هر کدام بیان شخصی خود را دارند.

    • فکر می‌کنید دلیل اینکه آثار امروزی مانند گذشته نمی‌تواند جای خود را در خاطره‌های مردم پیدا کند به چه چیزی بر می‌گردد؟

    گاهی آثاری هم منتشر می‌شود که واقعاً روی آن زحمت کشیده شده است ولی این موضوع به درون هنرمند برمی‌گردد یعنی به احساس و حس درونی که به شنونده انتقال پیدا می‌کند مربوط می‌شود. صدای استادان قوامی، ایرج و گلپا و آوازها و تصانیف آنها به دل شنونده می‌نشیند و مردم با آن خاطره دارند. من همیشه تاکید می‌کنم آوازها تکراری، اشعار اجرایی تکراری، کنسرت‌ها اکثرا جنبه خودنمایی دارند همه اینها در جامعه تاثیرگذار است. و مردم کمتر به صدای خواننده‌ای اعتماد می‌کنند. با منیت‌ها نمی‌شود کار هنری کرد باید با مردم و جامعه صادق بود و هنرمندانه زیست.

    • چرا با اینکه طیف خواننده‌ها زیادتر شده است اما ماندگاریشان کم شده است؟

    زیرا تقلید در آواز زیاد شده است و فقط یکصدا می‌شنویم . به عنوان مثال استاد آواز ایران محمد رضا شجریان برای رسیدن به این صدا و کیفیت زحمات فراوانی کشیده‌اند که در خاطرات خود نوشته‌اند ودرآثارشان هم هویداست. ما نمی‌توانیم در مدت کوتاهی به این صدا دست پیدا کنیم زیرا صدای ما دارای پشتوانه فرهنگی غنی نیست و تهی است. ما باید واقعاً عاقلانه فکر کنیم. در همین دوره می‌بینیم که استاد شاه زیدی فقط ۲ اثر منتشر کرده‌اند ولی جایگاه هنری خود را حفظ کرده و از ارزش بالایی برخوردار است که توصیه می‌شود به دوستان خواننده از روی این آثارمشق کنند. تفاوت جنس صدا و نوع تحریر و شیوه اجرایی آن کاملا متفاوت است. البته باید این بحث را در زمینه آموزش برخی از اساتید هم پیگیری و بررسی کرد. همچنین ما در خوشنویسی حسین آقا و حسن آقای میر خانی دو برادر که هر دو شاگرد یک استاد بوده‌اند را داشتیم. جالب اینکه هیچکدام شبیه هم نمی‌نوشتند و این مساله به معنای نبوغ هنری و تکامل یک هنرمند است، در آواز هم باید چنین باشد یعنی هر خواننده‌ای مهر خودش را داشته باشد. دوره مقدماتی تعلیم آواز مشق از روی آثار بزرگان است ولی بعدها خود هنرمند باید خلق کند و مهر خود را بر صدای خود داشته باشد. به طور کلی در آهنگسازی هم همین بوده و در قدیم استادان تجویدی، همایون خرم و پایور کاملاً خودشان بودند.

    • یعنی یک خواننده باید تمامی‌سبک‌های آوازی را کار کند و از آنها آگاهی داشته باشد؟

    ما درآواز چیزی به نام مکتب نداریم؛ شیوه وسبک داریم یعنی هر خواننده‌ای در آواز سلیقه منحصر به فردی دارد که مهر و امضای آن خواننده است مانند اقبال آذر و تاج اصفهانی. این اصطلاح غلطی است که برخی از هنرمندان مطرح عنوان کرده‌اند. علی خان نائب السلطنه از سیستان و بلوچستان،آقای دوامی‌از تفرش، سید رحیم از اصفهان،اقبال از تبریز و قزوین و هر هنرمندی از شهر و استان مختلف برای خود سلیقه‌ای داشته‌اند. به عنوان مثال درآمدهای شور هر کدام سلیقه شخصی و فردی آن

    آوازه خوان بوده است که به مرور زمان شیوه آوازی آن شخص می‌شود. به نظر من باید با تمامی‌شیوه‌های آوازی آشنایی کامل داشته باشیم.

    • در حال حاضر به چه فعالیتی مشغول هستید؟

    در حال حاضر آلبومی‌با یادی از استاد اقبال ضبط و آن را به استادم کریم صالح عظیمی‌ تقدیم کرده‌ام که در مراحل پایانی قرار دارد و هم اکنون در حال میکس اثر هستم. در این اثر با توجه به آشنایی من به این شیوه واینکه تنها بازمانده آن استادم کریم صالح عظیمی‌ است و من سال‌ها شاگرد ایشان بوده، سعی کرده‌ام نزدیک به آن شیوه بخوانم. البته مدعی آن نیستم مانند اقبال آذرباشد چون هدفم آن نبوده است فقط خواستم در این شرایط تنوع آوازی باشد و یادی از این بزرگمرد که بیش از صد سال خوب خواند واثرم تفاوتی با آثار انتشاری فعلی داشته باشد. به همین دلیل این اثر که در آواز اصفهان است را اجرا کرده‌ام. همچنین ۲ اثر دیگر هم در مراحل ضبط قرار دارد که به زودی اخبار دقیق آن انعکاس می‌یابد.

    • اجرای کنسرت چطور؟

    هم اکنون در تدارک و برنامه‌ریزی برای برگزاری کنسرت هستم که این کنسرت‌ها دی ماه سال جاری در مازندران، آمل و ساری و… برگزار می‌شود.

    • شما موسس مرکز موسیقی آوای دل هم هستید. در آنجا چه فعالیت‌هایی صورت می‌گیرد؟

    من برای اینکه مکانی برای تمرین، ضبط و تولید آثارم داشته باشم در سال ۱۳۸۸ مرکز موسیقی آوای دل را افتتاح کردم که با دوستانم در آنجا مشغول فعالیت، مطالعه و تمرین‌های خود هستیم.

    • تدریس هم می‌کنید؟

    بله هفته‌ای یک روز در خدمت دوستان و هنرجویان عزیزم هستم ولی دغدغه آموزش آنچنان ندارم و بیشتر به ضبط و کنسرت فکر می‌کنم.

    • حرف پایانی؟

    حاصل عمرم سه سخن بیش نیست خام بدم، پخته شدم، سوختم. بیتی از مولانا جلال الدین رومی‌که مرحوم استاد کسائی بارها برای اینجانب به عنوان مثال جهت نصیحت می‌فرمودندتا به آن سوخته دلی نرسیم، در این راه نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد. به امید روزی که نگاهمان را عمیق تر کنیم این مسیر حد وسط ندارد یا باید خیلی خوب و درست مسیر را طی کرد در غیر این صورت نمی‌توانیم این مسیر رادست و پا شکسته طی کنیم.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *