جشن تولد ۷۳ سالگی استاد «محمد رضا شجریان» صبح پنجشنبه و به همت سایت «موسیقی ما» با حضور بزرگان ادب و فزهنگ برگزار شد.
این مراسم که راس ساعت ۱۰:۳۰ صبح برگزار شد، چهره های سرشناس فرهنگی کشور در قالب برنامه ای خودمانی دور هم جمع شدند و درباره خسرو آواز ایران سخن گفتند.
علیرضا پورامید که به عنوان مجری در این برنامه حضور داشت در ابتدا با اشاره به تولد شجریان در اول مهر ۱۳۱۸ گفت: نسلی که همزمان با شجریان متولد و رشد کرد نسلی بود که دوران سختی را تحمل کرد. آنها همزمان هم جنگ جهانی را دیدند و هم فقر را چشیدند و در یک اضطراب بزرگ شدند. آنها بعدها به نسل رادیو معروف شدند.
در ادامه یادداشت «شاهرخ تویسرکانی» (میزبان برنامه) توسط مجری آن خوانده شد. در بخش هایی از این یادداشت آمده بود:
«اگر به صدق، همه ترانههای مولانا، سعدی و حافظ را در مقام معرفی پدیدهای چون محمدرضا شجریان به کار و کلام آوریم، باز هم میزان معرفت به تعادل نمیرسد. سخن من راه به گزاف نمیبرد اگر بگویم اسطوره صلح و خنیاگر خوبیها هم بر سریر داوودی نشسته هم داوود … حنجره ازلی خود را به ایشان بخشده است. شجریان به حق توانست در پی نیمقرن آوای آسمانی، مردم را با رسولان معرفت و تغزل آشنا کند. به معنایی شادتر، هم کاروان کلمات ملکوتی این بزرگان، و هم مردم مشتاق این عصر و این سرزمین، مدیون عبور ظفرنمون سیاوش ترانگی از خرمن شعلهور سکوت است. »
چهره ها و حاضرین در این جمع صمیمی در ادامه شاهد حضور چهره هایی چون «شهرام ناظری»، «مسعود کیمیایی»، «آیدین آغداشلو»، «پرویز کلانتری»، «فاطمه معتمد آریا» و … بودند که رویه ادامه برنامه جوری بود که هر کدام از حاضرین درباره استاد «محمد رضا شجریان» سخنانی را بر زبان می آوردند.
بخش هایی از صحبت های حاضرین در جمع را در ادامه این گزارش می خوانید:
* علی هاشمی (پیشکسوت موسیقی و از دوستان استاد):
بجای این که از حنجره و قدرت آواز استاد سخن بگویم، میخواهم از مقولهای تاریخی سخن به میان بیاورم. جشن تولد سنتی است ایرانی. به استناد کتابی که خواندهام؛ از این که فردی خارجی ۲۵۰۰ سال پیش از سنت ایرانی که همان جشن تولد است صحبت کرده، بسیار خوشحال شدم. بعضیها در سنین بالا فکر میکنند که تولد دیگر از آنها گذشته است. در حالی که اینطور نیست. جشن تولد برای ایرانیان روز ستایش و عبادت است و ما در این روز با برگزاری جشن برای به دنیا آمدن کسی و نعمتی که بابت این تولد به ما عنایت شده سپاسگذاری میکنیم. شجریان در چند سال اخیر علاوه بر هنرمند بودن نقش اجتماعی خود را به خوبی ایفا کرده است.
* استاد آیدین آغداشلو:
بعضی آدمها را یک ملتی تولدشان را جشن میگیرد زیرا مباهات میکنند که چنین فردی روح آنها را فریاد میزند و نشان میدهد که این ملت به خودش تبریک میگوید و برای خودش اهمیت قائل است. تولد شجریان نیز از این قسم است. تولدی است که خود ملت برای وی میگیرد. بسیاری از هنرمندان به این نگاه نمیکنند که اثرشان آنها را به کجا میبرد و یا چه سودی برای آنها دارد و یا حاصل آثارشان چیست. بلکه فقط به دنبال تولید اثر براساس وظیفه هستند.امروز موسیقی ایرانی با اسم ایشان گره خورده است و شجریان سهم خودش را انجام داده ومردم نیز به صورت متقابل او را دوست دارند و ستایش میکنند به همین دلیل شجریان ستایش شدهترین هنرمند در طول دوران معاصر است.
* استاد جواد مجابی:
در این سالهای که من بیمار بودم شبهای دشوار را به مدد شعر و موسیقی توانستیم تحمل کنیم و یک بخش مهمی از آن به خاطر آثار شجریان بود.هنرمند فرهنگی کسی است که علاوه بر آنکه به هنر و فرهنگ خود توجه میکند به فکر مردم است و دقت میکند که مردم چه میخواهند و فقط به فکر سود خود نیست و حافظ و نگهبان فرهنگ و هنر خود است. حتی قبل از انقلاب در ۱۷ شهریور و بعد از کشتاری که بوجود آمد محمدرضا شجریان اعلام کرد که به احترام آن کشتهها کنسرت برگزار نمیکند. بعدها نیز در دورهای که موسیقی حرام شد وی توانست برعلیه یک نوع ذهنیت غلط غلبه کند و این امر نشان میدهد که شجریان همزمان هم در طول تاریخ و هم در عرض تاریخ دویده است.
* استاد محمد سریر:
در خانه موسیقی، استاد شجریان از بالاترین مراجع و شخصیتها هستند. در این سالها به صورت حضوری از ایشان استفاده کردهایم. در زمینه موسیقی از سالهای دور با ایشان همکاری میکردم. آنچه برای من بسیار اهمیت دارد این است که هنرمندانی مطرح میشوند که چند وجهی هستند. انسانها با چند وجهی بودن متبلور میشوند. خوشحالم که آقای شجریان در حوزههای مختلف به آن کمال و دقت و صمیمیت رسیدهاند که میتوان گفت وی از هنرمندان چندوجهی و ماندگار است.
* استاد پرویز کلانتری:
متأسفانه ما در سرزمینی زندگی میکنیم که اهالی هنر آن ساختار قبیلهای دارند یعنی ما قبیله موسیقی قبیله سینما و قبیله تئاتر داریم همین امر باعث شده ما از هم دور بمانیم و بطور مثال برادر من که یک آرشیتکت است نمیتواند امروز یک شعر بخواند. و یا امروز نقاشان اهل موسیقی را نمیشناسند. باید این مسیر اصلاح شود و بیاندیشیم که در برابر وضعیت و رفتاری که میخواهد هنرمندان را به سایه براند چه میشود کرد.
* مسعود کیمیایی:
سخنان آقای کلانتری کاملا درست است و من همینجا تولد شجریان را تبریک میگویم. تولد ایشان را تبریک عرض می کنم وبرایشان بهترین آرزوها را دارم.
* فاطمه معتمد آریا:
آقایی در این مجلس برازنده یک نفر است آن هم آقای شجریان است. من طبع لطیف و ملایمی دارم و به من یاد دادهاند مانند دایره حرف بزنم که بتواند بچرخد، نه مربع که هرگوشهاش جایی گیر میکند. زندگی من فقط یک گوشه مطلق دارد و آن مطلق هم استاد شجریان است. حس میکنم چون مهرماه است و مدرسهها شروع به کار کردند، مانند یک شاگرد در این جمع وارد شدم که از محضر همه اساتید بهره بگیرم. وجود آقای شجریان سرشته از ترکیبات و گرایشاتی است که نشان دهنده شعور، نگاه وسیع و شان ایشان است و فقط میتوانم بگویم برای من، کار و نشانههای استاد شجریان در فرهنگ، مطلق است.
* استاد شهرام ناظری:
امروز برای شجریان همه ملت جشن میگیرند و ما نیز اگر اینجا هستیم نماینده ملت هستیم. من در ۲۶ سالگی توسط هوشنگ ابتهاج (ه الف سایه) به شجریان معرفی شدم و همان زمان من با یک دریایی از معرفت و طرز فکر بالای انسانی آشنا شدم. وی ادامه داد در طی این مدت این آشنایی ادامه پیدا کرد و تبدیل به یک معاشرت عمیق و عاشقانه شد. ایشان با هنرمندان دیگر فرق میکند و یک حس متعهدانه دارد و بارها به خاطر این تعهد خودش را بسیار در تنگنا و سختی قرار داده است. شجریان بارها از حقانیت هنر دفاع کرد و چهرهای را به وجود آورد که باعث شد صدای ایشان آمیخته با تاریخ شده است و بارها این چهره خود را به خاطر مردم و اجتماع فدا کرده است.
* عباس سجادی:
شجریان آثار زیادی خلق کرده است. وی مولف «ربنا» بوده است، نه خوانندهی آن. خیلیها تصنیفهایی از شاعران را خواندهاند، ولی این ربنا، مولفش شجریان است. هرچند گروهی با کوتهنظریها امروز ربنا را پخش نمیکنند.
پس از دقایقی که که تقریبا تمام حاضرین در جمع درباره استاد آواز ایران سخنانی را بر زبان آوردند، در انتهای برنامه، خود استاد «محمد رضا شجریان» با تقدیر از برگزار کنندگان این برنامه، رو به حاضرین، سخنانش را اینگونه آغاز کرد: « من کاری نکردم و مانند همه هستم اما از شانس من قرعه فال را به حال من زدند. امروز همان طور که کلانتری گفت قبیلهای زندگی کردن ما هنرمندان باعث جدایی ما شده است و این خوب نیست. من مانند یک قطرهای بودم که از برف و یا ابر چکید و راه دریا را در پیش گرفت. برای من مردم ایران و جهان دریا هستند و این امر را از بچگی و از پدر و مادرم آموختم من از کودکی آموختم که باید شادیام را با دیگران تقسیم کنم. و به همین دلیل حتی در بازیهای کودکانه دوستانم میخواستند که من در طرف آنها باشم و در تیم آنها باشم. همین روحیه باعث شد که من از کودکی تا امروز با هیچ کسی دعوا و کتک کاری نکردهام. من راه آدمها و مردم را در پیش گرفتم و مهمترین سرمایه برای من مردم و آدمها هستند. امروز خیلیها در من زندگی میکنند و من برای دیگران زندگی میکنم. زیرا معتقدم زندگی برای «تو» معنا دارد به همین دلیل سعی کردم هنرم برای انسانها و انسانیت باشد. زیرا معتقدم رفتار انسانها اگر خوب باشد مانند نسیمی است که از عطر و گل و یاس میآید. ما باید ابتدا از بدی و تعفن خود بیرون بیاییم برای آنکه بتوانیم با انسانهای دیگر زندگی کنیم و با آنها دیدار کنیم. دیدارها برای من مهم است و من همیشه سعی کردم غرور شخصی خودم را برای غرور ملی و فرهنگ ملی کنار بگذارم. مردم وقتی زیر فشار باشند نمیتوانند به مسئله دیگری فکر کنند و نمیتوان از آنها توقع زیادی داشت. مانند هستهٔ گیاهی که اگر طبیعی باشد و در خاک قرار بگیرد رشد میکند اما اگر این هسته زیر فشار باشد و آن را بشکنند و بعد روغن آن را بگیرند دیگر رشد نمیکند. زندگی در شرایطی که زیر نگاهها و پروژکتورهای دیگران هستیم سخت است اما امروز هدیهای که مردم به ما میدهند فقط به خاطر آن است که ما آنها را دوست داشتیم و من نیز همیشه آنها را دوست داشتم. من همیشه تلاش کردم خوشیهایم را با دیگران تقسیم کنم و ناراحتیهای دیگران را با خودم تقسیم کردم. زندگی برای من جز دیدار با مردم نیست. »
دیدگاهتان را بنویسید