طینوش بهرامی فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاه لندن در رشته اتئو موزیکولوژی و نوازنده و استاد تار و سهتار است.
او شاگرد حبیبالله خان صالحی، مجید کیانی و داریوش صفوت بود و از راهنماییهای استادانی نظیر حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، هوشنگ ظریف و جلال ذوالفنون نیز بهره برد. ساز تخصصی او در دوران دانشجویی تار بود و بهموازات آن ساز سهتار هم کار کرد ولی کمکم تمرکزش روی ساز سهتار بیشتر شد.
بهرامی یک روایت از ردیف سهتار استاد صبا را برای ساز سهتار تدوین کرد که این روزها مشغول تدریس آن است. او اعتقاد دارد سنت روایتگری مجدداً باید زنده شود و همه تلاش کنند تا خودشان را به این مرحله برسانند. وقتی چنین تلاشی وجود داشته باشد همه با دقت و وسواس بیشتری روی موسیقیشان کار میکنند و نتیجهای که ارائه میدهند بهتر است.
در ادامه گفتوگو با بهرامی را میخوانید.
آقای بهرامی، چطور شد به فکر کار روی ردیف سهتار استاد صبا افتادید؟
از زمانی که تمرکزم روی ساز سهتار بیشتر شد، به یک محتوای مشخص و مخصوص بر اساس تکنیک و نوع بیان ابوالحسن صبا برای ساز سهتار فکر میکردم. قدیمیترین نسخهای که از سهتار کلاسیک داریم نسخه ابوالحسن صبا است. جدا از آن، ایشان در موسیقی ایران جایگاه اعلایی دارند. طبیعی است که هنرجویان سهتار به آثار ایشان نگاه کنند. معمولاً در مواجهه با آثار او دو نوع برخورد وجود دارد. یک برخوردی که رایج است این است که قطعات صبا را بازتولید کنیم و ادای او را دربیاوریم. برخورد دیگر به این صورت است که ما بیاییم ساختار فکری صبا را آنالیز کنیم و از آن طریق وارد شویم. طریق دوم ممکن است نتیجه را شبیه سهتار زدن صبا نکند ولی حداقل به ساختار ذهنی او نزدیک میشویم. من وقتی نزد دکتر صفوت تحصیل میکردم به من گفتند، “برو کتاب دوره دوم ردیف سنتور صبا را بخر.” گفتم، “چرا؟” گفتند، “به خاطر این که صبا همین مطالب را با سهتار میزند.” من با همان نگرش شروع به کار کردم. ابتدا چند تا از ردیفهای موجود را برای سهتار بازنویسی کردم. سپس به ادامه تحقیق در ردیف سنتور صبا ادامه دادم ولی گاهی نمیدانستم که چطور باید آنها را با سهتار بزنم. بعد به این فکر افتادم که بیایم در ساز خود صبا ببینم جملات شبیه اینها پیدا میشود یا نه. هرچقدر بیشتر گشتم ارتباط این محتوا و آن ساز بیشتر برایم مشخص شد. در دوره بازنویسی چند مسئله به وجود آمد و مجبور شدم برگردم تمام آن چیزهایی که آموخته بودم را با آنچه بازنویسی کرده بودم تطبیق بدهم. در این روند عملاً به یک روایت از این ردیف رسیدم که بر مبنای اجراهای خود صبا و محتواهایی است که بهجا گذاشته است. دوره اول دستگاه شور و تمام آوازها را بهصورت آموزش تصویری با موسسه خنیاگر ضبط کردهام و الآن در حال تدوین است. نتهای آن نیز نگاشته شده و ما آن را به چند ناشر ازجمله انجمن موسیقی پیشنهاد دادهایم و منتظر هستیم نتیجه را ببینیم. نوشتن نتهای آن فقط یک آوانگاری ساده نبوده است. بارها تغییر کرده و ادیت شده تا به یک رسمالخط رسیده که اگر یک نفر یکی دو صفحه آن را بزند با روش آن آشنا میشود و میتواند تکنیکها را بهراحتی دریافت کند.
جدا از این پروژه مشغول کار دیگری نیز هستید؟
در حال حاضر امکان برگزاری کنسرت نیست. من از اسفندماه سال گذشته فقط دارم ردیف صبا را آموزش میدهم. در این مدت دو کارگاه دوره ردیف صبا و آشنایی با ردیف صبا هم برگزار کردهام. شاگردان زیادی در شهرهای مختلف دارم. در یک بخش کارگاه، ردیفها را دوره و رفع اشکال میکنیم و در بخش دیگر، آشنایی با ردیف صبا را داریم. قصد دارم دوره ردیفهای صبا را در جاهای مختلف برگزار کنم. فکر میکنم در هفتههای آتی بتوانیم در مازندران این کارگاه را برگزار کنیم. هدف من این است که به صد نفر این ردیف را یاد بدهم.
فکر میکنید این کار چقدر میتواند به هنرمندان موسیقی کمک کند؟
هنرمندان موسیقی همواره باید در فکر دانشافزایی باشند. معلمین جوان موسیقی میتوانند از این منبع خیلی خوب استفاده کنند چرا که منبع جدیدی برای آموزش است. وقتی با بچهها اینطوری کار میکنم حتی روش تدریسش را هم به آنها یاد میدهم. فکر میکنم نوازندگان سهتار میتوانند از این منبع خیلی خوب استفاده کنند چون نزدیکترین منبع به ساز صبا است که ما در اختیار داریم. من نمیگویم کار من کامل است و قطعاً این کار باید در طول زمان کامل شود. این یک موضوع است که جدیداً اعلام شده و در اختیار قرار گرفته است. هیچکس این کار را تابهحال در ارتباط با ردیف صبا نکرده بود. و حالا این کار مسلماً در طول زمان به یک همت جمعی نیاز دارد که افراد مختلف به آن فکر و نگاه کنند و بالا و پایینش کنند تا نتیجه کار پخته شود. این درواقع اولین تصحیح از یک دیوان موسیقی است.
قطعاً شما نیز مانند بسیاری از هنرمندان در ایام کرونا متضرر شدید.
شاید متضرر شدهام اما نه به لحاظ مالی، بلکه به لحاظ روابط اجتماعی و به لحاظ اینکه مجبورم درسم را از یک طریق غیرطبیعی و با یک شرایط بسیار مشکل و با کیفیت بسیار بد ارائه بدهم. بههرحال من معلم موسیقی هستم. اما از آنطرف یکی از چیزهایی که خیلی به من کمک کرد همین محدودیتهایی بود که ایجاد شد و باعث شد مجبور شوم بیشتر در خانه بمانم و بیشتر کار کنم. در این مدت به این فکر کردم یک محتوا تولید کنم که این کار را کردم و محتوای من مورد توجه قرار گرفت و با این محتوای جدید توانستم با هنرجویان و افراد جدیدتری ارتباط برقرار کنم. من بعد از محدودیتهای کرونا کارم خیلی بیشتر شده است. نمیتوانم بگویم از اینکه چنین اتفاقی افتاده است خوشحالم، اما به نظرم اگر کسی توانسته از این موقعیت استفاده کند و یک محتوای جدید تولید کند خوب است. همیشه میگویند اختراع و فکرهای جدید زاییده احتیاج است. من در فروردین ۱۳۹۹ به دلیل تعطیل شدن کلاسهایم فقط سه هنرجو داشتم، اما امروز واقعاً شرایط طوری است که زمان ندارم فرد جدیدی را ثبتنام کنم. همه این اتفاقات در همین مدت افتاده است. من در همین مدت فیلمهای آموزشی ردیف صبا را ضبط کردهام و در همین مدت نتنگاریاش را تمام کردهام. بنابراین نمیتوانم بگویم که متضرر شدهام. لازم است به این نکته اشاره کنم که از آغاز این محدودیتها من به مدت شش ماه شهریه کلاسم را لیست و پنج درصد پایین آوردم تا شرایط برای هنرجویان هم راحتتر باشد.
در این مدت تجربه تدریس آنلاین هم داشتید؟
بههیچعنوان علاقهای به تدریس آنلاین نداشتم. بچههایی که در شهرستانها بودند و علاقهمند بودند که با من کار کنند همیشه درخواست آموزش آنلاین داشتند و من میگفتم آنلاین نمیشود. از قبل چند هنرجو داشتم که بهصورت آنلاین به آنها آموزش میدادم و وقتی شرایط کرونا پیش آمد با آنها ادامه دادم. اما بچههایی که در کشور بودند و درخواست آموزش آنلاین داشتند را متأسفانه یا خوشبختانه قبول نمیکردم و اعتقادی به این ماجرا نداشتم، اما وقتی مجبور به این کار شدیم تصمیم گرفتم روشی پیدا کنم که به بهترین شکل بشود تدریس کرد و وسایلی که احتیاج است پیدا کنم تا کیفیت آموزش بهتر شود. وقتی قبول کردم باید آنلاین کار کنم مسلماً یک سیستم هم پیاده کردم که بتوانم این کار را انجام بدهم. مثلاً تمام درسهایی که قرار است برای بچهها زده شود از قبل ضبط شده است و بچهها وقتی درسی را میزنند فقط یک پیغام به ادمین کلاس من میفرستند و میگویند ما چه درسی را احتیاج داریم و فایل صوتیاش برای آنها فرستاده میشود. سعی کردم سیستمی را طراحی کنم تا هنرجویان در وضعیتی که به وجود آمده بتوانند بهترین استفاده را ببرند.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده است بفرمایید.
فقط این را عرض کنم که من به دلایل خیلی زیاد الزام میبینم که سنت روایتگری در دوران معاصر مجدداً زنده شود. روایتگری همان چیزی است که موسیقی ایرانی را زنده نگه داشته است. الآن موسیقی ایرانی تبدیل به یک ماده آموزشی در دانشگاه و آموزش عالی شده است. این ماده آموزشی یک سری مطالب مشخصی است که دانشجو باید برود آنها را یاد بگیرد و امتحان بدهد و معلم هم فقط همانها را از او میخواهد. مثلاً به نظر من یک دانشجوی نوازندگی در سطح فوق لیسانس حتماً باید خودش یک یا دو دستگاه بنویسد و ارائه بدهد، وگرنه زدن آن چیزهایی که موجود است خیلی چیز عجیبی نیست. راه روایتگری همیشه باز بوده است و همه موسیقیدانان ما حتی به سلیقه شخصی خودشان روایتهای مختلفی از ردیف موسیقی ایرانی داشتهاند که به نظر من هیچ ایرادی ندارد. این نه به معنی تحریف است، نه به معنی خلاصهسازی است و نه به معنی انحراف. ما که زندانی معلممان نیستیم. ما از معلمهای مختلف چیزهای گوناگونی را یاد میگیریم و بعد خودمان یک چیزی را ارائه میدهیم. روایت مثل یک رساله یا پایاننامه میماند. کسی که سالها تحصیل میکند و مدارج علمی را طی میکند درنهایت باید یک چیزی ارائه بدهد تا نگاه خود را نشان بدهد. فکر میکنم سنت روایتگری مجدداً باید زنده شود و همه تلاش کنند تا خودشان را به این مرحله برسانند. وقتی چنین تلاشی وجود داشته باشد همه با دقت و وسواس بیشتری روی موسیقیشان کار میکنند و نتیجهای که ارائه میدهند بهتر است. در آینده بسیار جالب خواهد بود که ما روایتهای مختلف را ببینیم و با هم مقایسه کنیم و ببینیم خط فکری موسیقیشان چطور بوده است.
دیدگاهتان را بنویسید