هوشنگ جاوید پژوهشگر موسیقی آیینی و نواحی ایران، معتقد است وضعیت حال و آینده موسیقی مقامی خراسان بسیار نامطلوب است و تنها کاری که برای موسیقی مقامی انجام شده ایجاد قطعه هنرمندان است.
به نقل از ایسنا، هوشنگ جاوید درباره چگونگی وضعیت حال و آینده موسیقی مقامی خراسان، عنوان کرد: وضعیت را خیلی بد میدانم، برای اینکه نه حمایتی است و نه کاری انجام شد؛ تنها کاری که برای هنرمندان موسیقی نواحی انجام شد این بود که یک مکانی مشخص کردند برای دفن هنرمندان پس از مرگ آنها به اسم قطعه هنرمندان و این شاخصترین کار برای هنرمندان موسیقی نواحی بوده است.
وی تأکید کرد: زمانی که ما پژوهشگران فریاد میزدیم که باید حتماً مکتبی پدید بیاید و به مکتب موسیقی هر منطقه احترام گذاشت و این مکاتب را در بین جوانها رواج داد عدهای نخواستند در این زمینه سرمایهگذاری کنند و زمانی که میتوانستند کاری انجام دهند اهمال کردند و با همه شعارهایی که میدادند اصلاحطلب و اصولگرا هر یک به شکلی با این زمینه برخورد کردند که متأسفانه تا امروز نتیجهاش این شده که موسیقی در همه جای ایران رو به زوال است و هیچ فکری برای آن نشده است و موسیقی نواحی و موسیقی خراسان هم بدتر.
وی در ادامه به بیان ویژگی موسیقی بخشیهای شمال خراسان پرداخت و اظهار کرد: بخشیها در شمال خراسان به سه دسته تقسیم میشوند، نخست آنهایی که به «بخشی لال» معروف هستند یعنی فقط دوتار مینوازند، دسته دوم به «بخشی زبان گیر» معروف هستند که پیش استاد آموزش میدیدند و هر چه استاد میگفت، انجام میدادند.
این پژوهشگر موسیقی آیینی و نواحی افزود: دسته اصلی «بخشی خودبند» هستند. بخشیها در دو دسته قبل نوآوری را در کار های خود ندارند یعنی تولید نمیکنند اما بخشیهای خودبند بر اساس هر مسئلهای ترانهسرایی میکردند، آهنگ ترانه را ایجاد میکردند و نوازندگی را هم به خوبی میدانستند و در ساخت ساز نیز توانا بودند. بخشیهای خودبند بخشیهایی کامل بودند و همه چیز را در لحظه بنا به نیاز جامعه تولید میکردند.
وی با اشاره به درگذشت مرحوم سهراب محمدی گفت: استاد محمدی آخرین بخشی خودبندی بود که در میان کرمانجهای شمال خراسان باقی مانده بود که متأسفانه هیچ جانشینی برای او وجود ندارد.
جاوید افزود: سهراب محمدی تنها بخشی بود که در شبیهخوانی، تعزیهخوانی، نوحهخوانی، شاهنامهخوانی و منظومه خوانی تبحر داشت؛ یعنی هم موسیقی مذهبی و هم موسیقی آیینی و ترانههای بومی را به خوبی میشناخت و خیلی خوب اجرا میکرد و این هم یکی دیگر از دلایلی است که نشان میدهد جایگزینی برای او وجود ندارد.
وی از سهراب محمدی به عنوان تنها بخشی بازمانده از نسل گذشتهای نام برد که در خدمت اجتماع بودند و گفت: خانواده سهراب محمدی از نسلهای متوالی به کار بخشی گری در شمال خراسان مشغول بودند و استاد محمدی از نسل بخشیهایی بود که از چنان موقعیتی برخوردار بودند که اگر میخواستند میتوانستند فرماندار یک ایالت را عوض کنند یا سیاسیون منطقه را با خواندن ترانه در بین مردم بیاعتبار کنند.
وی اظهار کرد: سهراب محمدی به تمام رپرتوارهای موسیقی آوازی و سازی آشنا بود و چه بسا خواندنش بر نواختن غلبه داشت و از نظر رفتاری بسیار مردمی بود.
این پژوهشگر موسیقی آیینی و نواحی ایران بیان کرد: سهراب محمدی همزمان با وقوع انقلاب اسلامی نیز با مردم هماهنگ شد و یکی از کارهای مهم او ساخت ترانههایی بود که به صورت شعارهای مردمی در انقلاب استفاده میشد. پس از انقلاب در دوره جنگ هم سرودهای فراوانی تولید کرد و آن طور که خودش میگفت حدود ۴۰ سرود ساخته بود که حدود ۱۰ اثر محمدی با کمک حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به صورت دوباره خوانی ضبط و با نام حماسه خوانان شمال خراسان در اختیار مردم قرار گرفت.
جاوید در ادامه به معرفی برخی از آثار مهم سهراب محمدی پرداخت و عنوان کرد: یکی از آثار مرحوم سهراب محمدی ترانه زلیخا بود که بر اساس یک قصه عاشقانه که در منطقه رخ داده بود ساخته شده بود.
وی در ادامه به معرفی قطعه «شاره جان» از مهمترین ساختههای مرحوم محمدی پرداخت و گفت: این ترانه به دوره خاصی از تاریخ شمال خراسان میپردازد که همزمان با تهاجم روسیه تزاری به ایران است که در پی آن شاهراه بسته میشود و با توجه به اینکه طایفههای مختلف کرمانج در نقاط مختلف زندگی میکردند در یک شب عدهای در طرف دیگر مرز میمانند.
وی عنوان کرد: پس از بستن مرز شبانی که میخواهد پیش نامزد خود برود متوجه میشود که شاهراه بسته است و برای این شاهراه ترانهای میگوید و سهراب محمدی وقتی این آهنگ را میخواند با تمام احساس اجرا میکرد و میگفت هیچکسی نمیداند وقتی دو تا عاشق را از هم جدا میکنند چه اتفاقی میافتد من این را میدانم. محمدی آدمی بود که وقتی میخواند میدانست که چه میخواند برخلاف خیلیها که متأسفانه نمیدانند.
دیدگاهتان را بنویسید