موسیقی ایرانیان – مصطفی امامی: مرد دوست داشتنی موسیقی ایران. این لقبی است که می توان به سینا حجازی داد که این روزها سخت مشغول کار روی اولین آلبوم مجاز خود است که اگر همه چیز بر وفق مراد باشد تا آخر امسال وارد بازار خواهد شد. سینا خیلی دیر موسیقی حرفه ای را آغاز کرد اما به سرعت توانست پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کند و خودش را به عنوان ستاره ای نو ظهور در آسمان موسیقی ایران مطرح کند. حجازی خیلی سخت تن به مصاحبه می دهد و نهایتاً سالی یکی- دو گفت و گوی مطبوعاتی انجام می دهد. این جدیدترین صحبت های سینا حجازی است که در آن برای اولین بار به ماجرای علاقه اش به بازیگری، حرف های مشترکش با محسن چاوشی، جزئیات آلبوم جدید و خیلی چیز های دیگر اشاره کرده است.
سیاست خاصی را برای انتشار تک آهنگ هایت دنبال می کنی؟
فکر می کنم برای اینکه مردم آلبوم یک خواننده را بخرند باید او را بشناسند. فکر نمی کنم کسی آلبوم خواننده ای که نمی شناسد را صرفاً به خاطر عکس روی جلد آلبوم خریداری کند. فکر می کنم برای انتشار یک آلبوم موفق، بهترین سیاست این است که اول خودت را به مردم معرفی کنی. من هم تصمیم گرفتم هر ماه یک تک آهنگ منتشر کنم تا از این طریق هم حضور داشته باشم و هم خودم را به مردم معرفی کنم. از طرفی فکر می کنم فضا طوری نبود که بتوان بدون هیچ پیش زمینه ای آلبوم داد.
منظورت شلوغی بازار موسیقی است؟
نه، به هرحال فضای کاری من یک مقدار متفاوت تر از کارهای مرسوم بازار موسیقی است. شاید یک مجموعه ده تراکی با این فضا خیلی زود از سوی مخاطب پس زده می شد. اما وقتی هر ماه یک آهنگ منتشر می کنی، مخاطب این فرصت را دارد که روی آثار فکر کند و با آن آشنا شود.
سال ۸۸ موسیقی را به صورت جدی آغاز کردی، یک مقدار دیر به سراغ موسیقی نیامدی؟
من خیلی وقت است که با موسیقی آشنا هستم و از ۱۲-۱۳ سالگی هم به سراغ سازهای کوبه ای رفتم. قبل از اینکه سال ۸۸ مسیر جدیدی را در موسیقی آغاز کنم، یک آلبوم کامل به همراه شهاب اکبری آماده کردم که همه ترانه هایش متعلق به امیر ارجینی بود. این آلبوم تجربه خوبی بود اما چیزی که می خواستم نشد و حس می کردم جنس دیگری از موسیقی در ذهنم است. به همین دلیل این آلبوم که نتیجه ۳-۴ سال تلاشم بود را کنار گذاشتم و دوباره شروع کردم.
اینکه نتیجه کار چند ساله ات آنطور که می خواستی نشد، تو را دلسرد نکرد؟
نه، ببین من معتقدم موزیک اول باید به دل خودت بنشیند تا بتواند روی مخاطب اثر لازم را بگذارد. آن آلبوم کارهای بسیار خوبی داشت اما خیلی پاپیولار بود و هیچ ربطی به سبکی که امروز دنبال می کنم نداشت.
و چی شد که به «لیلی» رسیدی؟
«لیلی» اولین کاری بود که خودم نوشتم، ساختم و تنظیم کردم. قبل از اینکه به این تراک برسم، فکر می کنم ۲۰ قطعه ساختم که هیچ کدام آن چیزی که می خواستم نبود. محسن چاوشی عزیز هم واقعاً در این مسیر صبوری کرد. این کارها را می ساختم و برای محسن می گذاشتم تا او نظرش را بگوید، او هم با صعه صدر و حوصله کارها را می شنید و اشکالات کار را به من گوشزد می کرد. وقتی «لیلی» را برای محسنplay کردم، محسن گفت دو حالت برای این آهنگ ممکن است ایجاد شود. یا اتفاق فوق العاده ای برای آن میفتد یا اینکه فضای آهنگ را مسخره می کنند.
می دانستی «لیلی» آهنگ مورد علاقه کارلوس کی روش است و قبل از بازی های تیم ملی ،این آهنگ بارها در اتوبوس، برای بچه ها پخش می شود؟
واقعاً؟ از این موضوع خبر نداشتم. راستش اصلاً فوتبالی نیستم اما خیلی خوشحالم از اینکه «لیلی» توانسته به بچه های تیم ملی انرژی بدهد.
و در مورد کی روش چه نظری داری؟
سلام من را بهش برسان و بگو بابت خداحافظی که با مربی کره داشتی ممنون.
نوع موسیقی که دنبال می کنی نزدیک به موزیک آمریکای جنوبی و آمریکای لاتین نزدیک است، کشش به سمت این نوع موسیقی اتفاقی بود یا خودت به این ژانر علاقه داشتی؟
من سازهای کوبه ای را با کمک همایون نصیری یاد گرفتم. همایون خیلی اصرار داشت که برای یادگیری بهتر ریتم ها آثار «کارلوس سانتانا» را گوش کنم. به همین دلیل ناخودآگاه هم برای لذت بردن از موسیقی و هم تمرین ریتم ها به سمت موسیقی آمریکای جنوبی و لاتین (رگه) کشیده شدم. فکر می کنم کار خودم هم تلفیقی است از موسیقی آمریکای لاتین و لحن های ایرانی که شاید مخصوص خودم است.
نوع ترانه هایت جوری است که شاید خیلی از آن ها پشت خط قرمز مجوز باقی بمانند، از این قضیه نمی ترسی که با ورود به دنیای مجاز و رعایت چهارچوب های مشخص آن، نوع موسیقی ات هم تغییر کند؟
تو وقتی به کار هنری می کنی، نسبت به مخاطبینت مسول هستی. به قول خسرو شکیبایی؛ تو تا آخر عمر نسبت به کسی که علاقمندش کردی مسولی! تو به عنوان خواننده یک روز با خودت می گویی که بالاخره من باید یک روزی برای کسی که می خواهد من را بشنوند اجرا بگذارم و روی استیج حاضر شوم یا خیر؟! اگر بخواهم کنسرت بگذارم باید آلبومی درهمین چهارچوب هایی که می گویی منتشر کنم. حس می کنم الان دیگر وقتش رسیده که یک مجموعه منسجم به نام آلبوم منتشر کنم. البته می توان یک سری حرف ها را به وسیله آلبوم زد و یکسری صحبت ها را هم به کمک تک آهنگ ها بیان کرد.
قرار است در آلبوم اولت شاهد یک سینا حجازی جدید باشیم یا با کمترین تغییر نسبت به سبک فعلی ات آلبوم را روانه بازار خواهی کرد؟
در آلبوم هم سعی می کنم همین سبک فعلی را ادامه دهم. اگر دقت کرده باشی می بینی که من وقتی تیتراژ تلویزیونی هم خواندم همان سبک قبلی ام را ادامه دادم. یا در «خلیج ایرانی» که به همراه محسن چاوشی اجرا کردیم و بارها از شبکه های مختلف تلویزیونی هم پخش شد، همان سینای همیشگی بودم. فکر می کنم مقوله های کار نشده زیادی در حوزه به اصطلاح مجاز وجود دارد که تو می توانی به سراغ آن ها بروی و الزاماً نیازی نیست که کار هنجارشکن خاصی انجام دهی.
یک مقدار در آلبومت برایمان بگو.
این آلبوم که هنوز نامی برای آن انتخاب نکرده ام، آلبومی است که کارهای عاشقانه اش بیش از ژانرهای دیگر است. یک مقدار فضای تنظیم ها را تغییر داده ام و لحن ملودی هایم را هم یک مقدار ایرانی تر کرده ام تا آلبوم بتواند طیف بیشتری از مخاطب را پوشش دهد.
فضای کلی آلبوم شاد است؟
بیشتر حس می کنم آلبوم خوشحال است تا شاد! حتی یک جاهایی غمگین است اما در نهایت به امید منتهی می شود.
ترانه ها و تنظیم های آلبوم متعلق به کیست؟
همه کارهای آلبوم را به جز میکس و مستر خودم انجام می دهم.
نگران نیستی لهجه کارها تکراری شود؟
فکر می کنم آلبوم باید متنوع اما تقریباً یک رنگ باشد. البته من هم با تو موافقم که بهتر است از تنظیم کننده ها و ترانه سراهای متفاوت اما هم عقیده با خودت استفاده کنی. اما من واقعاً نمی دانم باید تنظیم کار «رگه» را به چه کسی بسپارم. من در فضایی دارم کار می کنم که خودم هم در حال آزمون و خطا هستم.
و قرار است چه زمانی منتشر شود؟
تمام تلاشم را می کنم که آلبوم تا آخر سال آماده شود.
آهنگ هایی که با ترانه های حسین صفا انجام دادی، کارهای موفقی بوده اند، چرا به سراغ حسین صفا رفتی؟
من و حسین یک سال هم خانه بودیم. اوایل فکر می کردیم از نظر تفکر هنری به هم هیچ ارتباطی نداریم و تصور می کردیم نمی توانیم با هم کار کنیم. من در ترانه و موزیک به تصویر سازی معتقدم اما حسین به ساخت مضمون اعتقاد دارد. اما یک جایی به این نتیجه رسیدیم که می توانیم با هم کنار بیاییم و من از تصویرهای حسین استفاده کنم. بعد از یک سال دیدیم وجوه مشترکی هم داریم و می توانیم گاهی با هم همکاری داشته باشیم. البته من معتقدم خواننده های ایرانی باید یک مقدار مولف تر باشند. اگر من ِ سینا مولف باشم هم موفق تر خواهم بود و هم شنونده ام را با رشد خودم به سمت جلو حرکت می دهم.
فکر می کنم برگ برنده اکثر کارهایت هم همین تصویر سازی است که می گویی، چی شد که به تصویر سازی رسیدی؟
شاید به این دلیل است که فرزند ِ یک بازیگرم. سعی می کنم ترانه هایم شبیه به یک سناریو باشد. حتی در تنظیم هم تلاش می کنم سازها را آرام آرام به کار اضافه کنم تا مثل یک فیلم سینمایی دارای فراز و فرود باشد.
«مسیر انحرافی» تجربه موفقی برای تو بود. چرا این حضور در رسانه ای مثل تلویزیون برای سینا حجازی ادامه پیدا نکرد؟
راستش مردم یک مقدار تند به حضور در تلویزیون نگاه می کنند. وقتی آهنگی از رسانه ای مثل تلویزیون پخش می شود موضع گیری می کنند که این موضع گیری برای «مسیر انحرافی» خیلی شدید بود. اما به نظر من رسانه، رسانه است و باید به این توجه داشت که چه چیزی از آن تریبون بیان می شود. فعلاً این رسانه است که مجاز بودن یا نبودن کار مرا تعیین می کند. یعنی شما آهنگی که از سایت «رادیو جوان» دانلود می کنید را غیرمجاز می نامید و آهنگی که از رادیو یا تلویزیون می شنوید را مجاز می نامید. البته به نظر من این دسته بندی ها درست نیست. من معتقدم موسیقی غیر مجاز وجود ندارد و ذات موسیقی نجیب است. این شعر و ترانه است که می تواند باعث انحراف موسیقی شود.
با این تفاسیر اگر به تو بگویند خواننده زیر زمینی ناراحت می شوی؟
نه. واژه زیر زمینی برای من دوست داشتنی است. مردم کارهای زیرزمینی را بیشتر دوست دارند. اگر توجه کنی می بینی که مردم ورژن زیر زمینی اکثر خواننده ها را بیشتر از ورژن مجاز آن ها دوست دارند. من اصلاً از برچسب زیرزمینی ناراحت نمی شوم. حتی در جشن «موسیقی ما» وقتی متوجه شدم هیچ کدام از خواننده های زیرزمینی اجازه حضور در این مراسم را ندارند و فقط من می توانم در این جشن حضور پیدا کنم، دلسرد شدم و نرفتم چون هنوز خودم را جزو اهالی زیرزمین می دانم. فکر می کنم موسیقی زیر زمینی یک نجابت خاص دارد چون تو از همه چیز می گذری و فقط به عشق موسیقی و مردم کار می کنی…
پدرت بازیگر و دوست صمیمی داریوش مهرجویی است، با این تفاسیر چرا بازیگر نشدی؟
تا الان همیشه در مواجه با این سوال می گفتم سینما را دوست ندارم و به همین دلیل به سراغ بازیگری نرفتم اما واقعیتش این است که یک بار به سراغ بازیگری رفتم و تست هم دادم. حوصله داری داستانش را برایت تعریف کنم؟
حتماً…
من و پسر آقای جیرانی در یک مدرسه و کلاس و نیمکت درس می خواندیم. جالب است که نه او می دانست پدر من بازیگر است و نه من خبر داشتم که او پسر فریدون جیرانی است. هر از چند گاهی به خانه یاشار می رفتم و با هم موزیک گوش می دادیم. یک روز که کتابخانه بزرگ خانه شان را دیدم به یاشار گفتم شغل پدرت چیست؟ به قیافه ات نمی خوره پدرت آدم حسابی باشه (خنده) یاشار هم گفت پدرم فریدون جیرانی است. گفتم فریدون جیرانی کیه؟ گفت کارگردان فیلم قرمز. آن زمان هم فیلم قرمز خیلی سر و صدا کرده بود و تا اسم این فیلم را آورد متوجه شدم آقای جیرانی کیست. آن جا من هم گفتم که پسر صدر الدین حجازی هستم. یاشار نزد پدرش رفت و گفت بابا می دانی سینا پسر آقای حجازی است؟ آقای جیرانی هم علی رغم اینکه از من زیاد خوشش نمی آمد (به دلیل شیطنت های دوران نوجوانی) خیلی با احترام با من برخورد کرد. این موضوع گذشت تا آقای جیرانی من را برای بازی در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» معرفی کردند. در نهایت پیش حبیب رضایی رفتم تا من را ببیند و تست دهد. آن روز خانم علیدوستی که آن روزها بازیگر آماتوری بودند هم حضور داشتند و یک سری عکس هم با یکدیگر گرفتیم. آقای رضایی هم گفتند به نظرمن برای این نقش مناسبی، یک هفته دیگر تماس می گیرم تا دورخوانی را آغاز کنیم. در نهایت بعد از یک هفته با من تماس گرفتند و گفتند آقای صدرعاملی تصمیم گرفته پسر خودشان در این نقش بازی کند. آنجا بود که تصمیم گرفتم هیچ وقت کاری را انجام ندهم که همه چیزش در اختیار خودم نیست.
با توجه به اینکه دوست صمیمی چاوشی هستی، چقدر روی موسیقی هم تاثیر می گذارید؟
همانطور که می دانی موسیقی ما هیچ ربطی به هم ندارد. در «پرچم سفید» هم محسن لطف کرد و این افتخار را داد تا تنظیم دوتا از آهنگ ها را من انجام دهم. البته شاید در ظاهر نوعی موسیقی ما از نگاه مردم خیلی بی ربط باشد و من خوشحال ترین خواننده و محسن جدی ترین خواننده تلقی شویم. اما اگر عمیق تر به ماجرا نگاه کنی متوجه می شوی که هر دوی ما یک حرف می زنیم و مقصد یکی است و همان درد و ناراحتی نسل ماست. محسن جدی تر و رئال تر و من با طنز تلخ حرف هایمان را می زنیم. نسل ما نسل تلخی است. فکر می کنم فصل مشترک کار من و محسن همین درد ها و ناراحتی است که من با زبان خودم و محسن با نگاه خودش آن را بیان می کنیم. البته محسن در عالم دوستی از هیچ کمکی برایم دریغ نکرده و تجربیاتش را در اختیارم قرار داده است.
واقعاً به این موضوع اعتقاد داری؟
بله، محسن چندین قدم جلوتر از من است و خیلی مسائل را رد کرده و در این مسیر کمک های زیادی به من داشته و تجربیاتش را در اختیارم قرار داده است.
یک جمله در مورد محسن چاوشی برایمان بگو…
رفیق روزهای خوب، رفیق خوب روزها
حرفی مانده که برایمان بگویی؟
باید از همسایه طبقه پایین تشکر کنم که در این چهار سال من را تحمل کرد و سر و صداهای من را تاب آورد. از دوستان و خانواده ام هم ممنونم که در کنارم هستند.
دیدگاهتان را بنویسید