×
×

گفت‌وگو با علی صمدپور به بهانه انتشار آلبوم مشترکشان با حسین کمانی
علی صمدپور: این «تلفیق» به معنای موسیقی تلفیقی نیست

  • کد نوشته: 375824
  • 01 اردیبهشت 1399
  • ۰
  • آلبوم تلفیق حاصل همنشینی رباب و گیتار به نوازندگی علی صمدپور و حسین کمانی است.

    علی صمدپور: این «تلفیق» به معنای موسیقی تلفیقی نیست
  • سیامک قلی زاده: آلبوم تلفیق حاصل همنشینی رباب و گیتار به نوازندگی علی صمدپور و حسین کمانی است. علی صمدپور از جمله آهنگسازانی است که در حوزه‌های مختلف موسیقی ایران فعالیت داشته؛ ساخت موسیقی فیلم را به شکل جدی دنبال کرده، با افسانه رثایی آلبوم مه برایان را منتشر کرده، مدت زیادی در کنار حسین علیزاده حضور داشته، در زمینه نشر موسیقی به واسطه مجموعه‌های «گوش» در نشر ماهریز و بعد به شکل جدی تر در انتشارات خانه هنر خرد فعالیت کرده، از سردبیران رسانه نویز است و در انتشار کتاب‌های آموزشی موسیقی هم دستی بر آتش دارد. حسین کمانی متولد سال ۱۳۶۹ در تهران است و از یازده سالگی فراگیری گیتار فلامنکو را آغاز کرده. او با آلبوم‌های از آندلس تا گلشهر و وقتی جایی شناخته می‌شود. تلفیق از که شش قطعه دارد آخرین آلبوم منتشر شده از نشر خانه هنر خرد است که بیشتر به واسطه مجموعه‌ی احوالات شخصی شناخته می‌شود. به بهانه انتشار این آلبوم با علی صمدپور گپ و گفت کوتاهی داشتیم.

    • چطور تصمیم گرفتید در این وضعیت اپیدمی کرونا آلبومتان را منتشر کنید؟

    ما دیدیم از این راه قرار نیست پول‌دار شویم و کیسه‌ای برای درآمدزایی ندوختیم و فقط موسیقی برایمان مهم است. فکر کردیم در این شرایط حداقل آلبوم بهتر شنیده می‌شود و همه دقت بیشتری دارند. از آبان ماه هم این آلبوم آماده بود اما شرایط خوبی برای انتشارش فراهم نشد. از طرفی افقی هم برای آینده وجود نداشت. فکر می‌کنم آثاری شبیه به اثر ما حدود هزار نسخه در یک سال یا دو سه هزار نسخه در دو سال فروش می‌رود و بعد از آن فروش ۳۰۰ یا ۴۰۰ نسخه‌ای در هر سال. من فکر کردم آدم‌ها در خلوت خودشان هستند و اثر ما هم از جمله آثاری نیست که مخاطب با سهل انگاری و بدون تمرکز گوش کند. همچنین مخاطب خودمان هم در این موقعیت شرایط بهتری برای شنیدن اثر دارند.

    • تولید این آلبوم بر اساس ایده اولیه خاصی شکل گرفت یا فقط از دونوازی دو دوست آغاز شد؟

    این مجموعه در واقع در ادامه پروسه‌ی طولانی‌تری شکل گرفت. در دوران ضبط آلبوم از «آندلوس تا گلشهر» اثر حسین کمانی من، حسین و پویا محمودی، ناهار می‌خوردیم و آنجا صحبت از این شد که موسیقی آندلس ویژگی کشورهای شرقی از جمله ایران را دارد. از طرفی پاکو هم قطعه‌ای دارد به نام «زریاب» که قرار شد ما این قطعه را بازنوازی کنیم. ساختار قطعه به گونه‌ای بود که براساس تم هر نوازنده پارت خودش را می‌نوازد. من رباب آن قطعه را نواختم و البته پویا محمودی هم قسمتی را نواخت. پس از آن یکی از قطعه‌های «در میان ابرها» را کار کردیم که در این آلبوم هم به اسم عربیکا آماده است. آن زمان ضبطش کردیم و کنار گذاشته شد. یکی دو سال بعد به پیشنهاد حسین ما شروع کردیم و دوباره روی عربیکا کار کردیم. پس از آن هم سراغ قطعه دیگری رفتیم. در آلبوم قطعات اول، دوم و سوم براساس تم‌هایی بود که من قبلا ساخته بودم. تم قطعه چهارم را روی رباب اخیرا ساختم و با جلسات تمرین طولانی تکمیل کردیم. پس از آن به آلبوم فکر کردیم و دو قطعه آخر اضافه شد.

    • چرا نام «تلفیق» را برایش انتخاب کردید؟ استفاده از کلمه‌ای که تا حد زیادی در موسیقی ایران مناقشه برانگیز است ریسک نبود؟

    من هم از معترضان نام موسیقی تلفیقی هستم. کاری هم ندارم که در جای دیگری از جهان این نام وجود دارد یا خیر. به نظرم در ایران این نام برای دو نوازی دو نفر صرفا با دو ساز متفاوت، زیادی است. معتقدم فرهنگ‌ها هستند که باید با هم آمیزش پیدا کنند. معنای دقیق تلفیق را در پوستر این آلبوم نوشتم و معتقدم تلفیق در معنای مرسوم این روزها غلط است. اینجا منظور از تلفیق موسیقی تلفیقی نیست. می‌دانم نام شک برانگیزی بود اما من به خاطر معنای فرهنگ نامه‌ای کلمه تلفیق، این نام را انتخاب کردم. یعنی آمیختن دو چیز بی‌ربط به هم (نه به معنای منفی) و به وجود آوردن چیز جدیدی که دیگر دو عنصر قبلی قابل تفکیک نیستند. در این آلبوم گیتار و رباب به تنهایی معنی ندارند و قابل تفکیک نیستند در عمل من صدای یک ساز جدید را می‌‌شنوم.

    • ساخت قطعات به چه روشی انجام شده؟ یک تم مشخص و بداهه نوازی بر اساس آن؟ یا براساس آهنگسازی دقیق؟

    قطعه یک تا چهار بر اساس تم هایی که من روی رباب ساختم شکل گرفت اما در جلسات تمرین خیلی وقت‌ها من جمله‌های جدیدی روی تم‌های خودم نوشتم. در قسمت‌های زیادی هم حسین تم‌های من را بسط و گسترش داد. با دقتی که وجود داشت در عمل یک آهنگسازی دقیق دونفره بوده است. با وسواس زیادی شکل گرفته و من در این نوع کار ارجحیتی بین اول نوشته شدن بعد نواختن یا برعکس‌اش نمی‌بینیم. به نوعی یک بداهه کند دائمی است که دو سال طول کشیده و جمله به جمله حتی نت به نت شکل گرفته است و از هر نظر قابل نوشته شدن است. ایده‌ی قطعات پنج و شش بر اساس «نهاوند کبیر» منسوب به عبدالقادر مراغی است که ما بازی‌هایی با آن انجام دادیم. من از ته به سر نواختم و حسین برعکس و پس از هر دُور یک میزان را درست نواختیم به همین خاطر به مرور یادآوری کندی رخ می‌دهد و رفته رفته ملودی کامل می‌شود. قطعه ششم بر اساس «شش آواز» منسوب به عبدالقادر است که ایده متفاوتی دارد. در حالت اصلی شش مقام معرفی می‌شود که در هر دور یک مقام است که دو بار تکرار می‌شود. در اثر ما حسین دقیقا همان نسخه اصلی را می‌نوازد و من برای هر جمله که دو بار تکرار می‌شود یک کنترپوان ساختم. درواقع بعضی مواقع برای یک جمله دو کنترپوان ساختم و برخورد متفاوتی کردم.

    • در رابطه با انتخاب نام قطعات هم اندکی توضیح دهید چرا که همیشه انتخاب نام برای قطعات بی‌کلام داستان یا چالش جذابی دارد.

    «میناب» و «بندر» و «عربیک»ا بر اساس حس و حال محیط‌ها ساخته شده است و من از جایی این تم‌ها را استخراج کردم. اگر گام‌های پنتاتونیک وجود دارد یا مثلا حس و حالی از موسیقی بلوچی یا جنوبی وجود دارد من از جایی اسخراج نکردم و تنها حس‌هایی است که من از محیط‌ها گرفتم. قطعه چهارم نامش «پاژ» است و نام دِهی است که فردوسی در آن بدنیا آمده. این قطعه حس و حال باستانی به من منتقل می‌کرد و این دلیل انتخاب نامش بود. قطعه پنجم به دلیل اینکه یادآوری کندی از تاریخ سپری شده است نامش «تذکار» شد. قطعه ششم هم نام اصلی‌اش را نگه داشتیم؛ «شش آواز».

    منبع: موسیقی ما
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *