×
×

استعدادی بزرگ که شناخته نشد

  • کد نوشته: 331043
  • 17 آذر 1398
  • ۰
  • استعدادی بزرگ که شناخته نشد

  • محمد متوسلانی: حقیقت ماجرا این است که من اگر بخواهم درباره تمام مسائلی که میان من و گرشا [رئوفی] پیش آمده است، حرفی بزنم یک کتاب بزرگ می‌شود.

    گرشا رئوفی یک استعداد بزرگ در سینما بود و آن‌طور که باید و شاید از او استفاده نشد و آن‌طور که شایسته‌اش بود، شناخته نشد. علت این موضوع هم به دلیل این است که خودش هم کوتاهی کرد و این موضوع را زیاد جدی نگرفت. شاید به دلیل این‌که خودش به این چیزها زیاد اهمیت نمی‌داد. می‌توان گفت او یک آدم درویش مسلک بود و این درویش مسلکی بیش‌تر به سبب رفتار کلی و ذهنیش نسبت به مسائل بود.

    با این درویش مسلک بودنش نه خانقاهی می‌رفت و نه اهل تظاهر بود و در کل رفتارش یک جور بی‌نیازی را به رخ می‌کشید. آدمی بود که سرش به زندگی خودش گرم بود و با آن شادی‌های کوچک شاد می‌شد. بلند پروازی‌های آن‌چنانی و کوششی برای به دست آوردن چیزهای اضافه نداشت و به آنچه که بود و آنچه که داشت، قانع بود و همان‌طور زندگی می‌کرد که دوست داشت. گرشا، شاید با خیلی از مسائل منطقی که به او گفته می‌شد، موافقت نمی‌کرد چرا که بسیاری از آن منطق‌ها را قبول نمی‌کرد و در قید و بند این چیزها نبود. او بیشتر حسی زندگی می‌کرد و روی اصولی پیش‌ می‌رفت که می‌دانست درست است.

    من، گرشا رئوفی و منصور سپهرنیا، یک دوره طولانی با هم کار می‌کردیم و بعد از آن که گروه کمدی‌مان از هم پاشید، او دیگر فعالیت زیادی نداشت. ما یک مدت بسیار طولانی با هم زندگی می‌کردیم و هر روز یکدیگر را می‌دیدیم. گرشا برای دختر من مانند عمو بود. همینطور همسر مرحوم من، میهن بهرامی به او می‌گفت عمو گرشا. او مثل عضوی از خانواده کنار ما بود و با ما زندگی می‌کرد، من فکر نمی‌کنم همچین رابطه‌ای بین افراد در سینما وجود داشته باشد.

    من هیچ وقت تصور نمی‌کنم که گرشا نیست و انگار فقط مدتی است که او را نمی‌بینم و در جای دیگری است. او برای من همچنان وجود دارد و نمی‌توانم نبودش را باور کنم، مانند تمام افراد دیگری که دوست‌شان داشتم و دارم. بسیاری از نزدیکانم، بستگانم و دوستانم، دیگر کنار من نیستند و نمی‌توانم نبودشان را باور کنم؛ مثل پدرم، مادرم و همسرم که معتقدم فقط در کنار من نیستند و نبودنشان برای من بسیار سخت است.

    محمد متوسلانی، منصور سپهرنیا و گرشا رئوفی

    *این یادداشت شفاهی به مناسبت ۱۷ آذر، سالروز درگذشت گرشا رئوفی تهیه شده است

     

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *