«اغلب نوحهخوانان یا روضهخوانان اطلاعاتی از موسیقی ندارند. میبینیم که تلویزیون هم نوحهخوانی آنها را پخش میکند و در نتیجه جوانترها نحوه نوحهخوانی آنها را میبینند و از همان تقلید میکنند.»
در ارتباط با ضرورت پاسداری از موسیقی مذهبی محرم، این بار با داوود فتحعلیبیگی صحبت کردیم. او در تعزیه و نمایشهای آیینی فعالیت دارد و به گفته خودش کتابی را تحت عنوان آشنایی با مبانی شبیهخوانی از منظر نمایشی نوشته که در آن به موسیقی مذهبی نیز پرداخته است.
موضوع مصاحبه را با فتحعلیبیگی در میان میگذاریم که به ایسنا میگوید: زمانی که موسیقی ایرانی وارد حوزه مباحث مذهبی شد، عدهای از هر بخش مانند روضهخوانها، نوحهخوانها یا افرادی که در تعزیه فعال بودند، با توجه به هدف و نوع بهرهبرداری خود بخشهایی از این موسیقی را استفاده کردند. این افراد در دوره خود کسانی بودند که مثلا نوحهخوانی را میشناختند و یاد گرفته بودند؛ یعنی میدانستند که اگر قرار است افشاری بخوانند چگونه باید بخوانند.
او ادامه میدهد: متأسفانه امروزه نمیتوان به اشعاری که در نوحهها استفاده میشود شعر گفت؛ چراکه بیشتر بخش کلام نوحه و مرثیههای امروزی یک کلام موزون دمدستی و سبک است که توسط رادیو و تلویزیون رواج یافته است. همچنین در رادیو و تلویزیون میبینیم که تنها مداحی چهار یا پنج نفر آدم مشخص پخش میشود و هر شبکهای هم که بزنیم اینها را میبینیم. از طرفی خود همین افراد نوحهخوان نیز دریغ میکنند که شعرهای خوب از شاعران مرثیهپرداز موجه را انتخاب کنند. خیلی وقتها میبینم که خودشان چیزهایی سر هم کرده و میخوانند. منظوم کردن کلام را خیلیها میتوانند انجام دهند ولی هر چیزی شعر و ادبیات به مفهوم ادبی و هنریاش نیست.
فتحعلیبیگی به آشنا نبودن نوحهخوانان با موسیقی اشاره و اظهار میکند: اغلب نوحهخوانان یا روضهخوانان اطلاعاتی زیادی از موسیقی ندارند. میبینیم که تلویزیون نوحهخوانی آنها را پخش میکند و در نتیجه جوانترها نحوه نوحهخوانی آنها را میبینند و از همان تقلید میکنند. زمانی که الگوسازی نمیکنیم و نوحهخوانی و پخش آن را در انحصار یک عده خاص که علم به موسیقی ندارند قرار دهیم، نتیجه همین میشود.
او در ادامه به بحث لزوم نظارت بر مداحیهایی که انجام میشود میپردازد و میگوید: در جاهای مختلف کلاسهای آموزش مداحی زیادی داریم، اما آیا نباید نظارتی بر این کلاسها باشد که چه آموزش میدهند؟ در سال، نوارهای صوتی نوحهخوانی زیادی منتشر میشود که خیلی از آنها اصلا کیفیت ندارند. باید دید که از کجا مجوز میگیرند؟ اگر مجوز نمیگیرند پس چرا کسی نظارت نمیکند؟ ما مرکز موسیقی و سرود صداوسیما، وزارت ارشاد، دایره امر به معروف و نهی از منکر و … را داریم. ولی هیچ کدام از اینها خود را موظف نمیدانند و تشکیلات ناظری هم نیست. نمیگویم چیزی را سانسور کنیم بلکه باید به صورت کارشناسی نظارت شود؛ چراکه موسیقی ما در حال تخریب است.
فتحعلیبیگی در همین راستا به تعزیه اشاره میکند و میگوید که این اتفاق در آنجا نیز در حال رخ دادن است. در تعزیه نیز اساتید فن حضور ندارند و آنهایی که تخصصی ندارند نکاتی که شاید مربوط نباشد را وارد موسیقی تعزیه میکنند.
او درباره راهکار پیشنهادی برای حل مشکلات موسیقی مذهبی میگوید: مهمترین کار، الگوسازی و ارائه نمونههای اصیل است. زمانی که نمونههای اصیل ارائه، الگوسازی و پخش شود، در نهایت به گوش مردم خواهد رسید و مردم اثرات آن را خواهند دید. درواقع باید با استفاده از مداحان سرشناس، نوحههای مناسب و اصیل را مدام در ایام عزاداری در رادیو و تلویزیون پخش کنند. البته یک سری کارها شده و دفتر ادبیات و هنر حوزه هنری کارهای خوبی در این زمینه کرده است، منتهی آن مرکزی که اینها را منتشر کند کجاست؟ چرا رادیو تلویزیون نباید اینها را پخش کند؟
این بازیگر ادامه میدهد: برخی از مداحان ترانههای لس آنجلسی را کپی میکنند، کسی که مداحیاش در تلویزیون پخش میشود باید حداقلهایی از موسیقی را بداند و حد و حدودهایی را رعایت کند. هرکسی که نمیتواند شعر بگوید. «حسین جان علی اکبرت کو» را همه میتوانند بسازند. مشکل ما اینجاست که درست و حسابی به کسانی که باید، بها نمیدهیم. ما صدها مداح تراز اول داریم. مداحانی که دهانشان را باز میکنند گهربار است و کلام فاخر میگویند ولی کسی توجهی نمیکند. البته تا زمانی که مرکز قدرتی که این قضیه را هدایت میکند تصمیم نگیرد اتفاقی رخ نخواهد داد.
او در پایان با بیان اینکه گوش مردم و سلیقه آنها را خراب کردهایم و قرار نیست به هر بهانهای مردم را جذب کنیم، میگوید: موسیقی مذهبی دوران قاجار را هر جا پخش کنند همه جذب میشوند. قرار است حقیقتی را مطرح کنیم و یک هنر را رواج دهیم که بتواند اصالت داشته باشد. اکنون بعضیها درباره تعزیه میگویند که بیاییم نوآوری کنیم. اما چه نوآوری؟ با کدام متخصص خود میخواهی نوآوری کنی؟ حال نوآوری که کردی چه کسی میخواهد تبلیغ کند؟ میآیند از اساس خراب میکنند و میگویند که نوآوری کردهاند. یکی برمیدارد کیبورد میآورد یکی طبل. هر کس یک ساز میآورد. به هر حال در هر چیزی نظم و نظام بوده و باید به همین صورت ادامه پیدا میکرد. اگر حسینههای داخل بازار را ببینیم هنوز نمونههای سنتی را میخوانند و همانگونه عزاداری میکنند و وقتی که میشنویم هم ویژگی حماسی دارد و هم ویژگی غم و اندوه. کلام انسان را درگیر میکند و تا اعماق وجود آدم نفوذ میکند.
دیدگاهتان را بنویسید