×
×

هدف، حفظ موسیقی محلی با هر وسیله‌ای است

  • کد نوشته: 22790
  • 01 مهر 1391
  • ۰
  • غلامعلی پورعطایی گفت: از آنجایی که موسیقی نواحی در حال از بین رفتن است،ما باید به کمک موضوعات مختلف سعی در زنده نگه داشتن آن داشته باشیم؛حالا فرقی ندارد که آن موقع من به لحاظ جغرافیایی از نزدیک درگیر جنگ بوده‌ام یا نه! غلامعلی پورعطایی که با گروه محلی ردیف در چهارمین دوره جشنواره موسیقی […]

  • غلامعلی پورعطایی گفت: از آنجایی که موسیقی نواحی در حال از بین رفتن است،ما باید به کمک موضوعات مختلف سعی در زنده نگه داشتن آن داشته باشیم؛حالا فرقی ندارد که آن موقع من به لحاظ جغرافیایی از نزدیک درگیر جنگ بوده‌ام یا نه!

    غلامعلی پورعطایی که با گروه محلی ردیف در چهارمین دوره جشنواره موسیقی مقاومت حضور داشت در گفتگوی اختصاصی با هنرآنلاین، روند این جشنواره را ارزیابی کرد و از ارتباط خود با این نوع موسیقی سخن گفت.آنچه در پی می آید گفتگوی اختصاصی خبرنگار هنرآنلاین با این موسیقی دان ردیفی استان خراسان است :

    *به اعتقاد شما برگزاری چنین جشنواره هایی با محوریتهای مختلف که موضوعاتی اینچنین دارند، در رشد روبه بهبود موسیقی کشور، چه تاثیری می توانند داشته باشند؟

    – اینگونه مراسم، همایشها، گردهمایی ها، سمینارها و مراسم می تواند کمک خوبی به موسیقی کند؛حتی اگر در مدت زمانی کمتر از چند دقیقه هم برگزار شوند می توانند کمک قابل توجهی به رشد موسیقی داشته باشند.به هرحال بی تاثیر نبوده و اثر خود را خواهد گذاشت.در مجموع برگزاری این جشنواره با چنین موضوعی می تواند راهگشای برخی از گروههای موسیقی باشد؛ چرا که برخی از این گروهها فرصت دیده شدن ندارند و نمی توانند خود را به جامعه موسیقی و مردم نشان بدهند.
    به اعتقاد من تاثیری که این جشنواره و جشنواره های مشابه بر روی موسیقی گروههای شهرستانی دارند را نمی توان نادیده گرفت.

    *جشنواره توانست به موضوع خود وفادار بماند؟

    -تا حدودی بله !ولی آنچه مطرح است این است که یک جشنواره با یک موضوع مشخص نمی تواند به تمامی موضوعات اعم از عرفانی، معنوی، اجتماعی، آیینی، مناجات، مدح، منقبت خوانی ، داستانسرایی ، شعر و موسیقی و … را در بر بگیرد. همه اینها در یک جشنواره نمی گنجد. هرکس به دنیا بیاید حتی اگر هم نخواهد به زور او را از دنیا می برند و تنها چیزی که می ماند، همین هنرهاست. نه این جشنواره بلکه هر جشنواره ای که برگزار شود می تواند تاثیرگذار باشد؛به ویژه اینکه ظرف مدت چند روز برگزار می شود و همه گروهها از شهرهای مختلف می توانند از نزدیک با هم در ارتباط بوده و با هم تبادل نظر کنند. وقتی یک گروه خراسانی در این جشنواره ها شرکت می کند از نزدیک با لهجه های مختلف موسیقی های بومی و محلی آشنا می شود و می تواند از آنها تاثیر بگیرد. در این صورت می تواند از نزدیک با همه هنرمندان موسیقی اختلاط کند و در مسیر درست تری گام بردارد.

    *فکر می کنید موسیقی محلی شما توانسته جو موسیقی مقاومت را در این جشنواره تحت تاثیر قرار دهد؟

    – قطعا باید این اتفاق بیافتد. من تا جایی که توانسته ام سعی کرده ام کارهای ارزشی بومی و محلی ارائه کنم اما شاید نتوانم در جشنواره ای مثل جشنواره مقاومت حق مطلب را ادا کنم.

    *این دوره از جشنواره با آنچه که در سالهای پیش برگزار شده بود، چه تفاوتهایی داشته است؟ آیا پیشرفتی نیز داشته است یا درجا زده است؟

    -نه بسیار خوب بوده و امکانات خوبی در اختیار گروههای شرکت کننده قرار دادند تا بتوانند دور هم جمع شوند و با ارائه موسیقی خود بازدهی خوبی در جشنواره داشته باشند. این جشنواره با موضوع مقاومت جشنواره ای قابل ارزش است و بسیار مفید است چون می تواند راه را برای گروههای نوپا بازکند و در عرصه موسیقی تاثیرگذار باشد.

    *ایرادی به این جشنواره از نظر شما نیست؟

    – این اجراها فقط درحد همین اجرا هستند و در واقع یک زمان مشخص در نظر گرفته شده تا گروهها بتوانند خود را معرفی کنند. اما این زمان اندک برای معرفی یک گروه و آثارش کافی نیست. شاید ۹۰ درصد از مردم نتوانند متوجه شوند که یک گروه که دراین جشنواره شرکت می کنند، در چه سبک و سیاقی کار می کنند و قرار است چه کاری ارائه دهند. حتی شاید متوجه نشوند که کسی که موسیقی را اجرا می کند، روی سن دقیقا چه کار کرده است و دارد چه می گوید و… در واقع هر کس برداشت خود را دارد و مصداق این ضرب المثل معروف است که هر کسی از ظن خود شد یار من!

    *گروههای شرکت کننده توانستند حق مطلب را با توجه به موضوه جشنواره ادا کنند؟

    -نسل ما در اوج جنگ بود و از نزدیک جنگ را لمس کرده بود .شایدمن که از ابتدا تا انتها در این مقاومت بوده ام، شاید بتوانم با جشنواره ای به نام مقاومت ارتباط برقرار کنم ولی جوانهایی که از جنگ فقط در حد یک نام آشنا هستند، با آن آشنایی نداشته و نمی توانند در جشنواره ای با موضوع مقاومت حص مطلب را ادا کنند؛ در صورتی که وقتی قرار است جوانها را وارد این عرصه کنیم باید از قبل آنها را توجیه و آشنا کنیم و در مورد مقاومت برایشان توضیح بدهیم.

    قطعاتی که در این جشنواره نواخته، خوانده و اجرا شد، الزاما همگی آنها مقاومتی نبودند؛ در حالی که هدف ما این نبوده که به نام مقاومت ۲-۳ قطعه را اجرا کنیم و بعد به فکر تمام شدن هذف خود باشیم. هدف اصلی این است که این موسیقی را برای نسلهای بعدی زنده نگه داریم.کمااینکه این موسیقی باقی می ماند تا همه بدانند رزمنده های ما چه رشادتها و چه مبارزاتی داشته اند و چه شجاعتها کرده اند و در مقابلش چه بهایی پرداخته اند.

    *گروه شما از مقاومت می گفت؟ اصلا در موسیقی نواحی چیزی به نام موسیقی مقاومت وجود داشت یا شما هم صرفا برای شرکت در جشنواره چند قطعه مناسبتی به کارهایتان اضافه کرده اید؟

    -سعی داشتیم که از مقاومت بگوییم و بتوانیم جوانهایی را که در روزهای جنگ نبوده اند با این موضوع آشنا کنیم. اما از آنجایی که موسیقی نواحی در حال از بین رفتن است، ما باید به کمک موضوعات مختلف سعی در زنده نگه داشتن آن داشته باشیم. فرقی ندارد که آن موقع من به لحاظ جغرافیایی از نزدیک درگیر جنگ بوده ام یا نه! اما آنچه مهم است این است که نه به اصل موسیقی محلی و نواحی خودمان لطمه ای وارد کرده ایم و نه به اصل موسیقی مقاومت! در اصل از هر دوی اینها کمک گرفته ایم تا در کنار یکدیگر به هدف خاصی منجر شوند.

    *به همین دلیل با خانواده تان همکاری کرده اید؟

    – شاید اگر خانواده ام هم نبودند با دیگران نیز به همین شکل کار می کردم؛ چرا که همانگونه که گفتم برای من شکل کارکردن بسیار اهمیت دارد و کیف کار کردن مطلوب من است. در این گروه و با اجرای فوق در واقع اصل موسیقی باقی مانده بود ولی کیفیت همان کیفیت بود و چیزی از آن کاسته نشده بود.

    *برای نزدیک شدن به موسیقی مقاومت شما در تنظیم قطعات خود از سازهای کوبه ای که سنخیتی با موسیقی خراسان ندارد، استفاده کرده اید؟

    -نمی توان اینطور گفت. شاید بشود از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کرد. من اینطور فکر می کنم که سازی مثل دوتار خراسان به قدری جاذبه داشته که توانسته سازی مثل دف را به خود جذب کرده و آن را با لهجه خود همراه کند.

    *در مورد ساز رباب که اصالتا یک ساز افغانی است نیز به همین شکل رفتار کرده اید؟

    -بله و سعی کرده ایم به جای اینکه مثلا تنبور و یا دوتار خراسان را به آنها بدهیم، آنها را به خود نزدیک کنیم و جذب موسیقی خود کنیم. مثلا دف که اصالتا سنندجی است را گرفته ایم و آن را با لهجه موسیقی خودمان آن را در گروه گنجانده ایم. اگر هم از دف به عنوان یک کاتالیزور برای حضور موسیقی در جشنواره یاد می کنید، باید بگویم که این طور نیست. سازها می توانند بدون در نظر خانواده خود با هر ساز دیگری که خواستند وصلت کنند .

    اساس کار گروه ما ردیف تلفیقی است اما ریشه، گفتمان و لهجه و آواز قطعات در واقع همان موسیقی خراسانی است که در تربت جام به کار می بریم.اینجا رباب یا دف همان کار را می کنند که دوتار انجام می دهد و کمانچه به آن پایبند است. قدرت این دوتار به قدری بوده که این سازها را وارد موسیقی خود و جذب خود کرده است .

    گفت و گو از:لی لا رضایی

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *