پرویز براتی: به تازگی تالار بزرگ سمفونی اسپیس نیویورک میزبان کنسرت دونوازی محمدرضا لطفی و محمد قوی حلم بود؛ رویدادی که آمریکاییها از آن بهعنوان «بازگشت استاد موسیقی ایرانی به نیویورک پس از ۱۹ سال» یاد کردند. این کنسرت طبق معمول کنسرتهای اساتید ایرانی در خارج، با استقبال مخاطبان ایرانی و غیرایرانی روبهرو شد و آنطور که «نیویورکتایمز» گزارش داده، حدود ۱۰هزار نفر را به تالار سمفونی اسپیس کشاند.
این کنسرت بخش آغازین تور موسیقی این نوازنده تار و سهتار در آمریکا و کانادا بود و بازتابهای متفاوت رسانهای در مطبوعات آمریکا و اروپا داشت. در حالی که «نیویورکتایمز» لطفی را نوازندهای دانسته که با سازش مخاطب را مسحور خود میکند، روزنامه ایرلندی «ایریشتایمز» او را به «دلتای میسیسیپی» تشبیه کرد که با سازش، موجب نزدیکی فرهنگها به هم میشود. این روزنامه ایرلندی در گزارشی نسبتا مفصل، جملهای به نقل از لطفی به این مضمون آورده که «موسیقی قادر به نجات ما انسانها از نابودی نیست؛ با این حال اصوات شیرین آن غیرقابل نادیده گرفتن هستند.» بخشهایی از گزارش این روزنامه اشاره به استقبال ۱۰هزار نفری مخاطبان در کنسرت نیویورک دارد و بخشی از توصیفهای جالب نویسنده در مورد این نوازنده و آهنگساز اینگونه گزارش میدهد: «لطفی ۶۵ساله با آن موهای سفید بلندش و محاسن به رنگ برف، شبیه عارفانی است که به جنگ نیروهای اهریمنی میروند. تجربه گوشسپردن به نوای ساز او دستکمی از گوشدادن به موسیقی نوازندگان بزرگ جاز آمریکا ندارد و البته این نکته عجیبی درباره موسیقی ایرانی نیست چراکه این موسیقی در گستره وسیعی از جهان شنیده شده است.»
همچنین پیتر جیشارپ، از کارشناسان موسسه معتبر موسیقی آمریکا از کنسرت لطفی با عنوان رویداد مهم تاریخی در موسیقی نیویورک یاد میکند و در گزارشی مینویسد: «محمدرضا لطفی نوازنده چیرهدست تار و سهتار ایران پس از ۱۹ سال در نیویورک بار دیگر به صحنه رفت و این کنسرت که در دو بخش به بداههنوازی تار و سهتار به همراه تمبک محمد قوی حلم برگزار شده بود با استقبال کمنظیر مخاطبان آمریکایی روبهرو شد. در سالنی که مملو از تماشاگر بود و از نقاط مختلف آمریکا برای تماشای کنسرت آمده بودند، بخش عمدهای از مخاطبان را آمریکاییها تشکیل میدادند.» اما رسانههای غرب در حالی لطفی را به دلتای میسی سی پی تشبیه کردهاند که حضور او در موسیقی ایران با حواشی فراوانی روبهرو بوده است. بازگشت محمدرضا لطفی به ایران در سال ۱۳۸۵ با انبوه گفتوگوهای رسانهای همراه بود. این نوازنده که پیش از آن یکبار در سال ۱۳۷۲ به ایران آمده و موسسه «آوای شیدا» را راه انداخته بود، یکی، دو سال بعد به دلیل تعطیلشدن موسسهاش به آمریکا بازگشت تا اینکه ششسال پیش دوباره عزم وطن کرد. در کنار حواشی مربوط به فعالیت هنری، حضور لطفی طی این ششسال با حاشیههای سیاسی نیز همراه بوده است. عدهای میپرسیدند چرا در این دوران به ایران برگشته است؟ همزمانی بازگشت او با آغاز ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و دوستی و رابطه نزدیکش با کلهر، مشاور وقت احمدینژاد، بحثانگیز شد. البته او سالگذشته در گفتوگویی با شرق که امکان انتشار نیافت، گفت که اول از هر چیز به کشورش فکر میکرده و کاری نداشته چه کسی سرکار آمده است. او خود را اخلاقا دارای شخصیتی دانست که حتی اگر صمیمیترین دوستش در حاکمیت باشد، از موقعیت او استفاده نمیکند.
لطفی با این حال در گفتوگویی دیگر به شرق گفت: «در کشور ما پدیدهای وجود دارد به نام پدیدههای پنهان و شما نمیتوانید با این پدیدههای پنهان صحبت کنید و این هم جزو همان خط قرمزهاست و به طور طبیعی شما باید یک بندباز باشید که بتوانید کارتان را انجام دهید. بخش عمدهای از انرژی یک هنرمند صرف این بندبازیها میشود.» از سوی دیگر اظهارنظرهای او در مورد شماری از اساتید موسیقی طی یکی، دو سال اخیر، واکنش برخی محافل را در پی داشته. اوج این اظهارنظرها مربوط به دوسال پیش بود که این نوازنده در یادداشتی، به بیان ناگفتههایی از آشنایی با پرویز مشکاتیان، تشکیل گروه عارف و شیدا و اتفاقات و دلخوریهایی که میان بزرگان موسیقی ایرانی در دهههای گذشته ایجاد شده، پرداخت و تاریخ ۳۰سال اخیر موسیقی سنتی ایران را مرور کرد. با این تفاصیل باید دید استراتژی «دلتای میسیسیپی» درباره موسیقیدانان ایرانی با گذر زمان تغییر خواهد کرد یا نه؟!
دیدگاهتان را بنویسید