موسیقی ایرانیان – مصطفی امامی: او محسن چاوشی است و طی این سال ها آنقدر کارهای خوب و شنیدنی از خود منتشر کرده است که دیگر همه او را به عنوان یکی از قطب های قدرتمند موسیقی کشورمان می دانند. شاید خیلی ها دلیل موفقیت محسن را صدای متفاوتش بدانند اما این تمام ماجرا نیست! اگرچه صدا،ترانه و آهنگ سه ویژگی مهم برای مطرح شدن یک خواننده به شمار می آید اما از قدیم گفته اند هر کسی نان دلش را می خورد! چاوشی از آن دست آدم هاست که شدیداً نان دل پاک و صادقش را می خورد. محسن آنقدر از غرور فاصله دارد که هر وقت صحبت از هوادارنش می شد می گفت بهتر است بگوییم مخاطبین و این یعنی احترام به مردم! غمی که در صدای محسن وجود دارد انگار از درون او نشات می گیرد، او انسان غمگینی است وخودش می گوید ریشه این غم و اندوه مثل خیلی چیزهای دیگر که در دنیا وجود دارد قابل بیان نیست! این ها را گفتم تا بدانید او برای مخاطبش ارزش خاصی قائل است و تمام تلاشش را می کند تا مخاطب خود را با ارائه یک کار خوب راضی کند. محسن برخلاف اکثر خواننده ها که خیلی دوست دارند به حواشی بپردازند و گاهی هم خود را با کمک حواشی مطرح می کنند، هیچ وقت تن به حواشی مرسوم در عالم موسیقی نداده است و طوری رفتار کرده است که دوستی اش را با همه حفظ کند. شاید همین حاشیه گریزی است که باعث می شود محسن زیاد به گفت و گوهای مطبوعاتی علاقه ندارد و سخت می شود او را به گپ و گفت رسانه ای راضی کرد. او اواخر سال گذشته جدیدترین آلبوم اش را منتشر کرد. «پرچم سفید» را می گویم! آلبومی که به نظر می رسد بهترین آلبومی است که محسن در فضای مجاز موسیقی پاپ کشورمان منتشر کرده است و در آن نشان داده علاقه دارد فضاهای مختلف موسیقی را تجربه کند و در این راه حتی از خواندن آهنگی با سبک و سیاق آمریکای جنوبی هم هراسی از خود نشان نداده و با جسارت خاصی دست به تجربه فضاهای جدید زده است که البته این ریسک جواب مثبتی هم برای او در پی داشته… گرچه گفت و گو با آقای خاص موسیقی ایران بهانه لازم ندارد اما اگر به دنبال بهانه این گفت و گو می گردید، انتشار آلبوم جدید و خواندن تیتراژ برنامه سال تحویل شبکه دوم سیما بهترین دلیل برای گفت و گوی مفصل ما با محسن چاوشی است.
زمانی که خوانندگی را آغاز کردی، یک سبک جدید از ترانه ها و موسیقی را وارد فضای موسیقی کشور کردی که از خیانت و خیلی جاها نا امیدی حرف می زد، چطور به این سبک رسیدی؟
این را بارها گفتهام که زمانیکه شروع به کار کردم اصلا به این فکر نکردم که بخوانم تا برای خودم سبکی درست کنم؛ بلکه خواندم چون دوست داشتم بخوانم در آن زمان فکر کردم که بهترین کار این است که بخوانم. آن ابتدای کار من بود و همانطور که شاهد بودید از آن روز تا به حال خیلی چیزها تغییر کرده است و باز هم تغییر میکند.
این رویه را تقریباً در تمام آلبوم هایی که به صورت غیر مجاز منتشر کردی ادامه دادی اما در آلبوم های مجازت این مساله خیلی کم رنگ شد… چرا؟
این که میگویی غیرمجاز معنیاش این نیست که من از خط قرمزها عبور کردهام، تنها دلیلش این بوده که کارها غیرمتعارف منتشر شده است چرا که همانها نیز مجوز داشته است. در جواب به همان قبل هم گفتم که همه چیز قرار است تغییر کند و قرار نیست من خودم را تکرار کنم.
چرا اینقدر روند مجاز شدنت طول کشید؟
باور کنید خودم هم نمیدانم چرا این اتفاق افتاد؛ مهم این است که الان اینجا هستیم.
در آلبوم ژاکت قطعه « بازار خرمشهر» را داشتی که خیلی سر و صدا کرد، ایده این آهنگ چطور در ذهنت شکل گرفت….
من خودم خرمشهری هستم و دوست داشتم ترانهای را برای شهر و همشهریانم بگویم. ایده همین بوده انگیزه از این بیشتر میخواهید!
در ترانه این آهنگ زندگی به شدت جاری است و علی رغم اینکه موزیک شادی است اما هم ترانه و هم صدای تو رنگ و بویی غم آلود دارد، چرا سعی نکردی از نظر خوانندگی آن را شادتر بخوانی؟
همین طور است که گفتی؛ ببین جایی خواندم که گفته بودند چاووشی صدای اعتراض نسل ما است. زمانیکه شهر هنوز آباد نشده چرا باید صدای من به عنوان یک شهروند خرمشهری شاد باشد.اصلا مگر قرار است همه چیز را شاد بخوانم. هر هنرمندی سبک و ایدئولوژی خود را دارد. این نظر من بود که باید این آهنگ اینگونه خوانده شود. دوست دارم هر فردی آنگونه که دوست دارد برداشت خود را از کارهایم داشته باشد.
یک قطعه در آخر این آلبوم داشتی که به صورت دکلمه اجرایش کردی و در نهایت نام آلبومت را هم از همان برداشتی، چرا دکلمه؟
فکر کردم که تاثیر اینگونه خواندش بیشتر باشد.
تو علی رغم اینکه هیچ وقت در جنجال ها شرکت نکرده ای، یکی از خوانندگانی هستی که خیلی برایت حاشیه درست می کنند، دلیل این موضوع چیست؟
دلیلش همان جمله ابتدایی سوال خودت است. وقتیکه به حاشیه تن ندهی همواره عدهای هستند که سوءاستفاده میکنند و پای تو را به این حاشیهسازیها باز میکنند. این گونه افراد خود شروع میکنند به جنجال درست کردن؛ اما خیلی جالب است که خود آنها هم به حرفهایی که میزنند اعتقادی ندارند. شاید به همین خاطر هم است که مخاطبان کمتر این حرفها را میپذیرند. این را بدانید که در چنین شرایطی کار اصحاب رسانه سختتر میشود این شما هستید که باید چشم و گوش مخاطبان باشید: چرا که در نهایت این هنر و مخاطبان این مرز و بوم هستند که متضرر میشوند.
مثلاً یکی از این حواشی این است که می گویند صدای محسن برای خودش نیست، چرا هیچ وقت جواب شایعه سازان که آرامش تو را بهم می زنند را نمی دهی؟
خودت در سوالت از «حواشی» و «شایعهسازان» استفاده کردی، چه جوابی باید به شایعهسازان داد. در ضمن چرا کسی گفته که این افراد آرامش من را بهم میزنند! همیشه هستند عدهای که این حرف را میزنند، اتفاقا اگر روزی این حرفها را نشنوم نگران میشوم.
تو با خیلی از خوانندگان آهنگ مشترک داشتی که بعضی از این خواننده ها مجاز شدند و در کنسرت هایشان آهنگ هایی که به صورت مشترک با تو اجرا کرده بودند را خواندند، از این موضوع دلگیر نیستی؟
چرا باید دلگیر شوم، اگر آنها این کار را انجام دادهاند حتما دلیلش موفقیت این اثرها است، حتما مخاطب دوست داشته کار را بشنود که هنرمندان و دوستان من آن را اجرا کردهاند.
اینکه اغلب ترانه هایت متعلق به حسین صفا و امیر ارجینی است دلیل خاصی دارد؟
قطعا وقتی شما به عنوان یک خواننده مطرح میشوید همواره از کانالهای مختلف ترانه برای شما میفرستند؛ من هم با کسی تعارف ندارم. اگر من با این دو ترانهسرا کار میکنم حتما دلیلش کار خوب خودشان بوده است. شک نکنید که من دوست ندارم اعتماد و اطمینان طرفدرانم را از بین ببرم؛ این دوستانی که شما نام بردید خوب میدانند که من چه ترانههایی را میخوانم و تقریبا به مرز مشترکی با هم رسیدهایم.
« پرچم سفید» آلبومی است که به نظر می رسد بهترین آلبوم مجاز توست… چقدر برای تولید این آلبوم وقت گذاشتی؟
این را مخاطبان باید بگویند که این گونه است یا نه ولی از پیغامهایی که مردم گذشتهاند فکر میکنم که نتیجه خوبی گرفتهایم. مهم نیست که من چقدر برای این کار زمان صرف کردهام، مهم این است تا زمانی که من به این نتیجه نرسم که کار خوب شده آن را منتشر نمیکنم.
نکته جالبی که در آلبوم به چشم می خورد این است که تمام ترانه ها را حسین صفا سروده به جز یک ترانه، چرا امیر ارجینی را در این آلبوم در کنارت نمی بینیم؟
اینکه من در کل آلبوم شعرهای صفا را خواندهام این نیست که ترانههای ارجینی را دوست ندارم و یا نمیخواهم با او کار کنم. هر دو این دوستان که شما گفتید از شعرا و ترانهسرایان مطرح کشور هستند. من با هر دو این افراد دوست هستم و رابطه نزدیکی با هم داریم.
تو در این آلبوم دست به تجربه فضاهایی زدی که تا به حال آن ها را تجربه نکرده بودی، این برایت ریسک نبود؟
من همیشه دوست داشتهام که فضاهای جدید را تجربه کنم، علاقه دارم آن چیزی را که فکر میکنم درست است انجام بدهم. این بد است که حرف تکراری نمیزنم؟ باید به مخاطبها احترام گذاشت و در چنین شرایطی نباید خود را تکرار کنم. اگر شما اسم این را ریسک میگذارید باید بگویم به خاطر طرفداران و مخاطبان این ریسک را همیشه میپذیرم.
کاور آلبوم تصویر تو را نشان می دهد که زیر رنگ های مختلف هستی، این رنگ ها نشان دهنده موسیقی های مختلفی است که در این آلبوم تجربه کرده ای؟
ببین قبلا هم گفتم که دوست دارم مخاطبانم هر چند میخواهند از این فضا لذت ببرند و برداشت خود را داشته باشند در پیغامهایی که مخاطبان در این باره برایم داشتهاند تفسیرهای بسیار جالبی شنیدهام که همه مصداق دارند و جالب اینجاست که تفسیرها و نظرها شبیه به هم نیستند. به همین خاطر دوست ندارم حرفی بزنم که به ذهن مخاطبان جهت بدهد، چرا که میخواهم همواره نظرات مردم را بشنوم.
« جوابم نکن» یکی از قطعات بسیار خوب توست که از تنظیم بسیار خوبی هم برخوردار است، در مورد این قطعه و اینکه چطور بهش رسیدی برایمان بگو…
خیلی وقتها حسهایی است که نمیتوان با کلمات آن را بیان کرد. آهنگ خودش این حس را میرساند و تمام حرفها در کار زده میشود. بقیهاش شعار است.
با توجه به تنظیم خوبی که جوابم نکن داشت چرا در بقیه قطعات از شهاب اکبری استفاده نکردی؟
همان حرفی که درباره ارجینی زدم درباره شهاب اکبری هم مصداق دارد. این افراد همه هم تیمیان من هستند، ممکن است که شهاب اکبری تنها یک کار در آلبوم سفید داشته ولی قطعا برای کل آلبوم او به من کمک کرده است. اگر آلبوم موفقی است این حاصل یک کار تیمی است و همه دوستان من در آن شریک هستند.
« قطار» قطعه ای است که به نظر می رسد خیلی از فضای موسیقی فعلی کشورمان جلو تر است که هم از نظر ترانه و هم از نظر آهنگ حرف های زیادی برای گفتن دارد… در مورد این قطعه برایمان بگو.
حسین صفا برای این کار شعر زیبایی سروده است، ترانهای که روایتی را برای مخاطب بیان میکند. درست مثل این است که دارید قصه میشنوید، البته شعر پازلهایی به هم ریخته دارد که اگر بتوانید آن را کنار هم قرار دهید بیشتر میتوانید از این کار لذت ببرید. صفا یک ترانه خوب گفت و کوشان حداد هم خوب از پس کار برآمد و من هم آن را خواندم، این همان کار تیمی است که دربارهاش حرف زدیم. حس این آهنگ به خود من هم خیلی نزدیک است. در نظرسنجیهایی هم که انجام شده متوجه شدم مردم نیز این کار را خیلی دوست داشتهاند.
به نظر می رسد« پرچم سفید» تصویری است که تو از جنگ در ذهنت داری و طوری آن را خوانده ای که انگار شعرش هم برای توست، از سروده شدن این ترانه برایمان بگو… حسین صفا نوشت و به تو داد یا با هم برای سرودن این ترانه تعامل داشتید؟
من و صفا برای همه کارهایی که خواندهام بارها حرف زدهایم و تبادلنظر میکنیم. اما حقیقت این است که خود صفا حالا دیگر با حس من آشنا شده و میداند که من چه چیز را میپسندم و میخوانم. حقیقت این است که صفا در دو رنج مردم را سراییده و من آن را خواندهام. چیزی که شما از جنگ و جنگزده شدن میشنوید خیلی با آن چیزی که اتفاق افتاده فرق میکند. این خیلی دردناک است که خانه و خانواده شما قربانی هوس ستمگران شدند. رنج بیشتر از این که مجبور میشوید تنها با یک چمدان خانه خود به شهر دیگر بروید. خود من قربانی چنین شرایطی بودم و تصویر این فضا همیشه درست مثل یک فیلم سینمایی جلوی چشمانم است؛ برای همین هم تصمیم گرفتم از آن چیزهایی که در آن دوران بر سر جنگ زدهها افتاد بگویم. این تنها دود و رنج من یا صفا نیست بلکه حرف همه هم نسلان و هم میهنان من است.
شهاب اکبری در مصاحبه ای گفته که محسن خاطرات بدی از جنگ در ذهن دارد و بخشی از غمی که در صدایش هست مربوط به این خاطرات است، این خاطرات چیست؟
انتظار داری خاطراتی که از آن سالها دارم را در چند جمله بیان کنم!
و « هر روز پاییزه» به نظرم بهترین کاری است که تا امروز از تو منتشر شده…
هر مخاطبی از هر کاری لذت میبرد و با آن ارتباط برقرار میکند. خوشحالم که توانستهام کاری کنم که از آن لذت ببرید.
بازخوردهایی که تا امروز از آلبوم داشتی چطور بوده؟
همیشه نظرات موافق و مخالف وجود دارد. اما حالا دامنه این نظرات گستردهتر شده است. این وظیفه رسانههاست که نظرات مردم را منعکس کنند. نکته جالبی که وجود دارد در کلیات آلبوم همه آن را دوست دارند؛ حالا در جزییات سلیقه افراد متفاوت است که به نظرم همین اختلاف سلیقههاست که کار را زیباتر میکند. همیشه عدهای هستند که با قصد و نیت با هنرمندان و کارشان مخالفت میکنند و اگر اینگونه نباشد باید به کار خودم شک کنم و نگران باشم.
خستگی آلبوم با نقدها و نظراتی که عنوان شده از تنت خارج شده است؟
باید بگویم جواب مثبت است؛ بهترین و منصفانهترین نقدها را از مخاطبان خواندهام. ما مخاطبان حرفهای و باهوشی در کشورمان داریم که گوششان با موسیقی فاخر آشنا است. این همان قدر که کار را برای ما خوانندگان سخت میکند به همان اندازه هم لذتبخش است.
امسال یک عیدی ویژه برای مردم داشتی و آن هم آهنگی بود که برای تیتراژ برنامه سال تحویل شبکه دو خواندی، ایده این که آهنگ غمگین باشد از کی بود؟
برای من این تقسیمبندی شادی و غمگین وجود ندارد؛ برای من موسیقی یا دلنشین است یا دلنشین نیست. اگر من یک کار شاد میخواندم که دلنشین نبود خیلی بد میشد. من کاری را با توجه به اینکه قرار بود این کار از شبکه دو پخش شود انتخاب کردم که گمان میکردم دلچسب است. اتفاقا همین هم شد؛ این تک آهنگ را خیلیها دوست داشتند و آهنگ و کلام توانسته بود با مخاطبان ارتباط خوبی برقرار کند. این است که طعم آهنگ را شاد میکند.
از کلیپی که برای این آهنگ ساخته شد برایمان بگو، با نظارت تو بود؟
من تنها کار را به آنها تحویل دادم و هیچ نظری برای کلیپ شدنش ندارم.
چرا تا به حال در کنسرت هیچ کدام از خواننده ها مثلاً یگانه شرکت نکردی؟
اصلا دوست ندارم چنین حرفها و مقایسههایی را بشنوم؛ من هیچ اختلافی با یگانه یا دیگر همکاران خود ندارم که بخواهم به کنسرت آنها نروم.
یک بار خبری مبنی بر حضورت در کنسرت علی لهراسبی منتشر شد اما بازهم خبری از تو نبود، ماجرا چه بود؟
من برای آن کنسرت در سایت خودم تبلیغ کردم ولی تا جایی که مطمئن هستم هیچ وقت قرار نبود چنین ا تفاقی بیافتد. نمیدانم که به گوش مردم رسانده بود که قرار است من در آن اجرا حضور داشته باشم. مگر چه نصیب عدهای میشود که اینگونه تلاش دارند رابطه دوستی هنرمندان را از بین ببرند؟!
در مصاحبه قبلی که با هم داشتیم گفتی به زودی کنسرت می گذارم، طرفدارانت اس ام اس های زیادی زدند که محسن همیشه می گوید به زودی، این به زودی کی فرا می رسد؟
این روزها خیلی به سوال جواب میدهم. جواب این است تا زمانیکه انتظاراتم برآورده نشود. چنین کاری را انجام نمیدهم. دلیلش را هم این بگذارید که نمیخواهم اطمینان و اعتماد مخاطبان خود را از بین ببرم.
آلبوم سیزده آلبومی است که قرار بود قبلاً « یه شاخه نیلوفر» منتشر شود اما هنوز خبری از آن نیست… چرا اینقدر مراحل انتشار آن دارد طول می کشد؟
حتما قرار است کار ویژهای باشد که این سالها برای آن زحمت کشیدهام. قطعا به نفع من است که یک آلبوم زود منتشر شود، اما من برای کار کردن وسواس زیادی دارم؛ تا زمانیکه مطمئن نشوم که کار خوب و قابل قبول است آن را منتشر نمیکنم.
اینکه در این آلبوم اشعاری از وحشی بافقی و مولانا خوانده ای یعنی قرار است یک محسن چاوشی متفاوت ببینیم؟
علاقه زیادی به ادبیات کلاسیک ایران دارم؛ قرنها پیش شاعری بوده که هنوز هم حرفهایش مصداق دارد این عمق کار را میرساند. در مورد تفاوت هم باید بگویم که قبلا هم متذکر شدم که از تکرار کردن خودم دوری میکنم. همیشه حرف جدیدی دارم که فکر میکنم مخاطبان هم من را اینگونه بیشتر میپسندند.
معمولاً فهم اشعار این شعرا نیاز به دقت زیادی دارد، نمی ترسی مخاطبت کمی در دریافت پیام های این آلبوم دچار مشکل شود؟
این بد است که مردم به موسیقی و شعر دقت زیادی داشته باشند؟ اگر واقعا اینجور باشد که میگوید پس باید خوشحال باشم که این اتفاق رخ دهد. انتخاب شعر در موسیقی پاپ اهمیت زیادی دارد. مخاطبان ما خیلی زیاد به ترانهها دقت میکنند و مدام آن را زیر لب میخوانند. تلاش کردم شعرهایی را انتخاب کنم که جامعه ما هنوز با آن درگیر است و فکر میکنم نوع موسیقی که برای این شعرها انتخاب کردم دلیل دیگری باشد برای اینکه مخاطبان آن را بهتر بپذیرند.
آلبوم « سنتوری» چندی پیش وارد بازار شد، از نحوه پخش این آلبوم راضی بودی؟
اطلاع زیادی در این باره ندارم اما از گفتهها و شنیدهها اینگونه متوجه شدم که تجربه خوبی بوده است. اینکه موسیقی فیلمها پس از به نمایش درآمدن فیلم عرضه شوند و به فروش برسند اتفاق خوبی است.
مدتی است که بعضی از خوانندگان با صدایی شبیه به تو می خوانند و جالبتر این که یکی از این افراد ادعا کرده چاوشی صدا و سبکش را از من تقلید می کند، نظرت در این رابطه چیست؟
به نظرتان چه باید گفت: همیشه هنرمندی که خود یک سبک را اختراع میکند در آن ژانر موفقیت بیشتری را کسب میکند. به نظرم خیلی نباید این حرفها را جدی گرفت. من تنها کار خودم را میکنم و اصلا برایم مهم نیست که این افراد چه میگویند. در نهایت این مردم هستند که تصمیم میگیرند.
دیدگاهتان را بنویسید