×
×

سعدیِ موسیقی معاصر

  • کد نوشته: 158090
  • 19 مهر 1396
  • ۰
  • زینب مرتضایی فرد : درباره شیوه خوانندگی زنده یاد گلچین و همینطور خلق و خو و نگاه ایشان به مسائل مختلف گفت و گویی با علی جهاندار، داوود گنجه ای، سالار عقیلی، فاضل جمشیدی و علی تفرشی انجام داده ایم. که در ادامه می توانید دنبال کنید.
    +یادداشتی از سید عباس سجادی | گلچین بازمی گردد
    +سالار عقیلی: گلچین از هیچ کس تقلید نکرد
    +فاضل جمشیدی: پاداش مردی که به کاباره نرفت، چه بود؟
    +علی جهاندار: کمتر کسی در موسیقی کشورمان وجود داشته که تا این حد مورد توجه، علاقه و تایید بزرگان موسیقی باشد
    +علی تفرشی: در نوجوانی محو صدای نادر گلچین در رادیو شدم
    +داوود گنجه ای: گلچین هرگز به هنر نگاهی مادی نداشت

    سعدیِ موسیقی معاصر
  •  مصاحبه ها از زینب مرتضایی فرد | انتشار یافته در مجله صدا

     

    گلچین از هیچ کس تقلید نکرد

    سالار عقیلی خواننده موسیقی ایرانی از نادر گلچین گفت

    سالار عقیلی

    سالار عقیلی

    استاد نادر گلچین خواننده موسیقی ایرانی به تازگی درگذشتند و جامعه موسیقی را داغدار کردند. شما بعنوان یکی از خوانندگان موفق نسل جوان چه نظری نسبت به ایشان و آثارشان دارید و آیا برخوردی با ایشان داشتید؟

    جا دارد ابتدا این نکته را بیان کنم که احترام همه استادان پیشکسوت موسیقی بر جوان ترها و شاگردان واجب است و در واقع از نظر بنده این وظیفه هر هنرمند جوانی است که به پیشکسوت ها احترام بگذارد. استاد نادر گلچین استاد پیشکسوت موسیقی به تازگی درگذشتند، بنده این اتفاق تلخ را تسلیت عرض می کنم و از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدم. متاسفانه در کشور ما قاعده اینطور شده که هنرمند تا زنده است قدرش را نمی دانند و بعد که فوت می کند، تازه به این فکر می شود که چه گنجینه ای را از دست داده ایم. به قول شهریار: «تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم/ روزی سراغ وقت من آیی که نیستم». درباره استاد گلچین هم همینطور شد و حالا جای خالی شان مانده و افسوس اینکه چرا تا  زمانی که در قسد حیات بودند، قدرشان دانسته نشد.

    زمانی که استاد زنده بودند این افتخار را داشتم چند باری خدمتشان باشم. آخرین بار زمانی بود که آلبوم «از تنهایی گریه مکن» منتشر شده بود. آلبوم را شنیده و پسندیده بودند.  در این دیدار نسبت به بنده بسیار محبت داشتند و راجع به آلبوم با من حرف زدند. خلاصه که من را شرمنده کردند و از کار خیلی تعریف کردند. طبعا نظر مثبت ایشان بعنوان یکی از مفاخر موسیقی کشور برایم بسیار ارزشمند بود و خوشحالم کرد. آثار ایشان هم بسیار لطیف و شنیدنی هستند و قطعه «مرغ سحر» شان را خیلی دوست دارم و هر وقت می شنوم لذت می برم.

    از نظر شما چه چیزی آثار ایشان را متفاوت از دیگر خوانندگان می کند؟

    صدای  استاد نادر گلچین کامل برای خودشان و متعلق به خودشان بود، به این معنی که به صدای هیچ هنرمند دیگری شباهت نداشت. به دور از هر گونه تقلید می خواندند و شیوه مختص خودشان را داشتند. اغلب هنرمندان از هنرمندی که پیش از خودشان فعالیت داشته تقلید کرده و یا شیوه کاری او را بنوعی پایه کار خودسان قرار می دهند. در واقع می توان گفت ۸۰ درصد خواننده ها از هنرمندی که قبل تر فعالیت کرده، تقلید می کنند. آن دوره بسیاری از طاهرزاده، اقبال السطان و بنان تقلید کرده اند، اما استاد گلچین از هیچ کس تقلید نکرده  سبک لطیفش، صدای مخملی اش و تکنیک هایش همه مختص خودش هستند و او کاملا به شیوه خودش خوانده است.

    ایشان از جمله شخصیت هایی بودند که در جامعه موسیقی افراد با طرز فکر و دیدگاه های مختلف، هم قطعاتی که اجرا کرده اند را دوست دارند و هم شخصیتشان را. این در حالی است که چنین اتفاقی برای کمتر هنرمندی رخ می دهد. شما دلیل محبوبیت ایشان را در چه می دانید؟

    فکر می کنم این سوالی است که باید بیشتر از خواننده ها و هنرمندان هم دوره ایشان پرسیده شود، چرا که بنده هم دوره استاد نبوده ام و چندان حشر و نشری با ایشان نداشته ام، اما در هر صورت در برخوردهایی که با ایشان داشتم، بسیار خوشرو، مهربان و متواضع بودند و در کنار این موارد همانطور که گفتم در عرصه فعالیت های هنری شان هم شخصیتی برجسته و صاحب سبک و شیوه بودند و این موارد از ایشان شخصیتی ساخته که مورد تایید و علاقه افراد زیادی باشد.

    هر وقت صحبت از استادان پیشکسوت به میان می آید، در کنارش خواه ناخواه مقایسه ای هم با نسل جوان انجام می شود. اصلی ترین مقایسه هم که این روزها با توجه به شرایط جامعه به مسائل مالی برمی گردد و بارها شنیده ایم هنرمندان نسل های قبل تر از این می گویند که نسل امروز موسیقی را تجاری کرده است. پس از درگذشت آقای گلچین هم دوباره این بحث مطرح شد که ایشان بر خلاف نسل امروز به موسیقی نگاه تجاری نداشته اند. شما می پذیرید که خوانندگان هم نسل شما این نگاه را دارند یا خیر؟

    من این حرف را می پذیرم، کاملا درست است.

    چه اتفاقی افتاده که نقش مسائل مالی برای این نسل مهم شده است؟

    نسل قدیم در شرایطی کاملا متفاوت با ما زندگی می کرده است. امروز شکل و شرایط زندگی در زمان ما با آن دوران خیلی متفاوت است. اگر نگاهی به شیوه زندگی در گذشته بیندازیم می بینیم همه چیز به سرعت تغییر کرده است و حتی از یک دهه پیش تا امروز سبک زندگی با سرعت چشمگیری تغییر کرده است. در گذشته زندگی اصلا به اندازه امروز سخت نبوده است. هزینه ها کمتر بود و مردم نیازهایشان با امروز بسیار فرق داشته است. ما در دوره ای زندگی می کنیم که برج زندگی بیشتر از خرج آن شده است و دیگر با تامین نیازهای اولیه مسائل زندگی حل نمی شود. از اجاره خانه ها گرفته تا همه هزینه های کوچک و بزرگ دیگر قابل مقایسه با گذشته نیستند. قدیم نه اینقدر گرانی بوده و نه اینقدر سرعت تکنولوژی اما حالا نه فقط هنرمندان بلکه همه جامعه مدام در تلاشند تا در این شرایط جدید و با این سرعت تغییرات بتوانند پیش بروند.  این اتفاقات و تغییرات گریبان همه را گرفته و مسئله فقط هنرمندان نیستند. هنرمندان هم مثل همه مجبورند در کارشان مسائل مالی را هم لحاظ کنند و از پس زندگی شان بربیایند.


    سعدیِ موسیقی معاصر

    داوود گنجه ای از دوستی پنجاه ساله اش با گلچین گفت

    داود گنجه‌ای

    داود گنجه‌ای

    استاد داوود گنجه‌ای نوازنده کمانچه و ویلن و یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران است. گنجه ای با زنده یاد نادر گلچین دوستی پنجاه ساله داشته و شناخت خوبی از ایشان دارد. او معتقد است گلچین همان شیوه ای را در خوانندگی اش داشته که سعدی در نگارش آثار ماندگارش داشته؛ هر دو به شیوه سهل و ممتنع پیش می روند و این توان را دارند که هر مخاطبی را با خود همراه کنند. گنجه ای همچنین درباره خلق و خو و نگاه گلچین به موسیقی حرف زد و مقایسه ای میان نسل گذشته و امروز موسیقی انجام داد، نسل گذشته ای که موسیقی برایش عشق بوده و درگیر مسائل مادی نشده بوده، برخلاف هنرمندان امروز که به گفته او نگاه تجاری به کارشان دارند و نقش مادیات در کارهایشان کمرنگ نیست.

    استاد نادر گلچین از نظر شما چه جایگاهی در موسیقی داشت؟

    نادر گلچین یکی از کسانی است که در زمینه موسیقی صدایی منحصر بفرد داشت حالت گرم و خاصی که درست مثل شخصیتی برای خودش و خاص خودش بود. مرد آرام و ادیبی که هم ادبیات را می شناخت و از نظر ادبی انسان باسوادی بود و هم در تمام عمرش صرفنظر از اینکه خودش اجازه کار دارد یا نه به دنبال ارتقای موسیقی بود و برای هنر زحمت می کشید. چه زمانی که در وزارت فرهنگ و هنر قدیم بود، چه زمانی که در رادیو کار می کرد و چه در آثاری که منتشر کرد همیشه فقط به دنبال همین یک هدف بود و در مسیر ارتقای هنر حرکت می کرد. ما ۵۰ سال دوست بودیم و دوستی پنجاه ساله برای خودش دنیایی است.

    چه در زمان حیات و چه حالا که استاد فوت کرده اند همه از حسن خلق ایشان حرف می زنند. پس با این اوصاف شما با اخلاق ایشان بسیار آشنا بوده اید. نظر شما در این باره چیست؟

    برای من حرف زدن از خلقیات نادر گلچین و خاطراتی که با او داشته ام بسیار دشوار است. زنده یاد گلچین بسیار مودب بود  و هرگز نشنیدم از کسی بد بگوید. متانت ایشان مثال زدنی بود ما ۵۰ سال رفاقت داشتیم و من هرگز ندیدم ایشان کسی را برنجاند و حرف تلخی بزند. موسیقی همیشه برایش یک وسیله بود، هر چند هنر در نگاهش جایگاه والای داشت و خودش هم هنرمند خوبی بود، اما انسانیتش همیشه بر هنرش می چربید. هیچ وقت وارد هیچ دار و دسته ای نشد، دنبال مال دنیا نبود و همیشه همان نادر گلچین باخلاق، باکلاس و با شخصیت باقی ماند و تا آخر عمرش هیچ چیز نتوانست عوضش کند.

    در خوانندگی ایشان را چطور می بینید؟

    اشعار را خیلی خوب ادا می کرد و به این مسئله بسیار دقیق و حساس بود، از نظر فنی در خوانندگی اش هیچ چیز کم نداشت و عالی بود، قطعاتی که خوانده خیلی خوب است و شنیدنشان همیشه برایم لذتبخش است. می توانم بگویم نادر گلچین انسان وارسته ای بود که همیشه شیک بود و با احترام با همه برخورد می کرد، در کنار اینها کارش هم ویژه بود رنگ صدایش را دوست داشتم تحریرهایش عالی بود.

    آقای گلچین سال های زیادی را ممنوع الفعالیت بودند، سال هایی که بیماری حنجره شان هم شروع نشده بود و می توانستند به خلق اثر هنری بپردازند. در آن سال ها هیچ وقت گلایه ای از ایشان شنیدید؟

    نه. ایشان خیلی ماخوذ به حیا بود و حرفی نمی زد. من هم برای آن سال های از دست رفته متاسفم اما خوشحالم که خانه موسیقی با ایشان ارتباط خیلی خوبی داشت ودر تمام جلسه ها و نشست ها از ایشان دعوت می کرد. هر وقت هم دعوت می شد می آمد، مثل خیلی ها ناز و ادا نداشت و بی ریا می آمد. در نهایت فروتنی و بدون هیچ منیت و غروری.

    گفتید استاد به هنر نگاه متعالی داشتند و درگیر مال دنیا نشدند. اگر نگاه ایشان را با نگاه خواننده های نسل جدید مقایسه کنید به چه می رسید؟

    هنرمندان نسل جوان امروز، هنر را برای تجارت می خواهند و مسائل مالی برایشان خیلی مهم است، اما گلچین هرگز به هنر چنین نگاهی نداشت .در کل هنرمندان نسل قبل هنر را به مثابه یک امر متعالی نگاه می کردند و درباره اش کار می کردند و نگاهشان با نسل امروز بسیار متفاوت بود. معتقد بودند هنر انسان را حرکت می دهد و به آسمان می برد و این مسیر در عرصه هنر به عشق بیش از هر چیزی توجه داشتند و توجهشان به امور معنوی عرصه هنر بود تا امور مادی. این نکته را هم بگویم که نادر گلچین موسیقی را خیلی خوب درک کرده بود و جا دارد جوان ها به آثار او رجوع کنند و با بررسی شیوه کاری اش نقاط قوت را پیدا کنند و از آن درس بگیرند.

    ایشان چه نگاهی به موسیقی داشت که از نظر شما می تواند درسی برای خوانندگان جوان باشد؟

    گلچین موسیقی را سهل و ممتنع می دید و می خواند.

    همان شیوه ای که سعدی در آثارش دارد.

    بله. به همین دلیل شاید جوان ها آثارش را بشنوند و با خودشان بگویند اینطور خواندن کاری ندارد و به خیالشان ساده باشد، اما وقتی وارد شوند متوجه پیچیدگی های خاص کار گلچین می شوند. البته تاکید می کنم گلچین اخلاق و کردار خوب هم کنار اجراهای خوبش داشت و همه چیزش از درون می جوشید. درونی باصفا و پر از انسانیت که روی موسیقی اش هم تاثیر داشت. در مراسم تشییع این هنرمند همه متفق از خوبی های اخلاق و کردارش می گفتند و به آرامش همیشگی اش اشاره می کردند که نکته مهمی است.

    در پایان اگر نکته دیگری دارید بفرمایید.

    باید بگویم ما خواننده ای را از دست دادیم که نظیرش شاید تا سال ها و شاید هیچ وقت به وجود نیاید. گلچین یکی از با اخلاق ترین، نجیب ترین و صمیمی ترین دوست و خواننده ای بود که می شناختم. خلاصه که حیف شد نادر گلچین رفت… درگذشت این هنرمند عزیز را به خانواده اش و همه هنردوستان تسلیت می گویم، کاش قدر هنرمندان را بیشتر بدانیم و تا زمانی که زنده اند به یادشان باشیم.


    با علی تفرشی خواننده ای که در نوجوانی محو صدای نادر گلچین در رادیو شد

    از خواننده صدایش را بگیری، چه می ماند؟

    کاور آلبوم علی تفرشی

    سید علی تفرشی فارغ التحصیل هنرستان عالی موسیقی و همچنین دانشکده موسیقی با درجه فوق لیسانس آهنگسازی است. او فعالیت خود را از سال ۱۳۷۰ در واحد موسیقی صدا و سیما آغاز کرد و از سال ۱۳۷۳ به طور حرفه ای در آهنگ سازی و خوانندگی مشغول به کار شد و تا کنون آثار در فرم ها و سبک های مختلفی ساخته و تنظیم کرده است.  او برای فیلم های زیادی خوانندگی و نوازندگی کرده که از شاخص ترین آنها آثاری همچون «بوی پیراهن یوسف»، «روبان قرمز» و «خاک سرخ»است. تیتراژ سریال خانه سبز نیز جزو اولین کار های او در زمینه موسیقی محصوب می شود. علی تفرشی کنسرت های متعددی را با گروه موسیقی پاپ خود در شهر های مختلفی اجرا کرده است.  از علی تفرشی تا کنون آلبوم های «دیوانه شو»،‌ «شمارش» و «تو کجائی همه عشق»‌ به بازار موسیقی عرضه شده است.

    این خواننده نخستین مواجهه خود را با استاد گلچین در مصاحبه زیر شرح داده و از این می گوید که صدای شیوا و رسای گلچین در نوجوانی روی او تاثیر گذاشته و تا مدت ها با همان سن و سال کم سعی کرده مانند ایشان بخواند. تفرشی این را هم می گوید که بایکوت خواننده و استفاده نکردن از نعمت وجود هنرمندا برای جامعه آسیب های فراوانی خواهد داشت.

    به خاطر دارید که نخستین بار چه زمانی صدای استاد نادر گلچین را شنیدید؟

    بله. کاملا به یاد دارم. اولین بار صدای ایشان را در رادیو شنیدم. قطعه «کاروان» با مطلع «نوای کاروان امشب زند آتش به جانم/ خدایا بر ملا شد برملا راز نهانم». بسیار از این قطعه تاثیر گرفتم و برایم خیلی خوشایند و ناب بود. در همان سن نوجوانی سعی می کردم این قطعه را بخوانم، ترانه را حفظ کرده بودم و سعی می کردم آن را مثل استاد گلچین اجرا کنم. آنقدر که در جمع دوستانم هم همه از من می خواستند «کاروان» را برایشان بخوانم. من هم سعی می کردم حالت هایش را هم مثل خود استاد اجرا کنم. در واقع این قطعه نخستین آشنایی من با استاد گلچین بود. قطعه ای بسیار دلچسب که بعدها متوجه شدم خواننده اش علاوه بر صدایی منحصر بفرد، شخصیتی خاص و قابل احترام دارد. ایشان را چند بار در برنامه های تلویزیونی و یکی دو تا محفل و نشست موسیقی ملاقات کردم. بسیار خوشرو بودند و خوش صحبت و خوش بیان. انسان واقعا سالم، وارسته و دوست داشتنی دور از حاشیه ای که تاسف می خورم در زمان حیاتشان آنطور که باید از ایشان استفاده نشد و برای همیشه از دستشان دادیم.

    منظورتان سال های طولانی است که ایشان ممنوع الفعالیت بودند؟

    بله. ایشان صدای بی نظیری داشت و در تکنیک های خوانندگی هم بسیاری از اهالی فن درباره توانایی ایشان سخن گفته اند. آن وقت صاحب چنین صدایی بیش از سه دهه بایکوت بود و همین خیلی تاسف و تعجب دارد. یک صدای بکر و ناب، پر از احساس و دارای تکنیک اجرای عالی سال های زیادی از جوانی اش را که باید می خواند و اثر هنری خلق می کرد، اجازه فعالیت نداشت. استاد نادر گلچین صدایی تکرار نشدنی در عرصه موسیقی کشورمان، خواننده ای که بدون تقلید از هیچ کس می خواند، سرمایه ای بود که از آن به درستی بهره نبردیم و با مرگ ایشان گنجینه ای را در خاک نهادیم.

    و حالا  هم آقای گلچین را برای همیشه از دست داده ایم، فقط احساس تاسف برایمان باقی مانده و راهی هم نیست.

     نمی دانم دلیل رفتاری که با استاد شد، چه بود اما به جای اظهار تاسف می شد بهره های خیلی بیشتری از ایشان برد، اما همانطور که شما اشاره کردید، شرایط به گونه ای پیش می رود که فقط دریغ و افسوس می ماند برایمان. نادر گلچین یک خواننده تکرار نشدنی بود، خواننده ای که می توانست با اجراهای بیشتر و انتشار آثار بیشتر گنجینه صوتی غنی تری برایمان به یادگار بگذارد و روی نسل بعد از خود تاثیر بیشتری داشته باشد. هر چند که آثار به جا مانده از ایشان بسیار پخته و ارزشمند است و شنیدن آن لذتبخش.

    شما هیچ وقت اعتراضی از ایشان شنیدید؟

    نه. زنده یاد گلچین خیلی از حاشیه ها به دور بود و هرگز  لب به اعتراض باز نکرد، ولی مسلما راضی نبودند، هیچ هنرمندی از سکوت راضی نیست و می خواهد بدرخشد. از خواننده صدایش را بگیری، مگر می تواند حال خوبی داشته باشد؟ هر چند که استاد از دست رفت و راهی برای جبران درباره ایشان نیست، اما کاش اشتباهات تاریخی و فرهنگی مان درس بگیریم و اجازه ندهیم تکرار شوند.

    شاید بخشی از ماجرا به این مسئله برمی گردد که حاکمیت ما هنوز  سر ماجرای موسیقی به نتیجه مشخصی نرسیده است.

    مسئله فقط موسیقی نیست، باید مسئله را بزرگ تر و در سطح همه هنرمندان بررسی کرد. می خواهم این سوال کرا مطرح کنم که آیا هنرمند برای جامعه نعمت نیست و برای فرهنگ، تاریخ و تمدن تاثیرات و نتایج مثبتی به بار نمی آورد؟ ما این نکات کلید و مهم را فراموش کرده ایم و تا زمانی که یاد نگیریم چگونه از ظرفیت های خودمان درست استفاده نکنیم راه برای تهاجم فرهنگی باز می ماند. هر قدر به موسیقی جدی مان پرداخته نشود، فضا برای موسیقی مبتذل بازتر می شود. این در حالی است که وقتی جامعه از موسیقی ارزشمند پر شود ناخواسته فضا برای موسیقی نامناسب بسته می شود. هنرمندان می آیند و می روند، عمر محدودی دارند و باید از آنها بهره برد، اینکه بایکوت و سانسور کنیم و از نعمت وجود هنرمند بهره نبریم و دانش و توانایی اش به نسل بعد منتقل نشود برای جامعه ضرر و آسیب است. مدام در حال تلاشیم تا مشکلات جامعه را حل کنیم، این در حالی است که موسیقی می تواند این کار را تا حد زیادی انجام دهد. افلاطون می گوید اگر می خواهید فرهنگ مملکت را بشناسی ببین موسیقی اش چیست.  نمی خواستم زیاد از بحث استاد دور شویم اما برخی نکات را اگر دوباره بررسی کرده و اشتباهاتمان را پیدا کنیم، می توان جلوی تکرار اتفاقات تلخی از جمله آنچه بر آقای گلچین گذشت، را گرفت.

    در پایان اگر نکته ای دارید، بفرمایید.

    باز هم می گویم حیف و صد حیف که نادر گلچین فرصت و شرایط این را پیدا نکرد که آثار بیشتری برایمان به جا بگذارد، همچنین درگذشت ایشان را به خانواده شان، جامعه هنری و همه هنردوستان تسلیت می گویم.


    علی جهاندار خواننده موسیقی ایرانی درباره زنده یاد نادر گلچین

    کمتر کسی در موسیقی کشورمان وجود داشته که تا این حد مورد توجه، علاقه و تایید بزرگان موسیقی باش

    علی جهاندار

    علی جهاندار

    علی جهاندار خواننده موسیقی ایرانی است که نزد محمدرضا شجریان به تحصیل آواز پرداخته و پس از انتشار آلبوم های متعدد اکنون بیش از هر چیز به آموزش آواز مشغول است. او هم‌چنین در حال تهیه اثری است که ردیف‌های آوازی را آموزش می‌دهد. با جهاندار درباره جایگاه استاد نادر گلچین در موسیقی کشورمان گفت و گو کرده و به بررسی موضوعاتی چون توجه نسل جوان به آثار ایشان و چگونگی بازخوانی آثار این استاد موسیقی کشورمان پراختیم. جهاندار، گلچین را خواننده بهترین قطعه «مرغ سحر» دانسته و رسیدن به زیبایی و سادگی آثار این خواننده را اتفاقی می داند که کمتر کسی از پس آن برخواهد آمد.

    استاد نادر گلچین هفته به تازگی از میان ما رفتند. نظرتان راجع به ایشان چیست؟

    به نظرم زنده یاد نادر گلچین باید به خودش ببالد، ایشان از معدود افرادی است که مورد تایید همه بزرگان موسیقی است و این اتفاقی نیست که برای هر کسی رخ دهد. از استاد ایرج گرفته تا زنده یاد حسن کسایی و دیگران همگی به ایشان علاقه داشتند و چه در زمان حیاتشان و چه حالا که از میان ما رفته اند، همه به نیکی از ایشان یاد می کنند. کمتر کسی در موسیقی کشورمان وجود داشته که تا این حد مورد توجه، علاقه و تایید بزرگان موسیقی باشد، اما آقای گلچین چنین جایگاهی را دارند و از این جهت باید به حال ایشان غبطه خورد.

    با توجه به قطعاتی که خوانده اند ایشان را از نظر هنری دارای چه جایگاهی می دانید؟

    آقای گلچین بسیار زیبا با درک و فهم می خواند، شعر را خوب می شناخت و به ادبیات مسلط بود. و با تکیه بر همین نکات خودش را یک سر و گردن از بقیه خواننده ها بالاتر نگه داشته بود. همینطور باید تاکید کنم رنگ صدایش بسیار زیبا بود، با اندیشه و فکر می خواند و در کنار همه توانایی های هنری اش شخصیت خاصی هم داشت. متانت، آرامش و بزرگ منشی ایشان از جمله خصوصیات اخلاقی است که همه کسانی که ایشان را می شناختند، تاییدش کنند. انسانی بسیار خوش اخلاق، خوشرو و مهربان داشتند و مجموع این خصوصیات از ایشان شخصیتی والا ساخته بود که همه دوستش داشتند و تاییدش می کردند. می توانم بگویم ایشان گلچینی از همه موسیقی ما بودند. چون هم از نظر هنری و هم اخلاق و شخصیت بسیار وارسته و فروتن بوده و در جایگاه والایی قرار داشتند.

    با توجه به اینکه استاد نادر گلچین چند دهه امکان فعالیت موسیقی را نداشتند، طبیعی بود که تا حدی لااقل برای نسل های جوان تر کمتر شناخته شوند. اما جالب است که یکی دوسال است جوان هایی که چندان اهل موسیقی نبوده و در این عرصه فعالیت حرفه ای هم ندارند، به سمت آثار ایشان جذب شده اند. دلیل این اتفاق را در چه می دانید؟

    همیشه کار خوب مانند الماس می درخشد. ممکن است زمان خاکی روی آن بریزد اما ذاتش درخشان و ارزشمند است و به همین علت دوباره از زیر خاک بیرون می آید و خودش را نشان می دهد. کارهای نادر گلچین هم مانند گوهری ارزشمند در گنجینه موسیقی کشورمان حضور دارد؛ گنجینه ای که بی شک با گذر زمان بیشتر شنیده می شود. باید گفت نادر گلچین هرگز گم نمی شود و همین توجه ها دال بر ارزش بالای شیوه کاری اوست.

    شما فکر می کنید نسل جوان در گذر زمان ارزش کارهای ایشان را بیشتر درک خواهد کرد؟

    همیشه زمانه طوری پیش می رود که برخی هنرمندان بزرگ در زمان حیاتشان آنقدر که باید دیده نمی شوند، اما با وجود این شرایط هم هنرمند بزرگ با گذر زمان نه گم می شود و نه کمرنگ، دوباره نسل های بعد گوهر ارزشمند را پیدا می کنند و از کنارش ساده نمی گذرند. حالا هم که می بینیم شرایط طوری پیش می رود که خیلی از بزرگان آواز سرزمینمان به دلایلی کنار گذاشته می شوند. آنها فقط کنار گذاشته می شوند و هرگز گم نخواهند شد.  من مطمئنم با گذر زمان جوانان بیشتر و بیشتر سمت آثار گلچین می روند و با آن ارتباط برقرار می کنند.

    در گذر از این وادی به احتمال زیاد قطعات زنده یاد گلچین بازخوانی هم خواهند شد. این اتفاق را برای آثار ایشان چطور ارزیابی می کنید؟

    بازخوانی خیلی هم خوب است اما به شرط اینکه خواننده وقتی کاری را بازخوانی می کند لااقل توان این را داشته باشد که کار را به اندازه خواننده اصلی و یا نزدیک به او خوب بخواند. خواننده در شرایط بازخوانی باید بتواند کار را با پختگی، مهارت و دقت  اجرا کند. بسیار تمرین کند  و به قطعه مسلط باشد، اینطور نباشد که بازخوانی ضعیف باشد و در مقایسه با قطعه ای که بر اساس آن اجرا شده افت زیادی داشته باشد. درباره بازخوانی آثار نادر گلچین هم باید تاکید کنم، آثار ایشان بسیار ریشه دار و عمیق خوانده شده و به همین دلیل هم بازخوانی اش توانایی زیادی را می طلبد و هر کسی از عهده این کار برنمی آید. بازخوانی کارهای گلچین شوخی نیست!

    مثلا بازخوانی چه قطعه ای از ایشان را دشوارتر می دانید؟

    ایشان در کارنامه فعالیت های موسیقایی اش قطعات بسیار زیبایی دارد و همینطور قطعه ای چون «مرغ سحر» که زیبایی و لطافتش زبانزد خاص و عام است. از نظر بنده ایشان بهترین اجرای این اثر را داشته است و طبعا بازخوانی آثار چنین خواننده ای باید خیلی خوب انجام شود.

    ممکن است افرادی که بطور تخصصی آواز ایرانی کار نکرده اند، تصور کنند آواز و تصنیف خواندن به شیوه آقای گلچین کار چندان دشواری نیست. شنیده ام که برخی می گویند ایشان ساده و زیبا می خواند و این کار خیلی سخت نیست. نظر شما چیست؟

    کاملا مخالف این حرف هستم. می گوییم زنده یاد گلچین ساده و زیبا می خواند. ساده و زیبا خواندن یعنی چه؟ آیا سادگی و زیبایی راحت به دست می آید؟ مسلما نه. پشت این زیبایی و سادگی یک دنیا تجربه و تلاش وجود دارد. سادگی و زیبایی عمق دارد و رسیدن به این عمق مهم است. این که خواننده شعور چگونه خواندن را داشته باشد، رنگ صدایش و تکنیک هایش در خوانندگی باید به مرحله بالایی برسد تا بتواند زیبا و ساده بخواند و به این راحتی نمی شود به چنین مرحله ای رسید. بسیاری تصنیف های زنده یاد بنان را افراد مختلف خوانده اند، اما هر که خوانده زیبایی کار بالاتر از اجرای بنان نرفته که هیچ، پایین تر هم آمده است.


    پاداش مردی که به کاباره نرفت، چه بود؟

    فاضل جمشیدی خواننده موسیقی ایرانی از زنده یاد نادر گلچین می گوید

    فاضل جمشیدی

    فاضل جمشیدی

    فاضل جمشیدی خواننده موسیقی ایرانی است. او با زنده یاد نادر گلچین دوستی و حشر و نشر داشته و خاطرات بسیاری را از این استاد تازه درگذشته موسیقی به یاد دارد. با جمشیدی درباره شیوه خوانندگی زنده یاد گلچین و همینطور خلق و خو و نگاه ایشان به مسائل مختلف گفت و گویی انجام دادیم. جمشیدی در این گفت و گو انتقادات خود را صریحا نسبت به صدا و سیما بیان کرده و تاکید کرد در حالی جلوی فعالیت گلچین در سال های پس از پیروزی انقلاب گرفته شده بود که هرگز حاضر نشده بود در کاباره ها بخواند و موسیقی را پامنقلی کند. بعد از انقلاب هم هرچند به او ظلم شد، اما نه اپوزیسیون شد، نه فحش داد و نه گلایه ای کرد، فقط تلاش کرد و با آرامش لبخند زد.

    مهم ترین ویژگی قطعات به جا مانده نادر گلچین را بعنوان یک خواننده در چه می دانید؟

    استاد هرگز معلم مستقیمی نداشتند و در آموختن آواز مصداق همان بیت حافظ هستند که می گوید: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/ به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد» ایشان خواندن را با غمزه و عشق آموختند و آوازهایی که خوانده اند همه جزو آوازهای خوب موسیقی کشورمان بوده ا بسیار لطیف و دلکش هستند.

    ما خواننده ها در خواندن اشعار غمزه و کرشمه و یا به اصلاح موزیسین ها نوانس داریم، اما استاد در تحریرهایشان هم نوانس داشتند. اغلب خواننده ها در تحریرها چکشی و با تقطیع پیش می روند اما استاد در تحریرهایشان بسیار متفاوت بودند و شیوه خاص خودشان را داشتند و نه تنها در شعر و ملودی که در تحریرها هم غمزه ها و کرشمه های خاص خود را داشتند.

    بهترین قطعه ایشان را کدام می دانید؟

    نمی شود به این سوال پاسخ مشخصی داد، قطعات زیادی را از ایشان دوست دارم اما همانطور که در مراسم تشییع استاد هم گفتم گلچین شاید بهترین مرغ سحر ایران را ایشان اجرا کرد. از نظر من اجرای ایشان و خانم هنگامه اخوان بهترین اجراهای این سرود هستند. سرودی که استاد گلچین همیشه می گفت سرود فرهنگی ماست. من استاد را بیش از هر چیز با عنوان مرغ سحر می شناسم. خودم هم بارها این اثر را خوانده ام و همیشه الگویم ایشان بوده اند.

    بهترین خاطره ای که با استاد دارید چیست؟

    چندین سال پیش در حوزه هنری اجرایی از آثار دو استاد بزرگ موسیقی ایرانی زنده یادان علی تجویدی و پرویز یاحقی داشتیم که استاد هم همراه با استاد هوشنگ ظریف و استاد همایون خرم خدابیامرز در این کنسرت حضور پیدا کرده بودند. ما از ایشان خواهش کردیم روی صحنه بیایند و با در اجرای قطعه «مرغ سحر » گروه را همراهی کنند. استاد در سن ۷۸ سالگی این قطعه را با ما خواندند و این یکی از زیباترین خاطراتم است که هیچ وقت یادم نمی رود.

    جوان ها و نسل های بعدتر موسیقی که پس از آقای گلچین و همدوره ای هایشان مشغول فعالیت در این عرصه هستند، نگاهشان به موسیقی تجاری شده است. این موضوعی است که در مقایسه نسل امروز موسیقی با نسل گذشته بارها بیان شده است. استاد چه نگاهی به فعالیت در عرصه موسیقی داشتند و درباره مسائل مادی کاری هنری شان چه نگاهی داشتند؟

    ایشان به دنبال چیزی جز حس خوب و اثر خوب در کار هنری نبودند و هرگز ندیدم که خودشان را درگیر مسائل مادی کنند. هر وقت هم بحث کارهای تجاری در موسیقی می شد می گفتند من بلد نیستم و نمی توانم. این در حالی بود که در زمان فعالیتشان قبل از پیروزی انقلاب بسیاری به ایشان پیشنهاد خواندن در کاباره را داده بودند. کاری که درآمد خیلی خوبی داشت و استاد هرگز آن را نپذیرفته بود. برخی خواننده های هم دوره ایشان می رفتند و هر شب هم بعد اجرا پول نقد می گرفتند، اما گلچین معتقد بود کلاس کارش خیلی بالاتر از این است که برود در کاباره بخواند. نگاهش اینطور بود که آوازه خوان دیپلمات فرهنگی است. باید شعر خواندن، حرف زدن، نشست و برخاست، کار کردن و خلاصه همه چیزش را مطابق با این اصل تعریف کند. به همین خاطر هم دچار و درگیر مسائل مالی نشدند. برای اجرایی مشترک به نام «بوی نوروز» در شهر کوکیت لام کانادا ویزا گرفتیم ایشان درباره هر چیزی با من حرف زدند جز فروش بلیت و مسائل مالی کار. مدام نگران کیفیت اجرا بودند و با حساسیت در پی این بودند که اجرای خوبی داشته باشیم.

    و اما تلخ ترین مسئله مربوط به آقای گلچین! ایشان سال ها ممنوع الفعالیت بودند. در آن سال ها هم با ایشان رفت و آمد داشتید؟

    آن سال ها از نزدیک می دیدمشان. همیشه غمگین بودند. به نظرم بیشترین حد ظلم در حق ایشان شد. باید گلایه کرد، سوال کرد، واقعا باید مسئولان صدا و سیما و نظام توضیح دهند چرا مردی را که هرگز حاضر نشده بود، به کافه پا بگذارد و شان و حرمت آواز ایرانی را حفظ کرده بود، چند دهه ممنوع الفعالیت بود. واقعا پاداش کسی که حاضر نشده بود، موسیقی را پا منقلی کند، این بود؟

    آیا شما گلایه ای از ایشان شنیدید؟

    نه. هرگز نشنیدم که گلایه کند. تنها چیزی که می دانم این بود که ایشان وزارت فرهنگ و هنر سابق بدون بازنشستگی و یا بازخریدی بیرون آمده بودند و هیچ حقوقی نداشتند. آقای عباس سجادی که اکنون مدیر عامل بنیاد نیاوران هستند، خیلی تلاش کردند تا ایشان حقوق بازنشستگی دریافت کنند، اما میسر نشد و با کمک های آقای نوبخت معاون فعلی رئیس جمهور موفق شدند ایشان را بازخرید کنند. اما با این همه، دیدم که تلاش کند اما گلایه نه. همیشه می گفتند هر کسی وظیفه ای دارد و شاید برخی افراد وظیفه شان را نمی دانند و بلد نیستند چه کنند. نه فحش داد، نه رادیکال و اپوزیسیون شد و خلاصه هیچ رفتار غیرمنطقی در برابر برخورد ظالمانه ای که با ایشان انجام شده بود، نشان نداد.

    در پایان اگر نکته ای درباره استاد باقی مانده که به آن نپرداخته ایم، توضیح دهید.

    نظم و ترتیب ایشان خاص و زبانزد بود. هیچ وقت هیچ لباسی را دو روز نمی پوشیدند، کراوات، پیراهن و کت و شلوارشان در بدترین شرایط پیری هم همیشه مرتب بود و جهان بیرون و درونشان نظم و آرامش خاصی داشت که همیشه به آن غبطه می خوردم. و اینکه… چند روز است با خودم می گویم کاش خدا به محمد نوری و نادر گلچین عمر بیشتری می داد. کاش می شد این گنج ها که یک دنیا دانایی و آگاهی و اطلاعات در خود داشتند، زیر خاک نمی رفتند.


    گلچین بازمی گردد

    عباس سجادی

    عباس سجادی

    سید عباس سجادی (شاعر و مدیرعامل بنیاد نیاوران): از صحنه تئاتر در رشت آغاز کرده بود، همان جایی که در مواجهه با موسیقی و تئاتر بعنوان دو هنری که به هم نزدیک هستند قرار گرفته بود و با توجه به صدای خوبی که داشت وارد مسیر موسیقی شده بود. هر چند دیگر روی صحنه تئاتر نرفت، اما خیلی چیزها را از این هنر یاد گرفت و با خود حفظ کرد. بیان فوق العاده اش همیشه در خواندن شعر به او کمک می کرد و بی شک این موهبت را مدیون تئاتر بود. کلمه ها را خوب می شناخت، صدایش مثل موم در دستش بود، خوب می دانست کجا با صدایش بازی کند و چطور کلمه ها را در پیچ و تاب صدا و تکنیک های خوانندگی و تحریرهایش چرخ بدهد تا گوشنوازتر شوند و حس مورد نظر شاعر و خواننده را به مخاطب منتقل کنند. بعدتر هم پایش به رادیو و برنامه گلها باز شد و در گل های رنگارنگ این برنامه سهمی را به خود اختصاص داد. این سطور روایتی است از آغاز فعالیت هنری استاد نادر گلچین که بتازگی از میان ما رفت، مردی که هرگز استادی نداشت و هنرمندی خودآموخته بود که از هر نظر قابل تحسین است. اگر تاریخ موسیقی را نگاه کنیم می بینیم اغلب بزرگان این عرصه شاگردی استادی را کرده اند و کمتر کسی بوده که بتواند بعنوان هنرمند خودآموخته، خودش مسیر را طی کند و تا این حد موفق و ماندگار باشد.

    زنده یاد نادر گلچین را می توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد؛ یکی آثار هنری به جا مانده از ایشان و دیگری ویژگی های شخصیتی شان که زبانزد است و این روزها بسیاری درباره اش حرف می زنند. گلچین صاحب صدایی خاص بود، صدایی که دارای شخصیت و ویژگی های منحصر بفرد بوده و بسیار لطیف و دوست داشتنی و دلنشین است. تحریرهایش هنوز هم شنیدنی اند و با گذر زمان نه کهنه شده اند و نه از زیبایی شان کاسته شده است. جالب است که این روزها جوانان به کارهای ایشان رجوع کرده اند، آنها را می شنوند و بررسی می کنند و حتی برخی از قطعاتشان بازخوانی هم می شوند. این اتفاق ویژگی هنر واقعی و ناب است. هنر ناب هیچ وقت فراموش نمی شود و به دست نسل های مختلف می رسد، هر نسل مواجهه خاص خود را با آن داشته و هرگز از خاطر نمی رود.

    به این نکته اشاره شد که صدای گلچین دارای شخصیت خاصی بود، بهتر است بگویم گلچین در کار هنری اش به ابعاد کارش شخصیت می دهد. این هنرمند در مواجهه با شعر هم همین برخورد را دارد. شعر هم یکی از اضلاع مهم و تاثیرگذار کارش است که به آن توجه زیادی دارد و می توان گفت انسان بسیار شعر محوری است. برخلاف خوانندگان امروز که چندان به شعر اهمیت نمی دهند، گلچین با شعر هم به آثارش شخصیت می بخشد. او بارها به این نکته مهم تاکید کرده است و بنده نیز این نکته را از ایشان شنیده بودم که شعر برایشان بسیار مهم است.

    آقای گلچین شعرهای خیلی بلندی در حافظه داشت و آنها را به زیبایی دکلمه می کرد  البته این را هم مدیون بیان در تئاتر بود. بیان دراماتیک شعر از سوی او در موسیقی اش هم خیلی مشهود بود چون بازی صدا را می شناخت و بدون غلو می توانست شخصیت کلمات را به مخاطب منتقل کند.

    استاد علاوه بر خوانندگی در موسیقی ایرانی، آثاری را هم در موسیقی پاپ خوانده اند، با این همه هیچ وقت ایشان را بعنوان خواننده موسیقی پاپ نمی شناسیم. چون این دسته از آثار گلچین در سبک و شیوه ای است که می توان گفت او یک پاپ خوان ایرانی بود و در پاپ خواندن هم با شیوه خودش ایرانی خواند. کارهای نادر گلچین از این بعد هم بسیار قابل اهمیت و بررسی است، چرا که او علاوه بر اینکه راه و سلوک خودش را پی گرفته بود، سبک و سیاقی برای خود در قالب موسیقی کشورمان در نظر گرفته بود که از آن عدول نکرد.

    از نظر شخصیتی هم که بررسی استاد نادر گلچین دشوار است. نه اینکه بیان خوبی هایشان کار سختی باشد، اما چه بگویم و به چه نکته ای اشاره کنم که این روزها بیان نشده باشد. کمتر پیش آمده بزرگی در عرصه موسیقی از میان ما برود و همه تا این حد از او به نیکی یاد کنند. نادر گلچین هنرمندی مردمی، خوش خلق و با اخلاق بود که همه می دانند هرگز لب به اعتراض نگشود و با لبخند و گشاده رویی زیست، از هیچ کس بد نگفت، به هیچ کس نتاخت و تمام سال هایی که مجبور بود نخواند هم دم نزد و مانند بسیاری سر و صدا و جار و جنجال راه نینداخت، نه تندی کرد و هیچ رفتار غیرمنطقی دیگری را در برابر رفتار غیر منطقی که با او شده بود، پیش گرفت. عمری صورتش را با سیلی سرخ نگه داشت و به قوی ترین جریان هستی یعنی گذر زمان چشم دوخت. نتیجه اش هم این است که حالا هر چند خودش نیست، اما نامش همیشه به نیکی خواهد بود و مطمئنا در آینده بیشتر و بیشتر شنیده خواهد شد و مورد توجه قرار خواهد گرفت.

    من به دوره های بازگشت در حوزه موسیقی آوازی مان معتقد هستم و به نظرم ما دوباره به گلچین و شیوه اش بازخواهیم گشت. گلچین از آن ایستگاه هایی است که جوان ها دارند به آن برمی گردند و مرورش می کنند. او در آواز تاکیدش روی کلام است و همچنین شیرین خوانی اش نکته مهمی است که هم اکنون مورد توجه جوان ها قرار گرفته است و تلاش می کنند به شیوه شان نزدیک شوند و مانند ایشان بخوانند. چه اتفاقی از این بهتر که استاد نادر گلچین که نام مهمی است و شیوه اش در کار هنری هم بسیار ارزشمند است، نقطه اتکایی شود برای نسل جوانی که می خواهند آواز ایرانی بخوانند. چه بسا در آینده نزدیک در پس همه این تمرین ها باز هم آواز ایرانی بتواند مانند گذشته بیشتر از امروز با مردم جامعه ارتباط برقرار کند.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *