×
×

سازهایی که سازش دارند

  • کد نوشته: 158004
  • 18 مهر 1396
  • ۰
  • فرهاد صفری نوازنده تمبک و طراح سازهای «زروان»، «باژنگ» و «کارنگ» که امروز جایگاه ویژه ای بین سازهای ایرانی پیدا کرده اند، معتقد است قبل از ساخت یک ساز جدید باید بدانیم هدف از این کار چیست. محیا رضایی: فرهاد صفری نوازنده تمبک و طراح سازهای ایرانیِ «کوبانه»، «زروان»، «باژ»، «باژنگ»، «بادیه»، «دفک»، «کارنگ»، «زجل»، […]

    سازهایی که سازش دارند
  • فرهاد صفری نوازنده تمبک و طراح سازهای «زروان»، «باژنگ» و «کارنگ» که امروز جایگاه ویژه ای بین سازهای ایرانی پیدا کرده اند، معتقد است قبل از ساخت یک ساز جدید باید بدانیم هدف از این کار چیست.

    محیا رضایی: فرهاد صفری نوازنده تمبک و طراح سازهای ایرانیِ «کوبانه»، «زروان»، «باژ»، «باژنگ»، «بادیه»، «دفک»، «کارنگ»، «زجل»، «سیلگ» و «گاسان» که به تازگی آلبوم تک نوازی تمبک با عنوان «بر مدار زمان» وی منتشر شده حدود ۱۰ سال است با گروه های موسیقی مولوی، فردوسی و تعدادی دیگر از گروه ها به همراهی شهرام ناظری همکاری می کند و در ۲ سال اخیر با سازهای ابداعی کوبه ای خود در گروه «آواز پارسی» حافظ ناظری نیز حضور دارد.

    وی زمانی که ۱۰ سال داشت با تشویق و هدیه بهرام صفری نوازنده تار، برای اولین بار تمبک را دست گرفت و چنان علاقه مند به نواختن شد که نگاه دیگران را به خود تغییر داد. این علاقه در سنین بالا توجه او را به سازهای کوبه ای دیگر کشورها و تحقیق در موردشان معطوف کرد.

    پس از مدتی پی بردن به جای خالی صداهای بَم میان سازهای ایران ذهنیتی در اندیشه او رقم خورد که در نتیجه آن سازی با فیزیک منحصر به فرد با عنوان «زروان» پدیدار شد و بعد از آن «کارنگ» و «باژنگ» متولد شدند و امروز هم بنا دارد «گاسان» را به دنیای سازهای کوبه ای معرفی کند. دلیل طراحی این سازها و همکاری اش با بزرگانی چون شهرام ناظری و محمدرضا درویشی در عرصه موسیقی سنتی و ایرانی را از زبان خودش بخوانید:

    *چطور شد که تمبک را به عنوان ساز اصلی انتخاب کردید؟

    – عمویم بهرام صفری نوازنده تار زمانی که ۱۰ ساله بودم پیشنهاد داد که من هم به سمت ساز بروم تا با هم همنوازی را تمرین کنیم. سپس من را نزد دوستانش برد که هر کدام نوازنده یک ساز بودند. بین آن جمع من از تمبک خوشم آمده بود در حالیکه نامش را هم نمی دانستم و بعد از چندبار ملاقات با دوستان وی و علاقه ام به این ساز، عمویم یک ساز تمبک برایم خرید و تا ۳ سال هم پیگیر حضورم در کلاس موسیقی بود. وقتی ۱۵ ساله شدم دیگر علاقه ام اجازه نداد از این ساز دل بکنم و همه این ها را مدیون وی هستم. استاد اولم نیز علیرضا مشعوفی بود و بعد از آن با اژدر سلطان آبادی ساز می زدم و تمرین های زیادی داشتم.

    *گروه «ریتم نوین» چگونه آغاز به کار کرد و چرا امروز دیگر اثری از آن نیست؟

    – سال ۸۱ با همراهی دوستانی که نوازنده سازهای کوبه ای بودند گروه «ریتم نوین» را تشکیل دادم که تعدادی کنسرت هم اجرا کردیم اما سازهای کوبه ای تخصصی در سطح عام مخاطب ندارد و ما نتوانستیم فعالیت هایمان را ادامه دهیم. سال های اول به خاطر عشقی که به کار داشتیم خیلی به ضرر و زیان فکر نمی کردیم اما بعد از مدتی واقعا ادامه این شکل کار کردن میسر نبود.

    ساز زروان

    *بعد از آن چه اتفاقی رخ داد؟

    – کم کم در کنار تمبک که ساز اصلی و همیشگی من است علاقه مند شدم تمام سازهای پوستی جهان را به واسطه ارتباط شان با تمبک به لحاظ ریتم و ساختار فیزیکی مورد بررسی قرار دهم. ضمن اینکه با گروه های متعددی چون «اینک»، «قمر» و … نیز همکاری داشتم. از سال ۸۹ هم با گروه «فردوسی» و «مولوی» شهرام ناظری همراه شدم و تقریبا دو سال است با حافظ ناظری نیز همکاری می کنم.

    *چه تصویری از تمبک در ذهن شماست که جایگزین ساز دیگری نمی شود؟

    – تمبک برای من معنی ظرافت در همه هنرهای ایرانی است. سازی مینیاتوری که نقوش منظم فرش های ایرانی، ظرافت های بصری منبت و خاتم و رعایت جزییات بافت معماری شهرهای تاریخی در صدایش موج می زند و احساس می کنم همه این ها ریشه در فرهنگ ما دارد.

    *پس چطور شد که طراحی سازهای دیگر به ذهن تان خطور کرد؟

    – وقتی تمبک نوازی برای من جدی تر شد و در گروه های موسیقی متعدد حضور یافتم و به موازات آن سازهای کوبه ای دیگر کشورها نیز توجهم را جلب کرده بود احساس کردم بین سازهای ایرانی سازی که صدایی حجیم و تهییج کننده داشته و در عین حال تداعی گر اصوات ایرانی باشد، نداریم. سازهایی که در آمریکای لاتین یا آفریقا استفاده می شود به لحاظ فیزیک و صدایی که از آن استخراج می شود هویتی مرتبط با جغرافیای خودشان را دارد.

    همه این سازها را مطالعه کردم تا بدانم چه عاملی باعث این تفاوت صدا در قالب های فیزیکی مختلف می شود و تفاوت شکل ظاهری شان چگونه بر رنگ صدا تاثیر می گذارد. از طرفی می خواستم سازی باشد که حجم صدای بالاتری داشته و به هیجان ساز کوبه ای که در موسیقی با جنس ایرانی لازم است، اضافه کند. در موسیقی غربی «درام» این نقش را به عهده دارد که اگرچه به خاطر خاصیت تهییج کننده اش امروز در تمامی نقاط دنیا استفاده می شود اما ایرانی نیست. من دوست داشتم هنگام اجرای کنسرت ها در کنار تمبک، سازی باشد که در مواقعی هیجان بیشتری در آنسامبل گروه ایرانی ایجاد کند.

    *چه زمانی این ایده ها را اجرایی کردید؟

    – از سال ۸۲ آزمون و خطاهایم شروع شد و از آنجا که این افکار کاملا در ذهنم شکل می گرفت و نمی دانستم چگونه باید خواسته هایم را به شخص دیگری انتقال دهم، تصمیم گرفتم علاوه بر طراحی، خودم دست به کار شوم و بسازمشان تا دقیقا آنچه در فکرم بود را پیاده کنم. البته کمک های دوستانی را که همیشه از من حمایت می کردند، نباید نادیده گرفت. دوستانی چون محمد شیخ الاسلام که بخش سفالی سازها به عهده اش بود، محسن ابراهیمی و اکبر محمودی که حرفه اش نواختن و ساختن ساز تار است در ساختن سازهایم به من کمک های فراوانی کردند ضمن اینکه در به ثمر رسیدن همه این ها بهمن صفری، مقداد شاه حسینی، حامد دژبراز، علیرضا آسانلو و به خصوص همسرم لیلا افشایی نقش بسزایی داشتند.

    ساز کارنگ

    *در جامعه موسیقی کشور کسی هم از این سازها خبر داشت؟

    – اوایل خیر اما بعد از مدتی حسن زندباف و بعد از آن فرهاد فخرالدینی ساز را دیدند و مورد توجه آقای فخرالدینی قرار گرفت ولی امکان همکاری میسر نشد.

    *میان این سازهای ابداعی الویت نواختن با کدام است؟

    – امروز دیگر از «کوبانه» استفاده نمی کنم چون در نتیجه تجربیات بعدی احساس کردم این ساز صدایش کمی غیر ایرانی است. «زروان»، «باژنگ» و «کارنگ» صداهای شان بیشتر در کنار تار، سنتور، نی، کمانچه و … می نشیند.

    *شرایطی بوده که این سازها در کنار هم نواخته شوند؟

    – بله. حدود ۲ سال پیش محمدرضا درویشی برای ضبط آلبوم «در سکوت آفتاب نیمه شب» به دنبال سازهایی بود که صدایی حجیم داشته اما آفریقایی و آمریکایی نباشد. بعد از بازدید از سازهای من و اندیشه مشترک مان درباره شنیدن رنگ کوبه ای ایرانی، بنا شد تعدادی از سازهای من را استفاده کنیم و از آنجا که کار در مسکو ضبط می شد همه سازهای انتخابی را با خود به روسیه بردیم و سازهای من توسط خودم و حامد دژبراز در کنسرواتوار چایکوفسکی اجرا شد.

    *سازی هست که هنوز کسی ندیده باشد؟

    – به تازگی «گاسان» را ساخته ام که احساس می کنم بعد از این در برنامه ها بیشتر از آن استفاده خواهم کرد. این ساز هنوز رونمایی نشده البته به ثبت رسیده و به زودی معرفی خواهد شد. فکر می کنم «زروان»، «گاسان»، «کارنگ» و «باژنگ» با تمبک همراهان بهتری باشند.

    *نام این سازها را بر چه اساسی انتخاب می کنید و معانی شان چیست؟

    – مقداد شاه حسینی از دوستان نزدیک من آهنگساز و نوازنده تار نام همه این سازها را انتخاب کرده است. مثلا «زروان» یعنی خدای زمان در ایران باستان، «کارنگ» یعنی صاحب طرب، «زجل» شعر عامیانه است و «باژنگ» نوعی دعای زرتشی است که به صورت زمزمه بیان می شود و «گاسان» سرودهای پنجگانه منسوب به زرتشت است که از نظر نگارش و نه مضمون کهن‌ترین بخش اوستا محسوب می شود.

    *به جز شما چه کسانی برای نواختن این سازها تعلیم دیده اند؟

    – تعداد محدودی از شاگردان و نزدیکانم هستند که از این سازها استفاده می کنند. چون از هر کدام تعداد محدودی ساخته شده باید فرصتی فراهم شود تا کار را به دست کاردان بسپارم یعنی کسی که حرفه اش ساز سازی باشد. این سازها هر بار که در کنسرت ها دیده می شوند عده ای درصدد تهیه آن هستند اما علاوه بر بحث تولید جوانب دیگری در نظر دارم که باید اول به آنها توجه شود.

    *به جز شکل ظاهری و صدای منحصر به فرد، چه ویژگی های دیگری برای این سازها قائلید؟

    – اینکه هرکدام ریتم مختص خود را داشته باشد. برایم مهم است که هنگام نواختن و شنیده شدن، مخاطب یاد هیچ ساز دیگری نیفتد. به طور مثال شما وقتی می گویید تمبک، یک شکل خاص در ذهن تان نقش می بندد که با ریتم هایی همراه است اما وقتی از درام صحبت می کنید در ذهن شما شکل و ریتم های متفاوتی پدید می آید که هیچ شباهتی به تمبک ندارد.

     درباره این سازها هم همین است یعنی در این ها حتی از ریتم تمبک هم استفاده نمی شود. ضمن اینکه سعی کردم ریتم های دسته بندی شده برای سازی مثل «زروان» کاملا متفاوت از «کارنگ» باشد. در حال حاضر برای هر کدام حدود ۵۰ صفحه مطلب نوشتم تا زمانی که سازها آماده شد راهنمای دوره مقدماتی تا ابتدایی آن نیز تهیه و ارایه شود.

    *در سال های اخیر ساختن ساز جدید در فضای موسیقی کشور مثل موجی است که افراد بسیاری بر آن سوار شده اند. در این باره چه نظری دارید؟

    – درست است. بیشتر از اینکه دغدغه باشد انگار مد شده است. اوایل سال ۸۰ که طراحی «کوبانه» را در ذهن داشتم اصلا از این خبرها نبود و واقعا دنبال این نبودم که صرفا ساز جدید تولید کنم. همانطور که گفتم تا مدت ها کسی از این موضوع خبر نداشت و امروز هم می گویم «کوبانه» سازی اشتباه است و من در تجربیات بعدی ام این را فهمیدم و ابایی از گفتنش ندارم. به نظر من قبل از هر چیزی باید بدانیم هدف مان از ساخت یک ساز چیست و وجود آن قرار است چه چیزی به موسیقی اضافه کند.

    ساز باژنگ

    جالب اینکه امروز کسانی سراغ این کار رفته اند که اصلا نوازنده نیستند. صرفا شکل ظاهری را تغییر می دهند بدون اینکه بدانند سازشان چه توجیهی برای صدایی که از آن در می آید، دارد. ساز سازی طبق گفته همه بزرگان موسیقی باید کار نوازندگان باشد. یعنی به عنوان نوازنده باید دنبال یک صدایی بگردید که در صورت پیدا نکردن مجبور می شوید دست به ساختن ساز بزنید. در واقع آنقدر ذهنیات تان را دستمایه ساخت قرار دهید تا سرانجام آن صدایی که مدنظرتان است از یک فیزیک جدید شنیده شود. این مسیر درست است نه اینکه قیافه ساز را تغییر دهید و بگویید ساز جدید ساختم.

    *بعد از «گاسان» ساز بعدی تان را کی خواهیم دید؟

    – فعلا احساس می کنم این سازها باید جا بیفتد و وقت بیشتری بگذارم تا افراد بیشتری غیر از خودم بتوانند این سازها را داشته و بنوازند. گاهی تا یک ساز نام و کاربردش در جامعه ای جا بیفتد سال ها زمان می برد.

    *با توجه به اینکه سازهای ابداعی شما سبک و سیاق ایرانی دارند اما در برنامه های اخیرتان آنها را در کنار سازهای غربی و فضایی کلاسیک استفاده کردید به نظر می رسد گوشه چشمی هم به جهانی شدن شان داشته باشید.

    – در وهله اول هدف، ساختن یک ساز ایرانی بود که همنشینی خوبی با دیگر سازهای ایرانی داشته باشد اما در تمام دنیا سازهای کوبه ای وظیفه اصلی شان ایجاد و تجسم ریتم است. به همین دلیل سازهای کوبه ای خویشاوندی قریبی با هم دارند و می توانند کنار هر سازی سازش کنند.

    مثلا نی به عنوان ساز بادی ایرانی هیچ وقت لهجه پان فلوتی را که سرخپوست ها می زنند، ندارد ولی ساز کوبه ای سرخپوستی با ایرانی قرابت دارند. به زبانی دیگر سازهای کوبه ای انعطاف بیشتری دارند که وارد موسیقی جغرافیای یکدیگر شوند.

    *به همکاری با گروه های غیر ایرانی هم فکر می کنید؟

    – قطعا همکاری با موزیسین های دنیا تجربه خوبی خواهد بود. چندی پیش هم در یکی از اجراها از مکزیک پیشنهاد دادند که مدتی در آن کشور همکاری کنم و آهنگسازی از آمریکای لاتین درباره استفاده یکی از ریتم هایم که با «زروان» اجرا کرده بودم جهت ساختن آهنگ برای یک ارکستر پیشنهادی داد که قبول کردم.

    *علاوه بر طراحی ساز فعالیت انفرادی دیگری هم داشتید؟

    – به تازگی آلبوم «بر مدار زمان» را که طرحی برای تک نوازی تمبک است، منتشر کردم.

    *و سخن آخر؟

    – تمبک دلیل من برای شناخت و تحقیق در مورد تمام سازهای کوبه ای دنیا شد و انگیزه طراحی سازهای خودم را در من ایجاد کرد اما همچنان تمبک یگانه ساز مورد علاقه من است.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *