موسیقی ایرانیان: در ادامه میتوانید قسمت اول مصاحبهٔ مفصل با پرواز همای که در آخرین شماره مجله موسیقی ایرانیان منتشر شده بود را بخوانید، همانطور که بخش دوم این گفتگو را میتوانید از اینجا بخوانید، در روزهای آتی قسمتهای بعدی مصاحبه منتشر خواهد شد.
مقدمه- امین موسوی: یکی از علل بنیادین ضعف موسیقی کلاسیک ایرانی (اصیل، ردیفی، سنتی، باستانی و…) فقدان تقریبا مطلق دغدغههای روحی یا فکری نزد خالقان اینگونه آثار است. در طول تاریخ (در سبکهای مختلف) و نزد خالقان آثار ماندگار، دغدغههای روحی و فکری گوناگون وجود داشته اما موردی که میان موزیسینهای موفق در طول تاریخ مشترک بوده همانا وجود یک دغدغه، یک فکر، یک درد، یک لذت و در نهایت یک احساس است که هنرمند تمایل داشته تا آن را با مخاطبش شریک کند. از این دیدگاه تفاوتی ندارد که دغدغهٔ هنرمند سیاسی باشد یا اجتماعی، فلسفی باشد یا عاشقانه، روحی باشد یا ذهنی. فرقی ندارد که اثر حزن آور باشد یا شادی بخش. موردی که در همهٔ موزیسینها (در تمام سبکهای مختلف موسیقی) به عنوان خالقان آثار ماندگار در طول تاریخ مشترک بوده این است که تمامی آنان در نقطهٔ آغازین خلق آثار در عمق درون خود تلاطمی بسیار شدید حس کردهاند و برای آرامش خویش به خلق اثر متوسل شدهاند.
دلیل خلق اثر در این نوع هنرمندان علل مختلفی چون کسب درآمد، اعتبار و غیره و غیره نبوده است؛ بلکه تنها آن احساسات و دغدغهها بوده که هنرمند را مجاب کرده تا اثری را خلق کند.
پرواز همای جزو معدود خوانندگان و موزیسینهای موسیقی ایرانی در چند سالهٔ اخیر است که آن دغدغهای که در بالا ذکر کردیم تا حدی در آثارش دیده میشود. او نمیخواند که صرفا بخواند؛ میخواند که حرف و پیامی را به مخاطب انتقال دهد. برخی ممکن است که جنس صدای این خواننده را نپسندند و برخی دیگر ممکن است که ضعفهای فنی او را که روز به روز کمتر میشود پررنگ بدانند و تنها به آن نکات منفی توجه کنند؛ ولی در هر حال او مشخصهها و نقاط مثبتی دارد که در اهالی موسیقی سنتی ایرانی به وفور یافت نمیشود و همین مشخصات باعث شده است که او جمع زیادی را به علاقمندان موسیقی اصیل ایرانی بیافزاید؛ جمعی که پیشتر از این شاید از هیچ آهنگی که در آن سازبندی سازهای ایرانی استفاده میشد لذت نمیبردند.
به همین بهانه گفتگوی بسیار مفصلی را با پرواز همای سرپرست و خوانندهٔ گروه مستان انجام دادیم که در ادامه میتوانید بخوانید که امیدواریم حجم زیاد مصاحبه را نشانهٔ تعدد مباحث و موضوعات مهم و مغفول در «موسیقی ایرانی» بدانید و نه پرحرفی و مهمل گویی ما!
در این مصاحبه در باب موضوعات مختلفی بحث شده است و به علت کمیت بالای موضوعات کمتر توانستیم بصورت ریشهای و عمقی به بحثهای مختلف بپردازیم. هدف از مصاحبه این بوده که بحثهایی در باب «فلسفه و موسیقی»، «موسیقی و اجتماع»، «رابطهٔ توانایی ملودی سازی و داشتههای تخصصی یک فرد از موسیقی»، «بررسی وضعیت سروده در موسیقی همای» و… فقط مطرح شود تا در شمارههای بعدی مجله بصورت کاملا ویژه روی اینگونه موضوعات کار کنیم. همچنین از بیان بیوگرافی همای و معرفی گروه مستان به دلیل شناخته شده بودن اعضای این گروه صرف نظر میکنیم تا با مراجعه به مصاحبه ندانستنیها را یافت کنید و تنها به این نکته اشاره میکنیم که همای به جز خوانندگی و آهنگسازی در گروه مستان تجربهٔ همکاری با ارکستر سمفونیک در قالب اپرا را هم دارد. او پیش از این، اپرای برگرفته از داستان موسیو شبان را با ارکستری به رهبری شهداد روحانی در امریکا به روی صحنه برده که امیدوار است بتواند قطعات تصویری این کنسرتها را در ایران منتشر کند.
قبل از خواندن مصاحبه دو نکته از یادمان نرود: نکتهٔ نخست اینکه زحمت طرح برخی سوالات بر عهدهٔ محمد جواد صحافی بوده است که ابتدای هر سوالی که ایشان طرح کردهاند مشخص شده است. نکتهٔ دوم هم اینکه به علت درخواست پرواز همای مبنی بر پاس داشتن زبان پارسی در همه جای متن مصاحبه به جای لغت «معنی» از «مینو» استفاده شده است.
صحافی: سؤال بسیاری از علاقمندان به شما و موسیقی ایرانی ممکن است این باشد که دلیل آنکه نام خود را به «پرواز همای» تغییر دادید چه بوده است؟
درود بر شما و همه ی علاقمندانی که این گفتگو را خواهند خواند، خب من چند دلیل برای این کار داشتم، نخست اینکه دوست داشتم نامی پارسی داشته باشم و دوم اینکه اندیشه ها و راهی که برگزیدم باید با نامم همخوانی می داشت و از سویی داشتن یک نام زیبا افتخار بزرگی ست که در آینده ی هر هنرمند می تواند اثر داشته باشد.
سالها پیش که سرودن را آغاز کردم بر آن بودم تا برای خودم نامی برگزینم تا در سروده ها به کار ببرم مانند تمام سرایندگان دیگر از دوستی نزدیک که او نیز سراینده بود خواستم تا نامی برایم گزینش کند، آن دوست نازنین هم نام همای را از سروده ی حافظ به من هدیه کرد؛ همان سروده “همای اوج سعادت به دام ما افتد” و پس از آن من نام پرواز را نام کوچک خودم گذاشتم و در این سالها با همین نام شناخته شدم و بسیار خرسندم.
حافظ و مولانا و سعدی و تمام کسانی که عربی سخن گفتند در آن زمان چارهای جز این راه نداشتند چرا که زمانه آنگونه بود که ناچار بودند آنگونه سخن بگویند، ولی امروز ما ناچار نیستیم و باید تلاش کنیم تا پارسی را زنده نگاه داریم
صحافی: در مصاحبهای که حدود دو سال پیش با رادیو زمانه داشتید از زبان عربی سخن به میان آوردید؛ از آن ابراز بیزاری نمودید و مطرح کردید که باید لغت های عربی از فارسی جدا شود، به اعتقاد حقیر بیزاری افراطی که شما بیان نموده بودید جایگاه شاعران بزرگمان چون حافظ و مولانا را که در اشعارشان از واژههای عربی استفاده نموده اند زیر سؤال می برد. از طرفی مدتی پس از این اظهارات، آلبومی از شما منتشر گردید با نام “جدال عقل و عشق” که در آن هر سه واژه جدال و عقل و عشق عربی بودند (البته روی عربی بودن یا نبودن عشق بحث است). آیا گفتههای شما در آن مصاحبه با نام آلبومی که در بالا ذکر شد نوعی تناقض در طرز تفکر و بیان تان در ذهن مخاطب ایجاد نمی کند؟ اصولا این بیزاری افراطی از یک ملت و یک زبان و یک قوم برای یک هنرمند به دیدگاه های نژاد پرستی نزدیک نیست؟
من بارها و بارها در این باره سخن گفتم ولی به یاد ندارم که در جایی بیان بیزاری از هیچ نژادی کرده باشم، من تنها خواستار این هستم که واژه های عربی را کمتر به کار ببریم یا به کار نبریم و واژه های پارسی را جایگزین کنیم و این کار سختی نیست…
حافظ و مولانا و سعدی و تمام کسانی که عربی سخن گفتند در آن زمان چارهای جز این راه نداشتند چرا که زمانه آنگونه بود که ناچار بودند آنگونه سخن بگویند، ولی امروز ما ناچار نیستیم و باید تلاش کنیم تا پارسی را زنده نگاه داریم و این افتخار من است که در این راه گام بر می دارم و سخن می گوبم. من میخواهم بدانم چرا آنگاه که برابر پارسی واژهها هست ما عربی اش را به کار می بریم؟ اگر در این راه تلاش کنیم و سخن بگوییم به زبان پارسی ارج گذاشتیم و این نژاد پرستی نیست، ارزش گذاشتن به زبان پارسی هست.
دربارهٔ «جدال عقل و عشق» باید بگویم که ۶ سال پیش من آن نام را برای کنسرتم برگزیدم که تا امروز انسان دیگری شدم و هدف و راهم را دگرگون کردم، اما بعدها من همان کار را به شیوه ی دیگر به اپرا ساختم و نامش را گذاشتم: «جدال عقل و عشق» که در این کار عقل که از زبان عربی به ادبیات ما آمده را از خرد که پارسی هست جدا کردم و برگزیدن این نام هم برهان ادبی دارد، یعنی اینکه جایگاه عقل را از خرد جدا می دانم، خرد از عقل جایگاه بسیار بالاتری دارد و گذاشتن نام عقل آگاهانه بوده است، و این را باز هم یاد آوری میکنم که از هیچ زبان و نژادی بیزار نیستم و هیچ کجا در مورد فرهنگ عربی اینگونه سخن نگفته ام شاید کسانی که درباره ی من می نویسند اینگونه بیان میکنند.
ادامه مصاحبه(قسمت دوم)
- این مطلب در شماره نهم مجله موسیقی ایرانیان منتشر شده، برای دیدن آرشیو مجله موسیقی ایرانیان اینجا کلیک کنید.
- برای مشاهده صفحات اصلی این مطلب در مجله موسیقی ایرانیان بر روی تصاویر زیر کلیک کنید:
- طراحی و صفجه آرایی: ابراهیم مولائی
دیدگاهتان را بنویسید