استاد مرحوم مصطفی کمال پورتراب، برجستهترین شخصیت آکادمیک موسیقی کشور بودند. این عنوان نه برای عمق و تاثیر مطالبِ ایشان که برای گستردگی آثار تالیفی ایشان در حوزههای مختلف موسیقی است.
استاد هم فاگُت (باسُن) نواخته بودند، هم ویلن و هم تار. یعنی به هر سه گروه سازهای بادی و کششی و مضرابی و نیز نیز دو حوزه موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی جهانی تسلط داشتند.
تالیفات ایشان در حوزههای مختلف و متنوعی بود اعم از: تئوری موسیقی جهانی، تئوری موسیقی کلاسیک ایرانی، هارمونی کلاسیک، هارمُنی کاربردی،هارمُنی مدرن، کنترپوان کلاسیک، کنترپوانِ مُدال، آموزش پیانُ، تجزیه و تحلیل موسیقی و آهنگسازان و…
ایشان از قدیمیترین مدرسین جامعه آکادمیکِ موسیقی کشور بودند؛ بهطوریکه مرحوم خالقی در آثارشان از تدریس و دانشِ استاد پورتراب به نیکی یاد کردهاند. موزیسینهای چندین نسل در یکی از این دروس شاگرد ایشان بودهاند: تئوری، سلفژ، مبانی آهنگسازی،هارمونی،کنترپوان، مبانی موسیقی کلاسیک، فرم و آنالیز، پیانوی تخصصی و یا عمومی و یا تاریخ موسیقی؛ طیف این شاگردان از استادان محمد نوری -خواننده افسانهای پاپ کلاسیک ایرانی-، و نسل استادان علی رهبری و داوود گنجهای، شهرداد روحانی، فریدون شهبازیان و کامبیز روشن روان است تا فارغالتحصیلانِ اخیر مقاطع کارشناسی و ارشد موسیقی در همهی دانشگاههای تهران.
ارزش دیگر مطالعات ایشان، تحقیقات و تالیفاتِ مختلفِ ایشان – که عموما در فصلنامهی هنر و یا زیباشناخت منتشر شده است- در زمینهی زیباییشناسی فواصل موسیقی و نیزتحقیق در خاستگاهِ ربع پرده است ؛ که این تالیفات هنوز یکی از اصلیترین منابعِ موجود در شناختِ این مبحثِ بکر و مغفول است.
این چهرهی ماندگارِ موسیقی، سالها بود که عضو پیوستهی فرهنگستان هنر در زمینهی موسیقی و نیز عضو شورای واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز بود. بسیاری از مابه ازاهای پارسی مفاهیم، از ابداعات ایشان بوده است. در اثر گذاری آراءِ این مجمع، همین بس که ویراستِ همین متن، در جایگزینی فاگُت به جای فاگوت ( برای مثال) نیز از مصوبات همان نهاد است.
استادِ عزیزمان، آهنگسازی بسیار فنی و بادانش بودند. اثر هفتِ پیکرِ ایشان یکی از فنی ترین اثار موسیقی سمفونیک –ایرانی در زمانهی معاصر است.
نظم فوقالعادهای داشتند و بسیار قانونمند بودند. خاطرم هست تأخیر در کلاسهای ایشان با احتسابِ دقایقِ غیبت در لیستِ کلاسی ثبت و اعمال میشد. در کلاسهایشان نیز نه صرفاً موسیقی، که همه چیز به دانشورانهترین شکل بررسی و عنوان میشد؛ از واژه شناسی یک لغتِ ساده، تا تاریخِ یک پدیده گهگاه به چند زبان توسط استاد، تشریح میشد.
جالب است بدانید استاد، ساعت ۳ صبح از خواب برمیخاستند. تا قبل از شروع کلاسهایشان در دانشگاه، پیادهروی میکردند، ترجمه میکردند، تمرین میکردند و تالیف و سپس (عموماً) با پای پیاده (در تابستان و برف و تگرگ زمستان) به دانشگاه میآمدند.
زندگی و دانشِ ایشان برای همه ما اسوه و الگو بود. به خصوص که در زندگیِ شخصی و حرفهای، به غایت سالم و با اخلاق بودند. درود به روح بزرگ ایشان. یاد و خاطره و آثارشان همیشه در این کشور جاودان و آموزنده خواهد بود. خوشا به سعادتشان برای این زندگی پربرکت و طولانی. روح بزرگان شاد.
دیدگاهتان را بنویسید