×
×

دلنوشته ای برای «محمد رضا لطفی»

  • کد نوشته: 106420
  • 12 اردیبهشت 1395
  • ۴ دیدگاه
  • indexمهران مهرنیا (آهنگساز، نوازنده و مدرس تار و سه تار): تاریخ عرفان و فرهنگ و هنر ایران زمین پر است از چهره هایی تابناک که مطالعه و شناخت دقیق آنها گاه نیازمند تشکیل کارگروه هایی تخصصیست و حتی دپارتمانهایی که در چند نسل به تحقیق و مطالعه ابعاد و آثار آن بزرگان بپردازند…

    دلنوشته ای برای «محمد رضا لطفی»
  • استاد فقید محمدرضا لطفی

    استاد فقید محمدرضا لطفی

    indexمهران مهرنیا (آهنگساز، نوازنده و مدرس تار و سه تار): تاریخ عرفان و فرهنگ و هنر ایران زمین پر است از چهره هایی تابناک که مطالعه و شناخت دقیق آنها گاه نیازمند تشکیل کارگروه هایی تخصصیست و حتی دپارتمانهایی که در چند نسل به تحقیق و مطالعه ابعاد و آثار آن بزرگان بپردازند.

    حافظ، سعدی، مولانا، بوعلی، عین القضات همدانی و… نمونه های مشهور چنین افرادی هستند که حتی از پس قرنها و با وجود بنیادهایی بین المللی هنوز برای شناخت کاملشان راه بسیار است.

    حوزه موسیقی نیز از این قائده مبرا نیست، از فارابی و رودکی تا عبدالقادر و صفی الدین که هنوز به دلیل وجوه متعدد و مختلفشان و تغییر فرهنگ نوشتاری و زبان امکان تحلیل و به روز آوری کامل آثارشان محیا نشده که بگذریم. ما حتی هنوز تعریف و تحلیل درستی از معاصرینی چون وزیری و درویش خان و صبا هم نداریم و البته با افراط و تفریطهای خاص فرهنگمان اغلب به مصادره آنها به نفع ذهنیت مطلق گرای خود داریم.

    یک گروه وزیری را مدرنیستی ضد ردیف معرفی و گروهی دیگر یکسره او را متجدد و فاقد دانش ردیفی باز تعریف میکنند، که بی شک هر دو غلط است.

    از درویش خان هم عامه تنها همین را میدانیم که قصد قطع دستانش را کردند یک فرنگی بزرگوار! نجاتش داد. تنها چیزی که گویا چندان اهمیتی ندارد این که، چطور این نامها به این وضوح و درخشانی در طول تاریخ صد و چند ساله جاریند و ساری.

    تمام این مقدمه نسبتا مطول را برای رسیدن به مفهومی نگاشتم که به آن استاد یا معلم کامل میگوییم.

    وجهی که در لطفی هم به همان اندازه درویش و صبا پر رنگ بود.

    معلم و استادی تمام عیار.

    لطفی از نظر من پس از صبا تنها کسی بود که علاوه بر تعلیم چند نسل شاگرد، نوه ها و نتیجه های هنریش را نیز دید.

    البته این در مورد هنر مندان دیگر هم صدق میکند، اما یک خصلت در لطفی متفاوت از هم نسلانش بود، او شاگردانش را دنبال میکرد.

    وی به طرز شگفت آوری برای هر یک از شاگردانش که کار جدی و حرفه ای میکردن فایلی در خاطر داشت و از طرق مختلف پیگیر کارهای همه ما بود.

    آلبومها را گوش میکرد، مصاحبه ها را میخواند، برنامه های رادیو و تلویزیون را درباره موسیقی دنبال میکرد. این درست همان کاریست که پدران و پدر بزرگان در حق فرزندان و نسلهای بعد میکنند.

    برایش بی اندازه مهم بود که مسیر ما چگونه طی میشود. و این جاست که لطفی را به بزرگانی چون درویش و صبا نزدیک میکند.

    و البته برای چندمین بار میگویم: “لطفی را سالها بعد و از دور بهتر خواهیم شناخت .” و از انزوا و مظلومیتش کاسته خواهد شد، انزوا و مظلومیتی که هر سال در مراسم سالمرگش به خوبی نمایان است.

    و شاید آنروز به میراث حقیقی او که همانا عشق مطلق به موسیقی هنری این سرزمین بود توجه بیشتری بکنیم و البته از بی مهریهایی که سالهای آخر عمرش بر او شد بیشتر خجالت زده می شویم. بی مهریهایی از جنس آنان که بر درویش و صبا رفت.

    امروز به هر روی گویا به نام معلم شناخته میشود و البته سالروز درگذشت لطفی.

    یاد این معلم یگانه دوران گرامی

     

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *