«هنگامه اخوان» حالا سالها از دوران جوانی فاصله گرفته و گرد پیری بر چهرهاش نمایان است. در چشمانش لحظاتی غور میکنی. لحظات را به نظاره مینشینی. در آن اعماق چیزی شبیه حسرت، حسرت بر روزهای رفته موج میزند و شاید امید. امیدی به آینده. آیندهای که البته رسیدن به آن تلاشی بیش از آنچه در جریان است، میخواهد. در ادامه لحظات با «هنگامه» بودن را با هم به تجربه مینشینیم و پرسشهای ما و پاسخهای او را با یادی از گذشته، میخوانیم.
هنگامه اخوان:
+کسی هم مانده؟
+«همایون خرم» و «محمدرضا لطفی» دردانههای موسیقی ایران بودند
+امروزه آهنگسازان میخواهند ره صد ساله را یک شبه بروند، به جای اینکه بنشینند و کار کنند فقط نسبت به هم حسادت میکنند و میخواهند سایه هم را با تیر بزنند!
+ما قدر اساتید قدیممان را ندانستیم و متاسفانه امروز از آن آثار فوق العاده فاصلهها گرفتهایم
+قطعا دوره طلایی موسیقی ایران دیگر تکرار نخواهد شد
+امروز متاسفانه توجه رسانه مثل رادیو و تلوزیون فقط به موسیقی پاپ است و موسیقی کلاسیک ایرانی کمتر مورد توجه قرار میگیرد. آن هم چه نوع پاپی، موسیقی بیکیفیت یکبار مصرفی که خیلی زود بنا به درجه هنری پایینش فراموش خواهد شد
+بچه که در شکم مادر موسیقی غربی گوش نمیدهد، مشکل در سلیقه موسیقایی به پدر و مادر و بزرگ خانواده بر میگردد
+الفاظی مثل امپراطور، سلطان و استاد شایسته کسانی هست که الفبای موسیقی را اصلا نمیدانند؟
+همه چیز برای من پول نیست. من زندگیام را برای موسیقی ایران گذاشتهام