موسیقی ایرانیان: چندین ماهی است که میخواهیم پروندهای جامع و کامل بدور از جهتگیریهای شخصی و تفکرات سطحی در مورد محسن چاوشی ترتیب دهیم، اما به دلیل اهمیت موضوع هر زمان از انتشار این پرونده منصرف شدیم، و حس کردیم هنوز پرونده دارای آن عمقی که باید باشد نیست، جریان این پرونده مفصل منتشر نشده شاید از انتشار ژاکت محسن چاووشی تا الان ادامه دارد، رفته رفته از طرف دوستان و کاربران متهم شدیم که چه در سایت و چه در مجله کمتر از محسن چاوشی سخن به میان میآوریم، اما کسی نمیدانست که سکوت ما در مقابل موضوعات بزرگ ناشی از بیتوجهی ما نیست، بلکه ناشی از وسواس بیش از حد ماست.
در هر صورت تا زمانی که شاید در شمارهی بعدی مجله پروندهای مفصل در مورد چاوشی منتشر کنیم، یادداشت زیر را از چاووشیست یکی از هواداران و پیگیران آثار محسن چاوشی داشته باشید تا بعد. بدیهیست که مجموعهی موسیقی ایرانیان نظرات نویسنده را تایید یا تکذیب نمیکند و فقط صرفا به انتشار یادداشت آن میپردازد به امید آنکه در قسمت نظرات بحثهای مفید و تحلیلی در مورد آلبوم جدید چاوشی صورت پذیرد:
چاوشیست: بعد از دو آلبوم یه شاخه نیلوفر و ژاکت که به زعم اکثر اهالی موسیقی و شنوندگان حرفهای و حتی خود هواداران محسن چاوشی زیاد رنگ و بوی چاوشیِ سابق را نمیداد، حالا میتوان اذعان کرد شاهد آلبومی از محسن چاوشی هستیم که چاوشی نه فقط به عنوان یک اسم که با تمام مولفههای موسیقیای که او طی سالهای ۸۳ الی ۸۶ ارائه میداد و با اقبال عمومی وسیعی هم مواجه شده بود، در آن حضور دارد. گرچه در حریص هم هنوز کمی لکنت برای ارائهی یک چاوشی خالص وجود دارد اما قابل چشم پوشیست. میگذاریمش به پای این دو سال تاخیر. برای هوادارن او حلاوت این بازگشت آنقدر هست که ایرادها اصلا به چشم نیایند. بعد از “ژاکت” صحبت از “سیزده” بود آلبومی که چاوشی در آن آهنگهایی را بر روی اشعار مولانا، وحشی بافقی و یک شاعر معاصر ساختهاست، خود چاوشی هم در یادداشتی دربارهی آن صحبت کرد، دیگر همه مطمئن بودند آلبوم بعدی او “سیزده” است، آلبومی که حتی قبل از “یه شاخه…”زمزمه های ساختنش بود. که ناگهان “حریص” به عنوان آلبوم بعدی معرفی شد، نام آلبوم و تنظیم کنندههای آن در نگاه اول جلب توجه میکرد، گویا چاوشی تصمیم گرفتهبود قبل از “سیزده” این آلبوم را منتشر کند تا از تر و تازگی نیفتد. این یادداشت در ادامه میکوشد نگاهی کلی و نه موشکافانه به این آلبوم از نظر یکی از پیگیران کارهای چاوشی ارائه دهد.
تنظیم های آلبوم “حریص” در عین تنوع، دلنشین و دارای لحظات پرشور و حال متناسب با ملودیهای چاوشی و به مراتب بهتر از تنظیمهای اغلب کرخت و بیروح آلبوم قبلی چاوشی هستند. حضور کوشان حداد برای تنظیم قطعات ترنس/هاوس آلبوم در مجموع مثبت است او توانسته لحظات به قول چاوشی ” پرتحرک” و اکتیوی فراهم آورد اما به نظر میرسد کوشان حداد آشنایی کافی را با فضای حسی کارهای چاوشی ندارد. در اینجا مراد بیشتر قطعات بیکلامی ست که او در لحظات میانی آهنگها ساخته است. به زعم نگارنده میشد در میانهی تراک “چمدون” از موسیقی و صداهای جدیتری استفاده کرد، همینطور در تراک “زیبایی”. قطعهی “حریص” اما به نسبت به جنس موسیقی چاوشی نزدیکتر است. افکت های ریزی که به وفور کوشان حداد در تنظیماتش استفاده کرده بیشتر به درد موسیقیهای غیر جدی و سرخوش خواننده های دیگر می خورد، نه محسن چاوشی، که گاهی استفادهی بیمورد و افراطی آنها در تنظیمهای کوشان شنیده میشود. تنظیم کنندهی دیگری که اولین همکاریاش با چاوشی را در این آلبوم انجام داده امیر سرگزیست، کار او به عکس کوشان حداد کاملن با فضای ملودی و خوانش چاوشی عجین شده و راضی کننده است، حالا به جز شهاب اکبری و رضا فوادیان، تنظیم کنندهی دیگری نیز داریم که میتوان به او اعتماد کرد. تنظیم امید حجت در ترک “پرندهی غمگین” یادآور تنظیمهای محمد رضا آهاریست و شاید عدهای به سبب نالههای بیپایان سابق(!) از این یادآوری پریشان شوند( گرچه لحن به تنظیم ربطی ندارد) اما او تنظیم قوی و مناسبی را برای این تراک ارائه داده. تنظیم های شهاب اکبری مثل همیشه خوب است، او با فضای کارهای چاوشی به حد مناسبی آشناست گرچه پرکاری این روزهایش در بعضی لحظات او را به تکرار بکشاند. در دو قطعهای که خود چاوشی تنظیم کرده پیشرفت او به نسبت تنظیمهایش در ژاکت غیر قابل تردید است و دقیفن همان چیزیست که از موسیقی چاوشی انتظار داریم.
ترانههای حسین صفا و امیر ارجینی به نسبت دو آلبوم پیشین و به خصوص ژاکت بهتر و جاندارتر است. آنها مضامین ترانههای خود را از مکالمات درونی صرف با معشوق آن هم در سطح پایین استفاده از خیال و استعاره به داستانها و مضامین تازهتر با بهره گیری از واژهها و ترکیباتی به مراتب قویتر از آلبوم پیشین تغییر دادهاند. ترانههای آنها در این آلبوم دیگر پریشان گویی صرف همراه با لابه و سوز و گداز با معشوق از دست رفته نیست. این دو ترانه سرا گرچه هنوز به سمت ایجاد ترکیبات سهل الوصول و ساده برای مخاطب در حرکتند اما در این آلبوم نیز به مانند قبل ایراداتی دارند که چاوشی با خوانش قدرتمند خود آنها را جبران می کند برای مثال بند (دلت یه چیزی میگه چشات یه چیز دیگه/من دیگه فهمیدم کدوم دروغ میگه) را فقط چاوشی میتواند جوری بخواند که قابل شنیدن باشد. در هرصورت ترانههای آنها با روح آثار چاوشی یکی شده و بخشی از شخصیت موسیقایی او را تشکیل میدهند. در اینجا باید عرصهی بروز این ترانهها هم مورد توجه قرار گیرد چه اینکه تنها خود ترانه سراها و چاوشی در چیزی که ارائه می دهند صاحب اختیار تامه نیستند. ترانهی “پرنده ی غمگین” اثر حسن صفا که جزء قویترین ترانه های این آلبوم است پس از سالها اجازه ی نشر گرفته چه بسا ترانه های دیگری که به ممیزی بر بخورند. ترانهی “بوف کور” نیز میتواند در کنار دیگر آثار شاخص امیر ارجینی مانند “بانوی من” و “شبانه” قرار گیرد. تنها تافته ی جدا بافتهی این قالی علی بحرینیست با ترانهی “غیرمعمولی” که ترانهای به شدت معمولی ست، که شاید تنها کارکردی که میتوان برایش تراشید تلطیف فضای آلبوم است که حتی در اینجا “غم و شادی” خیلی بهتر و قوی تر از آن عمل می کند، اما در هرحال از “بازار خرمشهر” محترمانهتر است.
آلبومهای چاوشی هرچقدر فراز و نشیب داشته باشد یک چیز در آنها ثابت است و آن قدرت ملودیسازی اوست. کمتر پیش میاید که به آن انتقادی وارد شود. او ملودی ساز متبحری ست که میتواند هر ترانهای را شنیدنی کند حتی اگر از لحاظ ادبی و فنی آن ترانه چفت و بست نداشته باشد. در حریص نیز این روند ادامهدارد، و ملودی های پرشوری روی ترانه ها میشنویم که با لحن و خوانش منحصر به فرد او لحظات احساسی و روح افزایی را میآفریند. مهمترین نگرانی دوستداران و هواداران او قبل از شنیدن آلبوم همین لحن و خوانش چاوشی بود. آنها از این بیم داشتند که باز هم مانند دو آلبوم قبل با ناله ها و لحن اغلب گریهآلود او روبرو شوند، گروهی از آنها حتی چند ماه قبل کمپینی تشکیل دادند تا صدایشان به چاوشی برسد. آنها لحن و نحوهی خواندن او را در آلبومهای رسمیاش با کارهای قبلیاش مقایسه میکردند و خواستار همان چاوشی عریان و پرصلابت بودند. کار به جایی رسیده بود که حتی عدهای این گمان را مطرح میکردند که چاوشی اگر با گریه و مویه نخواند، مجوز نمیگیرد! از بخت خوش “حریص” توانست آن روی نرمال صدایی که از چاوشی انتظار میرود را به نمایش بگذارد و هواداران دست خالی و ناامید نماندند، هر چند هنوز حسرت و خستگی دو آلبوم پیشین بر دلشان باشد که این نوشته نیز از سر و رویش میبارد. “پروانهها” بیشک مخصوص این گروه است. در این آلبوم هم صدای غضبآلود او را میشنویبم و هم صدای مغرور و سنگیِ مردی زخمی و هم صدای عاصی و پرگلایهی او را، او به مانند کارهای خاطرهانگیز گذشته، بیپیرایه و آزاد همانطور میخواند که دلش میخواهد و به نظر میآید دیگر نگران برچسبهای کینهتوزانهی گروهی قلیل نیست. باشد که همین طور بماند.
“حریص” انتظار “سیزده” را شیرین کرده است.
دیدگاهتان را بنویسید